شناسه خبر : 43839 لینک کوتاه

اقتصاددان تجدیدنظرطلب

جولیا کژه اقتصاددان فرانسوی چگونه در جامعه فرانسه و جهان شناخته شد؟

 

سارا بنی‌صدر / نویسنده نشریه 

82 یکی موهای بلند دارد و دیگری موهای کوتاه پسرانه؛ خواهران کژه بسیار شبیه به هم هستند، گرچه اثبات کرده‌اند که واقعاً این‌طور نیست. آگاته، مشاور وزیر آموزش ملی فرانسه، نجات فالو بلقاسم، است و نقش مهمی در اصلاحات معروف دانشگاه در فرانسه ایفا کرده است. جولیا نیز اقتصاددانی است که تلاش می‌کند در شرایط بحرانی به کمک مطبوعات بیاید. ولی هر دو هدف یکسانی را دنبال می‌کنند؛ ایجاد جامعه‌ای بهتر، آگاه‌تر و با نابرابری کمتر. دوقلوهای کژه توانستند خود را در قلب روشنفکری پاریس تثبیت کنند.

جولیا مدرک پایان دوره متوسطه را در مارسی به همراه خواهرش گذراند. پس از آن به مدرسه مقدماتی در رشته ادبیات و علوم اجتماعی در مارسی رفتند. پس از پایان این دوره هر دو خود را برای مسابقه انتخابی Normale-Sup آماده کردند و موفق شدند در 2005 به اکول نرمال سوپریور که در ناحیه شمالی پاریس قرار دارد وارد شوند. این دانشگاه که در اصل برای تربیت معلم و استادان منتخب دانشگاه و مدارس دیگر تاسیس شد، اکنون به آموزش پژوهشگران، استادان دانشگاه، مقامات عالی دولتی و خصوصی و مدیران صنایع می‌پردازد؛ بسیاری از نخبگان فرانسه از این مدرسه فارغ‌التحصیل شده‌اند. جولیا در دانشگاه چهره‌های کتاب قرن روشنفکران وینوک را پیدا نکرد؛ خبری از سارتر و بووار نیز در بخش فلسفه نبود. در سال 2005 صدای دانیل کوهن، اقتصاددان و نویسنده کتاب «جهانی‌سازی و دشمنان آن» در بحث‌های عمومی شنیده می‌شد؛ و او کسی بود که جولیا راهش را در مدرسه اقتصاد پاریس دنبال کرد. و همان‌جا بود که با توماس پیکتی، نویسنده کتاب پرفروش «سرمایه در قرن بیست و یکم» ملاقات کرد.

ورود به حزب سوسیالیست

خواهران کژه که به وسیله دانیل کوهن دیده شده بودند، به بنیاد ژان ژورس مرتبط با حزب سوسیالیست فرانسه وارد شدند. آنها به تلویزیون راه پیدا کرده بودند، اما فراموش نکردند که از کجا آمده بودند. دو خواهر با برچسب اکول نرمال به رسانه‌ها دسترسی داشتند؛ می‌توانستند برای لوموند ستون بفرستند و امیدوار باشند که منتشر می‌شود، در حالی که دوستانشان که دیدگاه‌هایی جالب هم دارند به دلیل ماندن در شهرستان‌ها این موقعیت را ندارند. بنابراین آنها مصمم شدند برای مقابله با این نخبه‌گرایی پاریسی، به همراه دوستی شهرستانی، اندیشکده خود را تاسیس کنند؛ Cartes Sur Table در 2008 متولد شد. دیگر زمان آن رسیده بود که جولیا ادامه تحصیل خود را در اقتصاد جدی بگیرد. او در زمینه توسعه تخصص دارد؛ این مسیر یکی دیگر از شاگردان کوهن به نام استر دوفلو را به یک ستاره جهانی بدل کرد. بنابراین اولین پایان‌نامه او بر اثربخشی کمک‌های توسعه‌ای تمرکز دارد. به گفته خودش به این صورت بود که به اخبار علاقه‌مند شد: اگر اطلاعات درست به دست مردم برسد، کمک‌ها موثرتر خواهد بود، چراکه می‌توانند دولت‌های خود را پاسخگو کنند.

کژه به عنوان یک اقتصاددان ارتدوکس خوب می‌خواست این مشاهدات را با ارقام تایید کند. مشکل اینکه در آفریقای زیر صحرا هیچ داده‌ای برای ورود به کامپیوتر وجود نداشت که بتوان قوانین آماری را پیدا کرد. بنابراین کژه ایده دیگری را اتخاذ کرد: نشان دادن پیوند میان اطلاعات و دموکراسی. در فرانسه از سال 1945 دولت به مطبوعات کمک کرده و همه داده‌ها را نگهداری کرده است. او حساب‌های روزنامه‌های فرانسوی را برای دوره‌ای 50ساله مورد بررسی دقیق قرار داد و به چندین کشف رسید که به پایان‌نامه او که به مطبوعات روزانه منطقه‌ای اختصاص داشت کمک کرد. اول اینکه رقابت آنچنان هم بافضیلت نیست. زمانی که روزنامه‌ای جدید ایجاد می‌شود، بی‌درنگ خوانندگان را به سمت خود می‌کشد، در حالی که تعداد کلی خوانندگان را افزایش نمی‌دهد، بلکه تقسیم می‌کند. بنابراین فروش هر عنوان کاهش می‌یابد و در نتیجه کادر تحریریه محدود می‌شود؛ و دور باطل روزنامه‌نگاران کمتر، اخبار کمتر، بی‌علاقگی خوانندگان شکل می‌گیرد. دومین کشف کژه این بود که کیفیت اطلاعات تاثیر مستقیمی بر دموکراسی دارد. هرچه تعداد روزنامه‌نگاران در اتاق خبر کمتر باشد، جزئیات و تنوع اطلاعات کاهش می‌یابد و مشارکت کمتری در انتخابات وجود خواهد داشت. کژه در سال 2014 پایان‌نامه خود را به همره ناتان نان، استاد برجسته تاریخ اقتصادی، تکمیل می‌کند.

در حالی که جولیا در آمریکا بود، آگاته در پاریس اندیشکده را رونق می‌داد. 150 نفر در چند حوزه شامل بهداشت، اقتصاد و انرژی، و یک کمیته تحریریه گرد هم آمده بودند. بدون کارکنان دائمی و بدون دفتر کار، آنها مبادلات خود را از طریق ای‌میل انجام می‌دادند و اولین سه‌شنبه هر ماه یکدیگر را ملاقات می‌کردند. جولیا در بوستون نیز فعال بود. در سال 2011 همراه با فیلیپ آگون، استاد دانشگاه هاروارد، نگارش کتاب «بازاندیشی در رشد و دولت» را پیش می‌برد، در حالی که درباره مساله مالیات با آگون اختلاف داشت؛ این مساله تخصص جولیا نبود ولی نزدیکی به توماس پیکتی روی او تاثیرگذار بود و او نیز برای سیستمی با نابرابری کمتر مبارزه می‌کند و خواستار همسویی مالیات بر سرمایه با نیروی کار است. اما آگیون به شدت مخالف بود و معتقد بود که سرمایه‌گذاری باید تشویق شود. این کتاب بر بازتعریف و افزایش نقش دولت در دو حوزه خاص تمرکز داشته است: به عنوان یک سرمایه‌گذار در اقتصاد دانش، یک زیربنای مهم برای رشد سریع‌تر و به عنوان ضامن قرارداد اجتماعی، در زمانی که مقابله با هزینه‌های اجتماعی بحران و ایجاد شغل باید کاهش پیدا کند.

