در آرزوی تاچر شدن
آیا لیز تراس میتواند بحرانهای بریتانیا را مرتفع کند؟
چالشهای داخلی در حزب محافظهکار انگلستان سرانجام موجب استعفای بوریس جانسون از نخستوزیری آن کشور شد. استعفایی که پس از مشکلات فراوان و به ویژه رسواییهای مربوط به برگزاری مهمانیهایی از سوی نخستوزیر و در دفتر وی بهرغم محدودیتهای سراسری مربوط به کرونا در کنار مسائل دیگر سرانجام موجب کنار رفتن نخستوزیری شد که از کودکی آرزو داشت پادشاه جهان شود. پس از این استعفا و در رقابتی فشرده و سنگین نهایتاً وزیر خارجه پیشین بریتانیا به عنوان نخستوزیر جدید سکان کشور را در دست گرفت و به عنوان آخرین فردی که در دوران 70ساله سلطنت ملکه الیزابت دوم مامور تشکیل کابینه شد، به قدرت رسید. لیز تراس سومین زن نخستوزیر تاریخ بریتانیا پس از مارگارت تاچر و ترزا می است که از حزب محافظهکار به این سمت میرسد.
چالشهای لیز تراس
لیز تراس با چالشهای مختلف بهجامانده یا تشدیدشده در دوره نخستوزیری ترزا می و بوریس جانسون در شش سال گذشته مواجه است. چالشهایی که به هر حال میتوانند بر نتیجه انتخابات پارلمانی سال 2024 آن کشور تاثیر بگذارند. بنابراین خانم تراس و حزب محافظهکار برای آنکه جایگاه فعلی خود را حفظ کنند ناچار به اعمال سیاستهایی برای مدیریت نسبی اوضاع هستند که در غیر این صورت شاید ناچار به واگذاری قدرت به سایر رقبا شوند.
مشکلات اقتصادی ناشی از سه رویداد مهم در چند سال گذشته یعنی برگزیت، کرونا، حمله روسیه به اوکراین، افزایش قیمت حاملهای انرژی، نگرانی از کمبود سوخت و انرژی در زمستان پیشرو، افزایش هزینههای زندگی، تورم بیسابقه پس از حدود چهار دهه، کسری بودجه، رکود اقتصادی، تنشهای مختلف با اتحادیه اروپا پس از اجرای برگزیت، بحران مهاجران و پناهجویان و تنش با روسیه از جمله مهمترین چالشهایی هستند که نخستوزیر جدید که رویای تبدیل شدن به مارگارت تاچر را در سر میپروراند و همواره علاقهمند است تا با او مقایسه شود؛ باید برای آنها چارهای بیندیشد که در غیر این صورت با تعبیر نشدن رویایش روبهرو خواهد شد.
لیز تراس قبل از انتخاب شدنش در مبارزه درونحزبی از اقداماتی چون کم کردن افزایشهای اخیر بیمه، کاهش مالیات، کاهش مالیات بر ارزش افزوده، کم کردن مالیات بر درآمد، تاخیر در بازپرداخت بدهیهای مرتبط با کرونا و... صحبت کرد. وی پس از رسیدن به قدرت سه هدف اصلی دولتش را رشد اقتصادی و مهار تورم، مهار قیمت انرژی و عوارض آن و بهبود و تسریع خدمات نظام بهداشت و درمان انگلستان اعلام کرد. برای کنترل اوضاع به رفع محدودیت در افزایش اکتشاف نفت و گاز دریای شمال، تثبیت قیمت انرژی خانگی تا دو سال آینده و پرداخت مابهالتفاوت قیمت از طرف دولت به تولیدکنندگان دست زد. اقداماتی که منتقدان و مخالفان آن را باعث افزایش میزان بدهی دولت و زمینهای برای افزایش مشکلات اقتصادی دانستند.
در عین حال که هنوز برنامه قطعی برای مقابله با تورم، رکود و افزایش قیمت حاملهای انرژی دولت جدید اعلام نشده است، در زمینه بهداشت و مراقبتهای اجتماعی نیز برنامه مشخصی دیده نمیشود.
تراس با چالش احتمالی طرح مجدد جدایی اسکاتلند نیز مواجه خواهد بود که به نظر میرسد در این زمینه نیز مواضعش علیه جداییطلبان اسکاتلند باشد.
