اشتراک، نه شراکت
بررسی دلایل پیشرفت قطر نسبت به ایران در گفتوگو با محمدعلی سبحانی
بعد از قرارداد ۲۷ساله چین با قطر، این کشور با آلمان هم قرارداد ۱۵ساله الانجی بست تا سالانه دو میلیون تن گاز مایع به این کشور اروپایی صادر کند. آلمان میخواست این قرارداد، پنجساله باشد اما مقابل قطر کوتاه آمد. حالا چین و آلمان سالها از بزرگترین میدان گازی مشترک جهان ارتزاق میکنند بدون آنکه یک سنت به ایران برسد. در گفتوگو با محمدعلی سبحانی، سفیر اسبق ایران در قطر، به این موضوع پرداختیم که چرا ایران از قطر جا مانده است.
♦♦♦
از زمانی که میدان مشترک گاز میان ایران و قطر کشف شد؛ ایران همواره به کمکاری در میان افکار عمومی متهم بود. مجموعه مسائلی که باعث شد این اتفاق بیفتد چیست؟
زمانی که میدان مشترک گازی ایران و قطر، کشف شد، هر دو طرف تلاش کردند از این میدان مشترک بهره ببرند و جالب این است که این زمان مقارن با شروع دولت اصلاحات بود. در دولت اول اصلاحات این فرصت در اختیار کارگزاران قرار گرفت تا ایده توسعه گازی را پیش ببرند. هر دو طرف ایران و قطر خوب شروع کردند. ایران با توجه به ظرفیتی که داشت بهتر از قطر توانست از این میدان مشترک بهره ببرد. ما در پارس جنوبی، در عسلویه کار را آغاز کردیم. سرمایهگذاری خیلی خوبی در داخل و خارج شروع شد و تا اواخر دولت اصلاحات به دستاورد خیلی بزرگی رسیدیم. برداشت ما از گاز مشترک ابتدا بسیار بیشتر از قطر بود. من از آقای زنگنه شنیدم شاید نزدیک دو برابر قطر برداشت میکردیم. این نکته مهمی است که نباید مغفول بماند. اگر مغفول بماند نمیتوانیم دلایل این اتهامی را که درست هم هست (عقب ماندن ایران از قطر) به دست آوریم. سوال شما محدود به زمانی است که دولت نهم و دهم یا همان دولت هزاره سوم با آن ویژگیهایی که داشت و آن تاثیرات سیاه و نگرانکننده بر سیاست و اقتصاد بر سر کار آمد. برداشت از میدان گازی مشترک، یکی از امکاناتی است که داشتیم و چون اهمیتش فهم نشد از دستش دادیم و ضرر کردیم. وقتی در دولت نهم بحثهای تخریب دولتهای خارجی و کاغذپاره خواندن قطعنامهها مطرح شد ما پارس جنوبی و میدان مشترک را از دست دادیم. تمام کسانی که در حوزه سرمایهگذاری پارس جنوبی به عسلویه آمدند، ایران را رها کرده و رفتند. آن عسلویه که دهها هزار انسان در آن کار میکردند و تلاش میشد مسیری برای رونق اقتصادی ایران باشد به محل رکود و تقریباً متروکه بدل شد. خب محصولش این شد که همان کشورهایی که در ایران بودند و در قطر هم کار میکردند؛ ظرفیتهایشان را به قطر منتقل کردند. تعداد شرکتهای بزرگ خیلی نیست، مثل شل، اکسون موبایل، بیپی و چند شرکت دیگر که معروف هستند. آنها به مرور به قطر منتقل شدند و قطر را تقویت کردند. نتیجه کارشان هم طبیعتاً افزایش ظرفیت بینالمللی این کشور بود. درآمد فوقالعادهای را برای قطریها که جزو کشورهای عربی منطقه خلیجفارس و جزو پایینترین اقتصادها بود رقم زدند. کمکم با درآمدهای کلان خیالی به بودجه بالایی رسیدند. شیخ حمد نگاه توسعهمحوری داشت و کشورش را با برنامهریزی مشخصی جلو برد. او بحث توسعه اقتصادی را شروع کرد و موفق شد. قطر موفق شد روی درآمد گاز تمرکز کند، بر این اساس وضعیت بودجهاش بسیار بهبود پیدا کرد. وضعیت ریال قطر فوقالعاده خوب است و در زمانی که حتی عربستان قصد حمله به این کشور را داشت توانست ارزش پولش را حفظ کند و توسعه را ادامه دهد و به این آمارها برسد. علت اصلی عقب افتادن ما از قطر در برداشت پارس جنوبی تحریمهاست؛ بعضیها میگویند ما مدیریت نداریم. من نمیگویم مدیریت ما مثل سوئیس است اما به نظر من مدیریت قابل قبولی را تجربه کردیم.