نجات رسانه

کژه بعد از آن کتاب «نجات رسانه» را بدون نویسنده مشترک نوشت و آن را در مجموعه معروف Rosanvallon منتشر کرد. این کتاب که به روشنی به مشکلات روزنامه‌ها می‌پردازد به جولیای جوان که به تازگی برای تدریس به موسسه مطالعات سیاسی پاریس بازگشته بود اجازه داد تا خود را به روسای مطبوعات بشناساند. از منظر کژه رسانه‌ها در بحران هستند، چراکه در مواجهه با رقابت فزاینده و کاهش درآمد تبلیغاتی، عملیات خبری به صورت چاپی، رادیو و تلویزیون و حتی آنلاین، در تلاش برای اختراع مجدد خود است؛ بسیاری زیر بار رفته‌اند و برای بسیاری دیگر، پاسخ این بوده است که خبرنگاران را اخراج کنند و به شرکت‌های بزرگ بپیوندند و بیشتر روی محتوای عمومی تمرکز کنند. نتیجه اینکه در جهانی مملو از اطلاعات، سازمان‌های خبری گزارش‌هایی کمتر و سطحی‌تر را در اختیار شهروندان قرار می‌دهند. اما به استدلال کژه، در صورتی که دموکراسی به یک شهروند آگاه نیاز دارد، این روند مشکل ایجاد می‌کند. کژه در این کتاب به اقتصاد و تاریخچه بحران رسانه‌ای در اروپا و آمریکا می‌پردازد و راه‌حلی جسورانه ارائه می‌دهد. به عقیده او پاسخ این مساله یک الگوی کسب‌وکار جدید است: یک سازمان رسانه‌ای غیرانتفاعی؛ میان یک بنیاد و یک شرکت سهامی. او نشان می‌دهد که چگونه این الگو رسانه‌ها را قادر می‌کند تا مستقل از سهامداران خارجی، تبلیغ‌کنندگان و دولت، با تکیه بر خوانندگان، کارمندان و روش‌های نوآورانه تامین مالی عمل کنند. الگوی اولیه کژه به گونه‌ای طراحی شده است که راه‌های جدیدی برای اشتراک‌گذاری و انتقال ارائه می‌دهد. این الگو به چالش‌های دیجیتال و واقعیت‌های قرن بیست و یکم می‌پردازد و از یک ایده اصلی الهام می‌گیرد: اینکه اخبار، مانند آموزش، یک کالای عمومی است. کتاب او به 11 زبان ترجمه شده است.

کژه در سال 2018 کتاب «بهای دموکراسی» را منتشر کرد. دموکراسی بر وعده برابری یک نفر-یک رای استوار است، که بر اساس آن همه در یک دموکراسی از قدرت برابر برای تصمیم‌گیری در مورد انتخابات برخوردار هستند. اما از منظر کژه اینکه در واقعیت نتایج سیاسی به شدت با منطق یک دلار-یک رای تعیین می‌شود خبر بدی است. ما قدرت سیاسی پول را بدیهی می‌دانیم؛ اما آیا باید این‌گونه باشد؟ او در این کتاب تحلیل اقتصادی و تاریخی را با تئوری سیاسی ترکیب می‌کند تا نشان دهد که نظام‌ها در آمریکای شمالی و اروپا از اندیشکده‌ها و رسانه‌ها گرفته تا کمپین‌های انتخاباتی، تا چه اندازه به وسیله پول شکل گرفته‌اند. به گفته او برای اینکه دموکراسی با وعده برابری‌طلبانه خود مطابقت کند نیاز به اصلاحات اساسی وجود دارد. او نشان داده است که چگونه کشورهای مختلف سعی کرده‌اند قوانینی را برای محدود کردن قدرت پول خصوصی و توسعه سیستم‌های عمومی برای تامین بودجه کمپین‌ها و احزاب ایجاد کنند؛ اما این تلاش‌ها نامنسجم و غیرسیستماتیک بوده است. او نشان می‌دهد که می‌توان از این آزمایش‌ها درس گرفت تا سیستمی بهتر طراحی کرد که مشارکت سیاسی و اعتماد را افزایش دهد. به گفته کژه این امر مستلزم تعیین سقف برای کمک‌های مالی خصوصی و ایجاد یک سیستم کوپن عمومی است که به هر رای‌دهنده مقدار مساوی برای حمایت از احزاب سیاسی بدهد. به‌طور رادیکال‌تر، او استدلال می‌کند که بخش قابل توجهی از کرسی‌ها در مجامع پارلمانی باید برای نمایندگان گروه‌های اجتماعی، اقتصادی محروم اختصاص داده شود.

