شناسه خبر : 15230 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

نگاهی به آینده تعاملات سیاسی در ایران

تندروهای اصولگرا به مجلس نمی‌روند

در روزهای اخیر شاهد تحرکات مثبتی در فضای سیاسی کشور بوده‌ایم. به طور نمونه صدور مجوز حزب اتحاد ‌ملت ‌ایران از سوی کمیسیون ماده ۱۰ احزاب نشانگر ورود وزارت کشور به مرحله‌ای تازه از برنامه‌های رئیس‌جمهوری است. هر چند قابل‌ پیش‌بینی است که این حزب از نظر فکری، همسو و هم‌جهت با دولت آقای روحانی حرکت کند، اما به صورت کلی می‌تواند پیام‌آور عزم جدی برخی از اصلاح‌طلبان برای ورود به عرصه انتخابات مجلس شورای اسلامی باشد.

index:1|width:50|height:50|align:right داریوش قنبری / نماینده سابق مجلس
در روزهای اخیر شاهد تحرکات مثبتی در فضای سیاسی کشور بوده‌ایم. به طور نمونه صدور مجوز حزب اتحاد ‌ملت ‌ایران از سوی کمیسیون ماده 10 احزاب نشانگر ورود وزارت کشور به مرحله‌ای تازه از برنامه‌های رئیس‌جمهوری است. هر چند قابل‌ پیش‌بینی است که این حزب از نظر فکری، همسو و هم‌جهت با دولت آقای روحانی حرکت کند، اما به صورت کلی می‌تواند پیام‌آور عزم جدی برخی از اصلاح‌طلبان برای ورود به عرصه انتخابات مجلس شورای اسلامی باشد. این حزب می‌تواند در ایجاد محیطی هماهنگ برای ایجاد پشتوانه‌ای مستحکم برای دولت در مجلس نقشی کلیدی ایفا کند. آنچه از سوابق موسسان این حزب قابل شناخت است، این نکته است که این حزب می‌تواند فضایی مناسب برای ایجاد اتحاد بین اصلاح‌طلبان در کنار حمایت از دولت داشته‌باشد. با این تفاسیر به نظر می‌رسد موسسان حزب اتحاد ‌ملت‌ ایران می‌توانند در کنار سایر احزاب اصلاح‌طلب، به پیشبرد اهداف معتدلانه ائتلاف اصلاح‌طلبان و میانه‌روها در سالی که بدون شک سال مهمی در حوزه سیاست خواهد بود، کمک شایان توجهی داشته باشد. اصلاح‌طلبان از ماه‌ها پیش، برنامه‌ریزی‌های لازم را به منظور تدارک برنامه‌ای مدون و قابل اجرا برای انتخابات مجلس دهم در دستور کار خود قرار داد‌ه‌اند، برنامه‌ای که در صورت تحقق و موفقیت می‌تواند سبب تحول گسترده در مجلس شود. مجلس کارآمدی که در کنار همراهی با دولت، خود نیز از نظر کارشناسی حرف های زیادی برای گفتن داشته باشد. به اعتقاد من حزب اتحاد ملت ‌ایران می‌تواند همراه بسیار خوبی برای اصلاحات، مردم و دولت باشد. در چنین شرایطی به نظر می‌رسد حضور این حزب در کنار دیگر تشکل‌ها و احزاب اصلاح‌طلبی که در گذشته فعالیت داشتند سبب انسجام تشکیلاتی در اردوگاه اصلاح‌طلبان شود و در نتیجه، انتخابات پیش رو را به انتخاباتی متمایز از بزنگاه‌های پیشین تبدیل کند؛ انتخاباتی که می‌تواند به معنای واقعی کلمه تشکیلاتی باشد. متاسفانه در چند سال گذشته اصلاح‌طلبان به دلیل رویدادها و تحولات متفاوت سیاسی، نتوانستند فعالیت تشکیلاتی چندانی در عرصه سیاسی کشور داشته باشند، با این توضیح نفس به تاسیس این حزب و همچنین فعال شدن سایر احزاب، می‌تواند زمینه‌ای را فراهم کند که این اردوگاه متفرق و تضعیف شده، حول محور اهداف ائتلاف میانه‌روها و اصلاح‌طلبان، مجتمع شوند. با این تفاسیر می‌توانیم انتظار داشته باشیم که انتخابات مجلس شورای اسلامی در سال جاری یکی از حساس‌ترین و رقابتی‌ترین ادوار انتخابات‌ بدل شود؛ انتخاباتی که بدون شک در نوع خود بی‌نظیر خواهد بود و برخلاف ادوار گذشته به جای چهره‌ها، دیدگاه‌های سیاسی و به‌خصوص دیدگاه‌های حزبی و جناحی در آن حرف اول را بزند. این اتفاق، عموماً برخلاف روندی است که در دوره‌های گذشته در حوزه انتخابات مجلس شورای اسلامی به وقوع می پیوست. در ادوار گذشته انتخابات‌ مجلس شورای اسلامی، عموماً بیشتر از هر چیز بر پایه گرایش‌های محلی، قومی و قبیله‌ای بود؛ موضوعی که منجر می‌شد فعالیت‌های تشکیلاتی در کمترین حجم خود باشد. حال اما به نظر می‌رسد که هم جامعه و هم سیاسیون به این نتیجه رسیده‌اند که باید برای رسیدن به مجلسی کارآمد از شیوه‌های مدرن و منطقی بهره ببرند. شیوه‌هایی که هر چند نگاه ملی و کارشناسی در آن حرف اول را می‌زند اما خواست اقلیت‌ها و مناطق نیز در آن مورد توجه قرار می‌گیرد. به اعتقاد من تاسیس احزابی جدید ازجمله حزب اتحادملت‌ایران باعث خواهد شد گرایش‌های منطقه‌محور، قوم‌محور و نگاه‌های غیر ملی در جریان انتخابات مجلس شورای اسلامی کاهش یابدو فضای انتخابات قوه مقننه جمهوری اسلامی ایران را به سمت کارآمدی بیشتر ، هدایت کند. با این شرایط می‌توان این‌طور تحلیل کرد که انتخابات مجلس شورای اسلامی سال جاری، یک انتخابات دوقطبی است که یک قطب آن را اصولگرایان تشکیل می‌دهند و یک قطب دیگر هم در اختیار اصلاح‌طلبان است. اما نکته مهم در این بین این است که با استفاده از قدرتی که میانه‌روها و اصلاح‌طلبان بعد از انتخابات ریاست‌جمهوری گذشته پیدا کرده‌اند و با توجه به اینکه احزاب جدید از جمله حزب اتحاد ملت ایران، توانایی برقراری ارتباط با چهره‌های معتدل اصولگرایی را هم دارد به نظر می‌رسد این طیف، بتواند این چهره‌های معتدل را هم در کنار خود داشته باشد؛ موضوعی که می‌تواند آرایش سیاسی خاصی را در جریان انتخابات مجلس پدید آورد که چیزی شبیه اتفاقی است که در جریان انتخابات ریاست‌جمهوری گذشته رخ داد و در نتیجه به انتخاب آقای روحانی منتج شد.
