رقابت بیفایده
سوگیری مجموع صفر چیست و چه عواقبی دارد؟
انسان ذاتاً یک موجود اقتدارگراست. در هر رقابتی که شرکت میکند دوست دارد برنده بیرون بیاید. رقابت با خوی آدمی آمیخته شده است. اما آیا انسان در هر لحظه از خود میپرسد که رقابت بر سر چه؟ آیا وقتی منابع محدود نباشد اصلاً رقابت و برد و باخت معنایی دارد؟ آیا شرایطی وجود ندارد که انسانها با یکدیگر بر سر یک موضوع تعامل کرده و همگی خوشحال از آن بیرون بیایند؟ قطعاً بازی برد-برد هم در بسیاری از موارد وجود دارد، مثل اکثر تعاملات روزمره انسانها؛ از تعامل عاطفی افراد خانواده گرفته تا خرید کالا از یک فروشگاه یا معامله و استفاده از وسایل نقلیه عمومی، در اکثر این تعاملات هر دو طرف هر کدام به نحوی از انجام تعامل سود میبرند اما، ذهن انسان برخی اوقات میخواهد از هر شرایطی یک برنده و بازنده بیرون بیاورد.
سوگیری مجموع صفر یا برد-باختانگارانه (Zero-sum bias) یک سوگیری شناختی است که باعث میشود افراد به اشتباه در برخی موقعیتها با دیدگاه یک بازی مجموع صفر رفتار کنند. به این صورت که گمان میکنند برد یک طرف به معنای باخت طرف دیگر است. در حقیقت این سوگیری موجب میشود که افراد گمان کنند در رقابتی با منابع محدود هستند و این در حالی است که در واقع منابع مشترک نامحدود بوده و به صورت آزادانه در دسترس است. سوگیری برد-باختانگارانه میتواند تفکرات و رفتار افراد را در مقیاس فردی و اجتماعی در موقعیتهای مختلف شکل دهد و به همین دلیل باید به خوبی درک شود.
سوگیری مجموع صفر چیست؟
علوم روانشناختی و اقتصادی سنت طولانی در مستندسازی مشخصات توصیفی از رفتارشناختی دارند که از نظریههای هنجاری منحرف میشوند. برای مثال، رویکرد «ابتکار و سوگیری» به دنبال شناسایی اکتشافیها و سوگیریهای نشاتگرفته از آن است که مردم با آن قضاوتهای شهودی انجام میدهند. یکی از این انحرافات سوگیری مجموع صفر است.
مجموع صفر، اصطلاحی از نظریه بازی (فون نیومن و مورگنسترن، 1944) است و به وضعیتی اشاره دارد که در آن منابع بهدستآمده از سوی یک طرف به ضرر طرف دیگر منجر میشود. البته این اصطلاح مجموع صفر برای اشاره به هر وضعیت دیگری هم استفاده شده است. به عنوان مثال زمانی که هر دو طرف سود میبرند، هر دو طرف ضرر میکنند، یک طرف سود میکند و طرف دیگر نه سود میبرد و نه ضرر میکند و زمانی که یک طرف ضرر میکند و طرف دیگر نه سود میکند و نه ضرر. با این حال سوگیری مجموع صفر به شرایطی گفته میشود که یک فرد یک موقعیت مجموع غیرصفر را به صورت شهودی و به اشتباه موقعیت مجموع صفر تلقی کند.
از آنجا که سوگیری مجموع صفر باعث میشود مردم به این باور برسند که سود و برد یک فرد قطعاً به باخت و ضرر فرد دیگر خواهد انجامید سبب تحریک طبیعت لجبازانه و ستیزهگرانه افراد در روابط اجتماعی میشود. این سوگیری در دو مقیاس افراد را تحت تاثیر قرار میدهد.
مقیاس فردی. در این حالت این سوگیری به این موضوع منتج میشود که مردم به اشتباه خود را درون یک رقابت درونگروهی با دیگر افراد آن جامعه یا گروه مشخص برای استفاده از یک منبع مشخص فرض کنند.
مقیاس گروهی. این حالت باعث میشود افراد برای رسیدن به یک منبع مشخص به اشتباه گروه خود را در یک رقابت خارجی با دیگر گروهها متصور شوند.
باید به این نکته توجه داشت که قطع به یقین موقعیتهایی وجود دارد که به معنای بازی مجموع صفر باشد که در آن سود و منفعت یک دسته به ضرر دیگر گروهها بینجامد. با وجود این، سوگیری مجموع صفر شرایطی را توصیف میکند که افراد موقعیتی را مجموع صفر میانگارند که در حقیقت چنین شرایطی وجود ندارد.
نمونههایی از سوگیری مجموع صفر
موارد زیادی در زندگی هر فردی وجود دارد که میتواند سوگیری مجموع صفر افراد را نشان دهد. نمونههایی از آنها را هم میتوان در روابط جمعی و حتی بینالمللی مشاهده کرد.
