شناسه خبر : 43021 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

روانشناسی اقلیمی

رفتار انسان چگونه تغییرات آب‌وهوایی را تشدید کرد؟

 

آزاده چیذری / نویسنده نشریه 

64تغییر آب‌وهوا یک چالش بزرگ است. زمین در اثر تغییرات اقلیمی انسان‌منشأ، با سرعت زیادی در حال گرم شدن است. انتشار گازهای گلخانه‌ای در سطح جهانی در حال افزایش است و این در حالی است که وضعیت جوی غیرعادی و سخت، در حال نابود کردن جان انسان‌ها، امرارمعاش آنها و اکوسیستم است. در نتیجه این موضوع، دخالت انسان در کاهش تغییرات اقلیمی و مهار کردن عواقب ناشی از آن ضروری است.

دانشمندان درباره فاجعه‌ای قریب‌الوقوع در صورت عدم اقدام فوری و قاطع هشدار می‌دهند. فعالیت‌های انسانی فقط محرک تغییرات اقلیمی نیست، بلکه در نبرد با آن و کاهش اثرات آن نیز بسیار موثر و حیاتی است. شماره جدید از مجله فوکوس، که همکاری مشترک میان Nature Climate Change و Nature Human Behaviour است، دامنه وسیعی از اظهارنظرها و دیدگاه‌ها را در زمینه نقش رفتار انسان در سازگاری با تغییرات اقلیمی و کاهش دادن اثرات و عواقب منفی ناشی از آن، بیان می‌کند. این محتواها، به وسیله یک پژوهش تجربیِ مرتبط که از سوی مجلات Nature portfolio انجام شده، تکمیل شده است. در اواخر قرن 19 میلادی، «یونیس نیوتون فوت» دانشمند (و طرفدار حق رای زنان)، در مقاله‌ای اظهار کرد که افزایش دی‌اکسید کربن موجود در جو زمین می‌تواند باعث بالا رفتن دمای سطح زمین شود. در اواسط قرن بیستم، «گای کَلِندر» مهندس بریتانیایی، نخستین کسی بود که رابطه میان اندازه دی‌اکسید کربن و گرمایش جهانی را تبیین کرد. اکنون، یک قرن و نیم پس از تلاشِ فوت، شواهد علمی بسیاری وجود دارد که نشان می‌دهد رفتار انسان، محرک اصلی تغییرات آب‌وهوایی و گرمایش جهانی است.

اثرات منفی افزایش دمای هوا بر محیط زیست، تنوع زیستی و سلامت انسان به‌طور فزاینده‌ای قابل مشاهده هستند. از زمان شروع ثبت رکورد سالانه دمای سطح زمین در سال 1880، سال‌های 2016 و 2020 در میان گرم‌ترین سال‌ها بودند.

در طول سال 2022 جهان گرفتار امواج گرمایی بی‌سابقه‌ای بوده است. حتی مناطقی که به‌طور طبیعی آب‌وهوای گرم دارند، مانند پاکستان و هند، بعضی از روزهای گرمشان را بسیار زودتر تجربه کردند- که به احتمال زیاد نتیجه تغییرات اقلیمی است. بر اساس گزارش NCEI (National Centers for Environmental Information) آمریکا، دمای جهانی سطح زمین طی دهه منتهی به سال 2020، 82 /0 درجه سانتی‌گراد بالاتر از میانگین قرن بیستم بود. واضح است که ما با یک بحران جهانی مواجه هستیم که نیازمند اقدام فوری است.

در کنفرانس تغییرات اقلیمی (COP21) سازمان ملل متحد در سال 2015 در پاریس، 196 کشور، یک معاهده قانونی الزام‌آور را با هدف محدود کردن گرمایش جهانی به ایده‌آل 5 /1 درجه و حداکثر 2 درجه سانتی‌گراد، در مقایسه با سطوح پیشاصنعتی، تصویب کردند.

سازمان ملل در یک گزارش اخیر، بیان کرد: بسیار بعید به نظر می‌رسد که به اهداف معاهده پاریس دست پیدا کنیم. در عوض، سیاست‌های فعلی احتمالاً به افزایش تا حدود 8 /2 درجه سانتی‌گراد در قرن حاضر منجر خواهد شد. گزارش بیان می‌کند که برای دستیابی به 2 درجه سانتی‌گراد، تعهدهای جدید باید چهار برابر بیشتر، و همچنین برای رسیدن به 5 /1 درجه سانتی‌گراد، باید هفت برابر بیشتر باشند.

