تاریخ انتشار:
صداو سیما با چه رویکرد سیاسی با دولت روحانی رفتار کرده است؟
صداوسیما رسانهی…؟
ین چکیده نوشته من است: «صداوسیما» را نمیتوان نادیده گرفت! میدانم که بخش گستردهای از افکار عمومی جامعه ما، سالهاست که چندان اعتمادی به رویکردهای سیاسی صداوسیما به ویژه در حوزه خبر و گزارش و تحلیل و نقد ندارند؛
این چکیده نوشته من است:«صداوسیما» را نمیتوان نادیده گرفت! میدانم که بخش گستردهای از افکار عمومی جامعه ما، سالهاست که چندان اعتمادی به رویکردهای سیاسی صداوسیما به ویژه در حوزه خبر و گزارش و تحلیل و نقد ندارند؛
میدانم جایگاه این رسانه حتی در چشم و دل بسیاری از کارکنان حرفهای و مستقل آن نیز نهتنها افتخارانگیز نیست بلکه مورد نقد و اعتراض است؛ میدانم که بسیاری از مخاطبان به ویژه در میان فرهیختگان و اصحاب دانش و فرهنگ و هنر، عطای این رسانه را به لقای تماشای آن بخشیدهاند؛ و نیز میدانم که حتی برخی مدیران ارشد صداوسیما به ویژه پس از آن ناکامی تاریخی در انتخابات دوم خرداد 76 کاهش روزافزون ضریب نفوذ پیامهای این دستگاه عریض و طویل را به خوبی دریافتهاند؛ و از همه تاسفبارتر، میدانم که رویکردهای سیاسی در این رسانه که پسوند «ملی» دارد به فراهم کردن فرصت رشد و نفوذ افزونتر برای بسیاری از رسانههای بیگانه منجر شده است؛ اما همچنان باور من این است که «صداوسیما» را نمیتوان نادیده گرفت.
به گمانم بیش از هرکس دیگر، «بهرهبرداران سیاسی» از این رسانه با برداشت این قلم موافقند زیرا که همواره در کشاکش رقابتها و اردوکشیهای سیاسی به ویژه در برهههای مهم و سحرانگیزی مانند زمان برگزاری انتخابات، بیپرده و فارغ از هر دغدغه و چون و چرا این رسانه را به خط مقدم کارزار فرستادهاند.
پیشاپیش این نکته را یادآور شوم که در نظام جمهوری اسلامی - دستکم با تفسیر رایج از اصول قانون اساسی و شیوهای عملی که تاکنون شاهد بودهایم - صداوسیما یگانه رسانه رادیو تلویزیونی رسمی (دولتی به مفهوم حکومتی) نظام و البته منحصر به فرد است. گمان ندارم در هیچ جای جهان، چه در کشورهای در حال توسعه و چه حتی در کشورهای توسعهنیافته -البته جز کره شمالی - چنین انحصار رادیو تلویزیونی وجود داشته باشد.
البته در کنار این نقطه ضعف بزرگ و توجیهناشدنی انحصار رادیو تلویزیونی در کشور ایران میتوان از زاویهای دیگر به جنبه دیگر این جایگاه پرداخت که میتوانست مثبت باشد. به نظر میرسد بنیان انگیزه و مضمون اصلی هدف کسانی که هنگام تدوین اصول قانون اساسی، صداوسیما را فراتر از یک رسانه وابسته به دولت (قوه مجریه) یا هر قوه دیگر، در جایگاه فرابخشی و ملی در نظر گرفتهاند، این بوده که صداوسیما در چنبره ارادههای معطوف به قدرت با گرایشهای سیاسی خاص، خواه حزبی یا جناحی و یا فرقهای و حتی محفلی گرفتار نشود.
اما جز در برههای محدود و البته همزمان با دوران جنگ تحمیلی، از آن پس و به ویژه در دو دهه اخیر، صداوسیما هر روز بیش از پیش از جایگاه «ملی» فاصله گرفته است. اما سال 92 به گونهای بیپرواتر از پیش جلوهگاه جانبداری سیاسی صداوسیما بود. به مهمترین رویکرد برجسته «صداوسیما به مثابه بنگاه سیاسی» اشاره میکنم.
سیاست دوگانه «یک بام و دو هوا»
چگونگی رفتار رسانهای صداوسیما نهتنها با عرصه عمومی، جامعه مدنی، احزاب و تشکلهای سیاسی و صنفی بلکه حتی با بخشهای گوناگون و دستگاههای رسمی نظام، همواره تابعی از نزدیکی و دوری آنان به گرایش سیاسی مسلط بر این رسانه بوده است.
نمونههای بیشماری از رفتار دوگانه صداوسیما با دولتهای دوران خاتمی و احمدینژاد و پس از آن در حافظه افکار عمومی جامعه ایران وجود دارد.
سال 92 اما به اقتضای شرایط خاص و اتفاقهای حساس سیاسیاش یک تابلوی تمامعیار از سیاست یک بام و دو هوای صداوسیما بود. از یک سو زنگ پایان عمر دولت احمدینژاد نواخته میشد که در هشت سال زمامداریاش به گونهای بیدریغ از حمایت رسانهای صداوسیما برخوردار بود و از سوی دیگر در آستانه و نیز در جریان تبلیغات انتخابات ریاستجمهوری و گمانهها و گزینههای گوناگون که سرانجام به پیروزی حسن روحانی انجامید و از آن پس رفتار معنادار صداوسیما با دولت ناهمسوی سیاسی.