نیروی انسانی در ایران بسیار قابل اتکاست. در دوره آقای خاتمی قریب به ۵۰ درصد رشد داشتیم و در همین عسلویه وضعمان در برداشت گاز بهتر از قطر بود. رفتن آن شرکتها، چند اثر منفی بر ایران داشت؛ یکی اینکه توان ما برای اکتشاف و توسعه کاهش پیدا کرد. دوم آنکه از تکنولوژی پیشرفته که دنیا امروز از آن استفاده میکند محروم شدیم. طبیعی است وقتی پول و تکنولوژی نداشته باشی مدیریت تضعیف میشود.
علت اصلی اینکه قطر در عرصه بینالملل از ایران پیش افتاده را چه میدانید؟
برای پاسخ به این سوال ابتدا باید به سال 1384 بازگردیم؛ زمانی که آقای خاتمی دولت را تحویل آقای احمدینژاد داد. درست آن بود که دولتی قویتر از دولت اصلاحات یا دولتی شبیه به آن سر کار میآمد تا در هشت سال بعدی به آرزوی دیرینه تبدیل شدن به اولین اقتصاد منطقه رسیده باشیم. اما نشد. بعداً آقای روحانی که شخصیتی توسعهگرا بود و دولت توسعهگرایی را هم سر کار آورد نتوانست آن هشت سال را پاک کند؛ چراکه وارث قطعنامههای ظالمانه شورای امنیت بود. در دولت او بعد از دو سال تحریمها برداشته شد و در همان دو سه سالی که تحریم نبودیم رونق به کشور برگشت. حالا بحث اینکه چرا برجام شکست خورد و باز تولید نشد بحث دیگری است. این جوانهایی که اعتراضاتشان امروز بلندتر از همیشه شده باید دریابند که دولتها چه نقش موثری در روند توسعه و پیشرفت کشور میتوانند داشته باشند. البته نقش اول مشکلات اقتصادی ایران تحریمهاست. در این شرایط کشور همسایه از ما پیش میافتد.
از منظر نظام حکمرانی، دیپلماسی و سرمایهگذاری چطور میشود پیشرفتهای قطر را به عنوان یک کشور عربی خاورمیانهای تبیین کرد؟
اولین نکته این است که شیخ حمد پدر شیخ تمیم حاکم فعلی یک آدم توسعهگرا بود. من با همسر و بقیه بچههای او دیدار داشته و گفتوگو کردم و اندیشه توسعهگرا بودن را هم در آنها دیدم. شیخ حمد همواره بر مساله توسعه، همکاری در درون کشور بر اساس مشورت و گسترش روابط بینالملل تاکید داشت. این عناصر باعث شد ایشان از درآمدهای کلانی که تازه وارد قطر شده بود، در راستای توسعه استفاده کند. فراموش نکنیم که درآمدهای کلان عموماً به تنهایی نمیتواند توسعه را محقق کند. آقای احمدینژاد درآمدهای کلان عجیب و غریب به دست آورده بود؛ صحبت از ۸۳۰ میلیارد دلار است؛ اما بالاترین نرخ بیکاری، کمترین میزان رشد و بیشترین میزان تورم را در دوران او تجربه کردیم. چرا که او درآمدهای کلان را به شکل عجیب و غریبی توزیع کرد. یارانههای تولید را میان مردم تقسیم کرد. آنها هم درآمدهایی را که به درآمدهای سابقشان اضافه شد، در بخش مصرف خانوار هزینه کردند. چون یارانه از بخش تولید گرفته شد، تولید و صادرات دچار وقفه شد، در عوض واردات به سپهر اقتصاد احمدینژاد تبدیل شد. این اتفاقها به دلیل اینکه یک حکمرانی اقتصادی مناسب در آن دولت نبود، رخ داد. اما در مقابل کار درستی که شیخ حمد انجام داد این بود که خودش را بدهکار توسعه کرد. ورزش، توسعه فرهنگی، تولید، توسعه علمی با احداث شهرک بزرگ دانشگاهی در اولویت قرار گرفت. قطریها برای توسعه این کشور هزینههای سنگینی کردند. در نهایت توسعه شهری را هم مدنظر قرار داده و کشور را با طرحهایی که به شوراها و وزارتخانهها دادند، بهروزرسانی کردند. بودجهای که وزیر نفت و انرژی به دست میآورد از قبل در طراحیهایی که عرض کردم خرج شده بود و باید به