گسترش نفوذ
دولت خودخوانده اسلامی(داعش)
حضور دولت خودخوانده اسلامی بیش از هر زمان در کشورهای دیگر احساس میشود اما واقعاً تاثیر این گروه در خارج از عراق و سوریه تا چه اندازه است؟
حضور دولت خودخوانده اسلامی بیش از هر زمان در کشورهای دیگر احساس میشود اما واقعاً تاثیر این گروه در خارج از عراق و سوریه تا چه اندازه است؟ هنگامی که در ژوئن سال گذشته ابوبکر البغدادی اعلام خلافت کرد، او کلمات عراق و شام را از نام گروه برداشت. او گفت از آن زمان به بعد این گروه صرفاً دولت اسلامی نامیده میشود. این اقدام با جاهطلبیهای او همگام است که قصد دارد تعبیر خود را از حکومت اسلامی بر جهان حاکم سازد. یک سال پس از آن، حکومت اسلامی در واقع توانست از مرزهای عراق و شام فراتر رود. چند هفته خونین گذشته موید این ادعاست.
گروههایی که از نام حکومت اسلامی استفاده میکنند مسوولیت تیراندازی به گردشگران در تونس و بمبگذاری در مسجد شیعیان در کویت در 26 ژوئن را پذیرفتند. مقامات فرانسوی میگویند دولت اسلامی ممکن است در یک گردنزنی در گرنوبل در همان روز دست داشته باشد. چند روز بعد دولت اسلامی اعلام کرد برنامهریزی بمبگذاری در مسجدی در صنعا پایتخت یمن را انجام داده است. گروهی نیز اعتقاد دارند دولت اسلامی در پس پرده قتل هاشم برکات دادستان عمومی مصر در بمبگذاری قاهره قرار دارد. دولت اسلامی مسوولیت آن را بر عهده نگرفت اما در گذشته نظام قضایی مصر را تهدید کرده بود. در 29 ژوئن این گروه شهری در افغانستان را تصرف کرد. دو روز پس از آن نیز گروهی مصری مرتبط با دولت اسلامی اقداماتی را علیه ارتش کشور صورت داد.
دولت اسلامی ارتباطاتی را در خاورمیانه و فراتر دارد اما روابط بین رهبران آن در سوریه و عراق و آنهایی که در سایر نقاط جهان نام این گروه را برگزیدهاند متفاوت و مبهم است. دولت اسلامی در 11 کشور از جمله یمن و به تازگی روسیه گروههایی را به عنوان وابسته خود به رسمیت شناخته است. در سایر مناطق مانند هند گروههایی هستند که خود را به دولت اسلامی پیوند میزنند اما هنوز توسط البغدادی پذیرفته نشدهاند. شاید مردی مسلح در یمن صرفاً به ندای گروه دولت اسلامی گوش داده است که از مسلمانان میخواهد حمله کنند. در این کشور نیز گروهی اعلام وفاداری کرده است. اما هنوز دولت اسلامی آن را به رسمیت نمیشناسد.
هرگاه بغدادی بیعت یا پیمان وفاداری را بپذیرد گروه او استان جدیدی از خلافت را اعلام میکند. اما طبق نوشتههای دابق -نشریه انگلیسیزبان گروه- معیارهای بسیار محکمی برای گروههای وابسته وضع شده است. هر گروهی که قصد پیوستن دارد باید فرماندار منصوب کند، شورای حاکم تشکیل دهد و نسخه مورد قبول دولت اسلامی از شریعت را به اجرا گذارد. علاوه بر این، آنها باید طرحی برای فتح و گسترش قلمرو داشته باشند. ادعای دولت بودن باعث شد گروه دولت اسلامی از سایر تروریستها متمایز شود.
علاوه بر این دابق بر نیاز به ارتباطات تاکید میکند و میگوید گروههای تاییدشده از حمایت و پشتیبانی برخوردار خواهند شد. اما به نظر میرسد این گروههای به رسمیت شناختهشده از بسیاری جهات ارتباطات عملیاتی محدودی با رهبران خود در سوریه و عراق داشته باشند. ظاهراً بیشترین ارتباط با گروه مستقر در لیبی برقرار است. این گروه در اواخر سال 2014 در شهر درنا در شمال شرق کشور و توسط افرادی بومی تاسیس شد که قبلاً در عراق و سوریه در کنار داعش جنگیده بودند. اقدام وحشیانه آنها در سر بریدن 21 مسیحی در ماه فوریه و پوشاندن لباس نارنجیرنگ بر تن قربانیان شباهت زیادی به جنایتهای عراق و سوریه داشت. ویدئوی این قتلعام توسط شعبه رسانهای دولت اسلامی ساخته شد.