لیز تراس و سیاست خارجی
هر چند عمده وقت دولت جدید انگلستان باید متوجه مسائل داخلی و به ویژه اقتصادی باشد اما بههرحال بریتانیا نمیتواند در مسائل سیاست خارجی ورودی نداشته باشد. تراس خود وزیر خارجه دولت پیشین بود و به نظر همان مواضع دولت جانسون را در سیاست خارجی ادامه خواهد داد. در زمینه برگزیت جدا از چرخش عجیب تراس در گذشته، وی کماکان مدافع و دنبالکننده برگزیت بوده و به نظر نمیرسد که حاضر به نشان دادن انعطاف در مورد موضوع ایرلند شمالی و مرز آن با اتحادیه اروپا باشد. این مساله قطعاً تنشهایی را با اتحادیه اروپا برای انگلستان به ارمغان خواهد آورد. در عین حال همچون جانسون دولت جدید نیز سعی خواهد کرد بر ایده بریتانیای جهانی متمرکز شود و به این شکل به دنبال افزایش نقشآفرینی بیشتر در نقاط مختلف دنیا خواهد بود. در این میان نگاه ویژهای به مناطق تحت نفوذ سنتی انگلستان از جمله خاورمیانه و خلیجفارس وجود خواهد داشت و زمینه برای تقویت همکاریهای گسترده نظامی، امنیتی و سیاسی فراهم خواهد شد.
در مواضع بینالمللی انگلستان جداشده از اتحادیه اروپا، همسو و نزدیک به ایالاتمتحده حرکت خواهد کرد. در این میان بحران اوکراین و نگاه به چین دو موضوع مهم تلقی میشوند. مواضع انگلستان در قبال روسیه و حملهاش به اوکراین همچون دوره جانسون تند، تهاجمی و همسو با ایالات متحده در جهت حمایت و کمک به اوکراین تداوم خواهد یافت. این نگرش منفی در مورد چین هم وجود دارد و خانم تراس به چین نیز همچون آمریکا به عنوان یک تهدید نگاه میکند و از اینرو در پروژه مهار چین کنار ایالات متحده قرار میگیرد.
روابط انگلستان و ایران در دوره جدید
انگلستان سالهاست در موضوع هستهای و در گروه 1+5 با ایران مرتبط است. در دوران وزارت امور خارجه، لیز تراس نشان داد که تمایلی به انعطاف در برابر پرونده هستهای ایران ندارد. در دوره خروج آمریکا از برجام و به ویژه در دوره وزارت تراس مواضع انتقادی انگلستان و همراه شدن هرچه بیشتر با مواضع آمریکا علیه ایران کاملاً مشهود بود. تلاشهای انگلستان در اعمال فشار بر ایران چه در قالب بیانیههای سه کشور اروپایی برجام و چه در شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی موید این موضوع است. بنابراین چه برجام مجدداً احیا شود و چه به نتیجه نرسد انتظار چندانی از بهبود مناسبات بین ایران و انگلستان در دوره نخستوزیری لیز تراس نمیتوان داشت.
همچنین نگاه ویژهای که خانم تراس به اسرائیل داشته و دارد قطعاً بر روابط ایران و انگلستان تاثیر خواهد گذاشت. در دوره وزارت خارجه، خانم تراس مواضع همسوتری با اسرائیل و علیه ایران داشت و در این زمینه و به ادعای آنها دو طرف بر همکاری مشترک برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای تاکید و همکاری دوجانبهای را در پیش گرفتند.
در نهایت میتوان عنوان کرد که لیز تراس در شرایط بسیار دشواری به لحاظ اقتصادی و داخلی به نخستوزیری انگلستان رسید و انتظار از دولت جدید برای حل مشکلات فعلی بسیار بالاست. هر چند لیز تراس با انتخاب اولین وزرای خارجه و دارایی سیاهپوست در تاریخ بریتانیا نشان داد که جسارت قابل ملاحظهای دارد و از این نظر همچون مارگارت تاچر با جاهطلبی و اقتدار کامل حکومت خواهد کرد اما به نظر میرسد با دو مشکل عمده روبهروست. اول اینکه برخلاف تاچر کاریزمای لازم را ندارد و دوم اینکه فائق آمدن بر سه ابرچالش برگزیت، تبعات اقتصادی-اجتماعی کرونا، و بحران اوکراین در کنار چالشهای دیگر نیاز به منابع مختلف دارد که در حال حاضر شخص و دولت تراس فاقد آنهاست. به نظر میرسد خانم نخستوزیر با دشواریهای فراوانی مواجه خواهد بود که فائق آمدن بر آنها به سهولت امکانپذیر نیست. هر چند تراس اگر بتواند حتی بخشی از آنها را کنترل کند هم تداوم دولت خود و حزب محافظهکار را رقم خواهد زد و هم به رویای دیرینه خود که تبدیل شدن به مارگارت تاچر دوم بریتانیا بود نزدیکتر میشود.