پیامی که صندوقهای رای به طالبان داد
شاید این رای به جنگ برسد، شاید صلح
ایستاده در باران. برگ رایی در دست و انگشت سبابهای در جستوجوی جوهر. مردم افغانستان در پنجمین روز از ماه آوریل سال ۲۰۱۴ میلادی، برگ دیگری در تاریخ سیاسی کشور خود پس از ۲۰۰۱ را ورق زدند.
ایستاده در باران. برگ رایی در دست و انگشت سبابهای در جستوجوی جوهر. مردم افغانستان در پنجمین روز از ماه آوریل سال 2014 میلادی، برگ دیگری در تاریخ سیاسی کشور خود پس از 2001 را ورق زدند. همه چیز آن گونه که پیشبینی میشد، پیش نرفت. حضور مردم در این انتخابات بسیار بیش از حد انتظار بسیاری از تحلیلگران مسائل افغانستان بود. بر اساس گزارشهای اولیه، بیش از هفت میلیون نفر در این انتخابات شرکت کردند که 60 درصد از واجدین شرایط را شامل میشود. ظاهراً طالبان هم اندکی شمشیرها را در غلاف نگه داشتند. از زمان آغاز به کار مراکز اخذ رای تا پایان وقت رسمی برای رایگیری، طالبان هیچ عملیات خرابکارانه چشمگیری را در سرتاسر افغانستان هدایت نکردند. در جریان انتخابات سال 2009 میلادی، 500 مورد حمله طالبان در روزهای منتهی به انتخابات گزارش شد و این در حالی بود که در این انتخابات جمع این حملات به 140 مورد رسید. برخی تحلیلهای اولیه حاکی از این است که جو ضد پاکستانی که سرتاسر افغانستان را در برگرفته به نوعی اسلامآباد را وادار به تحت فشار قرار دادن طالبان افغانستان جهت مدارا در روز رایگیری و ممانعت از عملیاتهای خرابکارانه کرده
است.
آنچه در این انتخابات پررنگتر از دغدغههای امنیتی بود، کمبود برگ رای که به نوعی میتوان آن را مدیریت انتخابات هم نامید، بود. مجموعاً 13 میلیون برگه رای در روز رایگیری توزیع شد. در حالی که برای هر صندوق رای 600 برگه رای در نظر گرفته شده بود. یکی از مشکلاتی که در روز رایگیری مطرح شد این بود که تعدادی از صندوقهای رای در قبل از ظهر با کمبود برگه مواجه شدند که این مساله اعتراض کاندیداها را به دنبال داشت. نکته قابل تامل در این کمبود رای این است که به ادعای مسوولان برگزاری انتخابات در حوزههای متفاوت با توجه به زمانی که برای پر کردن هر برگه و انداختن آن به صندوق نیاز است قاعدتاً نباید قبل از ظهر هیچ صندوقی با کمبود برگه مواجه شود مگر اینکه از قبل این برگهها تکمیل و به نفع کاندیدای خاصی مورد استفاده قرار گرفته باشد. همین مساله منجر به شکایت بسیاری از کاندیداها به کمیسیون مستقل برگزارکننده انتخابات شده است و البته در میان سه کاندیدای مطرح دکتر عبداللهعبدالله، اشرفغنی احمدزی و زلمی رسول به نظر میرسد که بیشترین میزان کمبود برگ رای در حوزههایی که میزان اقبال مردم به عبدالله بیشتر بوده، رخ داده است.
تمامش کنید آقای اوباما
با وجود تمام اما و اگرهایی که در خصوص بروز تقلب وجود دارد، آنچه در افغانستان رخ داد آغاز ماراتن مشارکت سیاسی مردم در نخستین دست به دست شدن دموکراتیک قدرت در افغانستان بود. تطویل جنگ در افغانستان به شدت افکار عمومی در ایالات متحده را درگیر خود کرده است. شاید جرج بوش رئیسجمهور جمهوریخواه ایالات متحده در زمان وقوع حادثه یازدهم سپتامبر در راستای آرام کردن فضای ملتهب عمومی در آمریکا فرمان لشگرکشی به افغانستان و هدف قرار دادن بهشت امن طراحان این حادثه را بهترین درمان بر این درد میدانست اما با گذر زمان تلفات انسانی و هزینههای مالی که بحران در افغانستان بر مردم ایالات متحده تحمیل کرد، اهمیت آن لشگرکشی انتقامجویانه را کمرنگ و کمرنگتر کرد. جنگ در افغانستان در حال حاضر نامحبوبترین فعالیت نظامی برونمرزی ایالات متحده در تاریخ معاصر این کشور نام گرفته است. بر اساس آخرین نظرسنجی که شبکه خبری سیانان در ماه دسامبر منتشر کرد، میزان حمایت عمومی از این جنگ به کمتر از 20 درصد رسیده است. در این جنگ 2316 آمریکایی جان خود را از دست دادند و بیش از 600 میلیارد دلار
هزینه برای کشوری شد که رئیسجمهور آن در واپسین ماههای حضور در قدرت به شدت از سیاستهای ایالات متحده در افغانستان انتقاد کرد. برای آمریکاییها هر اندازه هم که این انتخابات پربار بوده باشد، موفقیتی بود شاید دیر و دور. امروز مطالبه آمریکاییها از اوباما تنها و تنها یک چیز است: هرچه زودتر پای ما را از این بحران بیرون بکشید.
