روباتها و هوش مصنوعی
آیا دوران اقتصادی جدید فرا رسیده است؟
در اواخر سال 2017، یک انقلاب آرام رخ داد. آلفا زیرو، یک برنامه هوش مصنوعی (AI) که گوگل دیپمایند توسعه داده است، استوک فیش (تا آن زمان، قدرتمندترین برنامه شطرنج در جهان) را شکست داد. پیروزی آلفا زیرو خیرهکننده بود: 28 بازی را برد، 72 بازی را مساوی کرد و هیچ شکستی نداشت. سال بعد، تسلط خود را اثبات کرد: در هزار بازی مقابل استوک فیش، 155 برد داشت، شش شکست و بقیه را مساوی کرد.
به طور معمول، این واقعیت که یک برنامه شطرنج برنامه شطرنج دیگری را شکست دهد، فقط برای تعداد انگشتشماری از علاقهمندان اهمیت دارد. اما آلفا زیرو یک برنامه شطرنج معمولی نبود. برنامههای قبلی متکی به حرکتهایی بودند که از سوی انسانها تصور، اجرا و بارگذاری شده بودند- به عبارت دیگر، برنامههای قبلی بر تجربه، دانش و استراتژی انسانی تکیه داشتند. مزیت اصلی این برنامههای بازی شطرنج اولیه در برابر رقیبان انسانی، اصالت نبود، بلکه قدرت پردازش برتر بود، که آنها را قادر میکرد گزینههای بسیار بیشتری را در یک دوره زمانی معین ارزیابی کنند. در مقابل، آلفا زیرو هیچ حرکت، ترکیب، یا استراتژی از پیش برنامهریزیشدهای نداشت که از بازی انسانی مشتق شده باشد. سبک آلفا زیرو کاملاً محصول آموزش هوش مصنوعی بود: سازندگان قوانین شطرنج را در اختیار آن گذاشتند و دستور دادند تا یک استراتژی برای به حداکثر رساندن نسبت برد به باخت ایجاد کند. آلفا زیرو پس از تنها چهار ساعت تمرین با بازی با خودش، به عنوان موثرترین برنامه شطرنج جهان ظاهر شد. این تفاوت، چیزی است که هوش مصنوعی را از تمام ابزارهای دیگری که در چند قرن گذشته برای رفاه انسان ظاهر شدند متمایز میکند. در طول سه قرن گذشته، شاهد پیشرفتهای تکنولوژیک مختلفی بودهایم که روشهای تولید، سازماندهی کسبوکار و راه را متحول کرده است. روشهای کار و زندگی مردم در طول تاریخ انسانی بارها دستخوش تحولات مهمی شده است. نوآوریهای مهم و تغییردهنده شامل موتور بخار، موتور الکتریکی، کامپیوتر دیجیتال و طیف گستردهای از محصولات و خدمات تحت عنوان فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) بوده است. اما هوش مصنوعی تنها یک ابزار یا محصول نیست، بلکه یک تغییردهنده بزرگ و احتمالاً همیشگی همه جنبههای زندگی بشر است که میتواند باعث تغییر هویت انسانی و تجربه انسان از واقعیت در سطوحی شود که از آغاز عصر مدرن تجربه نشده است. واضح است که پتانسیل روباتها و هوش مصنوعی برای بهبود کیفیت زندگی بسیار زیاد است. در عین حال، فناوریهای جدید تقریباً همیشه پیامدهای ناخواستهای به همراه دارند. روباتهای صنعتی، مجهز به هوش مصنوعی، طیف وسیعی از وظایف را در تولید بر عهده خواهند گرفت و در نتیجه بازار نیروی کار را دچار تحولی جدی خواهند کرد. کارگرانی که وظایف آنها میتوانند با کارایی بیشتری به وسیله روباتها انجام شوند، ممکن است شاهد کاهش دستمزد و نیاز به تغییر شغل باشند. جابهجایی شغل اغلب باعث از دست دادن اعتمادبهنفس و ایجاد هزینههایی قابلتوجه برای سازگاری اقتصادی و اجتماعی میشود. علاوه بر این، روباتهای صنعتی تهدیدی برای افزایش نابرابری درآمد پس از یک دوره افزایش ثروت در مقیاسهایی متفاوت و برای گروههای مهارتی مختلف هستند. در عین حال هوش مصنوعی نگرانیهایی را در مورد حریم خصوصی شخصی و احتمالاً بسیار بدتر از آن ایجاد میکند. همچنین پتانسیل عظیمی برای افزایش بهرهوری با استفاده گسترده و همهجانبه از روباتها و هوش مصنوعی وجود دارد. در سالهای اخیر و با مشخص شدن تاثیرات نابرابر هوش مصنوعی بر کارگران با مهارتهای مختلف، این موضوع به چالشی مهم برای پژوهشهای اقتصادی تبدیل شده است. اقتصاددانان مشتاق درک این بودهاند که چگونه فناوریهایی که به طور مستقیم جایگزین انسان در انجام وظایف خاص میشوند ممکن است اثرات بسیار متفاوتی بر توزیع درآمد و رفاه کارگران نسبت به پیشرفتهای تکنولوژیک قبلی داشته باشند که بسیاری از آنها بیشتر مکمل نیروی کار بودند.
