تردید ژرمنها
آیا رابطه ایران و آلمان بهبود پیدا میکند؟
سوسیالدموکراسی را باید یکی از ایدئولوژیهای موثر سیاسی اروپای معاصر بدانیم که بهطور کلی ریشه در تحولات فکری قرن نوزدهم اروپا و تلاش برای اصلاح سوسیالیسم دارد. سوسیالدموکراسی را میتوان «گونهای سوسیالیسم دموکراتیک اصلاحطلب» تعریف کرد که به جای تاکید بر رویکردهای انقلابی، طرفدار انتقال مسالمتآمیز و تکاملی جامعه از سرمایهداری به سوسیالیسم است. حزب سوسیالدموکرات آلمان از قدیمیترین احزاب سیاسی در آلمان است و به نظر میرسد پس از حزب محافظهکار بریتانیا دومین حزب قدیمی دنیا باشد. این حزب که قریب به 160 سال قدمت دارد و نقش بسیار مهمی در براندازی دستگاه سلطنت آلمان و اعلام جمهوری در سال ۱۹۱۸ ایفا کرده است؛ در 76 سالی که از جنگ جهانی دوم میگذرد سه صدر اعظم در راس کشور آلمان داشته است؛ ویلی برانت که جایزه صلح نوبل را دریافت کرد، هلموت اشمیت که محبوبترین سیاستمدار آلمان پس از جنگ دوم به حساب میآید و گرهارد شرودر که به جهت روابطش با پوتین چند سالی میشود که عضو هیاتمدیره شرکت نفت و گاز «روس نِفت» شده و شاهد انتقادهایی نسبت به خود بوده است. انتقادهایی از جنس افرادی نظیر «یوناس هینفورس» که بر این باورند که سوسیالدموکراسی، مارکسیسم و سوسیالیسم را رها کرده و در عمل به جنبش سرمایهداری لیبرال پیوسته است. با وجود این سوسیالدموکراتها در کشورهای اروپایی دستاوردهای بزرگی داشتهاند؛ به خصوص در میان کشورهای نوردیک زمینهساز دولتهای رفاهی موفقی شدند. به عنوان مثال سوسیالدموکراتهای سوئد از سال 1932 تا 1976 عهدهدار تشکیل دولت بودند و توانستند با سامانه پیشرفته مالیاتی، جامعهای با وضعیت رفاهی همگانی ایجاد کنند. آنها این حضور در دولت سوئد را در سالهای 1982 تا 1991 و از 1994 تا 2006 نیز ادامه دادند. اما موفقیت بزرگ سوسیالدموکراتها در انتخابات اخیر آلمان است که پس از ۱۹ سال توانستند از احزاب محافظهکار پیشی بگیرند. آخرین بار در سال ۲۰۰۲ بود که حزب سوسیالدموکرات نسبت به احزاب مسیحی محبوبیت بیشتری پیدا کردند و آن زمان گرهارد شرودر صدراعظم آلمان بود. اما امسال اولاف شولتز در انتخابات پارلمانی آلمان فدرال، توانست پیروز رقابت انتخاباتی باشد تا پس از ۱۶ سال زمامداری آنگلا مرکل، نامزد حزب سوسیالدموکرات، جانشین انگلا مرکل شود. حزب سوسیالدموکرات اگرچه در انتخابات اخیر آلمان 7 /25 درصد آرا را کسب کرده است، اما اتحاد احزاب دموکرات مسیحی و سوسیال مسیحی 1 /24 درصد، حزب سبزها 8 /14 درصد، حزب دموکراتهای آزاد 5 /11 درصد و حزب بدیل برای آلمان 3 /10 درصد آرا را به دست آوردند. از این نظر حزب سوسیالدموکرات به تنهایی از اکثریت پارلمانی برخوردار نخواهد بود و برای به دست گرفتن قدرت ناگزیر به ائتلاف با احزاب دیگر است.
در این میان آنچه برای ما در جهت پیشبینی سیاستهای آلمان اهمیت دارد این است که دولت سوسیالدموکرات آلمان چه سیاستی را در مورد ایران در پیش خواهد گرفت؟ برای برجام که به یکی از موارد مورد مناقشه سیاست خارجی ایران و غرب تبدیل شده است چه سیاستی را در نظر خواهد داشت؟ با وجود مشکلاتی که تحریم برای روابط اقتصادی ایران و آلمان پدید آورده است مناسبات اقتصادی چه روندی را طی خواهد کرد؟
بررسی موارد فوق بدون در نظر گرفتن رویکرد احزاب در سیاست خارجی آلمان که در زمان انتخابات به بیان آنها پرداختهاند امکانپذیر نیست.
