شناسه خبر : 42224 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

دفاعیه اقتصاددانان

بن برنانکی در کتاب سیاست پولی قرن بیست و یکم دنبال چیست؟

 
 
ایما موسی‌زاده / نویسنده نشریه

88بحران جهانی سال 2008 باعث شد علم اقتصاد از هر سو در کانون انتقادهای گسترده قرار گیرد. در رسانه‌ها اقتصاددانان و متخصصان اقتصادی مالی به عنوان ریشه‌های شکل‌گیری بحران مالی معرفی شدند چون استفاده از ابزارهای «مشتقه مالی» در بازارهای سهام با حمایت آنها فراگیر شده بود. برخی معتقد بودند در حالی که اقتصاددانان قدرت پیش‌بینی ندارند، چرا باید به آنها رجوع کرد؟ نقدهای پس از وقوع بحران مالی هنوز به پایان نرسیده بود که ویروس کرونا شوکی جدید به جهان و اقتصاد جهانی وارد آورد و شرایط برای اقتصاددانان از آنچه بود بدتر هم شد. اما آیا اقتصاددانان اشتباه کردند؟ آیا دانش اقتصاد قادر به پیش‌بینی آنچه رخ داد نبود؟ بن برنانکی به این پرسش‌ها پاسخ داده است.

 کتاب جدید بن برنانکی با عنوان «سیاست پولی قرن بیست و یکم: فدرال‌رزرو از تورم بزرگ تا کووید 19» که در ماه می سال 2022 میلادی انتشارات «WW Norton» در ایالات متحده آن را منتشر کرد به نوعی شرح کارهایی است که اقتصاددانان در طول زمان برای کنترل، جلوگیری از گسترش و بهبود سریع‌تر در زمان بحران‌ها انجام داده‌اند. این جوابیه تنها به بحران سال 2008 ختم نمی‌شود و بازه‌ای چنددهه‌ای را پوشش می‌دهد. کتاب با توجه به اینکه برنانکی به مدت هشت سال از سال 2006 تا سال 2014 به عنوان رئیس فدرال‌رزرو فعالیت کرده است، از همان ابتدا بحث‌ها و نقدهای بسیاری را در رد و تایید محتوا به خود اختصاص داده است. منتقدان حملات تندی را آغاز کردند از جمله وال‌استریت ژورنال در مقاله‌ای برای معرفی کتاب، برنانکی را یکی از برجسته‌ترین دانشمندان ناامیدکننده جهان معرفی کرد. مقاله روزنامه وال‌استریت ژورنال این‌گونه آغاز می‌شود: «اگر از یک آمریکایی معمولی بپرسید آیا اقتصاد در سال‌های اخیر عملکرد خوبی داشته است؟ چپ‌چپ نگاهتان می‌کند و ممکن است فکر کند قصد شوخی دارید. تورم به بالاترین حد در 40 سال اخیر رسیده است. این بدان معنی است که اگرچه افزایش قیمت‌ها باعث افزایش دستمزدهای اسمی شده اما دستمزد تعدیل‌شده بر اساس تورم تنها در سال گذشته و با وجود تقاضای بالا در بازار نیروی کار، 6 /3 درصد کاهش داشته است و این در حالی است که ممکن است نتوانید مایحتاج خود را تامین کنید، چون کمبودهای پراکنده و مقطعی، تبدیل به امر رایجی شده است. تنها یک اقتصاددان می‌تواند در چنین شرایطی ادعای پیروزی داشته باشد.»

بن برنانکی، اقتصاددان 68ساله آمریکایی در دانشگاه‌های هاروارد و ام‌آی‌تی تحصیل کرد و سپس در استنفورد و پرینستون به تدریس اقتصاد اشتغال داشت اما برای ورود به دولت از آن استعفا کرد. آقای برنانکی که در محافل اقتصادی به هلی‌کوپتر معروف است، بیش از همه به دلیل ریاست بر فدرال‌رزرو بین سال‌های 2006 تا 2014 شناخته شده است. او تنظیم سیاست‌های بانک مرکزی آمریکا را در سال‌های پس از بحران اقتصادی بر عهده داشت.

