شناسه خبر : 47536 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

شکاف بزرگ

آیا بانکداران مرکزی باید مناظره عمومی داشته باشند؟

جروم پاول، رئیس‌ کل فدرال‌رزرو آمریکا به طرز تحسین‌برانگیزی ثابت‌قدم است اما این ثبات‌قدم احتمالاً در 31 جولای خدشه‌دار شد. پاول اعلام کرد که نرخ‌‌های بهره در سطح 25 /5 تا 5 /5 درصد باقی می‌مانند. این اعلام با ضعف غیرمنتظره داده‌‌های بازار کار همراه بود و بازارهای سرتاسر جهان سقوط کردند. همزمان سرمایه‌گذاران نگران آن‌ بودند که فدرال‌رزرو از منحنی تحولات عقب بماند.  سیاست‌گذاران بانک انگلستان در چنین شرایطی کاملاً آسوده‌خاطر بودند. آنها در اول آگوست رای دادند که نرخ بهره از 25 /5 به 5 درصد کاهش یابد. اما آنچه در نگاه اول یک نمونه ساده از قضاوت بهتر به نظر می‌رسد در واقع حقایق عمیق‌تری را درباره چگونگی تنظیم سیاست پولی آشکار می‌کند. تصمیم بانک انگلستان با کمترین اختلاف در‌ آرا تصویب شد. آرای پنج عضو طرفدار تسهیل پولی بر آرای چهار همکار حامی انقباض پولی غالب شد. چنین وضعیتی در فدرال‌رزرو اتفاق نمی‌افتد چون اعضا برای اجماع در تصمیم ارزش بیشتری قائل‌اند. این وضعیت در بسیاری از کشورهای دیگر امکان‌پذیر نیست. سیاست‌گذاران پولی آنها پشت درهای بسته به مناظره می‌پردازند و سپس در مقابل عموم مردم موضع یکسانی اتخاذ می‌کنند. اکنون اکثر اقتصاددانان درباره چگونگی فعالیت بانک‌های مرکزی با یکدیگر اتفاق نظر دارند. بانک مرکزی باید به جای پیروی از خواسته‌های سیاستمداران به‌طور مستقل عمل کند، باید در میان‌مدت بر کنترل تورم تمرکز داشته باشد و کارمندان آن باید فن‌سالاران دارای قوه قضاوت سلیم باشند که بر اساس شایستگی منصوب شده‌اند. با وجود این یک پرسش همچنان بی‌پاسخ می‌ماند. بانکداران مرکزی دقیقاً چگونه باید سیاست پولی را تنظیم کنند؟ این پرسش به برتری رویکرد انقباضی یا انبساطی مربوط نمی‌شود، بلکه به مکانیک تصمیم‌گیری می‌پردازد. موضوعی که نظرات بسیار متنوعی درباره آن مطرح شده است. 

