شناسه خبر : 21981 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

بررسی عوامل خارجی گرایش جوانان به تروریسم در گفت‌وگو با حسین عسکری

تروریسم عاقبت حامیان مالی خود را نیش خواهد زد

حسین عسکری می‌گوید: عربستانی‌ها میلیاردها دلار را برای شست‌وشوی مغزی جوانان مسلمان در سراسر جهان هزینه کرده‌اند تا تفسیر غلط خود از اسلام را گسترش دهند. در این مسیر، آنها تاثیرگذاری خود را به شدت افزایش داده‌اند.

 تروریسم عاقبت حامیان مالی خود را نیش خواهد زد

در حالی که چند سالی است جهان با هیولایی به نام داعش مواجه است، در ماه‌های اخیر سایه وحشت حملات تروریستی این گروه به نقاط مختلف دنیا کشیده شده است. چند روز پیش متاسفانه ما نیز شاهد حملات تروریستی افرادی منتسب به این گروه به مجلس و حرم مطهر امام خمینی(ره) بودیم. بر اساس اعلام وزارت اطلاعات، عاملان این حادثه که 17 کشته در پی داشت، همگی جوان و ایرانی بودند. در گفت‌وگو با حسین عسکری، دانش‌آموخته رشته اقتصاد دانشگاه MIT و استاد دانشگاه جرج‌واشنگتن درصدد آن برآمدیم تا انگیزه پیوستن جوانان به گروه‌های تروریستی را بدانیم. عضو سابق اجرایی صندوق بین‌المللی پول معتقد است ناامیدی و نداشتن حس تعلق، مهم‌ترین دلایل جذب جوانان به وعده‌های توخالی تروریست‌هاست. او معتقد است عربستان با کمک‌های مالی سعی می‌کند مردم را از شیعیان متنفر کند. عسکری آینده روشنی را برای پایان حوادث تروریستی متصور نیست و بر این باور است که راه‌حل مقابله با تروریسم، خودسازی و یک انقلاب درونی است.

♦♦♦

 با توجه به عملیات تروریستی اخیر در تهران و ملیت ایرانی عاملان این حادثه، به نظر شما چه دلایلی باعث پیوستن برخی جوانان به گروه‌های تروریستی شده است؟

نداشتن امید برای زندگی بهتر، مهم‌ترین دلیل پیوستن جوانان به گروه‌های تروریستی است. احساس نابرابری، بی‌عدالتی و ظلم و ستم را نیز به این علت اصلی اضافه کنید. زمانی که جوانان در زندگی خود خلئی را احساس کرده و پیرامون خود بی‌عدالتی را مشاهده می‌کنند، مستعد پذیرش وعده‌های توخالی تروریست‌ها می‌شوند. آنها چیزی در زندگی خود ندارند، آنها حس تعلقی به کسی ندارند بنابراین می‌خواهند بخشی از چیزی باشند؛ چیزی که متعلق به آن باشند و تروریسم معمولاً گزینه موجود است.

 آیا می‌توان دلایل داخلی و خارجی گرایش جوانان به تروریسم را از هم تفکیک کرد؟

بله، من معتقدم دلایلی که در پرسش قبلی عرض کردم همگی جزو عوامل داخلی است. از خارج از یک کشور نیز نوعی حس انتقام و همچنین برخی تحولات منطقه باعث می‌شود برخی کشورها و جوامع در منطقه، کشورها و جوامع دیگر را تحت کنترل و سلطه خود قرار دهند.

 نقش توزیع پول کشورهای عربی و به‌خصوص عربستان در پیوستن جوانان به گروه‌های افراط‌گرا چیست؟

عربستان سعودی بزرگ‌ترین حامی مالی (از منابع خصوصی و نیمه‌خصوصی) گروه‌های افراط‌گرایی است که ما آنها را سردمدار اهانت به اسلام می‌شناسیم. سعودی‌ها هیچ مشروعیتی ندارند و تنها منبع مشروعیت خود را از روحانی وهابی‌ای می‌گیرند که به مردم می‌گوید آنها باید بدون هیچ‌گونه پرسشی از حاکمان آل‌سعود تبعیت کنند. بنابراین آنها میلیاردها دلار را برای شست‌وشوی مغزی جوانان مسلمان در سراسر جهان (در مساجد، مدارس دینی و کتاب‌ها) هزینه کرده تا تفسیر غلط خود از اسلام را گسترش دهند. در این مسیر، آنها تاثیرگذاری خود را به شدت افزایش داده‌اند. معتقدم افرادی که آنها تامین مالی می‌کنند در نهایت خودشان را نیش خواهد زد و سرنگون‌شان خواهد کرد. همان‌طور که اسامه بن‌لادن علیه آنها شورید، داعش نیز در نهایت به مخالفت با آنها برخواهد خاست. آنها در حال ساخت هیولایی هستند که دیگر کنترل کردنش میسر نخواهد بود. از نظر من همه مسلمانان در نهایت شاهد آن خواهند بود که چگونه آل‌سعود در جهتی مخالف با قرآن در حال حرکت هستند، به قول معروف دیر و زود دارد ولی سوخت و سوز ندارد. چیزی که عربستان سعودی نیاز دارد، عمل به قرآن است نه انحراف آن. مردم عربستان باید آزادی انتخاب داشته باشند، حاکمان باید پاسخگوی مردم باشند. عربستان باید به جایی تبدیل شود که مردم بتوانند در خصوص آموزه‌های قرآنی به بحث و تبادل نظر بپردازند؛ جایی که در آنجا عدالت و برابری وجود داشته باشد.

 اعراب برای ناامن کردن ایران چه مقدار سرمایه‌گذاری کرده‌اند؟

هیچ ایده‌ای در مورد میزان سرمایه‌گذاری اعراب، به خصوص برای ایجاد ناامنی در ایران ندارم. اما به هر حال باید عرض کنم آنها سرمایه‌گذاری نمی‌کنند بلکه میلیاردها دلار را برای حمایت از بیداد در بسیاری از کشورهای مسلمان نظیر بحرین و مصر هدر می‌دهند. آنها منابع مالی گروه‌های تروریستی مخالف مسلمانان شیعه را تامین کرده و به آنها یاد می‌دهند که از مسلمانان شیعه متنفر باشند. بدون شک از نظر آنها در این میان، ایران و عراق که بزرگ‌ترین پایگاه شیعیان جهان به شمار می‌آیند، باید نابود شوند. فکر می‌کنم هر چه یورش علیه ایران افزایش پیدا کند، ایران مقاوم‌تر می‌شود. اما بار دیگر عرض می‌کنم که نمی‌دانم آیا واقعاً عربستانی‌ها به طور مستقیم از تروریست‌ها در ایران حمایت مالی می‌کنند یا خیر.

 از نظر شما بزرگ‌ترین قربانیان تروریسم در منطقه منا کدام کشورها هستند؟

از نظر من امروز کشورهای سوریه، مصر، لیبی و یمن در صدر این فهرست قرار دارند. اما باید تاکید کنم که من معتقدم کشورهای حاشیه خلیج فارس عضو شورای همکاری خلیج فارس (GCC) در آینده بیشترین هزینه را پرداخت خواهند کرد. دلیلی که این موضوع را عرض می‌کنم، این است که شهروندان این کشورها به ویژه شهروندان عربستانی، بحرینی و اماراتی با مشاهده زندگی پر از رفاه حاکمان خود متوجه می‌شوند آنها چگونه پول نفتی را که متعلق به همه شهروندان و نسل‌های آینده است، خرج زندگی مرفه خود می‌کنند در حالی که بقیه مردم از فقر رنج می‌برند. آنها از پول نفت برای خرید اسلحه و حمایت از سوی آمریکا، بریتانیا و فرانسه به منظور ظلم و ستم بر مردمان خویش استفاده می‌کنند. وقتی همه این مسائل در ذهن شهروندان این کشورها رخنه کند، نیش تروریسم آنها را در خود فرو خواهد برد و در این میان تنها مساله زمان مطرح است. نکته دیگری که باید مطرح کنم این است که حاکمان کشورهای اسلامی به آمریکا اجازه می‌دهند تعیین کند چه کسی تروریست است و چه کسی تروریست نیست. ایالات متحده حزب‌الله، حماس و اخوان‌المسلمین را تروریست می‌داند. چرا؟ در واقع این موضوع واضح و مبرهن است. برخی حاکمان GCC به هیچ شکلی نمی‌خواهند این سازمان‌ها، حاکمیت آنها را به چالش بکشند. پس آمریکا به کمک آنها می‌پردازد. برای اکثر مسلمانان، حزب‌الله مدافع لبنان در مقابل اسرائیل و ارائه‌دهنده خدمات اجتماعی برای شیعیان فقیر در لبنان است. بله، حزب‌الله روابط نزدیکی با ایران دارد اما روابط بسیار دیگری نیز با ایالات متحده دارد. حماس حامی مردم فلسطین در نوار غزه است. فلسطینی‌ها هر کمکی را که بتوانند، دریافت می‌کنند. اخوان‌المسلمین خشونت را محکوم کرد، در انتخابات مصر برنده شد و به صورت غیرقانونی از طریق نظامیانی که به وسیله پول‌های عربستان سعودی حمایت می‌شدند، سرنگون شد و حالا رئیس‌جمهور آمریکا، سیسی حاکم خودکامه مصری را به عنوان یک دوست به آغوش می‌کشد. بدون شک آمریکا از این تعاریف برای تروریست‌ها استفاده می‌کند تا خواسته‌های اسرائیلی را برآورده کند.