کابوس سقط زودهنگام دستاوردها
پایان دادن به حضور نظامی طولانی آمریکا در افغانستان و عراق، شعار انتخاباتی بود که در پیروزی باراک اوباما، سناتور دموکرات و سیاهپوست آمریکایی در رقابتهای سال 2008 میلادی نقش چشمگیری بازی کرد. اوباما اندکی پس از تکیه دادن بر اریکه قدرت، فرمان خروج نیروهای آمریکایی را از عراق صادر کرد اما بحران در افغانستان او را وادار به تعیین ضربالاجل زمانی سال 2014 برای پایان دادن به حضور نظامی کشورش در کابل کرد. در شرایطی که به نظر میرسد گزینه صفر حضور آمریکاییها در افغانستان در میان افکار عمومی ایالات متحده از محبوبیت بیشتری برخوردار باشد، تحلیلگران سیاسی و برخی از فرماندهان نظامی ایالات متحده با توجه به عدم خشکانده شدن ریشههای جریان افراط در خاک افغانستان چندان با این گزینه موافق نیستند. مخالفان این گزینه اعتقاد دارند رها کردن افغانستان به حال خود به معنای تیر خلاص زدن به دستاوردهایی است که کم و بیش در 13 سال گذشته در افغانستان شکل گرفته است. حقیقتی که در افغانستان امروز قابل کتمان نیست جنگ افکار عمومی و تقلای ارتش و مردم برای مبازره با تفکر طالبانی است.
امروز مدارس افغانستان 80 درصد بیش از روزهای سال 2001 میلادی، پذیرای دانشآموزان هستند. امروز دو میلیون و نیم دانشآموز دختر که در زمان حکومت طالبان از هرگونه حق تحصیل و حضور در فعالیتهای اجتماعی محروم بودند، در مدارس این کشور مشغول به تحصیل هستند. آزادی بیان که زمانی در سایه حکومت طالبان فعلی حرام بود؛ امروز در افغانستان بیش از تمام کشورهای منطقهای رونق یافته و رواج دارد. در انتخابات پنجم آوریل امسال در افغانستان چیزی مابین 60 تا 70 درصد از واجدین شرایط شرکت کردند و این در حالی است که در انتخابات ریاستجمهوری در ماه نوامبر 2012 در آمریکا، 57 درصد از واجدین شرایط شرکت کرده بودند.
هنوز دست هیچکس در میدان مبارزههای انتخاباتی در افغانستان به نشانه برنده بالا نرفته است، در نتیجه چند ماه آتی در این زایمان سیاسی از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است. آیا دموکراسی نوپای سیاسی در افغانستان دوام خواهد آورد؟ آیا برنده این انتخابات میتواند دولتی نه انحصاری که ائتلافی را در راستای کاستن از اختلافهای قومی روی کار بیاورد؟ آیا بازنده به باخت قناعت خواهد کرد یا از بدو تولد دولت جدید در جامه اپوزیسیون فرو خواهد رفت؟ آیا ارتش افغانستان از پس تامین امنیت برخواهد آمد و سوال اساسیتر اینکه ترکیب نیروهای آمریکایی در افغانستان به چه شکل خواهد بود؟ همسایگان افغانستان به خصوص پاکستان برای به ثمر رسیدن میوه تلاش مردم برای مبارزه با خشونت و افراط با حضور در پای صندوقهای رای، حاضر به چه همکاریهایی با رئیسجمهور آتی هستند؟
آنچه عیان است این است که نه آمریکاییها و نه دیگر نیروهای ناتو حاضر در افغانستان نباید مشارکت سیاسی بالای مردم در انتخابات را به پایان مسوولیتهای خود در کشوری که 13 سال اشغال را در آن رقم زدند، تعبیر کنند. هنوز طالبان در افغانستان مامن گزیده است و هنوز یک عملیات انتحاری میتواند برای مدتی تلاشهای مدنی برای بازسازی افغانستان را به کما ببرد.
آمریکا نمیتواند با رها کردن سریع افغانستان به حال خود و بیرون کشیدن نیروهایش، برقراری ثبات سیاسی و امنیتی در این کشور را تحتالشعاع قرار دهد. اشتباهات استراتژیک ایالات متحده در افغانستانی که به سرعت در اولویتبندیهای دیپلماسی آمریکا پس از عراق قرار گرفت، به تطویل جنگ در افغانستان و یارگیریهای بیشتر نیروهای طالبان منتهی شد. اکنون هم آمریکا باید در ازای تلاش برای امضای پیماننامه امنیتی با رئیسجمهور آتی در افغانستان، ضمانتهایی برای برقراری آرامش بیشتر به مردم افغانستان بدهد. آمریکا باید الگویی را که در آلمان، ژاپن و جمهوری کره دنبال کرد، در افغانستان هم پیاده کند: حضوری مداوم و نامحسوس برای برقراری امنیت. افغانستان نباید به ویتنامی دیگر برای آمریکاییها تبدیل شود. این خروج آمریکاییها از سر بیمسوولیتی در سال 1975 از ویتنام بود که سقوط رژیم این کشور را به دنبال داشت. تجربهای دم دستتر از آلمان و ویتنام هم بر روی میز قرار داد: آیا ایالات متحده امروز از استراتژیای که باراک اوباما در عراق با عقبنشینی نیروهایش پیاده کرد، راضی است؟ مشارکت سیاسی مردم در این انتخابات را باید به فال نیک گرفت اما هنوز تا
اعلام نتیجه نهایی و برگزاری موفقیتآمیز دور دوم انتخابات در این کشور به سختی میتوان پیشبینی کرد که آیا این رای به سبد صلح و آشتی ملی ریخته شد یا بر تنور اختلافهای داخلی و جنگ دمید؟
دیدگاه تان را بنویسید