از سوی دیگر، با نگاهی به تحولاتی که در اردوگاه اصولگرایان به وقوع پیوسته نشان می‌دهد این گروه هم تلاش‌های زیادی به منظور ایجاد وحدت انجام می‌دهند؛ اما حقیقت ماجرا این است که اختلافی که هم‌اکنون در بین اعضای این اردوگاه پدید آمده خیلی بیشتر از گذشته شده است؛ موضوعی که توان گفتمانی اصولگرایان را به شدت کاهش داده و باعث شده این گفتمان، جایگاه گذشته‌اش را از دست بدهد. نگاهی به این روند، یادآور روزهای انتخابات ریاست جمهوری گذشته است. در آن انتخابات هم چهره‌های اصولگرا تمام تلاش‌شان را کردند تا از گفتمان سیاسی اصلاح‌طلبان بهره ببرند و حتی بسیاری از افرادی که در چارچوب اصولگرایی فعالیت می‌کردند، نتوانستند یا نخواستند که از گفتمان خاص خود استفاده کنند؛ البته نباید از این موضوع غافل شد که تنها شخصی که در جریان آن انتخابات، به صورت کامل، از گفتمان برآمده از اصولگرایی بهره برد، آقای جلیلی بود و باقی کاندیداها، هیچ کدام، گفتمان اصلی اصولگرایی را در جریان آن انتخابات مطرح نکردند. این موضوع نشان از ضعف و فرسایش گفتمان اصولگرایی دارد و آنچه در شرایط فعلی هم دیده می‌شود این است که در اردوگاه اصولگرایی، همچنان این مشکل به شدت محسوس است. در همین راستا باید به این نکته توجه داشت که شواهد نشان می‌دهد اصولگرایان در شرایط فعلی با دو ضعف عمده، جدی و اساسی مواجه هستند؛ یکی فرسایش گفتمانی است و دیگری فقدان چهره‌های محوری وحدت‌بخش. این دو عامل عملاً باعث خواهد شد آنها نتوانند راه وحدت را به سادگی بپیمایند. با این حال، آنها ممکن است به یک وحدت مختصر برسند اما بدون شک این وحدت، به نسبت اتحادی که برای اصلاح‌طلبان و میانه‌روها پیش می‌آید، از سطح بسیار پایین‌تری برخوردار خواهد بود. آنها در این شرایط به آنچه انتظار دارند نخواهند رسید و همین موضوع هم باعث شده بسیاری از تحلیلگران به این باور برسند که اصلاح‌طلبان می‌توانند دست بالاتری در تعداد کرسی‌های مجلس داشته باشند.
در کنار تمام اینها باید به این نکته هم توجه داشت که دولت آقای روحانی هم توانست در طول دوره فعالیت خود، هم در حوزه سیاست خارجی و هم در حوزه اقتصاد و سیاست داخلی، گام‌های مستحکم و قابل توجهی را بردارد که باعث می‌شود اقبال عمومی مردم را به دنبال داشته باشد. این دولت در شرایطی کار خود را آغاز کرد که کشور با مشکلات متعدد داخلی و خارجی مواجه بود و فعالیت‌های آقای روحانی و همکارانش، باعث شد بخش عمده‌ای از این مشکلات کاهش یابد. این اتفاق بدون شک از نظر مردم دور نخواهد ماند و باعث می‌شود مردم در جریان انتخابات مجلس شورای اسلامی حواس‌شان بیشتر از گذشته به انتخاب‌هایشان باشد.
با این تفاسیر به نظر می‌رسد در سال جاری، تحولی عظیم در سیاست داخلی ایران صورت خواهد گرفت که در نتیجه آن، طیف کنونی مجلس شورای اسلامی که سه دوره مجلس را در اختیار داشتند، اگر نه همگی، اما لااقل تندروهایشان، امکان حضور در مجلس آتی را نخواهند یافت و بدون شک مجلس آینده، مجلسی خواهد بود که در اختیار اصلاح‌طلبان، اعتدالیون و نیروهای معتدل اصولگراست.
در پایان این نوشتار باید تاکید کنم که به نظر من اصلاح‌طلبان در انتخابات آتی باید بسیار دوراندیشانه، منطقی و فداکارانه رفتار کنند. آنان باید تلاش کنند بیش از اینکه به فکر پررنگ‌تر شدن حضور خود در مجلس باشند، فضا را برای حضور افراطی‌های جریان اصولگرا تنگ کنند و با هماهنگی با طیف حامیان دولت موجب به وجود آمدن مجلسی معتدل، کارآمد و دور از رفتارهای هیجانی در کشور شوند. با این توصیفات باز هم تاکید می‌کنم که به نظر من در صورت داشتن برنامه می‌توانیم مجلسی با تعداد کمتری افراطی داشته باشیم.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها