دو سوی تباهی
پوپولیسم راست با پوپولیسم چپ چه تفاوتی دارد؟
علی درویشان : پوپولیسم مجموعهای از دیدگاههای سیاسی است که تاکید زیادی بر «مردم» دارند و معمولاً نخبگان و کارشناسان را ضد مردم معرفی میکنند. پوپولیستها عموماً با تاکید بر واژه «مردم» سعی دارند طبقه نخبگان را جمعی فاسد معرفی کنند که مدارهای قدرت را در اختیار دارند و از آن برای استثمار مردم استفاده میکنند. پوپولیسم چپ که به پوپولیسم اجتماعی نیز معروف است، دیدگاهی سیاسی است که دیدگاههای سیاسی چپ را با الگوهای پوپولیستی ترکیب میکند. دیدگاههای پوپولیسم چپ معمولاً با شعارهایی ضد نخبگان و سخن گفتن از طرف مردم و برای مردم شناخته میشوند. مهمترین ویژگیهای پوپولیسم چپ، شعارهایی در زمینه ضدیت با سرمایهداری، عدالت اجتماعی، صلحجویی و ضدیت با جهانیسازی است و تمایل چندانی به دیدگاههای چپ سنتی در زمینه سوسیالیسم و توزیع ثروت ندارند. پوپولیسم راست یا پوپولیسم ملی دیدگاهی است که عموم دیدگاههای پوپولیسم چپ را دارد به استثنای اینکه دیدگاههای ملیگرایانه را نیز با پوپولیسم ترکیب میکند. به همین دلیل پوپولیستهای راست طرفدار سیاستهای ضدمهاجرت هستند. در حالی که پوپولیستهای چپ عموماً رویکرد معتدلتری نسبت به موضوع مهاجرت دارند.
پوپولیستهای راست در اروپا با مخالفت آنها با مهاجرت و مخالفت با اتحاد کشورهای اروپایی شناخته میشوند. مخالفت با سرمایهداری و جهانیسازی، ضدیت با دیدگاههای حفاظت از محیط زیست، ملیگرایی و دیدگاه حمایتگرایی اقتصادی از دیگر دیدگاههای پوپولیستها و به ویژه پوپولیستهای راست هستند. دیدگاه ضد جنگ به پوپولیستهای چپ مرتبط است و تقویت این دیدگاهها عموماً به دلیل رویکردهای انتقادی نسبت به جنگافروزیهای ایالات متحده به ویژه در خاورمیانه است. پوپولیستهای راست تمایل بیشتری به سیاستهای جنگافروزانه دارند و تحت قدرت این گروهها عموماً هزینههای نظامی کشورها افزایش پیدا میکند. تمرکز پوپولیسم چپ عموماً بر مساواتخواهی است و برخی از صاحبنظران ملیگرایی چپ را نیز نوعی پوپولیسم چپ میشناسند که در کمالیسم ترکیه و انقلاب بولیواری ونزوئلا به خوبی دیده میشود. برخلاف پوپولیستهای راست که متمرکز بر اکثریت و نژادپرستی هستند، پوپولیستهای چپ از حقوق اقلیتها نیز دفاع میکنند و معتقدند که ملیت چیزی است که نباید با موضوعاتی همچون فرهنگ یا نژاد تعریف شود. پس از بحران اقتصادی، حرکتهای پوپولیستی در اروپا با قدرت بیشتری شکل گرفتند. حرکتهایی همچون جبهه ملی در فرانسه، حزب آزادی و انجمن آزادی در هلند، حزب فنلاندیها در فنلاند، حزب دموکراتهای سوئد در سوئد، حزب مردم دانمارک در دانمارک، حزب آزادی در اتریش و حزبهای برگزیت و استقلال انگلستان در انگلستان. مهمترین دلیل رشد این احزاب، ضدیت با مهاجران، مخالفت با اروپای متحد و مخالفت با سیاستگذاریهای انجامشده به وسیله اتحادیه اروپاست. پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ایالات متحده نیز نشان از قدرت رو به رشد پوپولیستهای راست در کشورهای غربی دارد.
بسیاری از کشورها با پدیده پوپولیسم و به ویژه پوپولیسم راست روبهرو هستند. مثلاً در برزیل پس از چند دوره ریاستجمهوری پوپولیستهای چپ به رهبری لولا داسیلوا و دیلما روسف، ژائیر بولسونارو به عنوان یک پوپولیست راست انتخاب شده است که سیاستهای پوپولیستی، ملیگرایانه و ضد محیط زیستی جدیای دارد. حضور او در کاخ ریاستجمهوری برزیل باعث شده است سرعت تخریب جنگلهای آمازون بیشتر شود و روابط برزیل با پوپولیستهای راستگرایی مثل دونالد ترامپ نیز بهبود یابد.
در کانادا نیز همیشه احزاب پوپولیست راستگرا قدرتمند بودهاند و عموماً ریشه در مناطق غربی این کشور دارند. نمونه این احزاب، حزب اصلاحات کاناداست که سالهای زیادی قدرت را در این کشور در اختیار داشت. در سالهای اخیر حزب محافظهکار کانادا مأمن دیدگاههای پوپولیستی چپگرایانه در این کشور شده است. در ایالات متحده نیز قدرت زیاد احزاب راستگرای پوپولیست خود را در انتخاب دونالد ترامپ به عنوان رئیسجمهور نشان داد. شاید معروفترین جنبش پوپولیست راست در ایالات متحده، «حزب چای» باشد که از طرفداران پروپاقرص ریاستجمهوری دونالد ترامپ نیز بود. این حزب خود را «جنبش راستگرای پوپولیست و ضد سیستم» میداند و امروزه تبدیل به محل رفت و آمد پوپولیستهای محافظهکار شده است. افراد مشهور زیادی نیز هستند که خود را وامدار این حزب میدانند، افرادی مثل تد کروز نماینده جمهوریخواه سنای آمریکا.
در آلمان نیز در انتخابات سال 2013 معروفترین حزب راستگرای پوپولیست این کشور یعنی تغییر برای آلمان سوم شد و اولین حزب راستگرای پوپولیستی بود که توانست وارد پارلمان آلمان شود. پیش از این اتفاق تنها احزاب پوپولیست چپگرا بودند که توانسته بودند در پارلمان این کشور کرسی به دست بیاورند و احزاب راست پوپولیست تنها به مجالس محلی اکتفا کرده بودند. در ایتالیا، حزب لگا مهمترین حزب راست پوپولیست است، هرچند که نه خود را راستگرا میداند و نه پوپولیست! این حزب، فدرالی است، منطقهگرا و تجزیهطلب است و ریشه در مناطق شمالی ایتالیا دارد. با رشد مهاجرت به ایتالیا، دیدگاههای ضدمهاجرت این حزب توجه زیادی از سوی مردم به خود جلب کرد و به دلیل بحران بدهیهای دولتی در ایتالیا، سیاستهای ضد اتحادیه اروپا نیز طرفداران زیادی پیدا کرد و در نهایت این حزب توانست در انتخابات سال 2018 سومین حزب بزرگ راهیافته به پارلمان لقب گیرد. در حال حاضر بسیاری از کشورها با پدیده پوپولیسم چپ نیز روبهرو هستند و برخی از احزاب حتی شناختهشده به سمت پوپولیسم چپ تمایل دارند. در آلمان حزب سوسیالیست دموکراتیک به عنوان یک حزب پوپولیست چپ شناخته میشود. این حزب ریشه در آلمان شرقی دارد و هنوز هم پایگاههای اصلی این حزب در بخشهایی است که در گذشته مربوط به آلمان شرقی بودهاند. دیدگاههای این حزب شباهت زیادی به دیدگاههای پوپولیستهای راستگرا دارد و تلاش دارد با شعارهایی ضد نخبگانی و استفاده از رهبری کاریزماتیک دیدگاههای خود را به جامعه انتقال دهد. جایگاه رای این حزب طرفداران پوپولیسم هستند و به دلیل تشابه دیدگاهها با احزاب پوپولیست راست، میتوانند رای بیشتری به دست آورند. البته اخیراً به دلیل دیدگاههای موافق مهاجران که این حزب نسبت به پوپولیستهای راست دارد، مجبور به جدا کردن مسیر خود از احزاب پوپولیست راست شده است.
حزب سیریزا در یونان نیز به عنوان حزب پوپولیست چپ شناخته میشود. این حزب پس از انتخابات ژانویه 2015 تبدیل به بزرگترین حزب یونان شد و به دلیل موضعگیریهای پوپولیستی خود در ناآرامیهای مربوط به بحران بدهیهای دولت یونان، پوپولیست چپ شناخته شد. پوپولیستهای چپ را میتوان به خوبی از شعارهایی که استفاده میکنند، شناخت. در شعارهای حزب سیریزا نیز واژههایی چون مردم میخواهند، مردم میگویند، مردم ضد نخبگان هستند و شعارهایی از این دست بسیار زیاد است. البته شبیه اکثر احزاب پوپولیست، این حزب نمیپذیرد که پوپولیست است.
حزب حرکت پنج ستاره که بعد از انتخابات عمومی ایتالیا در سال 2018 تبدیل به بزرگترین حزب این کشور شد نیز گرایش به سمت پوپولیسم و به ویژه پوپولیسم چپ دارد. شعارهای این حزب که نام این حزب از آن گرفته شده است نشان از تمایل این حزب به چپ دارد. پنج شعار این حزب عبارتاند از: دسترسی عمومی به آب، حملونقل پایدار، توسعه پایدار، حق دسترسی همگان به اینترنت و محیطزیستگرایی که همه این شعارها، شعارهای معمول احزاب چپ پوپولیست هستند. با این حال که شعارهای این حزب تمایل زیادی به چپ دارند، اما دیدگاههای این حزب در زمینه مهاجرت، به سمت راست تمایل دارد. در سپتامبر 2019 حزب پنج ستاره ایتالیا دولتی را به رهبری جوزپه کونته و با ائتلاف با حزب دموکرات و حزب چپگرای «آزاد و برابر» تشکیل داد. دولتی که بعد از این ائتلاف در ایتالیا شکل گرفت، به دولت چپ پوپولیست معروف است.
حزب پودموس (ما میتوانیم) در اسپانیا نیز یک حزب پوپولیست چپ شناخته میشود. این حزب توانست در انتخابات پارلمان اروپا در سال 2014 هشت درصد رای به دست آورد. حزب پودموس به دلیل آنکه موضوع ملیت را که شعار عمومی احزاب راستگراست، نمیپذیرد، توانست رای عموم چپگراها در انتخابات را به دست آورد و خود را جایگزین احزاب چپگرای سنتی در سیاست اسپانیا کند. در انتخابات پارلمانی سال 2015 نیز این حزب 65 /20 درصد از آرا را به خود اختصاص داد و تبدیل به سومین حزب بزرگ اسپانیا شد و هماینک 69 کرسی از 350 کرسی پارلمان اسپانیا را به خود اختصاص داده است. اینیگو ارخون یکی از رهبران این حزب در مصاحبهای بیان داشت که این حزب نیاز به یک استراتژی عمومی-ملی جدید دارد تا بتواند در انتخاباتها به پیروزیهای بیشتری دست پیدا کند.
کریستینا فرناندز کیرشنر که طی سالهای 2007 تا 2015 رئیسجمهور آرژانتین بود و همسرش نستور کیرشنر نیز در دسته پوپولیستهای چپگرا شناخته میشوند. آنها ایدههای خود را با عنوان کیرشنریسم در آرژانتین اجرا کردند. او در این دوره سخنرانیهای تندی بر ضد موافقتنامههای تجارت آزاد به ویژه منطقه آزاد تجاری آمریکا انجام داد که نشان از گرایشهای چپگرایانه او داشت. ویژگی مهم دوره ریاستجمهوری او افزایش مالیاتها به ویژه مالیات روی محصولات کشاورزی صادراتی بود. محصولات کشاورزی مهمترین بخش محصولات صادراتی آرژانتین را تشکیل میدهد. هدف خانم فرناندز از افزایش مالیاتها، تامین مالی برنامههایی همچون بورسیه تحصیلی پروگرسار، سوبسید دریافتی برای بچهدار شدن و برنامههای تغییر فرهنگ و نگاه مردم آرژانتین بود.
حزب سوسیالیست هلند نیز از دیگر حزبهای پوپولیست چپ در اروپاست که بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991 و کوتاه آمدن از دیدگاههای کمونیستی شکل گرفت. هرچند که در سالهای اخیر این حزب تلاش کرده تا وجهه پوپولیست خود را بهبود ببخشد، اما بیانیه این حزب در انتخاباتهای اخیر نشان از گرایشهای ضدنخبگی و عوامگرایانه دارد که نشان میدهد هنوز دیدگاههای آن در حوزه چپ پوپولیست شکل میگیرد. یکی از مهمترین دیدگاههای این حزب مخالفت با ایده ایالات متحده اروپاست.
ریاستجمهوری هوگو چاوس در ونزوئلا نیز آغاز یکی از دورههای پوپولیسم چپ شناخته میشود که مبتنی بر حکمت عامیانه و رهبری کاریزماتیک مبتنی بر دکترین سوسیالیسم است. دولت چاوس و جایگزین آن دولت نیکولاس مادورو رویکردی عوامگرایانه بر اساس ملیگرایی و توزیعگرایی داشتهاند. در بولیوی نیز دولت سیلس سوالو و در ادامه دولت سوسیالیست اوو مورالس هردو دارای گرایشهای جدی به سمت ملیگرایی و پوپولیسم بودند. اصولاً پوپولیسم و پوپولیسم چپ ریشه عمیقی در آمریکای لاتین داشته است. رافائل کورئا که از سال 2007 تا 2017 رئیسجمهور اکوادور بوده است نیز در حوزه پوپولیستهای چپ قرار میگیرد. آندرس مانوئل لوپز رئیسجمهور کنونی مکزیک نیز در این دسته قرار میگیرد. لوئیز لولا داسیلوا رئیسجمهور پیشین برزیل نیز به همراه جانشینش دیلما روسف از جمله پوپولیستهای چپ قدرتمند در آمریکای لاتین بودند. ژائیر بولسونارو رئیسجمهور فعلی برزیل از پوپولیستهای راستگرا شناخته میشود.
تجربه آمریکای لاتین نشان میدهد که پوپولیسم پایدار نیست. رویکرد ملیگرا، ضدسرمایهداری و توزیع مجددی که پوپولیستها در پیش میگیرند، نیاز به درآمد گسترده دولتی دارد. این حکومتها، بیش از حد به یک نفر وابسته هستند (همانطور که مرگ هوگو چاوس نشان داد) و کاریزما را نمیتوان برای فرد بعدی به ارث گذاشت. در جهانی که عموماً به سمت نئولیبرالیسم حرکت میکند و نابرابری رو به افزایش است، پوپولیسم ادعا میکند که برابری و عدالت به ارمغان میآورد و ساختارهای اجتماعی را بهبود میبخشد. این دیدگاه مردم و کشور را یکپارچه متحد میبیند که در برابر تعداد بسیار زیادی از دشمنان ایستاده است. دیدگاههای پوپولیستی در نهایت منجر به دولتهای دیکتاتوری میشوند. پوپولیسم ریشه عمیقی در حوزه آمریکای لاتین دارد و بسیاری از این کشورها سابقه حضور رئیسجمهورهای پوپولیست با گرایشهای چپ و راست را دارند.