 خب پس به نظر شما تروریست واقعی کیست؟

از نظر من ایران باید یک مطالعه علمی و عینی را برای بررسی و مستندسازی افراد، نهادها، سازمان‌ها و کشورهایی که عنوان تروریست را به دست آوردند انجام دهد. سپس با استفاده از این فهرست به غرب اجازه نخواهد داد دستورالعمل خود را برای تعریف تروریسم ارائه دهد.

 در مقایسه با کشورهای دیگر خاورمیانه، چرا مردم ایران تمایل کمتری به پیوستن به گروه‌های افراط‌گرا دارند؟

به نظر من این موضوع دلایل بسیاری دارد. نخست، فکر می‌کنم تروریسم بخشی از فرهنگ ایرانیان نیست. مردم ایران بسیار انعطاف‌پذیرند. همچنین ایرانی‌ها بسیار تحصیل‌کرده‌تر بوده و تمایل دارند زندگی بهتری برای خود ایجاد کنند. در ایران آزادی بیشتری نسبت به کشورهای عربی وجود دارد. در حالی که نظام ایران یک نظام کاملاً ایده‌آل نیست اما در مقایسه با دیگر کشورهای مسلمان و منطقه به جز ترکیه، مردم ایران آزادی بیشتری برای انتخاب دولت‌های خود دارند. در حالی که فساد در کشور نیز وجود دارد اما تفاوت وسیعی میان سبک زندگی حکام و قشر متوسط (به اندازه‌ای که در عربستان و برخی کشورهای عربی دیگر وجود دارد) دیده نمی‌شود. همچنین با توجه به سطح آموزش، ایرانیانی که امید چندانی به آینده بهتر در ایران نمی‌بینند، می‌توانند کوله‌بار خود را ببندند و به خارج از کشور سفر کنند. آنها به دلیل سطح بالای آموزش خود می‌توانند مهاجرت و زندگی خود را در کشوری دیگر بنا کنند. البته ایران برای از دست دادن بهترین استعدادهایش بسیار ناراحت‌کننده خواهد بود اما به هر حال این واقعیتی است که وجود دارد.

 از نظر آمریکا و اتحادیه اروپا چه تفاوتی میان حملات تروریستی در ایران و حملاتی که در اروپا اتفاق می‌افتد وجود دارد؟

تفاوت چندانی وجود ندارد. بسیاری از حملات همانند آنچه در ایران اتفاق افتاد، به‌طور مستقیم از خارج هدایت می‌شوند. اما ما در حال حاضر شاهد حوادث تروریستی فردی بیشتری هستیم که به آنها «گرگ تنها» گفته می‌شود، افرادی که الهام‌گرفته از دکترین‌های تروریستی تصمیم می‌گیرند به صورت تنها وارد عمل شوند. اما در این مورد باید تاکید کنم متوقف کردن چنین حملاتی بسیار دشوار است. تنها راه ساختن جوامع فراگیر با نهادهای موثری است که فرصت‌هایی عادلانه و برابر به همه بدهد؛ جامعه‌ای که هر فردی به آن حس تعلق داشته باشد و بتواند برای محقق کردن رویاهایش به سختی تلاش کند.