 انتقادهایی همانند آنچه در روزنامه وال‌استریت ژورنال نوشته شده، همواره به عملکرد او وجود داشته، اگرچه در مجموع روندی که فدرال‌رزرو در سال‌های بعد از بحران در پیش گرفت، مورد تایید سیاستگذاران آن سال‌ها از جمله رئیس‌جمهور اوباما قرار داشت که معتقد بود عملکرد برنانکی و فدرال‌رزرو اجازه نداد بحران سخت‌تر و عمیق‌تر شود. با وجود همه این انتقادها، برنانکی در سال‌های پس از ریاست فدرال‌رزرو، به عنوان مشاور اقتصادی با نهادها و موسسات بسیاری همکاری کرده است و می‌توان گفت یکی از پرتقاضاترین مشاوران اقتصادی است و در عین حال یکی از تاثیرگذارترین روسای فدرال‌رزرو در تاریخ شناخته می‌شود.

وی در کتاب تازه چاپ‌شده خود «سیاست پولی قرن بیست‌و‌یکم» تکامل فدرال‌رزرو را توضیح می‌دهد و در مورد آینده آن گمانه‌زنی می‌کند. برنانکی با نگاهی تازه به سیاستگذاری این نهاد در 70 سال گذشته، از جمله دوران خود وی، نشان می‌دهد چگونه تغییرات در اقتصاد باعث نوآوری‌هایی در فدرال‌رزرو شده است که به اتخاذ سیاست‌هایی منجر شده که شاید حتی باعث تعجب روسای اولیه این نهاد شود یا باعث شود این‌طور به نظر برسد که بانک مرکزی از هدف اولیه و اصلی خود دور شده است. وی همچنین چالش‌های پیش روی فدرال‌رزرو مانند بازگشت تورم، ارزهای دیجیتال (اگر می‌خواهید توصیه برنانکی را بدانید، توصیه می‌کند از سرمایه‌گذاری در آن خودداری کنید)، به خطر افتادن استقلال این نهاد و... را مورد بحث قرار می‌دهد. کتاب به چهار بخش تقسیم شده است. چهار فصل اول به گزارش تاریخی سال‌های قبل از تصدی خود وی بر فدرال‌رزرو و تاریخچه رکود بزرگ و سیاست‌های پولی اجرا شده در دوران ریاست پل ولکر و آلن گرینسپن اختصاص دارد. سه فصل بعدی سیاست‌هایی را شرح می‌دهد که در دوران ریاست خود برنانکی اجرایی شد و فصل‌های 8 تا 10 به دوران جنت یلن و جروم پاول اختصاص دارد. بررسی تحولات تا اوایل بروز همه‌گیری کرونا در سال 2022 ادامه دارد و علاوه بر آن در لحظات آخر تحلیل‌های بیشتری درباره دوران همه‌گیری کرونا و سیاست‌های لازم برای آن به این بخش از کتاب افزوده شده است و عملاً می‌توان گفت تحولات جهانی تا پیش از وقوع جنگ اوکراین را پوشش داده است. سپس یک بخش طولانی سه‌فصلی درباره آنچه ممکن است در پیش باشد و سیاست‌های پولی آینده وجود دارد که احتمالاً بعد از فصول مربوط به دوران ریاست خود برنانکی، جذاب‌ترین بخش برای مخاطبان، خصوصاً مخاطبان عام خواهد بود. کتاب به وضوح تلاش داشته تا طیف وسیع مخاطبان را به خود جذب کند و تنها برای مخاطب دانشگاهی نوشته نشده است. اگرچه به احتمال زیاد به منبعی دانشگاهی برای بررسی سیاست‌های پولی تبدیل خواهد شد. با هدف داشتن مخاطب گسترده، تلاش شده تا بدون استفاده از ریاضیات و با زبان ساده تمام مفاهیم مهم توضیح داده شود. البته این ساده‌سازی در بخش‌هایی باعث شده تا مفاهیم درست و کامل توضیح داده نشود. برنانکی در این کتاب دوران روسای قبل و بعد از خود را نیز بررسی کرده و انتقاد بسیار اندکی به آنان وارد کرده است. در واقع تنها انتقاد شدید طرح‌شده در کتاب مربوط به دونالد ترامپ، به خاطر تلاش برای اعمال قدرت بر بدنه مدیریتی فدرال‌رزرو به‌خصوص بر جروم پاول است. همچنین با وجود اینکه برنانکی