روزهای پایانی دولت احمدینژاد گویی فصل به رخ کشیدن حسرتمندانه یک دوران پرافتخار برای ایران و ایرانی بود. هر روز به بهانهای و در قالب برنامهای در بخشهای خبری و تولیدی یا گزارش و مصاحبه، با آب و تاب فراوان به دستاوردهای دولت اصولگرایان میگذشت و دست آخر نیز با هدیهای بزرگ از سوی احمدینژاد به خوبی و خوشی به پایان رسید.
گویی رسالت صداوسیما این بود که بهرغم همه ناکامیها و خسارتهای جبرانناپذیر در عرصههای گوناگون اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و بینالمللی و نیز از همپاشیدگی نظام مدیریت و کارشناسی در کشور، تصویری رویایی از آن دوران در اذهان عمومی بنشاند.
در دوران تبلیغات انتخاباتی نیز همان خط و ربط البته با هدف نوعی مشابهسازی برای برخی کاندیداهای همسوی سیاسی به کار گرفته شد.
اما فصل مشعشع رفتار دوگانه صداوسیما به فردای استقرار دولت حسن روحانی تاکنون مربوط است.
هنوز جوهر رای مردم به حسن روحانی از انگشتان آنان پاک نشده بود که به گونهای زیرپوستی برخی شعارها و رویکردهای رئیسجمهور تازه از راه رسیده دستمایه برخی برنامههای مناسبتی و مستند سیاسی و به اصطلاح نقد و گفتوگوهای رادیو تلویزیونی شد.
حسن روحانی از حل بحران هستهای و ایجاد فضای اعتدال و آشتی ملی و دفاع از آزادیهای قانونی و رسانهای گفته بود و نیز وعده تلاش برای رفع حصر و کوشش برای بهبود تدریجی وضعیت اقتصادی کشور.
درست در همین حال و هوا، برنامههایی در راستای تردیدافکنی و بیفایدگی این هدفگیریها عرضه میشد.
در یک بررسی مقایسهای میان رفتار صداوسیما در شش ماه نخست دولتهای نهم و دهم با رفتار این رسانه با دولت یازدهم، به خوبی آشکار میشود که خط مشی صداوسیما از همان قاعده یک بام و دو هوا پیروی کرده است.
دستکم تا روزهای پایانی سال 1392 و در شرایطی که دولت نوپای حسن روحانی در دو جبهه مهم «اصلاح روند سیاست خارجی» و «ساماندهی ساختاری به عرصههای اقتصادی» دست به گریبان چالشهای گوناگون بود، تقریباً نهتنها تلاش رسانهای ارزشمند و کارآمدی از سوی صداوسیما برای روانسازی و توجیه افکار عمومی و بازنمایی واقعیتهای موجود انجام نشد بلکه گویی برای نخستین بار، صداوسیما با چهرهای اپوزیسیونی و منتقد کوشید پی در پی به درشتنمایی برخی نارساییها و گرفتاریهای روزمره بپردازد و قیافه یک رسانه مردمدار بگیرد.
البته کاستیها و برخی ناشیگریها و ناهماهنگیها در بدنه رسانهای دستگاه ریاستجمهوری نیز به این رویکردهای صداوسیما میدان داد.
اگر سال 93 نیز قرار صداوسیما در برخورد با تحولات پس از 24 خرداد 92 و دولت یازدهم بر همان سیاق باشد که در سال 92 بود، به ویژه که در این سال میبایست بستر اجرایی برخی از مهمترین تکالیف قانونی دولت در بخشهای اقتصادی فراهم شود، از هماکنون میتوان پیشبینی کرد که چه آسمان غبارآلود و خفهکنندهای پیش روی ذهنیت افکار عمومی گشوده است.
دولت باید تکلیف خود را در این زمینه مشخص کند. گرچه به موضوع این نوشته ربطی ندارد اما من بر ضرورت ساماندهی ارتباط رسانهای دولت روحانی با مطبوعات و خبرگزاریهای مستقل تاکید بیش از پیش دارم.
چرا صدا و سیما؟ |
همان رسانه ملی که در آستانه انتخابات سال 92 با برگزاری مناظرههای انتخاباتی، نقشی کلیدی در رساندن صدای متفاوت حسن روحانی به طیفهای مختلف مردم ایران داشت و او را در جایگاه یک حقوقدان مدبر و میانهرو رودرروی چهرههایی قرار داد که زمین مناظرهها را تک به تک به او باختند و باز همان صدا و سیمایی که در صدمین روز آغاز به کار دولت وی، با پخش سخنان رئیسجمهور موجی از همدلی و همراهی را با دولت یازدهم به دنبال آورد، در ماههای پایانی سال 92، سیاستی متفاوت را آغاز کرد تا به قول مدیران ارشدش فضایی برای بیان سخنان منتقدان هم وجود داشته باشد. گرچه نزدیکان به رئیسجمهور، برخی رسانهها و به تبع آن بخشی از افکار عمومی، رویکرد زیرمجموعه عزتالله ضرغامی را نه تعبیر به دادن فرصت به منتقدان روحانی بلکه، به مثابه یک تخریب سازمانیافته تلقی میکنند. با این نگاه آنچه باید تغییر یابد برخورد سیاسی صدا و سیما با دولت جدید است. مجموعهای وسیع که در آستانه تغییر ریاست آن، میتواند به یکی از بزنگاههای مهم و تاثیرگذار در صحنه سیاست ایران در سال آینده تبدیل شود. |
دیدگاه تان را بنویسید