تحول مورد نیاز هوش مصنوعی
فراتر از مرزهای امروز
با گذشت دو سال پس از آنکه چت جیپیتی جهان را همانند طوفان درنوردید به نظر میرسد که هوش مصنوعی به مانع برخورد کرده است. هزینههای انرژی لازم برای ساخت و استفاده از الگوهای بزرگتر روزبهروز بالا میرود و پیشرفت دشوارتر میشود. خوشبختانه پژوهشگران و کارآفرینان بهسرعت راههایی را برای دور زدن موانع پیدا میکنند. نبوغ آنها نهتنها هوش مصنوعی را دگرگون میکند، بلکه تعیین میکند که کدام بنگاهها دوام میآورند، آیا سرمایهگذاران برنده خواهند شد و چه کشورهایی پیشتاز عرصه فناوری خواهند بود. الگوهای بزرگ زبانی اشتهای زیادی برای مصرف برق دارند. انرژی لازم برای آموزش مدل GPT-4 شرکت اوپن ایآی (Open AI) میتواند برق 50 خانه در آمریکا را به مدت یک قرن تامین کند. هرچه الگوها بزرگتر شوند هزینهها بالاتر میرود. طبق برآوردها، آموزش بزرگترین الگوهای امروز 100 میلیون دلار هزینه دارد. هزینه نسل بعدی به یک میلیارد و نسل پس از آن به 10 میلیارد دلار خواهد رسید. علاوه بر این، اگر از یک الگو بخواهید یک تحقیق انجام دهد باید هزینه رایانش بپردازید. به عنوان مثال، تلخیص گزارشهای مالی 58 هزار شرکت بورسی جهان بین 2400 تا 223 هزار دلار هزینه دارد. در برخی موارد این هزینههای استنتاج در مجموع از هزینه آموزش بالاتر میرود. در این صورت به دشواری میتوان فهمید که چگونه هوش مصنوعی زایشی میتواند از نظر اقتصادی توجیهپذیر باشد. این خبر برای سرمایهگذاران ترسناک است. بسیاری از آنها بر روی هوش مصنوعی شرطبندیهای سنگینی کردهاند. آنها به سمت شرکت انویدیا (Nvidia) طراح تراشههای مورد استفاده در الگوهای هوش مصنوعی هجوم آوردند. سرمایه بازاری شرکت در دو سال گذشته به 5 /2 تریلیون دلار رسید. از آغاز سال 2023 تاکنون، سرمایهگذاران خطرپذیر و دیگر سرمایهگذاران حدود 95 میلیارد دلار به بنگاههای نوپای هوش مصنوعی دادند. طبق گزارشها، شرکت اوپن ایآی سازنده چت جیپیتی در پی رسیدن به ارزش 150 میلیارددلاری است. این رویداد شرکت را به یکی از بزرگترین بنگاههای خصوصی فناوری در جهان تبدیل خواهد کرد. اما نیازی به نگرانی نیست. شمار زیادی از فناوریهای دیگر در گذشته با موانعی روبهرو شدند، اما به لطف نبوغ بشری به رشد خود ادامه دادند. مسئله فرستادن انسانها به فضا به نوآوریهایی منجر شد که هماکنون بر روی کره زمین از آنها استفاده میشود. تکانه قیمت نفت در دهه 1970 به کارایی انرژی انجامید و برخی کشورها به انرژیهای جایگزین از جمله انرژی هستهای روی آوردند. سه دهه پس از آن فرآیند شکست سنگها در استخراج نفت (Fracking) امکان دسترسی به ذخایر نفت و گازی را پدید آورد که در گذشته استخراج آنها مقرونبهصرفه نبود. در نتیجه آمریکا اکنون بیش از هر کشور جهان نفت تولید میکند. توسعهدهندگان تغییراتی را در نرمافزار هوش مصنوعی ایجاد میکنند. الگوهای بزرگی که به توان رایانشی وابستهاند جای خود را به سامانههای کوچکتر و تخصصیتر میدهند. تازهترین الگوی اوپن ایآی که 01 نام دارد به گونهای طراحی میشود که به جای تولید متن توانایی بیشتری در استدلال دارد. دیگر تولیدکنندگان از محاسبات سادهتر استفاده میکنند تا بتوانند