پول را نشانم بده
بیتکوین و دیگر رمزینهها
بنابر یک گفته قدیمی «حرص یا ترس است که بازارها را اداره میکند». حرص و طمع زمانی بر عرصه ارزهای رمزنگاریشده حاکم بود. از دسامبر سال 2016 تا یک سال پس از آن قیمت بیتکوین از 900 به 19 هزار دلار رسید. بهتازگی ترس حاکمیت را فراگرفته است. ارزش بیتکوین به حدود هفت هزار دلار بازگشت و قیمت دیگر رمزینهها پس از یک روند صعودی سقوط کرده است.
بنابر یک گفته قدیمی «حرص یا ترس است که بازارها را اداره میکند». حرص و طمع زمانی بر عرصه ارزهای رمزنگاریشده حاکم بود. از دسامبر سال 2016 تا یک سال پس از آن قیمت بیتکوین از 900 به 19 هزار دلار رسید. بهتازگی ترس حاکمیت را فراگرفته است. ارزش بیتکوین به حدود هفت هزار دلار بازگشت و قیمت دیگر رمزینهها پس از یک روند صعودی سقوط کرده است. هیچکس نمیداند مقصد بعدی قیمتها کجاست. گمانهزنی درباره حد بالا یا پایین آن امکانپذیر نیست. این امر بهویژه در مورد رمزینهها دشوارتر است چراکه هیچ راه منطقی برای رسیدن به ارزشگذاری خاص آن وجود ندارد.
قرار نبود اوضاع اینگونه باشد. بیتکوین، اولین و پرطرفدارترین رمزینه، در یک پروژه آنارشیستی فناوری با هدف خلق یک نمونه آنلاین پول نقد به وجود آمد تا افراد بتوانند بدون امکان دخالت شرورانه دولتها یا بانکها به معامله بپردازند. اکنون پس از گذشت یک دهه این هدف برآورده نشده است. کاربران باید با نرمافزارهای پیچیده کار کنند و تمام اقدامات حفاظت از مصرفکننده را کنار گذارند. فروشندگان اندکی آن را میپذیرند. امنیت آن پایین است. کاربرد دیگر رمزینهها از این هم کمتر است.
از آنجا که کمبود کاربرد باعث میشود نتوان ارزشی برای رمزینهها تعیین کرد و مقرراتی نیز در این زمینه وجود ندارد رمزینهها منبعی برای سفتهبازی هستند. برخی افراد از فراز و نشیب قیمت رمزینهها ثروت هنگفتی بهدست آوردهاند. خریداران اولیه ثروتمند شدند در حالی که بسیاری نیز پول خود را از دست دادهاند. بنابراین، احتمالاً چرخه کنونی فراز و نشیب قیمتها آخرین چرخه نخواهد بود.
اقتصاددانان پول را به عنوان ابزار مبادله، منبع ارزش و واحد حسابداری تعریف میکنند. عدم پذیرش رمزینهها و تلاطم زیاد ارزش آنها باعث میشود ارزهای رمزنگاریشده هیچکدام از این معیارها را نداشته باشند. این بدان معنا نیست که رمزینهها کنار گذاشته خواهند شد (البته نگرانی مقرراتگذاران از اقدامات فریبکارانه در این صنعت ممکن است شور و هیجان آن را در آینده فرونشاند). اما آنگونه که اوضاع نشان میدهد دلیلی وجود ندارد که فکر کنیم رمزینهها چیزی بیشتر از یک کازینوی بسیار پیچیده و غیرقابل اعتماد باشند.
آیا بلاکچین –فناوری زیربنایی رمزینهها- میتواند اوضاع را بهتر کند؟ بلاکچین نوع خاصی از پایگاه دادههاست که در آن همه سوابق نزد تکتک کاربران کپی میشود به جای آنکه یک مقام مرکزی عهدهدار آن باشد. هرگونه ورودی به این پایگاه را نمیتوان دوباره تغییر داد. طرفداران آن میگویند این فناوری میتواند انواع مشکلات از قبیل شفافسازی پرداختهای بانکی، تضمین تامین دارو، تضمین حقوق مالکیت و ارائه اسناد هویتی غیرقابل جعل کردن برای پناهندگان را حل کند.
این ادعاها بسیار سنگین هستند و بسیاری از آنها توسط سفتهبازان رمزینهها مطرح میشوند. کسانی که امیدوارند بتوانند با ایجاد هیجان و علاقهمندی نسبت به بلاکچین ارزش داراییهای رمزینهای خود را بالاتر برند. اما بنگاههایی که از بلاکچین استفاده میکنند اغلب در نهایت بسیاری از ویژگیهای منحصربهفرد آن را کنار میگذارند. علاوه بر این، تبادل مداوم دادهها بین کاربران باعث کندی سرعت آنها در مقایسه با پایگاههای متعارف دادهها میشود.
با آشکار شدن بیشتر این محدودیتها، شور و هیجان رو به سردی میگذارد. چند سازمان از قبیل سوئیفت، شبکه پرداخت بانکی و استرایپ (Stripe)، بنگاه پرداختهای آنلاین، پروژههای بلاکچین را رها کردهاند و به این نتیجه رسیدهاند که هزینه آن از منافع بیشتر است. اکثر پروژههای دیگر نیز آزمایشی هستند هرچند ادعا در مورد آنها فراوان است. به عنوان مثال، گزارش شد که اوایل امسال انتخابات مبتنی بر فناوری بلاکچین در سیرالئون انجام گرفت اما این خبر حقیقت نداشت.
مبالغه بیش از حد در مورد بلاکچین به معنای بیفایده بودن آن نیست. توانایی این فناوری برای ارتباط کاربران در یک نظام کاری پذیرفتهشده در حوزههایی مانند تجارت بینالملل که فاقد یک مقام مرکزی هستند میتواند مفید باشد. اما هیچ اکسیری وجود ندارد که بتواند جلو خطرات پروژههای بزرگ فناوری از جمله هزینهها، پیچیدگی و انتظارات بیش از حد را بگیرد. ارزهای رمزنگاریشده از اهداف جاهطلبانه خود بسیار عقب افتادهاند. طرفداران بلاکچین باید ثابت کنند که این فناوری زیربنایی میتواند ادعاهای بزرگ در مورد خود را اثبات کند.