سمت خیابانها، ساختمانها، مراکز ورزشی و فرهنگی سرازیر میشد. با مجموعه ورزشی اسپایر که ۱۶ ورزشگاه دارد، توانست جام ملتهای آسیا را به قطر ببرد. خب مشخص است که همین موضوع به طرز چشمگیری توجهها را به قطر جلب کرد. ضمن اینکه پول خوبی در اختیارشان بود، توجه خارجیها را به خود جلب کردند و تصویر قطر را به شکل عجیبی در عرصه بینالملل بهبود بخشیدند. همین تصویر باعث شد دنیا روی آنها بیشتر حساب کند. بر همین اساس بود که قطر همواره در بزرگترین جلسات بینالمللی چه در بخش نهادهای مردمی و چه بخشهای دولتی حضور داشت و به نفع خود ظرفیتسازی کرد. برگزاری سالانه چندین همایش و جشنواره بینالمللی مانند دوحه فروم یا دوحه وایز (توجه به ابتکارات دانشآموزی) در همین راستاست. قطریها فقط درآمد نفتی به دست نیاوردند بلکه برای خرجکرد آن فکر کردند. همچنین به لحاظ دیپلماتیک هم خود را تقویت کرده و میکنند. بالا بردن این مجموعه، خصوصیاتی بود که شیخ حمد به خاطر نوع اندیشهاش توانست ایجاد کند.
بعد از جنگ روسیه و اوکراین، انتظار میرفت ایران جایگزین گاز روسیه برای اروپا شود. اما قطر گوی رقابت را ربود. چرا ایران از این فرصت طلایی جا ماند؟ آیا دلایل اقتصادی تنها دلیل هستند یا موضوعات سیاسی-دیپلماتیک هم دخیل هستند؟
ایرانی که تحریمهای جهانی داشت امروز متهم است که کنار روسیه علیه اوکراین عمل کرده است. روابط خارجی ما دچار نقصان زیادی است. میتوان ابتکاراتی داشت اما این ایده بینهایت خوشبینانه بود. اگر کسی فکر میکرد ما میتوانیم جایگزین روسیه در اروپا شویم در اشتباه بود. برعکس روسیه امروز با زرنگی توانسته است ایران را سنجاق مشکلات جنگی خود کند و از طرف دیگر جای ایران را در بازار فروش تحریمی نفت و گاز هم بگیرد. اگر الان وضعیت ایران را با یک سال پیش مقایسه کنید متوجه میشوید شرایطمان بدتر شده است. سال گذشته ما مشکلی به اسم مشکل بینالمللی اتهام تجاوز به اوکراین را نداشتیم اما امروز گرفتار آن شدهایم. ایران فروشنده پهپاد است و به هر کشوری بخواهد پهپاد میفروشد. اما روسیه با زرنگی به جای آنکه خود را خریدار تکنولوژی ایران بداند ما را متحد خود معرفی میکند. برجام میتوانست مشکلات را حل کند و تحریم را از بین ببرد اما مساله اوکراین باعث شد این موضوع دچار وقفه شود. امیدوارم اروپا و آمریکا این موضوع را درک کنند و به برداشتهای غلطی نرسند که مردم ایران و دولت ایران میخواهد به کشوری تجاوز کند. حالا به قسمت دوم سوال شما میپردازم. ایران در چنین شرایطی به سر میبرد اما در مقابل کشورهایی مثل عربستان و قطر هم امکان افزایش ظرفیتشان را داشتند و هم دچار چنین پروپاگانداهایی هم نبودند. البته ما در وزارت خارجه این درک را داشتیم که امکان بهرهبرداری از این ظرفیتها را پیش از برداشتن تحریمها نداریم. برجام یعنی روابط خوب با دنیا، وقتی برجام به نتیجه نرسیده و ایران تحریم است چطور میخواهید به اروپا نفتوگاز بدهید و نیازهای بخش انرژی را حل کنید؟ چطور قرارداد بسته شود و چطور پولها به کشور بیاید. یک سال و نیم پیش جواد ظریف گفت فکر نکنید شرایط همیشه همینطور میماند. مسیر درست این است که ایران معضلات روابط خارجیاش و برجام را که به لغو تحریمها منجر میشود، حل کند. اگر قبل از جنگ اوکراین این کار را میکرد و تحریمها برداشته میشد میتوانستیم همانند قطر جایگزین روسیه شویم.
