شناسه خبر : 41602 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

پرونده‌ای چندبعدی

رفت‌وآمدهای اخیر دیپلمات‌ها نشانه چیست؟

 

 رحمن قهرمان‌پور / تحلیلگر مسائل بین‌الملل

تحولات اخیر در مورد برنامه هسته‌ای ایران دو دلیل عمده دارد. دلیل اول وقوع جنگ در اوکراین است. این جنگ باعث بی‌اعتمادی شدید در روابط غرب و روسیه شد؛ به‌طوری که هر دو طرف به‌خصوص غربی‌ها به دنبال این هستند که در صحنه نظام بین‌الملل نوعی یارکشی انجام دهند و بتوانند ائتلاف قوی‌تری علیه روسیه شکل دهند. در این راستا کشورهایی مثل هند، اندونزی، مالزی و ترکیه که به نوعی حد میانه را گرفته‌اند برای کشورهای غربی مهم هستند. 

از طرف دیگر در راستای تلاش برای افزایش قیمت انرژی از طرف روسیه طبیعتاً غربی‌ها به دنبال این هستند که میزان زیادی از انرژی را وارد بازار کنند و در این میان ایران یکی از تولیدکنندگان اصلی انرژی در جهان است؛ بنابراین ورود ایران به بازار جهانی می‌تواند ابزار چانه‌زنی غرب در برابر روسیه را بیشتر کند. اما دلیل دوم، سفر جو بایدن، رئیس‌جمهوری آمریکا به خاورمیانه است. 

این سفر از اهمیت فراوانی برخوردار است؛ از این منظر که آمریکایی‌ها در این سفر نشان خواهند داد که نگاه آنها به آینده منطقه و آینده معماری امنیت منطقه چیست. در مورد این معماری دو دیدگاه کلان و متفاوت وجود دارد. عده‌ای معتقدند که آمریکا باید همچنان به شیوه گذشته به حمایت از متحدان خود مثل اسرائیل، عربستان و امارات بپردازد و حتی به خاطر این موضوع وارد تقابل با ایران شود. اما دیدگاه دوم معتقد است در حال حاضر که دغدغه اصلی آمریکا مهار چین است بهتر است که وارد درگیری‌های منطقه‌ای و اختلافات ایدئولوژیک میان کشورهای منطقه نشود و برقراری امنیت را در اولویت خود قرار دهد. 

برقراری امنیت هم مستلزم این است که آمریکا هم با متحدان سابق خود مثل اسرائیل و عربستان کار کند و هم با کشورهایی مثل ایران که روابط خوبی با آمریکا ندارند اما نقش انکارناپذیری در منطقه دارند. در آستانه سفر بایدن به منطقه آمریکایی‌ها می‌خواهند بار دیگر موضوع همکاری یا نوعی تعامل جدی با ایران در مورد مسائل منطقه‌ای را بیازمایند.

 

توافق خوب

اینکه در دوره کنونی ایران تا چه میزان به یک توافق خوب نزدیک است بستگی به نگاه سیاستمداران دارد. برای یک سیاستمدار توافق خوب توافقی است که قدرت او را در عرصه سیاست حفظ کند و در واقع به رقبای سیاسی او این فرصت را ندهد که به خاطر چنین توافقی او را شماتت کنند. از سوی دیگر توافق خوب توافقی است که بتواند گرهی از مشکلات کشور و به‌طور مشخص مشکلات اقتصادی باز کند. از زاویه امنیتی توافق خوب برای ایران توافقی است که مساله تلاش آمریکا برای تغییر رژیم در ایران را برای همیشه منتفی کند. توافق خوب توافقی است که توانایی هسته‌ای ایران را به رسمیت بشناسد و باعث کاهش تنش میان ایران و غرب شود. اما مساله صرفاً تعریف یک توافق خوب نیست چون در طرف مقابل آمریکایی‌ها هم فهرست بلندبالایی از توافق خوب دارند. 

مساله این است که در عمل و روی میز مذاکره و واقعیت‌های موجود سیاست جهانی کدام خواسته یا کدام تعریف از توافق خوب امکان تحقق دارد؟ به تعبیر نظریه بازی‌ دو طرف بازی در کدام نقطه بهینه به این جمع‌بندی می‌رسند که هزینه و فایده‌ای که بابت این توافق می‌پردازند با هم همخوانی دارد. 