حزب سوسیالدموکرات: تقویت همکاری با ایالات متحده، تعهد به ناتو، امنیت اسرائیل و حق موجودیت آن به عنوان مصالح دولتی آلمان، کاهش تنش در مقابل روسیه، راه حل صلحآمیز در بحران اوکراین بر اساس توافقنامه مینسک به عنوان یکی از طرفهای صلح، حمایت از خلعسلاح و همکاریهای بینالمللی را به عنوان مسیر سیاست خارجی خود در نظر دارد و احزاب محافظهکار یا مسیحی: ایجاد ائتلاف بین نظامهای دموکراتیک و تقویت همکاریهای فراآتلانتیکی، تقویت همکاریهای بینالمللی به ویژه در زمینه آب و هوا، تجارت، حوزه دیجیتال و سیاستهای امنیتی، تعهد به ناتو، اختصاص دو درصد از بودجه برای هزینههای دفاعی، حضور نیروهای آمریکایی در اروپا، حق موجودیت اسرائیل به عنوان مصالح دولتی آلمان و حمایت از راهحل دودولتی، مقبولیت ارتش به عنوان بخشی از جامعه.
حال در مورد اینکه چه آیندهای در انتظار روابط ایران و آلمان است باید به موضوع اسرائیل توجه ویژه داشت که مسلماً تاثیر قابل توجهی بر رابطه ایران و آلمان خواهد گذاشت. اگرچه بسیاری از تحلیلگران معتقدند حزب چپ میانه که بعد از شانزده سال به پیروزی رسیده، با توجه به شرایط فعلی آلمان، توان تغییرات زیادی در سیاستهای کلی این کشور ندارد اما دفاع از موجودیت و امنیت اسرائیل در آلمان یک مساله اساسی است که هیچ یک از احزابی که میتوانند در یک دولت ائتلافی سهیم باشند نسبت به آن تردیدی ابراز نکردهاند، همچنان که در دو سوی آتلانتیک چنین سیاستی دنبال میشود. بهطوری که اولاف شولتس، یک روز پس از انتخابات پارلمانی که با پیروزی این حزب چپمیانه همراه شد، در جمع خبرنگاران گفت: شراکت دو سوی آتلانتیک برای ما در آلمان و برای دولتی که به رهبری من خواهد بود، اهمیت دارد.
شولتس همچنین گفت، اصلیترین وظیفه مقامات جدید آلمان ایجاد یک اتحادیه اروپای قوی خواهد بود. او در رابطه با سیاست خارجی کشورش گفت: گمان میکنم اصلیترین وظیفه سیاست آلمان، ایجاد یک اتحادیه اروپای قوی و مستقلتر باشد. این وظیفه اصلی روی استراتژی بینالمللی و سیاست خارجی آلمان تاثیر خواهد گذاشت. او تاکید کرد: روابط خوب با آمریکا در راستای منافع آلمان است.
در این راستا در مناقشه اتمی غرب با ایران به عنوان مهمترین مساله موجود در سیاست خارجی ایران به نظر میرسد سیاست سوسیالدموکراتها از مسیر هماهنگی با آمریکا در زمینه مقابله با فعالیتهای صلحآمیز هستهای و منطقهای ایران خواهد گذشت. اگر نه موضوع ایران یکی از چالشهایی است که احتمالاً مقابل دولت آینده آلمان قرار دارد. هر چند با روی کار آمدن جو بایدن که از دوران مبارزات انتخاباتی ایالات متحده بازگشت به توافق هستهای را یکی از برنامههای خود اعلام میکرد انتظار میرفت شرایط تغییر کند اما پیروی از سیاستهای آمریکا با وجود اختلافات اخیر بین آمریکا و اروپا، همان مسیری است که آلمان از آن تبعیت میکند. همانطور که دولت ترامپ در اردیبهشت ۱۳۹۷ از توافق هستهای با جمهوری اسلامی خارج شد و تحریمهای تعلیقشده علیه ایران را دوباره اعمال کرد و سه کشور اروپایی طرف توافق (بریتانیا، فرانسه و آلمان) گرچه در سطح وسیعی با آمریکا هماهنگ اقدام کردند اما چندان از این اقدام ترامپ خشنود نبودند.
در مورد روابط اقتصادی ایران و آلمان، کشوری که در اتحادیه اروپا تا چندی پیش مهمترین شریک تجاری ایران بود اما آمارهای سال ۲۰۲۰ در سایه تحریمها نشان میدهد که حجم تجارت بین دو کشور به یک میلیارد و ۸۰۰ میلیون دلار کاهش یافته که از این میزان ۴۰۰ میلیون دلار صادرات ایران به آلمان بوده است و یک میلیارد و ۴۰۰ میلیون نیز صادرات آلمان به ایران، که چنین رقمی اهمیت روابط اقتصادی با ایران را برای آلمان به شدت کاهش میدهد و حزب سوسیالدموکرات آلمان با توجه به تحریم ایران بیتردید سیاستی را در جهت افزایش حجم تجارت و همکاریهای اقتصادی خود با ایران در نظر نخواهد گرفت؛ چرا که از یکسو دفاع از اسرائیل و از سوی دیگر هماهنگی با آمریکا و البته اهرمهای فشاری که آمریکا بر ضد شرکتها و بانکهای آلمانی در اختیار دارد اجازه نخواهد داد شکل روابط اقتصادی دچار تغییر شود.