مورخ اقتصاد
پیتر تمین چگونه نامی ماندگار پیدا کرد؟
استاد اقتصاد موسسه فناوری ماساچوست، پیتر تمین نویسنده کتابهای متعددی درباره تاریخ اقتصادی آمریکاست. کتاب معروف «زوال طبقه متوسط» او به فارسی نیز ترجمه شده است. پروفسور تمین یکی از پراستنادترین مورخان اقتصادی آمریکا به شمار میآید.
او در 17 دسامبر 1937 در فیلادلفیای ایالت پنسیلوانیای آمریکا به دنیا آمد. تمین پس از گذراندن دوران دبیرستان وارد کالج سوارثمور شد. کالج برنامهای به نام «افتخارات» را اجرا میکرد که در آن تنها دو سمینار در یک ترم برگزار میشد. با توجه به اینکه سوارثمور کالج کوچکی بود، مهمانیهایی با حضور استادان و دانشجویان برگزار میشد. یکی از دوستان تمین او را متقاعد کرد در یکی از آنها شرکت کند. قبل از شرکت در یکی از این مهمانیها او واحدهایی از اقتصاد را گذرانده بود ولی با شرکت در مهمانی یکی از استادان اقتصاد را ملاقات کرد که قبلاً مجذوب او شده بود. پیتر قصد داشت در یکی از سمینارهای او شرکت کند اما با توجه به اینکه تعداد آنها کم بود برای اینکه بتواند سمیناری از او بگیرد باید دانشجوی رشته اقتصاد میبود؛ بنابراین تصمیم گرفت رشته اقتصاد را انتخاب کند.
قبل از اینکه تمین با این استاد اقتصاد آشنا شود رشته اصلیاش ریاضیات بود و اقتصاد و تاریخ را به عنوان رشتههای جانبی دنبال میکرد، اما بعد به دانشجوی رشته اقتصادی تبدیل شد که ریاضیات و تاریخ را نیز پی میگرفت. اقتصاد واقعاً تمین را مجذوب کرده بود، به همین دلیل تصمیم گرفت بیشتر به سمت آن برود.
او پس از پایان تحصیلاتش در کالج برای ادامه تحصیل به موسسه فناوری ماساچوست (MIT) رفت. تمین پس از گذراندن دوران استادیاری و تدریس تاریخ صنعتی، به مدت سه سال به عنوان دانشیار تاریخ اقتصاد فعالیت کرد تا به سمت استادی کامل رسید. از زمان فارغالتحصیلی خود در سال 1964 از دانشگاه، او چندین کتاب درباره تاریخ اقتصادی آمریکا منتشر کرد، بهطوری که یکی از پراستنادترین مورخان اقتصادی در این کشور محسوب میشود.
او به مسائل از دیدگاه یک اقتصاددان نگاه میکند، بهطوری که به دادهها، قیمتها و شواهد در مورد نحوه عملکرد توجه دارد، اما از زمینه سیاسی و فرهنگی که مردم در آن فعالیت میکنند نیز آگاه بوده است و تلاش میکند این موضوع را در نظر بگیرد که علم اقتصاد در جامعه ریشه دارد. تمین در نخستین کتاب خود به نام «آهن و فولاد در قرن نوزدهم آمریکا: یک پژوهش اقتصادی» با ابزارهای تحلیلی مدرن به توضیح ماهیت رشد صنعت آهن و فولاد در ایالاتمتحده پرداخت. در قرن نوزدهم زمانی که مساحت، جمعیت و درآمد آمریکا به سرعت افزایش یافت، صنعت آهن و فولاد نیز گسترش پیدا کرد که نتیجه آن افزایش فوقالعاده تقاضای صنعت پررونق راهآهن برای محصولات آهن و فولاد و نوآوریهای مهم در روشهای تولید آن بود.