 کشورها چگونه می‌توانند از داخل با گسترش تروریسم مقابله کنند؟ در واقع چگونه می‌توان از اغوای جوانان برای پیوستن به گروه‌های تروریستی جلوگیری کرد؟

کشورهایی موفق به شمار می‌آیند که در آنها نهادهای تاثیرگذار وجود داشته باشد. متاسفانه همان‌طور که بر اساس پژوهشی که من و همکارانم روی شاخص‌های شهر اسلامی انجام دادیم، کشورهای مسلمان نهادهای ضعیف و غیرموثری دارند. اگر شما به آموزه‌های قرآن توجه و آنها را به صورت عملی در کشور خود پیاده کنید، کشورهای موفق در این زمینه، کشورهای مسلمان نبوده‌اند بلکه کشورهایی نظیر سوئد، دانمارک، نروژ، سوئد و نیوزیلند کشورهای موفق به حساب می‌آیند. کشورهای مسلمان عملکرد بسیار ضعیفی داشته‌اند. بنابراین توصیه من بسیار ساده است. کشورهای مسلمان انتخابی جز اصلاحات، توسعه نهادهای موثر و حاکمیت قانون ندارند و هیچ‌کدام از این موارد به وجود نخواهند آمد مگر اینکه به آزادی (بزرگ‌ترین هدیه خداوند متعال به بشریت) روی آورند. به یاد داشته باشید که این فرآیند تبدیل‌شدن به جامعه پررونقی که در قرآن به آن اشاره شده برای کشورهای مسلمان چندین دهه طول خواهد کشید.

 سازمان‌های بین‌المللی برای حذف عوامل خارجی تروریسم در کشورهایی که حملات تروریستی را تجربه کردند، چه نقشی دارند؟

در واقع آنها نقش چندانی نمی‌توانند ایفا کنند. نهادهای بین‌المللی می‌توانند در ایجاد نهادهای بهتر و حمایت از فرآیند توسعه کمک کنند. اما در پایان کشورها باید تصمیم به اصلاح گرفته و خواهان تغییر باشند. کاری که نهادهای بین‌المللی می‌توانند انجام دهند تسهیل شرایط و اجتناب از خشونت در آینده است. البته باید اضافه کنم چیزی وجود دارد که اغلب جرات صحبت در خصوص آن وجود ندارد. غرب، به خصوص بریتانیا و فرانسه در گذشته و ایالات متحده در حال حاضر بخشی از مسوولیت آنچه امروز تروریسم نامیده می‌شود را بر عهده دارند. این موضوع ناشی از سیاست‌های خارجی کوته‌بینانه آنهاست. اجازه دهید به برخی از این موارد اشاره کنم؛ توافقنامه سایکس-پیکو که خاورمیانه امروزی را شکل داد، بیانیه بالفور، حمایت کور از اسرائیل، سرنگونی محمد مصدق، حمایت کور از صدام حسین و تشویق او به جنگ با ایران، حمایت از دیکتاتورهای عربی و حمایت مالی از آنها، جنگ‌های خلیج فارس و بسیاری از موارد دیگر. همه این موارد باعث شد وضعیت کنونی شکل گیرد. اگر شما با واقعیت‌ها روبه‌رو نشوید، امیدی برای تغییر وجود ندارد.

