پدر منحنیهای بیتفاوتی
عصر طلایی اقتصاد ایران چگونه رقم خورد؟
ویلفرد پارتو اقتصاددان جنجالی ایتالیایی که شمشیربازی لجوج نیز بود در این شماره کافهاقتصاد معرفی میشود. پارتو اقتصاد را با ریاضی و جامعهشناسی همراه کرد و با آنتیتزهای معروف خود به عنوان یک مدافع آتشین لیبرالیسم کلاسیک پا به دنیای اقتصاد گذاشت. به عنوان یک اقتصاددان و جامعهشناس ناخواسته از سوی مخالفان و هوادارانش «کارل مارکس بورژوازی» یا «کارل مارکس فاشیسم» خوانده شده بود. او با تواناییها و برتریهای فکریاش اغلب اطرافیانش را آزرده میکرد، از این رو نه تنها انگ سیاسی میخورد بلکه لقبهایی به او نسبت داده میشد که هرگز واقعیت نداشت. آیا تا به حال به افراد نالایقی برخوردهاید که خود را متخصص و لایق تصور میکنند؟ رفتار متوهمانه این افراد ناشی از مشکل عملکرد «فراشناختی» مغز آنهاست. عملکرد فراشناختی مغز همان توانایی ذهنی تحلیل افکار و ارزیابی عملکرد یک فرد است، به عبارت دیگر آگاهی ذهن از عملکرد خودش. وقتی فردی دچار این سوگیری شناختی میشود، در عمل فرآیند فراشناختی مغز او دچار اختلال شده است. در این شماره کافهاقتصاد همچنین در مطلبی از خاطرات علینقی عالیخانی به آخرین شاه ایران نگاه میکنیم تا تصویر واقعیتری از او داشته باشیم. عالیخانی در اوایل دهه 40 به وزارت اقتصاد رسید و به نقطه عطفی در تاریخ اقتصاد ایران بدل شد و نسلی از مردان اقتصاد را با خود همراه کرد و دهه طلایی اقتصاد ایران را رقم زدند. در مطلبی دیگر از این شماره کافهاقتصاد از یک سوگیری مهم صحبت میکنیم که میتواند در روابط اجتماعی و تجاری و رفتارهای شخصی ما تاثیر عمیقی داشته باشد؛ سوگیری مجموع صفر. ذهن انسانها اغلب میخواهد از هر شرایطی یک بازنده و یک برنده بیرون بیاید. این سوگیری در هر وضعیتی ممکن است برای افراد پیش بیاید و بیشتر منشأ شهودی دارد و ریشه در این حقیقت دارد که منابع بسیار محدود است.