نوامبر امسال، رهبران جهانی برای بیست و هفتمین‌بار، برای مواجهه با بحران آب‌وهوایی و کاهش اثرات آن، در اجلاس COP27 در شرم‌الشیخ مصر گرد هم آمدند.

تمرکز بر موضوع

رفتارهای انسانی نه‌تنها محرک اولیه تغییرات اقلیمی است، بلکه به‌طور برابر برای کاهش اثرات آنتروپوسن (عصر انسان‌محوری) حیاتی است. این موضوع در سال 2022 به صراحت در گزارش هیات بین‌دولتی تغییرات اقلیمی (IPCC) بیان شد. IPCC برای نخستین‌بار، به‌طور مستقیم درباره نیروهای محرکه رفتاری، اجتماعی و فرهنگی موثر در کاهش تغییرات اقلیمی به بحث پرداخت.

این مقاله بعضی از جنبه‌های انسانی موثر در انطباق با و جلوگیری از گرمایش جهانی، و همچنین کاهش عواقب منفی آن را برجسته می‌کند؛ بخش‌های اصلی را نمایان می‌کند و شامل مجموعه‌ای از محتواهای منتشرشده در مجلات «نیچر پورتفولیو» است.

غفلت از فعالیت‌های انسانی در علم آب‌وهوا

در پرتو شواهد تجربیِ نقش فعالیت‌های انسانی در تغییرات اقلیمی، به طرز عجیبی «عامل انسانی» هرگز در حوزه‌های مهم پژوهشی، مانند الگوسازی آب‌وهوایی، توجه لازم را دریافت نکرده است. برای مدتی طولانی، الگوهای جلوگیری از گرمایش جهانی و انتشار گازهای گلخانه‌ای، مولفه انسانی را در نظر نمی‌گرفتند. این غفلت به آن معنا بود که پیش‌بینی‌های این الگوها درباره افزایش دما با یکدیگر متفاوت بودند.

رفتار انسان پیچیده و چندبعدی است، که محاسبه آن را در الگوهای آب‌وهوایی سخت -اما ضروری- می‌نماید. در یک بررسی، برایان بکیج و همکاران، نگاهی به الگوهای اجتماعیِ آب‌وهواییِ موجود دارند و راهکارهایی ارائه می‌دهند که چگونه این الگوها می‌توانند بهتر، رفتار انسانی را در پیش‌بینی‌هایشان جای دهند.

روانشناسی تغییرات اقلیمی

پیچیدگی انسان‌ها در روانشناسی‌شان نیز منعکس شده است. به‌رغم وجود یک اجماع علمیِ بزرگ بر سر تغییرات اقلیمی با منشأ انسانی، پژوهش نشان می‌دهد که بسیاری از افرادی که اثرات آن را دست‌کم می‌گیرند، یا در مورد آن تردید دارند یا وجود آن را به‌طور کامل انکار می‌کنند. در یک پژوهش، متیو هونزی و استفان لواندوفسکی، منشأهای روانشناسانه چنین دیدگاه‌هایی را بررسی می‌کنند؛ مانند نقش اتاق‌های فکر و وابستگی‌های سیاسی. روانشناسان نه‌تنها نگران درک کردن و توجه به شک و تردیدها درباره اقلیم هستند، بلکه به‌طور فزاینده‌ای درباره نتایج آن در سلامت ذهنی نگران‌اند. دو پژوهش در این زمینه وجود دارند: نیل ادجر و همکاران درباره راه‌های مستقیم و غیرمستقیم تاثیر تغییرات اقلیمی بر سلامتی بحث می‌کنند؛ فیونا چارلسون و همکاران نیز مشاهدات بالینی را بررسی می‌کنند. آنها پیامدهای بالینی تغییرات اقلیمی را بررسی کرده و پیشنهادهای عملی برای متخصصان سلامت ذهن ارائه می‌کنند.

تغییر رفتار در سطح فردی (و سیستمی)

برای به حداقل رساندن گرمایش جهانی، تغییر رفتار در سطح فردی و سیستمی ضروری است. بخش‌هایی از این مقاله به چگونگی آسان شدن این تغییرات می‌پردازد. مداخلات بسیاری برای تغییر رفتار فردی و همچنین ایجاد انگیزه برای داشتن رفتار زیست‌محیطی پیشنهاد شده است. در یک بررسی، آن ون والکنگوئد و همکاران، یک سیستم طبقه‌بندی معرفی می‌کنند که مداخلات مختلف را با رفتارهای زیست‌محیطی فردیِ تعیین‌کننده، مرتبط می‌کنند. متخصصان می‌توانند از این سیستم برای طراحی مداخلات در زمینه تغییر رفتار، استفاده کنند. به‌طور ایده‌آل، مداخلات مقیاس‌پذیر هستند و می‌توانند به تغییرات در سطح سیستم منجر شوند.