تا الان دو طرف به این نقطه بهینه نرسیده‌‌اند و فکر می‌کنند هزینه‌ای که می‌دهند بیشتر از امتیازی است که می‌گیرند.

 

موانع دستیابی به توافق

مجموعه‌ای از عوامل مانع از دستیابی به یک توافق خوب هستند. اما یکی از مهم‌ترین عوامل این است که به صورت طبیعی زمانی که یک موضوع یا یک پرونده در سطح بین‌المللی در طولانی‌مدت مطرح می‌شود قاعدتاً حل‌وفصل آن دشوارتر می‌شود. مساله هسته‌ای هم در نظام بین‌الملل جزو مسائلی است که ارتباط مستقیم و بلافصلی با مساله امنیت بین‌الملل دارد. نه‌تنها کشورهای غربی بلکه خود روسیه و چین هم نسبت به افزایش تعداد دولت‌های هسته‌ای در جهان حساس هستند و آن را به نفع خودشان نمی‌دانند. به همین دلیل وقتی به تاریخچه فعالیت‌های هسته‌ای کشورها نگاه می‌کنیم متوجه می‌شویم که پرونده‌های هسته‌ای عموماً روندی طولانی را طی کرده‌اند. 

برای مثال برزیل، آرژانتین، لیبی، کره شمالی و آفریقای جنوبی کشورهایی هستند که به مدت 10 سال و گاهی بیشتر درگیر مساله هسته‌ای بودند. برزیل از سال 1970 فعالیت هسته‌ای خود را شروع کرد و تا سال 1990 درگیر این مساله بود. کره شمالی هم از دهه 90 فعالیت هسته‌ای‌ا‌ش را گسترش داده و تاکنون حل نشده است. 

بنابراین نفس مساله هسته‌ای خودش مزید بر علت است، به این معنا که به دلیل ارتباط فعالیت‌های هسته‌ای کشورها با امنیت بین‌الملل معمولاً موضوعات هسته‌ای زمان‌بر هستند و قاعدتاً وقتی زمان‌بر می‌شوند متغیرهای متعددی در آن وارد می‌شود و رسیدن به نقطه بهینه در مذاکرات را دشوارتر می‌کند.

 

احیای برجام؟

یک قاعده کلی در پیش‌بینی‌های سیاسی وجود دارد که باید محتاط و محافظه‌کار بود. واقعیت امر این است که پرونده هسته‌ای یک پرونده پیچیده، چندبعدی و طولانی‌مدت است. نزدیک به 19 سال است که پرونده هسته‌ای ایران جریان دارد؛ و همین امر باعث می‌شود که در پیش‌بینی آینده توافق محتاط باشیم. کما اینکه قبل از سال 1401 دو طرف در آستانه توافق بودند اما در نهایت توافق انجام نشد. 

دلایل مختلفی برای این مساله وجود دارد. اولین دلیل وجود رقابت‌های سیاسی داخلی در ایران و آمریکاست که باعث می‌شود تصمیم‌گیرندگان در دو کشور نسبت به امضای توافقی که نتوانند از آن دفاع کنند، محتاط باشند. دلیل دوم این است که وقتی رقابت‌های سیاسی تشدید می‌شود حالت قطبی به خود می‌گیرد. در این صورت رسیدن به اجماع و توافق سخت و دشوار است. این وضعیت باعث می‌شود که رهبران کشورها محتاط عمل کنند. 

دلیل سوم این است که تجربه گذشته برای هر دو طرف به نوعی چراغ راهنماست. به‌طور مشخص خروج ترامپ از برجام این دلهره و نگرانی را در ایران ایجاد کرده که اگر تصمیم‌گیرندگان هزینه بازگشت به توافق را در داخل بپردازند اما دو سال بعد رئیس‌جمهور دیگری سرکار بیاید و از توافق هسته‌ای خارج شود در آن صورت ایران چه کاری باید انجام دهد؟ هنوز پاسخ معتبر و مطمئنی برای این مساله پیدا نشده است. به این دلیل که نظام سیاسی آمریکا اساساً یک نظام ریاستی است که در آن رئیس‌جمهور حرف آخر را می‌زند. مجموعه‌ای از این عوامل دست‌به‌دست هم دادند تا ما نسبت به امکان حصول توافق در کوتاه‌مدت محتاط باشیم. 

دراین پرونده بخوانید ...