بانک مرکزی نیوزیلند که پیشتاز نوآوری در سیاست پولی است تا سال 2019 رویکرد بسیار دیکتاتورمآبانه داشت و رئیس کل به تنهایی نرخ بهره را تعیین می‌کرد. حرکت نیوزیلند به سمت نظام کمیته‌ای کاری عاقلانه بود، چون چنین ساختاری این خطر را از بین می‌برد که ممکن است فرد تصمیم‌گیرنده توانایی لازم را برای آن وظیفه نداشته باشد. پژوهشگران مدرسه اقتصاد لندن، دانشگاه پرینستون و دانشگاه کالیفرنیا در دهه 2000 تحقیقاتی را با دانشجویان رشته اقتصاد انجام دادند. آنها از یک الگوی اقتصادی ساده کامپیوتری استفاده کردند که در معرض تکانه‌های تصادفی قرار می‌گرفت. دانشجویان باید با جابه‌جا کردن نرخ‌های بهره به تکانه‌ها پاسخ می‌دادند و نمره آنها بر مبنای این بود که بتوانند به مدت 20 فصل (سه ماه) مالی نرخ بیکاری را در پنج درصد و نرخ تورم را در دو درصد نگه دارند. آزمایش نشان داد که در تمام موارد کمیته‌ها عملکردی بهتر از تک‌تک افراد داشتند. در واقع، مجموعه بزرگی از مطالعات تجربی ثابت می‌کنند که کمیته‌های دارای مدیریت خوب قادرند بدترین چشم‌اندازها را تلطیف کنند، قضاوت‌های ضعیف را کنار بزنند و مصونیت بیشتری در برابر فشارهای سیاسی و فردی ایجاد کنند.  پرسش مربوط به نرخ بهره آن است که آیا تنظیم آن باید از سوی فرد صورت گیرد یا یک کمیته؟ اما در جهان سیاست پولی بحث بر سر آن است که آیا همانند بریتانیا و کشورهای اسکاندیناوی از رویکردی فردگرایانه در کمیته‌ها استفاده شود یا همانند بانک مرکزی اروپا از کمیته‌های هیاتی بهره ببریم؟ در الگوی فردگرایانه سیاست‌گذاران دیدگاه‌های خود را بیان می‌کنند و در حمایت از یک موضوع سیاستی دلیل می‌آورند. سپس به اقدام مورد نظر خود رای می‌دهند و این آرا برای عموم منتشر می‌شوند. اعضا می‌توانند در انظار عمومی با یکدیگر مخالفت کنند. در مقابل، در نظام هیاتی گزینه‌ها به مناظره گذاشته می‌شوند، سپس اعضا به یک تصمیم جمعی می‌رسند و همگی پشت آن تصمیم می‌ایستند. هدف از این رویکرد در بانک مرکزی اروپا آن است که اعضا به اجماع برسند و سابقه آرای افراد برای عموم منتشر نمی‌شود. فدرال‌رزرو ترکیبی از این دو رویکرد دارد. اعضای کمیته فدرال بازار باز (FOMC)‌ رویکرد خود را دارند و سوابق آرای افراد منتشر می‌شوند. همزمان این نهاد ارزش زیادی برای همکاری گروهی قائل است. آلن بلایندر، اقتصاددان دانشگاه پرینستون و یکی از اعضای سابق FOMC می‌گوید که در دوران خدمت آلن گرینسپن، رئیس کل فدرال‌رزرو از سال 1987 تا 2006 کمیته فدرال بازار باز از یک نظام خودکامه هیاتی استفاده می‌کرد. به این صورت که رئیس کمیته موضوع اجماع را دیکته می‌کرد و از دیگر اعضا انتظار می‌رفت که پشت سر او به خط بایستند. آقای گرینسپن زمانی در یک سخنرانی در جمع همکاران گفته بود که تفرقه در آرا مشکلاتی جدی برای سازمان پدید می‌آورد. در دوران بن برنانکی، جنت یلن و آقای پاول سلطه فردی بر فدرال‌رزرو کمتر احساس می‌شد. کمیته فدرال بازار باز از هفت عضو دائم که روسای کل فدرال هستند به همراه رئیس فدرال‌رزرو نیویورک و چهار نفر از یازده رئیس فدرال منطقه‌ای -که به طور گردشی کار می‌کنند- تشکیل می‌شود. از سال 2005 تاکنون هیچ رئیس کلی با یک تصمیم سیاستی مخالفت نکرده است، اما روسای فدرال بیشتر علاقه‌مندند که ندای مخالفت سر دهند. کدام سیستم بهتر است؟ این سوال شبیه آن است که بپرسیم ماشین اتومات بهتر است یا دستی؟ پاسخ بستگی به آن دارد که شما به دنبال چه هستید. جمع‌آوری پنج رای از میان 9 عضو کمیته سیاست پولی بانک انگلستان و تغییر یک سیاست بسیار آسان‌تر از رسیدن به اجماع در بانک مرکزی اروپا یا فدرال‌رزرو است. کمیته‌های فرد‌گرایانه سرعت عمل بیشتری دارند. بانک انگلستان یکی از اولین بانک‌های مرکزی در جهان ثروتمند بود که سیاست انقباضی را در سال 2021 آغاز کردند و امسال سیاست تسهیل در پیش گرفتند. علاوه بر این، چنین نظامی در برابر خطر تفکر گروهی مقاومت می‌کند. اما این چابکی هزینه دارد. نیاز به اجماع سرعت تصمیم‌گیری را کاهش می‌دهد، اما به سیاست‌گذاران امکان می‌دهد صدای واحد و مشخصی در بازارهای مالی داشته باشند و از چندصدایی و سیگنال‌های متناقض جلوگیری می‌کند. امری که برای ناظران بانک انگلستان آشناست. وقتی بحث سیاست پولی مطرح می‌شود باید بدانیم که مسیر مورد انتظار نرخ‌های بهره به همان اندازه سطح نرخ‌ها یک ابزار پراهمیت است. توانایی ارسال پیام واحد به بازارها سودمندی زیادی دارد. در اکثر مواقع تاثیرگذاری بر انتظارات نرخ بهره ارزش بیشتری از چابکی عمل دارد. اما همیشه این‌گونه نیست. وضعیتی را تصور کنید که در آن نشانه‌ها به ما می‌گویند که بازار کار در حال ضعیف شدن است، تورم لجوجانه بالاتر از سطح هدف باقی مانده و بازارها گرفتار بحران هستند. در چنین نقطه عطفی که لازم است رژیم سیاست پولی تغییر کند بهتر است که بیشتر پذیرای دیدگاه‌های مخالف باشیم. حداقل برای یک بار هم که شده بهتر است بریتانیایی بیندیشیم تا آمریکایی.

 

دراین پرونده بخوانید ...