 پشت پرده قطع روابط عربستان و متحدانش با قطر چیست؟

اجازه دهید کمی از سابقه روابط میان این کشورها صحبت کنم. آل‌سعود شاهد جنبش‌های مذهبی‌ای بوده که در سال‌های اخیر حاکمیت آنها را به چالش کشانده است. آنها معتقدند عربستان سعودی متعلق به آنها و به نوعی ملک شخصی آنهاست، آنها به حق حاکمیت مطلق خود بدون هیچ مشارکت معناداری در جامعه معتقدند. آنها اجازه هیچ بحث و مناظره‌ای در خصوص آنچه قرآن می‌فرماید و چگونگی به‌کارگیری این آموزه‌ها در زندگی قرن بیست‌ویکم را نمی‌دهند. آنها اسلام را به گونه‌ای تفسیر می‌کنند که از حکمرانی‌شان پشتیبانی کند. آزادی مذهبی، حتی آزادی برای بحث در خصوص آموزه‌های اسلامی، به عنوان یک تهدید تلقی می‌شود. آل‌سعود اخوان‌المسلمین را یک تهدید برای خود و دیگر حاکمان خودکامه جهان اسلام می‌داند. بنابراین آل‌سعود هر کاری می‌کند تا اخوان‌المسلمین را تضعیف کرده و از گسترش تاثیر آنها روی مردم کم کند، آنها برای جلوگیری از پیروزی اخوان‌المسلمین در انتخابات از حسنی مبارک حمایت کردند، آنها با لابی خود با پنج عضو دیگر GCC، به مخالفت با اخوان‌المسلمین پرداختند، آنها کمک‌های خود به مصر را کاهش دادند و ارتش را به مبارزه با اخوان‌المسلمین تشویق کردند، زمانی که سیسی روی کار آمد، این کشورها کمک‌های مالی خود را به دیکتاتوری نظامی سیسی افزایش دادند و پرداخت‌های مستقیم بسیاری را به شهروندان سعودی برای حفظ حمایت‌های داخلی خود داشتند. با همه اینها، قطر نگاه متفاوتی به مساله دارد؛ نگاهی که آل‌سعود نمی‌تواند آن را تحمل کند. آل‌ثانی در قطر معتقد است خاورمیانه به آزادی سیاسی بیشتری نیاز دارد و باید در این جهان در حال تغییر، تغییر کند. آنها با تأسیس شبکه الجزیره آزادی بیشتری را در بستر رسانه‌ای پدید آوردند، موضوعاتی در این شبکه مورد بحث قرار می‌گیرد که در عربستان سعودی ممنوع است. برای آل‌ثانی، اخوان‌المسلمین صدایی صلح‌طلب برای تغییر است و هدفی برای سرنگونی شیخ‌نشینان خلیج فارس ندارد. از سوی دیگر آل‌ثانی حماس را یک سازمان سیاسی فلسطینی مشروع می‌داند. علاوه بر این، قطر معتقد است باید تا حد امکان با کشورها و نهادهای دیگر رابطه خوب برقرار کرد. قطر کشور ثروتمند کوچکی است که دعوایی با کسی ندارد. بنابراین آل‌سعود و آل‌ثانی مدتی است در تقابل با هم قرار گرفته‌اند. حال که آل‌سعود پس از ملاقات دونالد ترامپ جسارت پیدا کرده و سخنان شدیداللحنی علیه ایران بیان می‌کند، در یک تنگنا برای ریاست خود بر کشورهای عضو GCC قرار گرفته است. آل‌سعود از اعضای دیگر GCC می‌خواهد آنها را در حمله به اخوان‌المسلمین و تمام جنبش‌های دیگری که نگرش‌های وهابی آنها را به چالش می‌کشند، حمایت کرده و در برابر ایران قد علم کنند. در این میان قطر تمایلی به قطع حمایت خود از اخوان‌المسلمین و دشمنی با ایران ندارد بنابراین عربستان سعودی روابط دیپلماتیک خود با این کشور را قطع کرده و بقای GCC را به خطر می‌اندازد. همان‌طور که انتظار می‌رفت، کشور کوچک بحرین، که اکثریت شیعه 65‌درصدی آن تحت سلطه عربستان قرار دارد، در کنار امارات و مصر به حمایت از عربستان پرداخته و در عوض کمک مالی بیشتری از آل‌سعود دریافت می‌کند. 

 چشم‌انداز شما در خصوص افراط‌گرایی در جهان به چه شکل است؟

پیش‌بینی‌ام در این خصوص بسیار ناراحت‌کننده است. شما در پایان سال 2017 به گذشته نگاهی می‌کنید و خواهید گفت چه دوران خوبی بود. فکر می‌کنم تروریسم با گذشت زمان تقریباً کل جهان را از پا درخواهد آورد. در واقع تروریسم یا گرمایش زمین در آینده نزدیک همه ما را نابود خواهد کرد. اینکه کدام‌ یک در نابودی جهان موفق‌تر باشند، مشخص نیست. اجازه دهید خلاصه کنم. پیش‌بینی‌ام از آینده بسیار دلسردکننده است. جهان راه‌حلی برای مشکلات خود ندارد. نابرابری فرصت‌ها و ثروت در همه‌جا در حال رشد است. کشورهای اسلامی مردم خود را تحت ظلم و ستم قرار داده و بر ضد موعظه‌های اسلام رفتار می‌کنند. فرصت‌طلبانی که به اشتباه به دلیل آنچه در کشورهای اسلامی در حال رخ دادن است اسلام را سرزنش و سعی می‌کنند مسلمانان را در برابر غربی‌ها خوار و خفیف کنند. غرب با حمایت از دیکتاتورها به منافع اقتصادی بسیاری دست پیدا خواهد کرد. تنها امیدی که می‌توانیم داشته باشیم این است که همه ما تصمیم بگیریم روی خود کار کنیم. یک انقلاب درونی. نمی‌توانیم از حاکمان و دیگران انتظار داشته باشیم برای ما عمل کنند. تنها راه پیشرفت این است که ریشه‌های بشریت را از داخل تقویت کنیم و این احتمال بسیار بعید به نظر می‌رسد. 

 

دراین پرونده بخوانید ...

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها