فریبندهای پرچالش
چرا رویای درآمد غیرفعال به واقعیت تبدیل نمیشود؟
تجربه دوران پاندمی و بیثباتی اقتصادی، انگیزه مردم برای کسب درآمد از روشهایی خلاقانه و غیرمعمول را بسیار افزایش داده است. اکنون رویای همه پولدار شدن در کوتاهترین زمان و با بیدغدغهترین روش ممکن است. همه به دنبال کسب درآمد از کاری اندک هستند؛ درآمدی که به دلیل ماهیت کمزحمت آن (به تصور عموم مردم) به اسم «درآمد منفعل» یا «درآمد غیرفعال» (Passive Income) شناخته میشود. کافی است نگاهی به رویافروشان یوتیوب یا تیکتاک بیندازید، هزاران ویدئو از افراد موفقی میبینید که مدعی هستند با روشهای مختلف و با کمترین کار ممکن، هرماه درآمد زیادی کسب میکنند. افرادی را میبینید که دستگاه فروش خودکار خریدهاند و با استقرار آنها در ساختمانهای بزرگ برای خود درآمدی دستوپا کردهاند، یا کسانی که در پلتفرمهای آنلاین اجاره ملک مانند Airbnb اتاقی در خانه خود را اجاره میدهند یا حتی کسانی که دورههای آموزشی ضبطشده خود را به صورت آنلاین به فروش میرسانند.
بسیاری از مردم این روش کسب درآمد را بر کار کردن تماموقت از 9 صبح تا 5 بعدازظهر ترجیح میدهند. دلیل آن نیز ترویج فرهنگی است که در آن ارزش درآمد با زحمتی اندک بسیار بیشتر از درآمد با زحمت فراوان است. این فرهنگ جدید نتیجه طرز فکر جوانان 20 و 30 سالهای است که میدانند شرایط مالیشان تا چه اندازه با والدینشان در همین سنین متفاوت است. آنها به این یقین رسیدهاند که کار کردن به روش سنتی نمیتواند تضمینی بر رفاه و امنیت مالیشان باشد، ازاینرو میخواهند از هر روش ممکن شکاف میان شرایط اقتصادی خود و والدینشان را کاهش دهند.
ولی برخلاف محبوبیت این نوع درآمد، به گزارش اداره سرشماری آمریکا فقط 20 درصد از خانوادههای آمریکایی چنین منابع درآمدی دارند که بیشتر محدود به دریافت سود سهام، سود بانکی یا اجاره املاک است و میانگین درآمدی این خانوادهها از این منابع سالیانه فقط معادل 4200 دلار است (نیویورکتایمز، 2023). پس چرا برخلاف سهولت و جذابیت درآمد غیرفعال، بخش بزرگی از جمعیت از آن گریزاناند؟
درآمد غیرفعال چیست؟
بر سر اینکه دقیقاً چه نوع درآمدی را میتوان غیرفعال یا منفعل نامید اختلاف نظر زیادی وجود دارد. اداره دارایی آمریکا درآمد غیرفعال را حاصل انجام کاری میداند که شما به صورت فیزیکی در آن مشارکت نداشته باشید، بدین معنی که برای حفظ جریان درآمدی نیازی به حضور مستمر یا قابل توجه شما نباشد. اداره دارایی آمریکا، اجاره دادن املاک و سرمایهگذاریهایی را که فرد به صورت فعال در آنها مشارکت نداشته باشد، منابع مهم برای کسب درآمد غیرفعال معرفی کرده است.
ولی در تعریف عامیانهتر، درآمدی که وابسته به یک کارفرما یا حقوق آخر ماه نیست، درآمد غیرفعال است حتی اگر در فعالیتی مانند بازاریابی پورسانتی آنلاین (Affliate Marketing) فعال باشید. درآمد حاصل از داراییها یا سرمایهگذاریهایی که حفظ آنها نیاز به تلاش زیادی نداشته باشد نیز میتواند در زمره درآمد غیرفعال باشد، مانند کسبوکار آنلاینی که به صورت خودکار عمل میکند یا حتی کسب درآمد از کپیرایت. اگر شما در راهاندازی یک فروشگاه مبلغی سرمایهگذاری کنید و طبق توافق انجامشده درصدی از سود این فروشگاه به شما تعلق بگیرد، تا زمانی که شما در اداره و مدیریت این فروشگاه مشارکتی ندارید، همچنان درآمدتان از این فروشگاه غیرفعال خواهد بود. با همه دیدگاههای متفاوتی که نسبت به این نوع درآمد وجود دارد، اتفاق نظر کلی این است که برای کسب درآمد غیرفعال نیازی به کار کردن بیش از اندازه نیست. به عبارت سادهتر، این نوع درآمد پول بدون تلاش نیست، بلکه پولی با کمترین تلاش ممکن است.
