شناسه خبر : 41829 لینک کوتاه

سیاست موازنه از راه دور

پیام سفر جو بایدن چیست؟

 

 رحمن قهرمانپور / کارشناس مسائل بین‌الملل

برای اینکه بتوانیم ابعاد مختلف سفر بایدن به خاورمیانه و پیامدهای آن را با دقت بیشتری بررسی کنیم لازم است زمینه شکل‌گیری این سفر و بازتاب آن را در سیاست داخلی آمریکا بدانیم. آقای بایدن بعد از سفر به اروپا و آسیا در حالی وارد اسرائیل شد که انتقادات بسیاری در داخل آمریکا از این سفر وجود داشت که در آستانه انتخابات میان‌دوره‌ای کنگره غیرمنتظره نبود. هم دموکرات‌ها و هم جمهوریخواهان نسبت به سفر آقای بایدن به خاورمیانه و مخصوصاً عربستان اعتراضات جدی داشتند. نشریات مشهور مقالاتی در نقد سفر آقای بایدن به عربستان نوشتند و آن را خلاف وعده‌های انتخاباتی او در مورد منزوی کردن عربستان و محمد بن‌سلمان و کم‌توجهی به مسائل حقوق بشری تلقی کردند. افزون بر این اختلافاتی جدی میان آمریکا و اسرائیل بر سر برنامه هسته‌ای ایران وجود داشت که تردیدهای کاخ سفید درباره انجام این سفر را بیشتر کرده بود و از این رو تاخیر چندباره در اعلام تاریخ قطعی سفر از سوی آمریکا تصادفی و بی‌ارتباط با این اختلافات نبود. برخی‌ها می‌گفتند چون آمریکا نمی‌تواند به خواسته‌های متحدان خاورمیانه‌ای خود در این سفر پاسخ مثبت بدهد بنابراین سفر باعث سرخوردگی بیشتر این متحدان خواهد شد.

سفر آقای بایدن به خاورمیانه برخلاف دو سفر قبلی او به اروپا و آسیا با حواشی و انتقادات داخلی زیادی مواجه شد که نشان داد اجماع سابقاً موجود دو حزب دموکرات و جمهوریخواه در مورد سیاست خاورمیانه‌ای آمریکا تضعیف شده و علاوه بر آن افکار عمومی آمریکا نیز منتقد حضور گسترده و نظامی این کشور در خاورمیانه است. نگاه به عنوان مقاله‌ای که آقای بایدن در واشنگتن‌پست نوشته به خوبی این مساله را نشان می‌دهد که دولت بایدن درصدد قانع کردن افکار عمومی آمریکا در مورد ضرورت سفر به خاورمیانه بود. حوادث 11 سپتامبر، مداخله و حمله نظامی آمریکا به عراق و افغانستان و کشته شدن حدود هفت هزار آمریکایی در خاورمیانه در دو دهه گذشته و هزینه‌های سرسام‌آور آمریکا در این منطقه باعث شده که در سال‌های اخیر در داخل آمریکا یک جریان فکری و سیاسی و اجتماعی در مخالفت با حضور گسترده نظامی آمریکا در خاورمیانه شکل بگیرد. جریانی که خواهان بازنگری در سیاست خارجی آمریکا و کاهش مداخلات آن در جهان از جمله خاورمیانه است. افکار عمومی هم می‌گوید پول مالیات‌دهندگان آمریکایی نباید در خاورمیانه خرج شود؛ زیرا تجربه دهه‌های گذشته از جمله مداخله نظامی آمریکا و حادثه یازده سپتامبر نشان داد که خاورمیانه مستعد پذیرش تغییر و تحول آن‌گونه که مطلوب واشنگتن باشد نیست.

بنابراین در مورد افزایش حضور ایالات متحده آمریکا در خاورمیانه و حتی حفظ میزان فعلی حضور نظامی آمریکا در منطقه اجماع نظر محکمی در داخل آمریکا وجود ندارد. زمانی که آمریکا از افغانستان خارج شد بسیاری از دولت‌های منطقه و به‌طور مشخص متحدان سنتی آمریکا در منطقه از جمله اسرائیل، عربستان و امارات به این جمع‌بندی رسیدند که خاورمیانه دیگر برای آمریکا اهمیت سابق را ندارد بنابراین سیاست گذشته خود در نزدیکی به چین و روسیه را تشدید کردند. در این میان حمله روسیه به اوکراین فرصتی را برای این کشورها فراهم کرد تا فشار خودشان را بر ایالات متحده افزایش دهند. آنها به دنبال این بودند که دولت بایدن به آنها تعهد کتبی دهد مبنی بر اینکه حمایت همه‌جانبه خود را از آنها ادامه خواهد داد.

بایدن می‌خواست به متحدان منطقه‌ای خودش در خاورمیانه اعلام کند که به حمایت از آنها ادامه می‌دهد و این کار را کرد اما ناخشنودی رهبران منطقه از این سفر نشان می‌دهد آنها قانع نشده‌اند که آمریکا مثل گذشته حمایت از آنها را ادامه خواهد داد. زیرا با توجه به شرایط جدیدی که در نظام بین‌الملل به وجود آمده و با توجه به تشدید رقابت آمریکا با چین و روسیه، آمریکا دیگر توان و تمایلی برای ادامه سیاست گذشته خود در منطقه و حفظ نقش هژمونیک خود در آن ندارد. اولویت اصلی آمریکا در شرایط فعلی رقابت با چین است و آمریکا انتظار دارد متحدانش با این واقعیت کنار بیایند و در این صورت است که دولت بایدن حاضر است به بخشی از نگرانی‌های امنیتی آنها به‌خصوص در مورد ایران پاسخ مثبت دهد.

