تاریخ انتشار:
تجارت با پول دیجیتالی بدون حضور نهادهای مالی و قانونی گسترش یافت
مهارت، مدرک، کیفیت
با اشاره به سخنان عالمانه و آگاهانه مقام عالی وزارت راه و شهرسازی در جمع صنفی همکاران ما موضوع و حضور و بیانات ایشان را به فال نیک میگیریم و قوت قلبی است برای سازندگان این مرزوبوم.
با اشاره به سخنان عالمانه و آگاهانه مقام عالی وزارت راه و شهرسازی در جمع صنفی همکاران ما موضوع و حضور و بیانات ایشان را به فال نیک میگیریم و قوت قلبی است برای سازندگان این مرزوبوم.
یکی از بدیعترین بخش سخنان ایشان: مشکل ما این است که این صنوف ساختمانی و افراد مسوول نه تعریف و نه الزامی شدهاند. بنابراین از سازمان نظام کاردانی ساختمان برای این امر که تغییر کلی در نظام ساختمانی کشور است، کمک میخواهیم.
شاید اولین بار باشد که در یک سطح مدیریت اینچنین دغدغههای مدیریت به جامعه صنفی ارائه و از آنها جهت رفع مشکل دعوت میشود. من امیدوارم این بدعت مبارک به خوبی به نتیجه رسیده راهی آزموده در جهت ورود اندیشههای فعالان بخشهای مختلف اقتصادی کشور در پیشبرد اهداف بلند ملی کشور عزیزمان شود. بر خود لازم میدانم که در این راستا ایفای وظیفه کنم.
جامعه مثل یک ارگانیسم طبیعی بهترین شکل و موقعیت وجودی را در جهت استفاده بهینه از امکانات فراهمشده به خود میگیرد. شناخت، درک و قبول چنین واقعیتی ما را به اندازهگیری بازخورد برنامهها، سیاستها و استراتژیها رهنمون میشود و سوال اساسی ما را در علت دور شدن از یک هدف مدون با اعمال برنامه اجرایی محتمل جواب مناسب میدهد.
این روزها برای جناب وزیر و در نهایت کشور عزیزمان فضای مناسبی از ارزیابی تاثیر قوانین و مقررات بر نظام اقتصادی-اجتماعی-فرهنگی ابرصنعت ساخت و ساز در کشور فراهم شده است.
برنامههای ایشان در تصدی قبلی امروز مدت زمانی است که به محصول نشسته است و میتوان با نقد مناسب ضمن برشمردن تحولات مثبت انجام چنین برنامههایی به چالشهای فرارویمان بپردازیم. برای نمونه به بخش مربوط به مدرکگرایی که مدنظر ایشان بود اشاره کنیم.
لغتنامه دهخدا مدرک را چنین تعریف کرده است: سند، دلیل، حجت، سند مکتوب یا دلیل ملموس و مشهودی که برای اثبات دعوی به محکمه و قاضی عرضه کنند. گرایی: عمل گراییدن، این کلمه تنها به کار نمیرود بلکه به صورت ترکیب میآید. در فرهنگ دهخدا تعریفی از مدرکگرایی نیافتم (به نظر میآید این ترکیب در زمان حیات مبارک مرحوم دهخدا رایج نبوده).
احتمالاً آنچه از این ترکیب از گوینده به شنونده انتقال داده میشود، گسترش روزافزون مردم به سمت موسسات آموزش عالی از یک طرف، امتیاز ویژه به مدعی یا دارنده مدرک در جامعه چه اقتصادی و چه اجتماعی و فرهنگی و دیگر کالبدهای ارزشی جامعه است. معمولاً در جامعه ما این ترکیب با یک بار منفی استفاده میشود (حداقل من جایی نشنیدهام).
جا دارد به قرآن کریم اشاره کنم، آنجا که در مورد شراب، مصحف شریف میگوید که اگرچه منافعی دارد ولی ضرر آن بیشتر است؛ ببینیم در مورد مدرکگرایی با تعریف گفتهشده منافعی نیز دارد و پس از شناخت بهتر آن به علت به وجود آمدن و دفع ضررهای آن نیز راه به جایی ببریم.
کشور جوان ما با سیلی از فرصتهای منابع روزمینی، استعدادهای درخشان، انگیزههای قوی رشد و تاثیرگذاری روبهرو است. هدایت این نسل با وضع مقررات و تعیین ارزشگذاری و در اختیار قرار دادن منابع ما را به فضای مناسبتری از زندگی رهنمون میشود. گرایش این نسل به آموزش ستودنی است. فضای آموزشی و پژوهشی با این همه انگیزه تحولی ژرف را ایجاد خواهد کرد؛ اقتصاد آموزشی کشور. فرهنگ درس و امتحان و دانشگاه در همه لایههای مردم رسوخ کرده و اگر اندکی از فرصت به دست آمده حسن استفاده را بنماییم سعادت نسلهای دیگر را نیز تضمین خواهیم کرد. برخورد ما با این تمایل قوی معمولاً برخوردی منفعلانه و گاهی اوقات پسزدنی است. کاری که ما با پتانسیل شبکههای اجتماعی میکنیم که میتواند کانال ارزان و جذاب انتقال فرهنگ متعالی دینی و ملی ما باشد ولی به خاطر چالشهای قابل رفع از آن به ابزار بد و غیرقابل استفاده و مضر تعبیر میکنیم.
