تاریخ انتشار:
پیروزی روحانی برگشت اصلاحطلبان به قدرت است؟
کمک به روحانی با عقلانیت اصلاحطلبی
تخابات ۹۲ به معنای بازگشت اصلاحطلبی رایج در ادبیات سیاسی فعلی به قدرت نبود. اصلاحطلبی متعارف که با انتخابات دوم خرداد آغاز شد، و رهبری آن عملاً به دوش آقای خاتمی افتاد
انتخابات ۹۲ به معنای بازگشت اصلاحطلبی رایج در ادبیات سیاسی فعلی به قدرت نبود. اصلاحطلبی متعارف که با انتخابات دوم خرداد آغاز شد، و رهبری آن عملاً به دوش آقای خاتمی افتاد دارای ادبیات سیاسی متفاوتی بود که در جوهره آن، میبایست اصل نظام و قانون اساسی محفوظ باشد و تقویت شود و در عین حال روشهای غیرصحیح و به دور از مردمسالاری و قیممآبانه تصحیح و اصلاح شود. دو سوی افراطی و تفریطی این تعریف، گروهی بودند که یا معتقد به تغییرات بنیادی در نظام و قانون اساسی بودند یا اعتقاد به صحت وضع موجود و تندتر شدن شیب جامعه به سمت دوری از مردمسالاری و آزادی داشتند. در این میانه البته به دلیل نداشتن مانیفست درست و عدم پذیرش رسمی رهبری اصلاحات توسط آقای خاتمی از دوران قدرت اصلاحات، افراد قدرتمند و شناختهشده از درون اصلاحات دست به افراطهای بهانهآفرینی زدند. نبود شاقول رسمی برای اصلاحات باعث میشد که بهترین زمین برای بازی رقبای سیاسی تعریف شود و با سخنان افراد گوناگون به کمک تبلیغات و برنامهریزیهای جناح شکستخورده در انتخابات ۷۶ زمینه از دست دادن قدرت فراهم شود. با انتخاب آقای احمدینژاد این شیب چنان سرعتی گرفت که
انتخابات ۸۸ به یک بحران بزرگ سیاسی و امنیتی تبدیل شد و ماهها کشور در این بحران ماند. نتیجه این شد که پس از ۸۸ نیروهای افراطی عقیدتی و سیاسی بر مجاری امور مسلط شدند و با اضافه شدن تحریمها و انزوای بینالمللی، اقتصاد کلان کشور نیز در اختیار همان مجموعه افراطی قرار گرفت و تمام برنامهریزیها به سمت این بود که همان مسیر با انتخاب یکی از کاندیداهای مورد قبول افراطیون ادامه پیدا کند. در چنین شرایطی وقتی پس از رد شدن آقای هاشمی، آقای دکتر روحانی کاندیدا شد و فضای سیاسی هم مطالبه تغییر را داشت و ترس از شعارهای یکی از کاندیداها در جامعه دلهره جدی پراکنده بود، در هوشمندانهترین تصمیم، اصلاحات با کنار کشیدن کاندیدای خود و حمایت یکپارچه بدنه و رهبری اصلاحطلبی از آقای روحانی باعث شد تا ایشان به پیروزی برسد. با این محاسبه پیروزی دکتر روحانی اگرچه به معنای پیروزی اصلاحطلبی نبود، اما در شرایط ۹۲ بدون حمایت اصلاحطلبان این پیروزی امکان نداشت. اکنون نیز باید با توجه به واقعیات اصل تغییر را مهمترین دستاورد دانست؛ و اصلاحطلبان و دلسوزان جامعه و نیروهای معتدل همه به رئیسجمهور کمک کنند تا امکان گذر از این فضای تنگ
اقتصادی و سیاسی وجود داشته باشد. در عین اینکه نقد هم بهترین هدیه همه آنها به دولت است. اعتدالی که آقای روحانی شعارش را میدهد، نسبت به اصلاحات یک گام به عقب تعریف میشود. اما حوادث سال 13۸۸ و نحوه رفتار رئیسجمهور پیشین آنقدر جامعه را از نظر سیاسی و اقتصادی به عقب برد و میتوانست همان شیوه نهادینه شود که اعتدالیون و آقای دکتر روحانی سقف امکان باز شدن این فضا تلقی میشوند. در عین حال نباید فراموش کرد که عده مهمی از نظر کیفی و کمی از نیروهای جامعه در اردوگاه افراطیون اصولگرا هستند و با استقرار اعتدال میانهای ندارند و تلاش میکنند تا ثابت کنند تغییری ایجاد نشده است. دولت نباید آنها را نادیده بگیرد. در عین اینکه مهمتر از آنان کسانی هستند که به آقای روحانی رای دادهاند و امید پیدا کردهاند. یکی از راههای زنده نگهداشتن این امید این است که شعارهای تبلیغاتی رئیسجمهور فراموش نشود. وزرا و کارگزاران دولت مد نظر داشته باشند که به خاطر همان شعارها، ملت به آنها امید بستهاند.
این نکته نیز قابل توجه است که اصلاحات در هشت سال عمر حکومتی خود در یک نگاه باز و عمومی، فضایی در بدنه جامعه به وجود آورد که امکان تکصدایی وجود نداشته باشد. تحولات موجود و حتی رفتارهای کلان جامعه تحت تاثیر موفقیت بزرگ اصلاحات است که حقوق و کرامت جامعه را بیشتر از قبل مورد توجه قرار داد. انتخابات مجلس شورای اسلامی اگر با درایت مجموعه دلسوزان به سمتی برود که بتواند گام بزرگ انتخابات ۹۲ را کامل کند، مسیر شیرین و قابل اتکایی برای استمرار انقلاب اسلامی خواهد بود.
دیدگاه تان را بنویسید