در دوران اندرو جکسون، هفتمین رئیسجمهوری آمریکا در فاصله سالهای 1829 تا 1837 ملت آمریکا یکی از بزرگترین رکودهای تاریخ خود را تجربه کرد. برخی معتقد بودند که جکسون با وتوی مجوز مجدد The second bank of the united states در سال 1832 یک واکنش زنجیرهای به راه انداخت. براساس این تفسیر، برداشت سپردهها از بانک به گسترش اعتبار نامناسب و تورم، وحشت 1837 و در نهایت رکود منجر شده بود. اما تمین در کتاب «اقتصاد جکسونی» تفسیر سنتی دهه 1830 را درهم شکست و نوشت، سیاستهای اقتصادی جکسون بدون شک بهترین سیاستهایی نبود که کشور تابهحال دیده است، اما به هیچ عنوان هم فاجعهبار نبوده است؛ بلکه منشأ تورم و بحران دهه 1930 در رویدادهایی بود که عمدتاً از کنترل جکسون خارج بوده است؛ اقتصاد قربانی سیاست جکسونی نبود، بلکه سیاستهای جکسون قربانی نوسانات اقتصادی بود. در حقیقت این کتاب نشاندهنده پیروزی بزرگ کیلومتریک (رویکرد کمی به تاریخ اقتصاد) در سالهای اولیه این رویکرد کمی و مبتنی بر نظریه به تاریخ اقتصاد بود. «عوامل علی در رشد اقتصادی آمریکا در قرن نوزدهم» (1975) و همچنین «رویارویی با بردهداری» (1976) از جمله دیگر کتابهایی بودند که تمین در آنها تاریخ اقتصادی آمریکا را در قرن 19 بررسی کرد.
مقالات او در دهه 1960 منعکسکننده مطالعات تجربی به عنوان بخشی از روش کارش بود؛ از جمله مطالعه آهن و فولاد که بعداً بخشی از تحلیل او از توسعه صنعتی شد. او مطالعات خود درباره صنعتی شدن قرن نوزدهم را با کتاب «موتورهای سرمایهگذاری» ادامه داد. اقتصاد نیواینگلند تاریخی بسیار شگفتانگیز دارد: از آغازی ناخوشایند؛ این منطقه در ایالاتمتحده آمریکا در تبدیل کشور از یک اقتصاد کشاورزی به صنعتی پیشرو بوده است. هنگامی که بقیه نقاط کشور در اواسط قرن بیستم به این سطح رسید نیواینگلند خود را به عنوان رهبر در اقتصاد پیچیده جامعه اطلاعاتی دوباره نوآفرینی کرد. کتاب تمین این داستان را به عنوان دنبالهای از مقالات نوشتهشده از سوی مورخان و اقتصاددانان برجسته بیان میکند که سرنوشت در حال تغییر کارآفرینان، سرمایهگذاران، بازرگانان و مخترعان و تلاشهای مردمی در مزارع و کارخانهها را ترسیم میکند و توضیح میدهد که چگونه نیواینگلند استعماری به دریا روی آورد و یک امپراتوری ساخت؛ چگونه این منطقه به اولین خانه صنعت نساجی تبدیل شد چراکه ثروتهای تجاری تضمینکننده صنایع جدید در قرن نوزدهم بود. تمین در این کتاب نشان میدهد که این منطقه چگونه از بقیه کشور جلو افتاد و سایر نقاط کشور آن را دنبال میکردند. او تحول محصولات و صادرات منطقه را پی میگرفت و از منسوجات پنبهای و ابزارهای ماشینی به کالاهای نامشهود چون آموزش و نرمافزار رسید.
دو مورد از استدلالهای تمین که بیشترین استناد به آنها صورت گرفته است در مورد رابطه کمبود نیروی کار با توسعه اقتصادی و نقش مدلهای تعادل عمومی در مطالعه تاریخ اقتصادی بوده است. نتیجهگیریهای مقاله او در سال 1971 درباره «بانک مرکزی و برنامه رفاه اقتصادی و اجتماعی»، به تاثیرگذارترین و شناختهشدهترین اثر تمین منجر شد: «آیا نیروهای پولی باعث رکود بزرگ شدند؟» او در این کتاب نشان داد که اساساً اقدامات فدرالرزرو در واکنش به رکود اقتصادی سال 1930 نبود که آن را به گستردهترین رکود در دوران اقتصادی مدرن تبدیل کرد، بلکه در واقع کاهش در تقاضا بود. او بعدها این اثر را در کتاب دیگر خود «درسهایی از رکود بزرگ» در سال 1989 بازنگری کرد. تمین به نوعی به نتیجهگیریهای کینز و فریدمن پیوست، مبنی بر اینکه رکود بزرگ با مشکلاتی در «اقتصاد واقعی» شروع شد و سپس از طریق سفتهبازی و تخریب پول به دنیای مالی گسترش یافت.
پروفسور تمین در فاصله سالهای 1962 تا 1965 یکی از اعضای جوان انجمن همکاران در دانشگاه هاروارد بود. او از سال 1990 تا 1993 ریاست دپارتمان اقتصاد امآیتی را بر عهده داشت و یک سال نیز به عنوان رئیس انجمن تاریخ اقتصاد فعالیت کرد.
«اقتصاد بازار رومی» (2013)، «پرومتئوس زنجیرشده: بانکهای گلداسمیت و انقلاب مالی انگلستان پس از 1700»، «اقتصاد بدون رهبر: چرا سیستم اقتصادی جهان از هم پاشید و چگونه باید آن را درست کرد»، «کینز: اقتصاد مفید برای اقتصاد جهان» نیز در زمره جدیدترین کتابهای پیتر تمین هستند.
با وجود این اثری بهنام «زوال طبقه متوسط: تعصب و قدرت در یک اقتصاد دوگانه» از او که در سال 2017 انتشارات دانشگاه امآیتی به چاپ رساند بسیار مورد توجه قرار گرفت و همان سال نیز از سوی فایننشالتایمز عنوان بهترین کتاب سال را از آن خود کرد. تمین در این کتاب تلاش کرد به این موضوع بپردازد که چرا ایالاتمتحده اقتصادی دوگانه برای فقیر و غنی ایجاد کرده است و نژادپرستی چگونه به این امر کمک کرد. به گفته تمین ایالاتمتحده در حال تبدیل شدن به کشوری تشکیلشده از فقرا و ثروتمندان است که خانوادههای کمی شرایط متوسط دارند. او در این کتاب استدلال میکند که تاریخ و سیاست آمریکا به ویژه بردهداری و پیامدهای آن نقش مهمی در افزایش شکاف میان فقیر و غنی داشته است. او از یک الگوی ساده و شناختهشده از یک اقتصاد دوگانه برای بررسی پویایی شکاف میان فقیر و غنی در آمریکا استفاده میکند و راههایی را برای کار در جهت برابری بیشتر نیز ترسیم میکند تا آمریکا دیگر یک اقتصاد برای فقرا و اقتصادی دیگر برای ثروتمندان نداشته باشد.
بررسیهای او نشان داد که بسیاری از آمریکاییهای فقیرتر در شرایطی مانند وضعیت یک کشور در حال توسعه زندگی میکنند و با آموزش نامرغوب، مسکن بیکیفیت و فرصتهای شغلی پایدار کمی روبهرو هستند. اگرچه تقریباً نیمی از سیاهپوستان آمریکایی فقیر هستند، اما اکثر مردم فقیر سیاهپوست نیستند. سیاستمداران محافظهکار سفیدپوست همچنان به نژادپرستی رایدهندگان سفید فقیر متوسل میشوند تا از سیاستهایی حمایت کنند که به کل افراد کمدرآمد آسیب میرساند و دریافتکنندگان حمایتهای اجتماعی را به عنوان دیگری، سیاهپوست، لاتینتبار و کسانی که مثل ما نیستند معرفی میکنند. سیاستمداران همچنین از زندانی کردن گسترده به عنوان ابزاری برای جلوگیری از مشارکت سیاهپوستان و لاتینتبارها در جامعه استفاده میکنند. از منظر تمین، پول به جای آموزش صرف یک سیستم زندانی گسترده میشود، بهطوری که در نظام قضایی دوگانه ثروتمندان جریمه میپردازند و فقرا به زندان میروند.
این مورخ اقتصادی برجسته دانشگاه آمآیتی در جدیدترین کتاب خود «همواره جدا از هم: تاریخ اقتصادی یک آمریکای تبعیضآمیز» استدلال میکند که چگونه تلاشها برای پر کردن شکاف میان نژادها همیشه در این کشور تضعیف شده و موجب مشکلات اقتصادی دائمی برای سیاهپوستان شده است. به گفته تمین، مهاجران آفریقایی برده بودند و مهاجران اروپایی مزارع داشتند و این بردگان را برای کشاورزی به کار میگرفتند، که نابرابری درآمدی را رقم میزد.