 مساله اصلی در این سفر ایران و حتی اسرائیل نبود. مساله اصلی آقای بایدن این بود که مستقیماً و رودررو به همه متحدان منطقه‌ای خود اعلام کند که دوران جدیدی در سیاست خارجی آمریکا آغاز شده و در این دوران جدید اولویت اصلی و شماره یک ایالات متحده رقابت با چین و جلوگیری از افزایش قدرت نظامی و سیاسی و اقتصادی چین است و براین اساس آمریکا ناگزیر است سیاست خود را در خاورمیانه مورد بازنگری قرار دهد و از سیاست حفظ هژمونی آمریکا در خاورمیانه در دو دهه گذشته به سمت سیاست موازنه از راه دور یا offshorebalancing  حرکت کند. در این سیاست جدید یعنی موازنه از راه دور آمریکا مثل گذشته حضور گسترده نظامی در منطقه نداشته و در همه منازعات منطقه وارد نخواهد شد اما در عین حال و در صورت بروز یک تهدید فوری می‌تواند در منطقه حضور نظامی داشته باشد. وظیفه اصلی در اجرای این سیاست بر دوش متحدان آمریکا در منطقه است. آنها به عنوان بازوهای نظامی آمریکا در منطقه عمل می‌کنند بی‌آنکه واشنگتن مستقیماً درگیر منازعات شود و هزینه آن را بپردازد. در مقاله آقای بایدن در واشنگتن‌پست به صراحت اعلام شده که منافع آمریکا در خاورمیانه برخلاف دو دهه گذشته به صورت مستقیم مورد تهدید قرار نگرفته است؛ این مساله شامل ایران هم می‌شود. کاخ سفید بر این باور است که در شرایط کنونی حتی جمهوری اسلامی ایران منافع آمریکا را به صورت مستقیم تهدید نمی‌کند یا نمی‌تواند تهدید کند. به این معنا که آقای بایدن می‌خواهد به متحدان خود در منطقه بگوید که دلیل قاطع و فوری و عاجلی برای افزایش حضور نظامی آمریکا در منطقه وجود ندارد. اما در مقابل کشورهای عربی و به‌طور مشخص عربستان و امارات خواهان این هستند که آمریکا به آنها تضمین امنیتی دهد مبنی بر اینکه تعهدات امنیتی خودش را در قبال این کشورها کاهش نخواهد داد و این تضمین توسط کنگره تایید شود تا مورد تایید هر دو حزب باشد.

اما سوالی که پیش می‌آید این است که چرا آمریکا یادداشت تفاهمی با اسرائیل و عربستان در مورد جلوگیری ایران از دستیابی به سلاح هسته‌ای امضا کرد؟ باید توجه داشت که اولاً این سیاست آمریکا سیاست جدیدی نیست و آمریکا در 20 سال گذشته همواره این سیاست را تکرار کرده است. نکته دوم این است که به‌رغم این تعهد، آمریکا در تل‌آویو صراحتاً به مقامات اسرائیلی گفته که پلن B برای برخور‌د نظامی با برنامه هسته‌ای ایران ندارد و آمریکا همچنان متعهد به استفاده از دیپلماسی برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای است. بنابراین آن چیزی که بایدن در مقاله واشنگتن‌پست گفته و ظاهراً در سفر خود به خاورمیانه تکرار کرده این است که آمریکا همچنان دیپلماسی در برابر ایران را مهم‌ترین ابزار می‌داند و قائل به استفاده از ابزار نظامی برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای نیست. بنابراین می‌شود گفت سیاست بعدی آمریکا در قبال برجام سیاستی شبیه به دوران اوباما خواهد بود یعنی شکل‌دهی به یک ائتلاف منطقه‌ای و بین‌المللی برای اعمال فشار اقتصادی و سیاسی بر ایران. اعمال فشار اقتصادی از طریق افزایش فشار تحریم‌ها و اعمال فشار سیاسی از طریق اقدامات دیپلماتیک مثل فشار بر ایران از طریق آژانس بین‌المللی انرژی اتمی خواهد بود. اما نکته مهمی که وجود دارد این است که آمریکا صراحتاً با اقدامات خرابکارانه اسرائیل علیه برنامه هسته‌ای ایران مخالفت نکرده است. برخی ناظران و تحلیلگران بر این باورند که آمریکا به صورت تلویحی با انجام اقدامات خرابکارانه توسط اسرائیل علیه برنامه هسته‌ای ایران موافق است و آن را ابزاری برای اعمال فشار بیشتر بر ایران می‌داند. درنهایت باید گفت دلیل نارضایتی عربستان و برخی کشورهای منطقه از سفر بایدن این بوده است که برخلاف انتظاراتی که این دولت‌ها داشتند رئیس‌جمهور آمریکا به خواسته‌های آنها جواب مثبت نداده است.

دراین پرونده بخوانید ...