کتاب «روباتها و هوش مصنوعی: یک دوران جدید اقتصادی» تلاش میکند جنبههای مختلف نقش هوش مصنوعی بر اقتصاد را بررسی کند. دستاندرکاران این کتاب، که هر فصل آن را گروهی از متخصصان نوشتهاند، ادبیات موجود را بررسی میکنند و آن را تحلیل کرده و گسترش میدهند و تلاش میکنند جنبههای جدیدی به آن بیفزایند. با این حال، آنها باور مشترکی دارند که پژوهشهای اقتصادی دقیق میتواند به ما کمک کند تا برای آیندهای نامطمئن و شاید حتی برای گروهی از افراد ترسناک، آماده شویم. کتاب در دو بخش تنظیم شده است. شش فصل اول (فصلهای 2 تا 7) عمدتاً تاثیرات خودکارسازی و هوش مصنوعی را بر بازار کار بررسی میکند. در این فصول بررسی میشود که چگونه کارگران تحت تاثیر پذیرش این فناوریهای جدید در مشاغل مختلف و در کشورها و مناطق مختلف قرار میگیرند. در اینجا تمرکز بر اشتغال، دستمزد و رفاه کارگران است. سه فصل پایانی (فصول 8 تا 10) بیشتر بر روی بهرهوری و تجارت تمرکز دارد و تلاش میکند دستاوردهای احتمالی را در این ابعاد از پیشرفتهای فناوری در روباتیک و هوش مصنوعی در کشورهای توسعهیافته و در حال توسعه اندازهگیری کند.
فهرست مطالب کتاب به همراه نام نویسندگان هر بخش به شرح زیر است:
مقدمه: لیلی یان اینگ و جین گروسمان
تاثیرات خودکارسازی بر تقاضای نیروی کار: بررسی پژوهشهای اخیر فیلیپ آگیون، سلین آنتونین، سیمون بونل و خاویر ژارول
روباتها، نیروی کار برونمرزی و رفاه: الساندرا بونفیگلیولی، روزاریو کرینو، جینو گانسیا و یوانیس پاپاداکیس
در مورد پیامدهای استخدام اتوماسیون و نیروی کار برونمرزی: دیدگاه طبقهبندی بازار کار؛ استر فایا، سباستین لافیت، ماکسیمیلیان مایر و جیانمارکو اوتاویانو
تاثیرات هوش مصنوعی، روباتها و جهانیشدن بر بازار کار: تجزیهوتحلیل یک الگوی تجارت تعادل عمومی کمی؛ تایجی فوروساوا، شوکی کوساکا و یویچی سوگیتا
مهاجرت و توسعه از راه دور: در مورد غیرفعال بودن مشاغل از راه دور؛ ریچارد بالدوین و جاناتان آی. دینگل
مهاجرت و تخصص منطقهای در هوش مصنوعی: گوردون هانسون
روباتها و تجارت، پیامدها برای کشورهای در حال توسعه: اورهان آرتوک، پائولو باستوس، الکساندر کوپستیک و راب ریکرز
خودکارسازی در اندونزی: بهرهوری، کیفیت و اشتغال؛ لیلی یان اینگ و روئی ژانگ
هوش مصنوعی، تجارت، و تخریب خلاقانه: نگاه اول؛ روئیکی سان و دانیل ترفلر
فصل اول یا همان معرفی کتاب را که جین گروسمان، استاد دانشگاه پرینستون، نوشته به معرفی موضوع و تاریخچه بهکارگیری و ایجاد هوش مصنوعی میپردازد. گروسمان در مقدمه تاکید میکند؛ تحقیقات اولیه در مورد مزایای روباتهای صنعتی و هوش مصنوعی بر دو منبع بالقوه سود تاکید کرده است. اول، این پیشرفتهای تکنولوژیک هزینههای تولید و عملیات را کاهش میدهد. روباتها میتوانند بسیاری از وظایف را سریعتر از انسانها و با دقت بیشتر انجام دهند. هوش مصنوعی را میتوان برای پیشبینی مشکلات در طول خط تولید و استفاده از محاسبات به عنوان ورودی تولید استفاده کرد. دوم، و شاید کمتر آشکار، روباتهای صنعتی و هوش مصنوعی میتوانند به بازارها کمک کنند تا کارآمدتر عمل کنند. از هوش مصنوعی میتوان برای یادگیری ترجیحات انسانی، تخصیص کالاها و خدمات از جایی که بهراحتی دردسترس است، به جایی که مورد نیاز است، بهره برد و در نتیجه کارایی در تدارکات و تحویل را افزایش داد. این البته سمت مثبت ماجراست؛ پژوهشهای اخیر بر عواقب نگرانکننده اتوماسیون و هوش مصنوعی برای اشتغال و دستمزدها، بهویژه برای آن دسته از کارگران با مهارت کم که وظایف معمولی را انجام میدهند که میتواند به وسیله ماشینها انجام شود، متمرکز شده است. بررسیها نشان میدهد که از هر ده شغل، یک تا شش شغل در معرض خطر جایگزینی با روباتها در دو دهه آینده است. برآوردها تا حدی متفاوت است، اما یافتهها به طور متوسط از 36 درصد برای فنلاند، 47 درصد برای آلمان و 47 درصد برای ایالاتمتحده تا 60 درصد در سطح جهانی جایگزینی به وسیله روباتها را نشان میدهد. اتوماسیون و هوش مصنوعی احتمالاً اثرات ناهمگنی در بازار کار خواهند داشت. کارگران با مهارت بالا، کسانی که در بخشهای مبتنی بر فناوری کار میکنند، و آنهایی که کارهای غیرمعمول انجام میدهند، ممکن است از بهرهوری روباتهای صنعتی بهرهمند شوند. کارگران با تحصیلات کمتر، بهویژه آنهایی که کارهای دستی در خط تولید انجام میدهند، بیشتر در معرض خطر هستند. گروسمان پیشبینی میکند که این پیامدهای احتمالی فناوریهای جدید برای توزیع درآمد به دنبال بیش از دو دهه اختلاف دستمزدها میآید و تنشهای اجتماعی را که پراکندگی بیشتر قبلاً شعلهور کرده است، تهدید میکند.
در فصول بعدی جنبههای مختلفی از تاثیر هوش مصنوعی بر اقتصاد مورد بررسی مشروح قرار میگیرد. نویسندگان تحقیقات اخیر اثرات خودکارسازی بر تقاضای نیروی کار را بررسی میکنند. آنها دو دیدگاه متضاد از اثرات خودکارسازی را برای خوانندگان شرح میدهند. در دیدگاه بدبینانهتر، روباتها در مرحله نخست جایگزین نیروی کار میشوند. سپس کاهش تقاضای نیروی کار از طریق شرکتهایی که روباتها را به کار میگیرند فشار رو به پایین بر دستمزد تعادلی وارد میکند. دیدگاه جایگزین و خوشبینانهتر بر این نکته تاکید میکند که شرکتهایی که روباتها را نصب میکنند، بهرهورتر میشوند، بنابراین سهم بازار خود را افزایش میدهند. همچنین، افزایش بهرهوری در شرکتهای اتوماسیون ممکن است باعث قیمتهای پایینتر و افزایش تقاضای مصرفکننده شده و اندازه کلی بازار را گسترش دهد. به نظر میرسد مطالعات جدیدتر دیدگاه خوشبینانهتری از خودکارسازی را پشتیبانی میکنند.
همچنین اثر استفاده از روباتها و هوش مصنوعی وقتی کشوری علاوه بر نیروی کار داخلی، از نیروی کار برونمرزی نیز بهره میبرد بررسی میشود. در نهایت نویسندگان این فصل، نتیجه میگیرند کشورهایی که نیروی کار برونمرزی را به کار میگیرند در بازار داخلی با جابهجایی کمتری در نیروی کار به دلیل حضور روباتها مواجه خواهند شد. در همین زمینه کتاب به موضوعی میپردازد که به «پارادوکس اتوماسیون» مشهور است، به این معنا که استفاده از هوش مصنوعی اغلب به کاربری انسانی برای تکمیل وظایف نیاز دارد. کاری که صرفاً به وسیله کارگران دارای تخصص قابل انجام است و مهمتر اینکه این تخصص با توجه به شرکت و هوش مصنوعی استفادهشده، تعاریف بسیار دقیق دارد. این بدان معناست که شرکتها به نیروی کار بسیار خاصی با مهارتهای دقیق از قبل تعیینشده نیاز دارند که فرآیند استخدام و مصاحبه را طولانی و دوره بیکاری نیروی کار را نیز افزایش میدهد تا بتواند کاری مطابق تواناییهای خود پیدا کرده یا توانایی مورد نیاز شرکت مقصد را یاد بگیرد. این وضعیت البته درباره نیروی کار برونمرزی چندان مصداق ندارد. همچنین در یک بررسی جالب شبیهسازیشده و با ایجاد تفکیک بین روباتها (که وظایف کارگران غیرماهر را انجام میدهند) با هوش مصنوعی (که جایگزین نیروی کار با مهارت بالا در انجام وظایف مفهومیتر میشود) نویسندگان پیشبینی میکنند که پیشرفت در فناوری روبات، نابرابری دستمزد را در بیشتر کشورها افزایش میدهد، در حالی که پیشرفت در هوش مصنوعی و تکنولوژی آن، اثر معکوس بر نابرابری دستمزد خواهد داشت.
«روباتها و هوش مصنوعی» با توجه به تنوعی که در موضوعات مورد بحث دارد و همچنین با طیف وسیع نویسندگانی که در نگارش آن نقش داشتهاند، میتواند در کمترین حالت یک نقطه شروع مناسب برای هر کسی باشد که به بحث هوش مصنوعی و اثرات آن در اقتصاد علاقهمند است. نویسندگان در طول کتاب مرتب به کتابها، مقالات و آزمایشهای مهمی در همین زمینه ارجاع میدهند که کتاب را به منبعی مهم برای دسترسی به سایر منابع مربوط به هر بخش، تبدیل میکند. در مجموع، پژوهشهای گزارششده در این کتاب تصویری نسبتاً خوشبینانه از آیندهای با روباتهای صنعتی بیشتر و هوش مصنوعی بهبودیافته ترسیم میکند. این مطالعات شواهد بیشتری ارائه میدهد که استفاده از روباتهای صنعتی و هوش مصنوعی باعث افزایش بهرهوری و کاهش هزینهها میشود. اگرچه به نظر میرسد این فناوریها جایگزین نیروی کار نسبتاً کممهارت در برخی وظایف میشوند، افزایش بهرهوری و افزایش تولید ناشی از آن اثرات منفی مستقیم را بر این کارگران کمدستمزد جبران میکند. خودکارسازی و هوش مصنوعی میتواند تقسیم کار بینالمللی بیشتری را در زنجیرههای ارزش جهانی تشویق کند و تجارت خدمات مبتنی بر هوش مصنوعی را ارتقا دهد. مانند همه فناوریهای جدید، هزینههای تعدیل وجود خواهد داشت که باید از سوی سیاستگذاران مدیریت شود. در کنار توسعه روباتها و هوش مصنوعی، به باور گروسمان؛ «این مسوولیت ماست که اطمینان پیدا کنیم آنها انسانمحور هستند و برای بهبود رفاه انسان طراحی شدهاند».