مقیاس‌پذیری نیازمند یک فهم عمومی از رفتارهاست، همان‌طور که میرجام جنی و کرنلیا بچ در اظهارنظرشان بیان می‌کنند. آنها از تجربیات پاندمی کووید 19 استفاده کرده و ساختارهای ضروری را مطرح می‌کنند، مانند رصدخانه‌های اطلاعات که داده‌های قابل اعتماد را در مقیاس بزرگ، جمع‌آوری می‌کنند.

چنین دانشی برای طراحی سیاست‌های آب‌وهوایی قدرتمند نیز مهم است. سه اظهار نظر در Nature Climate Change نگاهی به این دارند که چگونه مفاهیم علوم رفتاری می‌توانند سیاستگذاری در زمینه‌هایی مانند بازارهای بیمه بلایای طبیعی، مالیات کربن و ماموریت انتشار زنجیره تامین را تبیین کنند.

زمانِ اقدام

65برای جلوگیری از روند افزایش دما، اقدام فوری و مشخص در مورد آب‌وهوا ضروری است. بلایای طبیعی شایع‌تر و فواصل رخ دادنشان کوتاه‌تر شده است. تغییرات اقلیمی، محرکِ از دست دادن تنوع زیستی است و بر روی سلامت جسمی و ذهنی انسان تاثیر می‌گذارد. متاسفانه، بحث‌ها درباره کاهش تغییرات اقلیمی معمولاً تحت سلطه شمال جهانی (متشکل از ثروتمندترین کشورها) و چشم‌اندازهای «WEIRD» (کشورهای غربی، تحصیل‌کرده، صنعتی، ثروتمند و دموکراتیک)، و بدون توجه به دیدگاه‌های جنوب جهانی (کشورهای کمترتوسعه‌یافته و جهان سوم) مطرح می‌شوند. در یک مکاتبه، «چارلز اوگنبود» به ما یادآوری می‌کند که عدالت اقلیمی در جهان رعایت نمی‌شود و در حالی که کشورهای جنوبی جهان سهم کمتری در انتشار گازهای گلخانه‌ای و گرمایش جهانی دارند، اما عواقب بیشتری را متحمل می‌شوند. موج گرمای بی‌سابقه اکنون در هند و پاکستان بر زندگی روزانه نزدیک به یک میلیارد نفر تاثیر گذاشته است. گرمای سوزان به برداشت گندم آسیب می‌رساند، مانع کار بسیاری از کارگران در فضای باز می‌شود و مردم را در برابر مشکلات جدی سلامتی و حتی مرگ آسیب‌پذیر می‌کند. این شرایط متفاوت در بسیاری از مناطق جنوبی جهان دیده می‌شود.

پراکاش کاشوان سه بُعد عدالت اقلیمی در شمال جهانی را با استفاده از نظریه عدالت اجتماعی، بیان می‌کند. این ابعاد را به اختصار شرح می‌دهیم و نمونه‌هایی از تجلی آنها را در جنوب جهانی ارائه می‌کنیم:

1- بعد اول، نابرابری در توزیع هزینه‌های تغییرات آب‌وهوایی است. این موضوع منعکس‌کننده تجربه مواجهه همزمان و بیشتر با خطرات زیست‌محیطی است، در حالی که از ابزارهای کاهش و سازگاری با این خطرات محروم هستند. به دلیل بهره‌برداری مداوم و به حاشیه رانده شدن در طول تاریخ، هزینه‌های تغییرات آب‌وهوایی به‌طور نامتناسبی بر دوش کشورهای جنوب جهانی سنگینی می‌کند. به عنوان مثال موزامبیک در برابر تغییرات آب‌وهوایی بسیار آسیب‌پذیر است و در سال‌های اخیر متحمل اثرات فاجعه‌بار تغییرات اقلیمی شده است. به دلیل وام‌های غیرقانونیِ داده‌شده به شرکت‌های متعلق به دولت موزامبیک، مردم این کشور از سوی موسسات مالی اروپایی تحت فشار قرار گرفتند تا بخش زیادی از ثروت ملی خود را صرف پرداخت بدهی‌های خارجی ناعادلانه کنند- وجوهی که می‌توانست برای بهبود وضعیت آب‌وهوایی کشور، سرمایه‌گذاری شود.

2- بعد دوم به حقوق دادرسی و فرصت‌هایی مربوط می‌شود که به افرادی که بیشترین تاثیر را از تغییرات اقلیمی می‌پذیرند، داده می‌شود تا بتوانند به‌طور معناداری، در توسعه و اجرای پاسخ‌ها به بحران اقلیمی، مشارکت کنند. حاکمیت جهانی آب‌وهوا، سیاست‌ها و فعالیت‌های علمی معمولاً در ظاهر از همکاری بین‌المللی و مشارکت برابر برخوردار است، اما در عمل، منافع بازیگران قدرتمند واقع در شمال جهانی غالب است. نشان داده شده است که مردان سفیدپوست در بریتانیا در مقایسه با زنان و رنگین‌پوستان، نفوذ بیشتری در فرآیندهای تصمیم‌گیری درباره تغییرات آب‌وهوا دارند. همچنین نشان می‌دهد که چگونه قدرت‌های استعماری در شمال جهانی، با ظاهر شدن به عنوان رهبران آب‌وهوایی بالفعل، به تحمیل نفوذ هژمونیک خود بر کشورهای جنوب جهانی ادامه می‌دهند.

3- بعد سوم مربوط به (نا)برابری‌های شناختی بوده که به معنای عدم شناخت برخی از گروه‌ها به عنوان بازیگران قانونی است که می‌توانند به‌طور معناداری در گفتمان تغییرات اقلیمی مشارکت کنند، یا اینکه نیازهای آنها باید در اولویت پاسخ به تغییرات اقلیمی باشد. این شکل از بی‌عدالتی اقلیمی معمولاً در مورد گروه‌های به حاشیه رانده‌شده اجتماعی، اقتصادی و آنهایی که تریبون سیاسی ندارند، دیده می‌شود. برای مثال، عدم شناخت باعث اخراج خشونت‌آمیز جوامع ماهیگیری فقیر از یک منطقه ساحلی در لاگوس نیجریه به بهانه دفاع در برابر افزایش سطح آب دریاها شد، که این افزایش سطح، به دلیل ساختن خانه‌های لوکس برای شهروندان ثروتمند، به دو برابر هم می‌رسد.

بر اساس ابعاد گفته‌شده، عدالت اقلیمی در جنوب جهانی به معنای توزیع مجدد هزینه‌های تغییرات اقلیمی به‌طور عادلانه است. نبرد علیه تغییرات اقلیمی، یک تلاش جمعی است و به راه‌حل‌های بزرگ‌مقیاس نیاز دارد. با این حال، اقدام جمعی معمولاً از سوی افرادی شروع می‌شود که آگاهی‌شان را بالا می‌برند و محرک تغییر هستند. طی دو پرسش و پاسخ، Nature Human Behaviour با افرادی وارد گفت‌وگو شد که قدرت رفتار فردی را درک کرده و بر مبنای آن اقدام کرده بودند.

لیسیپریا کانگوجام، یک فعال اقلیمی 10ساله است که در هند زندگی می‌کند. او می‌گوید امیدوار است صدای کودکان جهان را در نبرد علیه تغییرات اقلیمی بلند کند و میان افرادی که می‌خواهند اقدام کنند، ارتباط برقرار کند. در گفت‌وگو با Nature Human Behaviour، کانگوجام 10ساله درباره انگیزه‌هایش برای تبدیل شدن به یک فعال در زمینه اقلیم توضیح می‌دهد و از آرزوهایش برای آینده، چنین می‌گوید: من در حال مبارزه برای نجات سیاره زمین و آینده‌مان هستم. من صدای میلیون‌ها کودک، و همچنین تعداد بی‌شماری از جانوران بی‌پناه را به گوش جهان می‌رسانم. فعال اقلیمی بودن به معنای ایجاد یک تغییر است. نبرد علیه تغییر اقلیم، به معنای نبرد برای آینده‌ای مطمئن است. شبکه‌های اجتماعی برای من یک سلاح قدرتمند است تا کودکان و جوانان را بسیج کنم، مطمئن شوم که صدایم شنیده شده است و همچنین یک سیستم را تغییر دهم. ولفگانگ نور استاد سابق دانشگاه است که «دانشکده‌ای برای آینده» را بنیان کرد تا به استادان کمک کند شغلشان را متحول کرده و مسائل اجتماعی نیازمند اقدام فوری را حل کنند. در یک پرسش و پاسخ، او محرک‌هایش برای ترک دانشگاه را توضیح می‌دهد و توصیه‌هایی ارائه می‌کند که چگونه دانشگاهیان می‌توانند نقش ایفا کنند. کاهش تغییرات اقلیمی (درست همانند عادت کردن به اثرات فعلی‌اش) بدون تغییر رفتار انسان چه در سطح فردی، چه در سطح جمعی یا سیاستگذاری، ممکن نخواهد بود.