به گفته تمین، دو تلاش برای گنجاندن سیاهپوستان در جریان اصلی اقتصاد آمریکا وجود داشته است؛ بازسازی پس از جنگ داخلی آمریکا و برنامههای «جامعه بزرگ» لیندون جانسون. اولی بردهداری را از بین برد، اما آزادی برای سیاهپوستان قائل نشد؛ «برنامه جامعه بزرگ» لیندون جانسون پس از جنگ جهانی دوم نیز وعده رای دادن و تحصیل به سیاهپوستان داد. اما زمانی که تجارت به سفیدپوستان در دهه 1990 لطمه زد، آنها به هر دو واکنش بدی نشان دادند و به این دلیل بود که «عصر طلایی» سبب افزایش نژادپرستی شد. عصر طلایی ایالاتمتحده دورهای در تاریخ آمریکا مربوط به اواخر سده 19 میلادی است که از دهه 1870 تا 1900 میلادی به طول انجامید و زمان رشد سریع اقتصادی به ویژه در شمال و غرب آمریکا بود. براساس گفته تمین، سازش بر سر نتایج ریاستجمهوری سال 1876 به حذف سیاهپوستان از جنوب منجر شد و سپس «قوانین ایالتی جیم کرو» صادر شد که دستور جداسازی نژادی در همه تاسیسات عمومی ایالتهای جنوبی سابق را با وضعیت «جدا ولی مساوی» برای سیاهان آمریکا صادر کرد.
به گفته تمین، عصر طلایی ایالاتمتحده پس از برنامه جامعه بزرگ جانسون آمد. افراد ثروتمند نمیخواهند مالیات بدهند و میخواهند خدمات به کارگران، سیاهپوستان، لاتینتبارها و دیگر فقرا را کاهش دهند و آنها را زندانی کنند.
در حالی که شمال آمریکا صنعتی شد و به غرب گسترش یافت، جنوب همچنان کشاورزی باقی مانده بود. قوانین جیم کرو سیاهان را جدا کرد. بازارهای کار جنوب نیز با شمال مرتبط نبود و سیاهان آزادشده کمتر از سفیدپوستان درآمد داشتند و این مسالهای است که تا امروز ادامه یافته است. از سوی دیگر، قوانین از رای دادن سیاهپوستان جلوگیری میکرد. با سفر سیاهپوستان ماهر به شمال، یک مهاجرت بزرگ در جنگ جهانی اول آغاز و سبب شد دستمزدهای جنوب کاهش یابد. نیکسون نیز جنگ با مواد مخدر را آغاز کرده و آن را جایگزین جنگ با فقر جانسون کرد.
ایالاتمتحده اکنون پنج درصد از جمعیت جهان را دارد، در حالی که 25 درصد از زندانیان جهان در این کشور هستند. یک نفر از هر سه مرد سیاهپوست در آمریکا در طول زندگی خود به زندان میرود. سیاهپوستان آمریکا 12 درصد جمعیت و 40 درصد زندانیان هستند. تمین بر این باور است که نژادپرستی نیکسون از چند مشاور ارشد او نمایان بوده است. جنگ علیه مواد مخدر که نیکسون آغاز کرد، از سوی ریگان گسترش یافت و قوانین 1986 و 1988 با حداقل مجازات زندان برای جرائم مواد مخدر وضع شد، بهطوری که قوانین برای مواد مخدری که سیاهان مصرف میکردند سختتر از سفیدها بود. بنابراین پسران سیاهپوست در زندانها نابود میشوند و جنایت و زندان به یک شیوه زندگی تبدیل شده است و مردان سیاهپوست به عنوان یک طبقه زیردست همیشگی باقی میمانند.
ایالاتمتحده در شاخص پیشرفت اجتماعی (SPI) در حال افت است، بهطوری که در حال حاضر در میان کشورهای گروه هفت پایینترین رتبه را دارد. تمین استدلال میکند که آمریکا باید به تلاشهای خود برای ادغام که به سیاهپوستان آمریکایی فرصتهای برابر بدهد ادامه دهد.