در برداشتهای صورتگرفته از میادین مشترک، قطر غیرقانونی عمل کرده است یا ایران به دلیل عدم توانایی بازماند؟ آیا این ایده درست است که قطر با منابع گازی ایران اروپا را تامین میکند؟
نه، این ایده که قطر دارد از میدان گازی مشترک از سهم ایران برداشت میکند و به جای سهم خود میفروشد اشتباه است. قطر یک کشور مستقل است، هر کاری که میکند قطعاً به نفع خود است اما به لحاظ حقوقی علیه منافع کشور دیگری اقدام نمیکند. نگاههای این شکلی بدون پشتوانه منطقی و حقوقی مشکلی از ما حل نمیکند. فرض کنید آبی جاری است، شما نمیتوانید یا نمیخواهید از آن استفاده کنید؛ مگر میشود به طرف مقابل گفت تو تشنه بمان. اینجا هم همین است. شما برای صحتسنجی چنین ایدههایی باید مسائل حقوقی ماجرا را بدانید. فرض کنید عکس این ماجرا وجود داشت و ما 10 برابر قطر از گاز منطقه جنوبی ایران برداشت میکردیم؛ آیا باز هم همین حرف را میزدیم. هیچجا قانون بینالمللی نگفته که اگر با کشوری میدان مشترک دارید باید با او شریک هم باشید و اگر شریکتان برداشت نکرد شما هم کاری نکنید. اما جمعیت ۸۰میلیونی داریم که برای انرژی اصلیاش از همین گاز استفاده میکنیم. انرژی منازل، نیروگاهها، کارخانهها و سایر بخشهای صنعتی ایران از گاز است و مصرف ما خیلی بالاست. پس ما هم به اندازه خودمان از این میادین مشترک برداشت میکنیم؛ فقط ضرری که ما کردیم این است که اگر سرمایهگذاری خارجی داشتیم و تحریم نبودیم چند برابر قطر میتوانستیم برداشت کنیم. اگر امروز تحریمها برداشته شود، شک نکنید برداشت ما بیشتر هم میشود؛ چرا که شرکتهای داخلی ما قوی هستند و علاقه شرکتهای بینالمللی برای همکاری با یک کشور 80میلیونی هم خیلی بیشتر است. اگر ما به شرایط نرمال برسیم بیشتر از قطر از میادین مشترک استفاده میکنیم. اما تایید میکنم حقوق بینالمللی نگفته که اگر همسایه شما از میدان مشترک برداشت میکند و در بازار میفروشد باید از شما اجازه بگیرد. اگر چنین حقی وجود داشت ما از این حق استفاده میکردیم یا این بحث در کمیسیون مشترک وزارت نفت قطر و ایران که هر شش ماه یکبار برگزار میشود و در مورد مسائل مشترک صحبت میکنند، مطرح میشد.
قطریها هیچگاه از همکاری مشترک با ایران صحبت نمیکنند. علتش مشخص است، چون تحریم میشوند؛ مثل بانک انگلیسی که 5 /2 میلیارد دلار جریمه شد. باید به خودمان برگردیم و در داخل مشکلاتمان را حل کنیم. یک حکمرانی مقتدر و خوب آن است که اولاً در درون خود یک وحدت رویه عمومی داشته باشد و هر تصمیمی که میگیرد هویت ملی را در نظر گیرد. اگر روابط خارجی خوب باشد میتوانیم با ۱۵ همسایه خود روابط مفید و مولد برقرار کنیم.