ازدواج با پیکتی

83کژه پس از پایان تحصیل در دانشگاه هاروارد، برای تدریس به عنوان استادیار اقتصاد در سال 2014 به موسسه مطالعات سیاسی پاریس رفت و در همان سال با اقتصاددان معروف توماس پیکتی ازدواج کرد. او همچنان به عنوان دانشیار اقتصاد در این دانشگاه مشغول به کار است. کژه همچنین به عنوان پژوهشگر در مرکز تحقیقات سیاست اقتصادی (CEPR) فعالیت می‌کند و رهبری شبکه تحقیق و سیاستگذاری در حوزه رسانه‌ها را بر عهده دارد. او همچنین مدیر گروه تحقیقاتی «ارزیابی دموکراسی» آزمایشگاه بین‌رشته‌ای سیاست‌های عمومی نیز هست. کژه از سال 2015 تا 2022 از اعضای هیات‌مدیره خبرگزاری فرانسه، که سومین خبرگزاری بین‌المللی بزرگ جهان محسوب می‌شود، نیز بود. به باور کژه سهمی از مسوولیت اجتماعی محققان این است که باید دفاتر خود را ترک کنند تا با بیشترین تعداد ممکن از مردم صحبت کنند؛ مثلاً با نوشتن کتاب‌های بیشتر و این کتاب‌ها باید برای شهروندان هم قابل خواندن باشد تا ضمن داشتن اطلاعات لازم، چالش‌های اجتماعی را به‌طور کامل درک کنند؛ اقتصاد به ویژه تمایل دارد خود را بیش از حد از این چالش‌های اجتماعی دور نگه دارد، اما باید به سایر علوم اجتماعی نزدیک‌تر باشد.

حمایت از اولاند

کژه در سال 2012 از فرانسوا اولاند برای ریاست جمهوری فرانسه حمایت کرد. او یکی از 9 اقتصاددانی بود که به دلیل برنامه او، به ویژه درباره رشد اقتصادی و اشتغال، به‌طور علنی از نامزدی فرانسوا اولاند حمایت کردند. او بعدها در سال 2017 نیز از بنوا آمون، سیاستمدار فرانسوی و از اعضای حزب سوسیالیست این کشور، حمایت کرد و یکی از 11 اقتصاددانی بود که مبتکر انتخابات مقدماتی در حزب چپ بود. در 24 ژانویه 2017 او یک فراخوان برای حمایت از بنوا آمون برای انتخابات مقدماتی شهروندان با عنوان «برای یک درآمد جهانی معتبر و جسورانه» نوشت و به این صورت حمایت خود را از یک درآمد جهانی اعلام کردند. پس از دور دوم انتخابات و انتخاب بنوا آمون، توماس پیکتی جزئیات بیشتری را در مورد شرایط پرداخت پیشنهادی برای درآمد پایه ارائه کرد که با فراخوانی که قبلاً او، کژه و دیگران صادر کرده بودند حمایت می‌شد. درآمد پایه جهانی یک طرح پیشنهادی رفاه اجتماعی است که بر اساس آن همه شهروندان یک جمعیت معین به‌طور منظم درآمد تضمینی را در قالب پرداخت انتقالی بدون قید و شرط دریافت می‌کنند؛ و این پرداخت مستقل از هر درآمد دیگری دریافت می‌شود. پروژه‌های آزمایشی این ایده در کشورهای مختلفی وجود داشته است ولی هنوز هیچ کشوری آن را معرفی نکرده است.

کژه به دنبال مبارزه با تفکر راست جدید است که تایید می‌کند بخشی از مردم از دموکراسی دست کشیده و به یک دموکراسی غیرلیبرال روی می‌آورند. به عقیده او عملکرد فعلی دموکراسی نیازمند تجدیدنظر است و نخبگان باید دموکراسی بیشتری با شهروندان ایجاد کنند. او می‌گوید، درخواست همه‌پرسی منشأ شهروندی از سوی جلیقه‌زردها در فرانسه به وضوح نشان می‌دهد که مردم دموکراسی را کنار نگذاشته‌اند، بلکه از عملکرد فعلی آن ناراضی هستند. 

دراین پرونده بخوانید ...