استان سینا در مصر محصول گروه پرسابقه انصار بیتالمقدس است که با رهبران دولت اسلامی ارتباط دارد. این گروه پس از پیوستن به دولت خودخوانده اسلامی خشنتر شده است، و در اول جولای دهها سرباز را در حملاتی هماهنگشده در سینا به قتل رساند. دلیل این تحولات آن است که استانهای موجود در مصر و لیبی توسط ارتش خلیفه ساخته شدند که برای عملیات خارجی اعزام میشوند و گروههای وابسته را در دیگر مناطق آموزش میدهند.
سایر گروهها صرفاً برند دولت اسلامی را انتخاب کردهاند اما هیچ نشانهای از انتخاب قلمرو یا تمایل به حکومت از خود نشان نمیدهند. گروه مستقر در الجزایر فقط یک حمله انجام داده است. آنها قبل از اینکه آقای بغدادی بیعت آنها را بپذیرد یک گردشگر فرانسوی را سر بریدند. گروه جهادی بوکوحرام در نیجریه از زمان پیوستن به دولت اسلامی ویدئویی با پرچم این گروه به نمایش گذاشته است. بوکوحرام از روش وحشیانه سر بریدن گروه دولت اسلامی تقلید میکند و خود را استان غرب آفریقا مینامد. اما تحولات بیشتری اتفاق نیفتاده است. به گفته ویل مککانت از اندیشکده موسسه بروکینز «رهبر بوکوحرام عرب نیست و بنابراین گروه دولت اسلامی او را خوب نمیشناسد».
رابطه مالی میان گروه دولت اسلامی و گروههای وابسته مشخص نیست. از زمانی که ائتلاف علیه آن منابع تامین مالی به ویژه نفت را مورد هدف قرار داد این گروه نمیتواند پول زیادی داشته باشد. انتقال اسلحه بین مناطق دوردست خلافت تقریباً غیرممکن است. به نظر میرسد مهاجم تونسی به جای سوریه یا عراق در لیبی آموزش دیده باشد، هرچند بزرگترین مناطق تحت سلطه گروه دولت اسلامی هنوز در سوریه و عراق است. اکنون حتی ارتباطات اولیه و اصلی هم با مشکل مواجه شدهاند.
اما با پیوستن نیروهای جدید گروه دولت اسلامی امتیازات و قدرت نفوذ بیشتری به دست میآورد. به همین دلیل شمار تونسیهایی که قبلاً به سوریه و عراق میرفتند کاهش یافته است. اکثر خارجیان اکنون یا به لیبی میروند یا در کشور خود به حملات دست میزنند.
گروههایی وابسته از تاکتیکهای مختلف استفاده میکنند. در منطقه خلیج فارس اعضای گروه دولت اسلامی مساجد شیعه را مورد هدف قرار دادهاند تا به جنگهای فرقهای دامن زنند. در مناطقی مانند یمن و افغانستان، دولت اسلامی تلاش میکند شاخههای قدرتمند القاعده رقیب جهادی خود را از بین ببرد. در سایر مناطق، حملات بزرگ مانند آنچه در قتلعام سوسه (Sousse) رخ داد به این گروه کمک کرد تا شعار «بقا و گسترش» را زنده نگه دارد و بتواند توجه جهانیان را از شکستهای خود در سوریه و عراق و سایر مناطق منحرف سازد. گروههای رقیب در لیبی توانستند نیروهای دولت اسلامی را از درنا بیرون برانند و آنها اکنون تلاش میکنند در سیرته مستقر شوند. بوکوحرام قبلاً قلمرویی به اندازه کشور بلژیک در اختیار داشت اما در حمله ماه فوریه تقریباً تمامی قلمرو خود را از دست داد.
گسترش میتواند خود نقطهضعف باشد. القاعده توسط گروههایی از درون خود ضعیف شد که به دنبال اهداف خود بودند. دولت خودخوانده اسلامی در عراق که منشاء داعش است قبلاً شاخهای از القاعده بود که اقداماتی بسیار خشنتر و وحشیانهتر انجام میداد. به نظر میرسد اکنون گروه دولت اسلامی نگران آن نیست که از خود چهرهای خشن و تندرو در اذهان به جا گذارد بلکه بیشتر از آن میترسد که تضعیف شود. اگر گروههای وابسته نتوانند قلمرو خود را حفظ کنند اقتدار دولت اسلامی را از بین خواهند برد و در حال حاضر به نظر میرسد آنها قادر به حفظ قلمرو نباشند.
منبع: اکونومیست
دیدگاه تان را بنویسید