اصلاً مدرکگرایی بد، علت به وجود آمدن آن احتمالاً ژنتیکی و موروثی نیست، مثل ویروسهای فضای مجازی هم توسط افراد سودجو در جامعه واقعی به وجود نیامده، بلکه نتیجه ارزشگذاری قوانین و برنامهها برای آن است. در فضایی که کسب ارزشهای انسانی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی را منوط به طی مراحلی و انجام کاری و اخذ سندی میکنیم، بهترین حالت ممکن زیستی که اتفاق میافتد این است که سیل مردم در این کانال حرکت کرده و از دالان پرپیچ و خم آن عبور کنند به امید اینکه به ارزشهای مصوب و مقبول جامعه برسند و در آخر به جای تشکر و سپاس از این همه فعالیت تازه میگوییم ایبابا همهاش مدرکگرایی. جوان امروز برای گرفتن شغل مناسب بدون مدرک راه به جایی نمیبرد. حال اگر با پول پدر هم توانسته شغلی دست و پا کند ازدواج چه؟(من که خودم دخترم را به پولدار بدون تحصیلات نمیدم). موقعیت اجتماعی چه؟ دیگر در سوپرمارکت و نانوایی همه را دکتر و مهندس صدا میکنند اگر من جزو آنها نباشم که نمیشود. بگذریم از اتفاقهای بدی هم که افتاد جعل مدارک و تقلب و خرید و فروش مدرک افتخاری است که آن هم نشاندهنده بازار داغ ایجادی و عارضهای است.
انسانها در روند طبیعی زندگی همیشه گرایش به دیدن مشکلات دارند و این یعنی مفهوم بشریت با دیدن نقایص راهیابی به حل مشکل و ارتقای زندگی و حیات منحصربهفرد این آفریده ویژه خلقت امکانپذیر شده است. همیشه باید نیمنگاهی به گذشته داشت و امروز را بهتر از دیروز در راه ساختن فردا اندیشه کرد. دستاوردهای مهندسی کشور و آموزشهای آکادمیک در کشور عزیزمان تاثیرگذار بوده است. آموزشهای معلمان و اساتید امروز ما را با سرمایه عظیمی از توان فکری و اجرایی توانمند کرده.
اما به واقع این آموزشها در دو سطح کمبود دارند: الف) سطح تقویت مهارتی و ایجاد انگیزههای شغلی اجرایی ب) سطح اندیشه بالادستی و فرامهندسی در شکلدهی مسیر و ساختن آینده مهندسی در کشور. یعنی اینکه اگرچه مهندسی را خوب آموزش میدهیم ولی از یک انسان نه قسمت دست و پا را داریم (یعنی بازوهای اجرایی) و نه قسمت فکری (یعنی توان کلان مهندسی که نقش مهندسی و جایگاه آن را در جهان پرتحول کنونی تعیین کند) بلکه فقط بدنهای پرانرژی و وسیع داریم.
خلاصه مطلب اینکه تصمیمات برنامهریزیشده، ساختارمند و تصحیح نقطهای و خطی، نه تصحیح کالبدی و فضایی که نتایج آن غیرقابلپیشبینی است و با توهمات همخوانی بهتری دارد، میتواند در بهبود شرایط مفید باشد.
جا دارد که روند برنامهریزی کشور را این بار نه از بالا که از پایینترین لایه که همانا تاثیرپذیران برنامهها باشند قدر بدانیم و از وزیر فرهیخته تقاضا کنیم شرایطی را فراهم کنند که در مهمترین تصمیمگیریها تمامی سلولهای این کالبد فعال اقتصادی مسیر ارائه نظر داشته باشند (به طور مثال در کشوری برای تدوین یک آییننامه سه هزار نفر بهطور مستقیم البته با استفاده از فضای مجازی دخالت داشتهاند). واقعاً در بزرگترین تصمیمگیریهای حوزه صنفی ما تصمیمگیرندگان چه تعداد بودهاند؟
هوشمندی و واقعبینی مقام عالی وزارت همگان را به اندیشه حل مشکلات و مسائل کلان کشور دعوت میکند. افتخاری است که میراثدار زحمات مهندسی کشور باشیم و سهم خود را برای اعتلای این نهال عزیز انجام دهیم.
در کشور ما مقررات ملی ساختمان وجود دارد و حداکثر توقعی که بخشهای دولتی مسکن از ساختمانسازها دارند محدود به این مقررات و حداقل ضوابطی است که در ساختمان باید رعایت شود. فرض کنیم این مقررات جامع و مانع باشد، فرض محال دیگر این است که مقررات به طور کامل رعایت شود، در این صورت ساختمانهایی خواهیم داشت که حداقل آسایش و رفاه را تامین میکنند و در سطح حداقلها هستند و نتوانستهایم شرایط رقابت را در میان آنها ایجاد کنیم.
دیدگاه تان را بنویسید