به عنوان مثال، مصرفکنندگان اغلب زمانی که محصولات مختلف را مورد سنجش قرار میدهند رویکردی برد-باختانگارانه دارند. به این صورت که مردم تمایل دارند تصور کنند اگر یک محصول در یک بعد برتر است، پس باید در ابعاد دیگر پایینتر باشد. این بدان معناست که برای مثال این افراد ممکن است فرض کنند اگر یک تلفن همراه بادوام باشد احتمالاً عملکرد عمر باتری ضعیفی دارد، یا اگر یک محصول دوستدار محیط زیست طراحی شود، آنگاه احتمالاً از نظر دوام عملکرد ضعیفی خواهد داشت.
سوگیری مجموع صفر همچنین میتواند روی چگونگی دیدگاه معاملاتی و تجاری افراد تاثیر بگذارد. به این صورت که در شرایطی این سوگیری موجب میشود که همیشه یک نفر وجود دارد که از یک معامله سود بیشتری میبرد حتی در موقعیتی که سود طرفین دقیقاً برابر بوده ولی از مسیرهای مختلفی حاصل میشود. این بدان معناست که به عنوان مثال، وقتی فردی محصول یا خدمتی را به فروش میرساند یا خریدار یا فروشنده باید در نتیجه این معامله ضرر کنند.
علاوه بر این، افراد گاهی در روابط شخصی خود دچار سوگیری مجموع صفر میشوند. به عنوان مثال یک کودک ممکن است به اشتباه اینگونه تصور کند که وقتی والدینش به یکی از خواهران یا برادرانش عشق میورزد در واقع از عشق آنها به او کم خواهد شد. این دقیقاً معنای یک رویکرد برد-باختگرایانه است، از اینرو که بهطور کلی محبت و عشق والدین برخلاف منابع دیگری که خانواده به فرزندانش اختصاص میدهد، مثل زمان و توجه به یک منبع محدود نیست.
علاوه بر این، سوگیری مجموع صفر همچنین میتواند روی تفکر افراد در مقیاس بزرگ اجتماعی تاثیر بگذارد. به عنوان مثال:
افراد گاهی گمان میکنند عضویت در یک گروه اجتماعی به معنای یک بازی مجموع صفر است. بدین معنا که تعلق به یک گروه اجتماعی آنها را از عضویت در گروههای دیگر محروم میکند.
مردم گاهی سلسلهمراتب جنسیتی را در محیط کار به عنوان یک بازی مجموع صفر در نظر میگیرند که میتواند سبب شود که آنها در برابر سیاستهای منصفانه جنسیتی مقاومت بیشتری نشان دهند.
مردم گاهی معتقدند میان اقوام مختلف هم یک رقابت مجموع صفر ذاتی وجود دارد که میتواند باعث توسعه یک دیدگاه ضدمهاجرتی منفی میان افراد جامعه شود.
افراد گاهی نژادپرستی را نیز به عنوان یک بازی مجموع صفر قلمداد میکنند، بدان معنا که آنها معتقدند کاهش نژادپرستی علیه یک گروه با افزایش نژادپرستی علیه گروههای دیگر به تعادل خواهد رسید.
چرا افراد سوگیری مجموع صفر را تجربه میکنند؟
سازوکارهای شناختی مختلفی منجر به این میشود که افراد دچار سوگیری مجموع-صفر شوند.
باور اشتباه در محدود بودن منابع. در بسیاری از موارد، مردم به صورت شهودی گمان میکنند که منابع مشخص نسبت به آنچه در واقعیت وجود دارد، محدودتر است. به عنوان مثال، مردم اغلب فکر میکنند یک مقدار ثابت کار درون یک اقتصاد توزیع شده است، بنابراین ورود هر فرد جدید به بازار کار معادل اخراج یک نفر دیگر از شغل خود خواهد بود.
باور اشتباه در سازگاری سبک و سنگین کردن. در موقعیتهایی که افراد جذابیت گزینههای مختلف را در یک مجموعه انتخاب مشخص مورد سنجش قرار میدهند، آنها اغلب از استنتاجهای جبرانی (compensatory inferences) بهره میگیرند. چرا که آنها فرض را بر این میگیرند که باید میان مزایا و معایب مختلف یک گزینه یک حالت تعادلی وجود داشته باشد، پس همه گزینهها باید در مجموع متعادل باشند. این موضوع میتواند سبب شود که افراد مزایای یک گزینه برتر را کم انگاشته یا معایب یک گزینه ضعیفتر را نادیده بگیرند چرا که آنها تصور میکنند باید یک تعادل میان معایب نادیده و مزایای نادیده وجود داشته باشد.