درآمدی پردردسر
کسب درآمد با کمترین کار ممکن، نویدبخش استقلال مالی و لذت بردن از زندگی با سبک و سیاق خودمان است، زمانی که از قیدوبند شغل تماموقت رها هستیم و اختیار زمان خود را داریم. باور عموم مردم این است که درآمد غیرفعال نوعی تجربه «پولدار شدن یکشبه» است، وقتی بدون هیچ زحمتی در زمانی کوتاه به یک جریان مالی مستمر و ابدی دست پیدا میکنیم. ولی چنین درآمد شگفتانگیزی همچنان برای بخش بزرگی از مردم در حد رویا باقی مانده است، آنها به شغلهای تماموقت خود متعهدند و به دنبال درآمدی با چنین ویژگیهای منحصربهفردی نیستند، زیرا واقعیت این است که این نوع درآمد در کنار ظاهر فریبنده، دشواریها و پیچیدگیهای فراوانی دارد که توانایی مردم را در ریسکپذیری و مسوولیتپذیریشان محک میزند.
آنچه در تبلیغات و سخنرانیهای رویافروشان با آن مواجه میشویم پولدار شدنهای یکشبه و بیزحمت است که تصویری ایدهآل از موفقیت مالی را پیش روی همه میگذارند. البته در واقعیت هم در سالهای اخیر اینترنت فرصتهای زیادی را برای تولید درآمد غیرفعال ایجاد کرده است، ولی ماجرا به آن جذابیت و سهولتی که در ظاهر میبینیم نیست. ایجاد جریان درآمد پایدار نیاز به تعهد، کار سخت و درک عمیق از بازار یا حوزه فعالیت دارد. شرط مهمی که میتواند عامل بازدارنده اصلی در شروع این نوع فعالیتها باشد.
در ابتدای کار باید فرصتهای پیشرو با وسواس و هوشیاری زیاد و بر اساس ارزیابیهای دقیق سنجیده شود تا بتوان دادههای واقعی را از غیرواقعی جدا کرد و تصمیم درست برای شروع کار یا سرمایهگذاری گرفت. برای مثال، وقتی تصمیم میگیرید یک کسبوکار خردهفروشی آنلاین (dropshipping) راهاندازی کنید، باید اطلاعات کامل از چگونگی فرآیند فروش و مشکلات احتمالی پیشرو داشته باشید. این نوع فعالیتها مستلزم تعهد زیاد و زحمت فراوان هستند که ماهیت پرریسک آنها را نیز نمیتوان نادیده گرفت. بازار املاک سقوط میکند، سودهای پرداختی از سهمهای سبد دارایی کاهش مییابد و کسبوکار آنلاین با اعمال الگوریتمهای جدید و در بازار رقابتی با شکست روبهرو میشود. علاوه بر ریسک شاید مهمترین عامل بازدارنده برای شروع اینگونه فعالیتها کمبود سرمایه باشد. اگر جوان هستید و سرمایه کافی ندارید، باید ابتدا کار کنید تا بتوانید سرمایهای برای خود دستوپا کنید. معمولاً برای کسب درآمدهای غیرفعال به پول و سرمایه نیاز است. بدون پول فرصتهای کسب درآمد از بین نمیرود ولی بسیار محدود میشود. به عبارت دیگر آنچه شما برای دستیابی به یک درآمد غیرفعال نیاز دارید، یک درآمد ثابت و یک برنامهریزی مالی است که امکان پسانداز کردن را برای شروع فعالیتی جانبی مهیا کند.
افسانه یکبار برای همیشه
این تصور که برای راهاندازی یک فعالیت کاری با درآمد غیرفعال، فقط به یک آخر هفته نیاز است و کسب درآمد مستمر از این راه میتواند نتیجه یک تصمیمگیری ناگهانی باشد توهمی بیش نیست. حتی راهاندازی یک وبلاگ به مقدار زیادی تحقیق و برنامهریزی قبل و بعد از آن نیاز دارد. برای دست یافتن به یک درآمد پایدار غیرفعال نمیتوان هر تصمیمی را که به ذهنمان میرسد اجرایی و کیفیت را قربانی سرعت کرد و در نهایت انتظار درآمدی مادامالعمر داشت.
یک تصور غلط رایج این است که درآمد غیرفعال مبتنی بر تصمیمی یکباره است و حفظ آن نیاز به هیچ تلاشی ندارد. کلاً واژه «منفعل» یا «غیرفعال» بسیار گمراهکننده است. درست است که برای کسب درآمد غیرفعال نیازی به کار تماموقت نیست ولی همچنان نیازمند تصمیمگیریهای روزانه و نظارتهای دقیق است. اگر شما تصمیم گرفتهاید عکسهای خود را به صورت آنلاین به فروش برسانید، برای این کار باید مرتب آرشیو عکسهای خود را بهروز کرده و ارتباط دائمی خود را با مشتریان حفظ کنید. در واقع آنچه درآمدی آسان به نظر میرسد، نتیجه کار زیادی است که در ظاهر به چشم نمیآید. این نوع درآمد در هر زمینهای که باشد، یا نیاز به کار اولیه قابل توجه دارد، مانند انتخاب سهام مناسب که سود سالیانه قابل قبول پرداخت کند، یا نیازمند تعمیر و نگهداری مداوم مانند تعمیرات املاک یا مستلزم یادگیری مستمر برای تولید محتواست. لحظهای غفلت از فعالیتتان شما را در مسیر از دست دادن درآمد، سرمایه و حتی آبرویتان قرار میدهد.
حتی خلق چیزی و فروش آن به دفعات زیاد، مانند تولید و فروش محتواهای آموزشی در وبلاگها یا نوشتن یک کتاب، پدیدهای یکبار برای همیشه نیست. طرفداران یک وبلاگ به طور دائم به دنبال محتواهای جدید هستند و اگر ارتباط شخصی با آنها برقرار نکنید عملاً همه اعتبار خود را زیر سوال بردهاید. در هر حوزه کاری باید فعال و پویا بود، در غیر این صورت درآمد غیرفعال شما به سرعت رو به کاهش میگذارد. حتی در خرید ملک و اجاره دادن آن نیز نمیتوان نگاهی یکبار برای همیشه داشت. زیرا حتی بعد از اختصاص زمان زیاد برای خرید یک ملک مناسب، نباید از مسوولیتی که در نگهداری آن داریم غافل شویم. دردسرهایی مانند کنار آمدن با مستاجران بدقلق، خرابیهای پیشبینینشده در خانه و مشکلات مالیاتی و بیمهای میتواند درآمد غیرفعال شمارا به درآمدی پردردسر تبدیل کند. در گزارشی که Max Cash Home Offers منتشر کرده است یکسوم مالکان خانههای اجارهای در آمریکا گفته بودند که با توجه به مشکلاتی که تجربه کردهاند، هرگز برای بار دوم اقدام به چنین سرمایهگذاری نخواهند کرد.
درآمد غیرفعال مناسب ریسکگریزان
وقتی به کسب درآمد از منبعی به جز «کار کردن برای دیگران» فکر میکنیم، اولین ایدهای که به ذهنمان میرسد راهاندازی یک کسبوکار یا خرید یک ملک و اجاره دادن آن است، ولی اگر افق دیدمان را بازتر کنیم، میبینیم که حتی با پسانداز در صندوقهای بازنشستگی نیز میتوان به درآمد مورد نظر رسید. درست است که چنین منبع درآمدی به اندازه نوشتن یک کتاب یا کسبوکار آنلاین هیجانانگیز نیست و در کوتاهمدت قابل دسترس نیست، ولی گزینهای مناسب برای کسانی است که به دنبال انتخابهای کمریسکتر برای تضمین آینده خودشان هستند. شاید سود پنجدرصدی یک صندوق بازنشستگی در ابتدا رقم بسیار پایینی باشد ولی سود مرکب آن یعنی سود اضافهشده به سودهای قبلی، در طول زمان میتواند به مبلغ بزرگی ختم شود. اگر فردی محتاط هستید و به دنبال درآمدی جانبی، نخستین گام میتواند خرید سهام حتی با سرمایهای اندک باشد.
اخلاق در درآمد غیرفعال
همزمان با افزایش محبوبیت درآمدزایی آسان و تنوع فرصتهای ایجادشده به کمک اینترنت، طبیعی است که علاقهمندانی که میخواهند قدم در این راه بگذارند از میان انتخابهای فراوانی که برای درآمدزایی دارند، راههای کمهزینهتر، راحتتر و با درآمد بیشتر را ترجیح میدهند. اما جایگاه اخلاق در اینگونه فعالیتها چیست؟ یکی از سادهترین روشهای درآمدزایی در سالهای اخیر فعالیت به عنوان اینفلوئنسر فضای مجازی است. در پژوهشی که بهتازگی در سایت ساوانتا منتشر شده است حدود دوسوم شرکتکنندگان معتقد بودند که برخی روشهای درآمدزایی غیرفعال مانند تبلیغ محصولات و خدمات در فضای مجازی که برخی اینفلوئنسرها انجام میدهند، روشهای غیراخلاقی برای درآمدزایی هستند.
در واقع مخالفان اینگونه استدلال میکنند که بخش بزرگی از مردم با کار کردن به اقتصاد جامعه کمک میکنند درحالیکه برخی از درآمدهای غیرفعال، هیچ ارزش خاصی برای جامعه به همراه ندارند. برای مثال کسب درآمد از اجاره ملک نهتنها سرمایهگذاری بسیار خودخواهانه و بیارزشی است، بلکه در بسیاری از کشورها باعث اخلال در بازار مسکن شده است. دلیل دیگر مخالفت آنها شکافی است که این نوع درآمدزایی میان فقیر و غنی ایجاد میکند. افراد پولدار به دلیل سرمایه بیشتری که دارند موقعیت آن را دارند که درآمدزایی کمزحمتتری داشته باشند. البته درآمد حاصل از نگارش کتاب، دورههای آموزش آنلاین، حتی خرید سهام و سرمایهگذاری در صندوقهای ESG را باید از این دیدگاه مستثنی کرد.
مردم رویاپرداز
انتخاب سبک زندگی که کسب درآمد در آن مبتنی بر فعالیتهای غیرفعال باشد، به مجموعهای از ویژگیهای فردی خاص نیاز دارد که در همه افراد جامعه یافت نمیشود. مهمترین آن ریسکپذیری است. فرآیند درآمدزایی غیرفعال، برخلاف درآمدزایی فعال، ماهیتی بسیار غیرقابل پیشبینی و پرچالش دارد که همه مسوولیت آن به گردن خود فرد است. در کنار ریسکپذیری، خصوصیات دیگری مانند آگاهی نسبت به نیازهای جامعه و همچنین خلاقیت، تعهد و تمرکز الزامات مهمی در تضمین این نوع درآمدزایی هستند و همین ویژگیهای افراد رویاپرداز را از افراد عملگرا متمایز میکند.
در واقع باید پذیرفت که همه مردم توانایی اینگونه درآمدزایی را ندارند. آنها با وجود اینکه مرتب با روایتهایی از موفقیتهای مالی مواجه میشوند، ولی همچنان رویاپردازی در مورد آن را به تجربه واقعی ریسکها، چالشهای احتمالی و هراس مواجهه با شرایط پیشبینینشده ترجیح میدهند. گاهی نیز انگیزه مردم برای باقی ماندن در شغلهای تماموقتشان، آن حس هدفمند بودن و تجربه ارتباطات اجتماعی است که در یک کار تماموقت برایشان مهیاست. درست است که استقلال مالی جذاب است ولی تجربه تنهایی و سنگینی مسوولیتی که برای کسب این نوع درآمد به دوش میکشند انگیزه قدم گذاشتن در این راه را از بین میبرد. برای بسیاری از مردم آن حسِ خوشایند از پول بهدستآمده در پایان روز، تا حد زیادی مدیون میزان تاثیرگذاریشان در محیط پیرامون است و تنها در صورتی آنها قادر به ایجاد چنین تاثیری هستند که فارغ از نوع فعالیت کاریشان، از منفعل بودن گذر کرده باشند و درآمدزایی را به فرآیندی شخصی، فعال و مسوولانه تبدیل کرده باشند.