کاربری کارآمدتری از تراشهها داشته باشند. محققان با رویکردهایی هوشمندانه از قبیل استفاده از ترکیبی از الگوها که هر کدام برای یک نوع مسئله متناسب شدهاند موفق شدند زمان پردازش را به میزان زیادی کاهش دهند. تمام این تحولات چگونگی عملکرد صنعت را دگرگون میکنند. سرمایهگذاران و دولتها پذیرفتهاند که شرکتهای پرسابقه در میان بنگاههای فناوری از برتری طبیعی برخوردارند. اما این فرضیه را نمیتوان در مورد هوش مصنوعی بدیهی دانست. در حال حاضر انویدیا چهارپنجم تراشههای هوش مصنوعی جهان را تامین میکند، اما رقبای تخصصیتر به راحتی میتوانند سهم آن را بگیرند. هماکنون پردازشگرهای هوش مصنوعی ساخت گوگل در جایگاه سوم کاربری در مراکز دادههای جهان قرار دارند. اوپن ایآی الگوهای زبانی بزرگ پیشتاز را معرفی میکند. اما با بروز محدودیت در منابع دیگر سازندگان مدلهای بزرگ از قبیل آنتروپیک، گوگل و متا خود را به آن میرسانند. شکاف بین آنها و مدلهای لایه دوم از قبیل شرکت میسترال (Mistral) فرانسه در حال از بین رفتن است. اگر حرکت به سمت الگوهای کوچکتر و تخصصیتر ادامه یابد، جهان هوش مصنوعی به جای چند ابرستاره حاوی مجموعههایی از مدلها خواهد بود.
این بدان معناست که سرمایهگذاران مسیری پرفرازونشیب پیشرو دارند. شرطبندی آنها بر شرکتهای بزرگ امروز نامعین است. انویدیا ممکن است زمین را به دیگر تراشهسازها واگذار کند. ممکن است شرکتهای دیگر جای اوپن ایآی را بگیرند. بنگاههای بزرگ فناوری استعدادها را جذب میکنند و امیدوارند مصرفکنندگان را به دستیاران هوش مصنوعی برسانند. اما رقابت شدیدی میان آنها در جریان است. هنوز هیچ بنگاهی برای کسب سود از هوش مصنوعی زایشی راهبردی ندارد. حتی اگر این صنعت در نهایت برندهای داشته باشد آن برنده معلوم نیست چه کسی باشد. دولتها هم باید تفکرشان را عوض کنند. علاقهمندی آنها به سیاست صنعتی آنها را به سمت کمکهای نقدی میکشاند، اما پیشرفت در هوش مصنوعی به همان اندازهای که به سرمایه و توان رایانش نیاز دارد مستلزم استعدادهای مناسب و اکوسیستم روبه رشد است. کشورهای اروپا و خاورمیانه فهمیدهاند که پرورش نبوغ به همان اندازه خرید تراشههای کامپیوتری اهمیت دارد. در مقابل، آمریکا هم تراشه، هم استعداد و هم شرکت دارد. بسیاری از بهترین دانشگاههای جهان در آمریکا هستند و مجموعهای بزرگ و پرسابقه از استعدادها در سانفرانسیسکو و سیلیکونولی مستقرند. تلاش آمریکا برای محدود کردن چین نتیجه معکوس میدهد. آمریکا با امید جلوگیری از دستیابی چین به جایگاه برتر در این صنعت حیاتی مانع از دسترسی آن به تراشههای پیشرفته میشود. این اقدام بهطور ناخواسته باعث شد سامانهای پژوهشی در چین رشد کند که با وجود محدودیتها عملکردی عالی دارد. وقتی نبوغ اهمیتی بیشتر از توان فیزیکی پیدا میکند بهترین راه تضمین پیشتازی آمریکا آن است که پژوهشگران برتر دیگر نقاط را -مثلاً از طریق تسهیل مقررات صدور ویزا- به خود جلب کند. عصر هوش مصنوعی هنوز دوران نوزادی را میگذراند و بسیاری از زوایای آن مبهم هستند. اما موفقیتهای مورد نیاز از طریق ایجاد فضای مناسب برای رشد استعدادها و نظریهها به دست میآیند، نه از طریق بستن راه رقبای خارجی.