همبستگی مشترک. انواع مختلف مصالحه یا مشکلاتی که بهطور متناوب با یکدیگر همبستگی دارند، ممکن است باعث شود که افراد گمان کنند این شرایط وجود دارد، حتی اگر در حقیقت وجود نداشته باشد. به عنوان مثال؛ این موضوع میتواند باعث شود افراد تصور کنند که عملکرد برتر یک دستگاه الکتریکی احتمالاً با عمر باتری ضعیف همراه خواهد بود، چرا که این دو ویژگی اغلب با هم مرتبط هستند.
تجربه قبلی. در برخی موارد، افراد به اشتباه فرض میکنند که در یک موقعیت مجموع صفر قرار گرفتهاند چرا که قبلاً در شرایطی مشابه بوده و چون در آن زمان چنین وضعیتی داشتهاند پس حالا هم شرایط به همان شکل است. در حقیقت افرادی که در شرایطی زندگی میکنند که منابع بسیار محدودتر است اغلب درجه بزرگتری از دیدگاه برد-باختگرایانه را از خود بروز میدهند.
زمانی که پای تعاملات میان افراد به میان میآید، ناکامی در دیدن دیدگاه دیگران میتواند باعث شود که افراد در موقعیتهای مختلف سوگیری مجموع صفر از خود نشان دهند.
به عنوان مثال، زمانی که مردم چیزی معامله میکنند، هر کدام از آنها ممکن است به دلایل مختلفی معامله را مفید بدانند. نادیده گرفتن اینکه افراد مختلف ممکن است دلایل مختلفی برای این اقدام داشته باشند میتواند به این فرض نادرست منجر شود که هر دو طرف به یک دلیل پای این معامله آمدهاند و همین موضوع احتمال اینکه یک معامله ماهیت مجموع صفر دارد را بیشتر میکند.
در نهایت، باید توجه داشت که تمایل افراد به تفکر برد-باختگرایانه ناشی از «سازگاری تکاملی» است. این موضوع به این دلیل است که در طول تاریخ، منابع بسیار محدود بوده است، بنابراین این نوع تفکر میتوانست مردم را تشویق کند تا در مواقع لزوم برای دستیابی به منابع با یکدیگر به رقابت بپردازند.
از آنجا که سوگیری حاصل جمع صفر بسیار شایع است، این شکل از تفکر به عنوان یکی از ویژگیهای قابل توجه اقتصاد عامیانه در نظر گرفته میشود. در اقتصاد شهودی این دیدگاه بیشتر به کسانی اطلاق میشود که دانش عمومی کمی نسبت به این موضوع دارند.
چگونه میتوان از سوگیری مجموع صفر اجتناب کرد؟
به منظور کاهش احتمال و میزان تحت تاثیر قرار گرفتن افراد به سوگیری مجموع صفر میتوان موارد مختلفی را در نظر گرفت.
اولین گام برای کاهش اثر این سوگیری شناسایی موقعیتهایی است که یک فرد ممکن است آن را تجربه کند. این موضوع شامل مواردی میشود که در آنها فرد اعتقاد دارد که در یک موقعیت برد-باخت مشخص قرار گرفته است، بدان معنا که سود یک طرف در هر سناریویی مستقیماً به باخت و ضرر طرف دیگر درگیر منتج میشود.
به محض شناسایی چنین موقعیتهایی، باید تلاش شود تا ارزیابی از موقعیت صورت بگیرد و تعیین شود که آیا این شرایط واقعاً یک بازی مجموع صفر هست یا خیر. اینکه چگونه این کار انجام میشود بستگی به موقعیت و دلایلی دارد که فرد آن را مجموع صفر میداند.
به عنوان مثال، فرض کنید میخواهید یک لپتاپ جدید بخرید و با خود فکر میکنید که امکان ندارد یک گزینه هم از نظر کیفیت و هم از نظر قیمت بهترین باشد، از خود بپرسید چرا اینگونه فکر میکنید و سعی کنید از اطلاعات تکمیلی نظیر نظرات کاربران استفاده کنید تا ببینید آیا شهود اولیهتان موجه بوده یا خیر. بهطور مشابه اگر کسی به شما پیشنهاد معاملهای داد که نسبت به انگیزههای او شک دارید، سعی کنید دلایل او برای انجام این کار را جویا شوید و بدانید دلایل او احتمالاً با دلایل شما فرق خواهد کرد. بنابراین ممکن است این معامله برای هردو طرف به صورت همزمان سودمند باشد.
در نهایت افراد میتوانند با استفاده از تکنیکهای مختلف ضدسوگیری نظیر کند کردن فرآیند استدلال به خودشان کمک کنند که بر شهود اولیهشان از یک موقعیت فائق آمده و تصمیمی عقلایی اتخاذ کنند. باید به این نکته مهم توجه داشت که بسیاری از شرایطی که افراد از آن به عنوان یک موقعیت برد-باختانگارانه یاد میکنند در واقع میتواند یک معامله دوسر برد باشد.