شناسه خبر : 12930 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

پول و مقام

فریبندگی داعش

زندانی در حالی که چشمانش بسته شده است با گام‌هایی تند و نامطمئن به اتاق وارد می‌شود.

ترجمه: جواد طهماسبی

زندانی در حالی که چشمانش بسته شده است با گام‌هایی تند و نامطمئن به اتاق وارد می‌شود. تمام بدنش می‌لرزد و ظاهراً نمی‌داند کجاست، چرا آنجاست و چه اتفاقی قرار است برایش بیفتد. نگهبان همراه او را به سمت یکی از هشت چهارپایه در اتاق هدایت می‌کند. مرد یونیفورم‌پوش دیگری در اتاق ایستاده است. او رئیس امنیت این زندان مهم در اربیل است و همزمان مسوولیت واحد ضد ترور را نیز بر عهده دارد و به خاطر دلایل امنیتی حاضر به افشای نامش نیست. او می‌گوید: «در این زندان ما مقررات کنوانسیون حقوق بشر سازمان ملل را رعایت می‌کنیم. هیچ شکنجه‌ای وجود ندارد و با زندانیان خوش‌رفتاری می‌شود.»
گفته می‌شود زندانی یک امیر است، افسر ارتش داعش که طی نبرد در نزدیکی شهر تل‌عفر به اسارت در‌آمد. نامش محمدابراهیم، متولد 1985، بنای حرفه‌ای و طرفدار فوتبال است که از جولای سال گذشته به عنوان سرباز به خدمت داعش درآمده است. او عنوان امیر را برای خود قبول ندارد و ادعا می‌کند سربازی ساده است که وظیفه نگهبانی را انجام می‌داد و هنگام حملات هوایی نیروهای ائتلاف در سنگر مخفی شده بود. مبارزان پیشمرگه او را اسیر کرده بودند.
ابراهیم یک زن و سه فرزند دارد. او می‌گوید تقاضا برای پیوستن به نیروهای نظامی را به آن دلیل پذیرفت که دو برادرش در سال‌های 2004 و 2006 در نبرد برای القاعده کشته شدند. او سال‌ها این احساس درد و فقدان برادرانش را با خود داشت. اگرچه مرگ برادران دلیلی برای کار ابراهیم بود اما دلیل منطقی دومی نیز وجود دارد: فرصت‌طلبی. چه دلیل دیگری می‌توانست سال‌ها پس از مرگ برادرانش او را وادار سازد به داعش ملحق شود؟ چرا او باید اکنون به میدان جنگ وارد می‌شد؟
یک دلیل احتمالی آن است که به دنبال تصرف موصل به وسیله داعش او تصمیم گرفت خود را برای رهبران آینده عراق عزیز کند.

گزارش برای انجام وظیفه
در واقع، شاید به همین دلیل بود که یک روز صبح در ماه جولای او با همسر و فرزندانش خداحافظی کرد و به مدرسه‌ای نزدیک روستا رفت که تحت تصرف نیروهای داعش قرار داشت. او تصمیم گرفته بود داوطلبانه خدمت کند. او به سربازان درباره برادرانش توضیح داد سپس فرمی را پر کرد که در آن سوالاتی درباره نام، وضعیت تاهل، تعداد فرزندان و میزان آشنایی با اسلحه مطرح شده‌‌ بودند.
او فرم را پر کرد و اجازه داد از او عکس بگیرند. سپس برگه را امضا کرد. در ساختمان بعدی به او یک کلاشینکف و 100 فشنگ دادند. ابراهیم می‌گوید در ابتدا وظیفه داشت در تل‌عفر نگهبانی بدهد، از پایگاه محافظت کند و شیعیانی را که می‌شناخت معرفی کند. حقوق او 260 دلار در ماه بود که 60 دلار از درآمد بنایی بیشتر می‌شد. در هفته سه روز مرخصی داشت و می‌توانست با خانواده‌اش دیدار کند. زندگی او از بسیاری جهات بهتر شد. به هر حال داعش از کسانی که به نمایندگی از آن می‌جنگند، به خوبی حمایت می‌کند. برای ازدواج پاداشی پرداخت می‌شود و مبارزان خارجی تا 1500 دلار دریافت می‌کنند. به هر فرزند یک بار 400 دلار یارانه تعلق می‌گیرد و ماهانه 65 دلار یارانه نیز برای غذا پرداخت می‌شود. در مقایسه با گزینه‌های جایگزین، این شرایط برای زندگی کاملاً مطلوب هستند.
ابراهیم می‌گوید از زندان یا حتی مرگ واهمه‌ای ندارد. به گفته او «وقتی من بمیرم به بهشت می‌روم و در آنجا 72 حوری زیبا در انتظارم هستند. پوست آنها چنان روشن و شفاف است که می‌توان زیر آن را دید. وقتی میوه‌ای از درخت بچیند میوه‌ای دیگر به جای آن رشد می‌کند. آنجا همانند رستورانی است که همه چیز رایگان است».
علاوه بر تضمین یک مکان در بهشت، ابراهیم در پی جوایز دنیوی نیز هست. او در جست‌وجوی جایگاه برتر اجتماعی در دولت جدید، قدرت و برده‌های شخصی است. سایر جنگجویان به او گفته بودند اجازه دارند زنان کرد را به عنوان غنیمت جنگی بردارند اگر بتوانند آنها را در طول جنگ اسیر سازند.
او به همین دلایل بود که به جنگ وارد شد. ابراهیم فردی ساده است که تحصیلات زیادی ندارد. همانند بیشتر دکترین‌های تمامیت‌خواه، ایدئولوژی داعش جهان را به مکانی کاملاً تقسیم‌شده بین نیک و شر تبدیل می‌کند که چیز دیگری میان آنها قرار ندارد. ابراهیم در جریان مصاحبه چند بار سرود داعش را می‌خواند.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها