دیپلماسی آسیایی
آمریکا جنوب شرق آسیا را به چین میبازد
هشت سال قبل باراک اوباما، رئیسجمهور وقت آمریکا چندین روز از اوایل ریاستجمهوریاش را در لائوس گذراند. او از یک دکه کنار خیابان نارگیل خرید، از مکانهای مقدس بازدید کرد و دو روز را هم در اجلاس گذراند. اما اکنون که رهبران آسیا یکبار دیگر در لائوس گردهم میآیند رئیسجمهور جو بایدن غایب است. او برای دومین سال متوالی از حضور در اجلاس شرق آسیا که 18 کشور را گردهم میآورد سر باز میزند. به جای او، آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه نماینده آمریکا خواهد بود.
بخش بزرگی از سیاست چرخش به سمت آسیای آقای اوباما آن بود که وعده داد هر سال در اجلاس شرق آسیا شرکت کند. این اجلاس که رهبران جنوب شرق آسیا به صورت گردشی مدیریت و میزبانی آن را بر عهده میگیرند، فرصتی را در اختیار سیاستمداران منطقه قرار میدهد تا دستور کار را تنظیم کنند و دیدگاهشان نسبت به رئیسجمهور آمریکا را به او اعلام کنند. همچنین این اجلاس نشانهای دال بر آن بود که آمریکا به کشورهای کوچک اهمیت میدهد؛ برخلاف چین که عادت دارد در اجلاس همسایگانش را تحقیر کند. در سالی که آمریکا به اجلاس شرق آسیا پیوست هیلاری کلینتون، وزیر وقت امور خارجه آمریکا به شوخی گفت که نیمی از دیپلماسی در اینجا نمود پیدا میکند. دوری آمریکا از این نهاد برتر چندجانبه آسیایی تا حدی به خاطر مناقشات اروپا و خاورمیانه است که توجه آن را به خود معطوف کردهاند. اما این کار عامدانه صورت میگیرد. دولت بایدن دیگر تلاش نمیکند در محافل گفتوگو از قبیل اجلاس شرق آسیا رهبران منطقه را به همراهی از جایگاه خودش نسبت به چین قانع کند. در عوض، دولت بایدن بر همکاری با دولتهایی متمرکز شده است که از قبل همان دیدگاه را دارند. کشورهای استرالیا، هند و ژاپن به همراه آمریکا یک گروه امنیتی چهارگانه تشکیل دادهاند. آقای بایدن ماه گذشته از رهبران این کشورها در آمریکا پذیرایی کرد. اما جنوب شرق آسیا کانون جغرافیایی و اقتصادی رقابت بین آمریکا و چین به حساب میآید، بنابراین غفلت از آن ریسکهای زیادی به همراه دارد. در نظرسنجی اندیشکده یوسف ایشاک در سنگاپور که هر سال از سیاستمداران، کارمندان دولت و رهبران تجاری صورت میگیرد امسال برای اولینبار مشخص شد که اگر نخبگان جنوب شرق آسیا مجبور شوند بین اتحاد با آمریکا یا چین دست به انتخاب بزنند آنها چین را برخواهند گزید. این امر علاوه بر دیپلماسی سه دلیل دیگر هم دارد. اول، حمایتگرایی و سیاست صنعتی آمریکا کشورهای جنوب شرق آسیا را از خود میراند. آمریکا دیگر اجازه دسترسیهای جدید به بازارش را در توافقنامههای تجارت آزاد نمیدهد. تعرفهها شرکای تجاری قدیمی را دور میکنند. اقدامات ریسکزدایی باعث میشوند که زنجیرههای عرضه به دو بخش تقسیم شوند و در نتیجه هزینهها بالا برود.
دوم، کشورهای جنوب شرق آسیا این پرسش را مطرح میکنند که آیا سیاست آمریکا در قبال تایوان خطر بروز جنگ را بالا میبرد؟ آمریکا همواره دیدگاه متوازنی در مورد جزایر خودمختار داشته است. این کشور احتمال مداخله نظامی خود را باز نگه داشته تا جلوی برنامههای چین برای تصاحب تایوان را بگیرد. همزمان رهبران تایوان را از حرکت به سمت استقلال منع میکند تا باعث تحریک چین نشوند.
کشورهای جنوب شرق آسیا نگران آناند که آمریکا از این مسیر خارج شود. دیدار سال 2022 نانسی پلوسی، رئیس مجلس نمایندگان از تایوان تنشها را به گونهای بالا برد که از نظر رهبران جنوب شرق آسیا بسیار خطرناک بود. مایک پمپئو، وزیر امور خارجه دولت ترامپ گفته است که آمریکا باید از استقلال تایوان پشتیبانی کند. اگر ترامپ به دولت بازگردد نگرانی مقامات آسیایی تشدید خواهد شد.
سوم، حمایت آمریکا از اسرائیل در جنگ با حماس به بهای ازدسترفتن حمایت مسلمانان و جوانان منطقه جنوب شرق آسیا تمام شده است. بسیاری از آنها موضع آمریکا در محکوم کردن آزار و اذیت اویغورهای چین و حمایت آن از بمباران غزه از سوی اسرائیل را نوعی استاندارد دوگانه میدانند. نفرت از جو بایدن در میان مردم مالزی آنقدر شدید شده است که انور ابراهیم، رهبر کشور با شنیدن خبر عدم حضور رئیسجمهور آمریکا در اجلاس لائوس نفس راحتی کشید.