عملکرد و سیاست‌های اجراشده در دوره همه روسای فدرال‌رزرو را (در دوره‌ای که کتابش آن را تحلیل می‌کند) تایید می‌کند، اما تحسین ویژه وی شامل ولکر است که از سال 1979 تا 1987 تصدی این نهاد را در اختیار داشت. ولکر که مانند اغلب همتایان خود وظیفه اصلی بانک مرکزی را کنترل نرخ تورم می‌دانست توانست با قبول ریسک افزایش عجیب نرخ بهره بانک مرکزی و رساندن آن به رقم بی‌سابقه 20 درصد در سال 1980(نرخی که قبل و بعد از آن تکرار نشد) نرخ تورم 13درصدی سال‌های 1979 و 1980 را به چهار درصد در سال 1982 کاهش دهد. اما تحسین آشکار ولکر، وقتی به گرینسپن می‌رسد به تاییدی محتاطانه و ملایم تغییر می‌کند. برنانکی اگرچه اعتبار زیادی به نحوه مدیریت اقتصاد داخلی ایالات‌متحده و تا حدی جهانی گرینسپن می‌دهد اما در عین حال اعتقاد دارد نشانه‌های بحران سال 2008 که تا حدی می‌تواند به علت سیاست‌های درپیش‌گرفته‌شده از سوی فدرال‌رزرو بوده باشد، در دوران ریاست وی ظاهر شده بود اما مورد غفلت قرار گرفت تا در نهایت به بحرانی جهانی ختم شد. وی محتاطانه می‌نویسد: «افزایش طولانی‌مدت نرخ بهره فدرال‌رزرو، احتمالاً بر کاهش قیمت مسکن که در سال 2006 آغاز شد اثر داشته است.» در واقع یکی از اصلی‌ترین انتقادهای واردشده به کتاب همین موضوع است که به نظر می‌رسد وی در هیچ شرایطی حاضر به انتقاد صریح و جدی از همکاران و مهم‌تر از آن روسای قبلی و بعدی خود نیست. علاوه بر این به نظر منتقدان، هنوز بسیار زود است که بتوان درباره نتیجه سیاست‌های اعمال‌شده به وسیله برنانکی اظهارنظر کرد یا آن را پیروزی و کنترل بحران تلقی کرد، حتی بسیاری از جمله نویسنده و منتقد واشنگتن‌پست، اعتقاد دارند مقررات‌زدایی اعمال‌شده از سوی برنانکی در دوره ریاستش و ادغام بیش از حد و تسهیل مقررات بانک‌ها، امروزه نیز به بی‌ثباتی بازارها و اقتصاد ادامه می‌دهد و معلوم نیست در آینده چه اثراتی خواهد داشت. برنانکی سپس به تشریح اقدامات تهاجمی و بی‌سابقه‌ای که فدرال‌رزرو برای کاهش بحران مالی جهانی و رکود بزرگ انجام داد، می‌پردازد. وی استدلال می‌کند که این اقدامات برای جلوگیری از فروپاشی سیستم‌های مالی آمریکا و جهان و در نتیجه اقتصادها ضروری بود. البته در این بخش وی به‌طور جدی با این انتقاد روبه‌رو شده است که نقش سایر عوامل غیرپولی، مانند افزایش قیمت انرژی یا تغییرات جمعیتی را در تحلیل خود لحاظ نمی‌کند. انتقادی که البته با توجه به اینکه کتاب طبق عنوانش قرار است بر سیاست‌های پولی تاکید داشته باشد چندان منصفانه به نظر نمی‌رسد.

با وجود همه انتقادها سیاست پولی قرن بیست و یکم چه به عنوان یک کتاب صرفاً اقتصادی خوانده شود چه آن‌طور که منتقد وال‌استریت ژورنال معتقد است صرفاً یک رساله سیاسی باشد، تبدیل به اثری کلاسیک در زمینه تاریخچه فدرال‌رزرو و سیاست پولی ایالات‌متحده در دوران بعد از جنگ تا همه‌گیری کرونا خواهد شد که خواندن آن برای دانشجویان الزامی است. دو دلیل این کتاب را بسیار مهم می‌کند، اول تصدی طولانی‌مدت برنانکی بر فدرال‌رزرو که باعث می‌شود روایت دست اولی از آن به دست دهد و دوم تسلط وی بر تاریخچه و نحوه کارکرد سیاست‌های پولی. این دومی را برنانکی مرهون استنلی فیشر استاد برجسته اقتصاد است. فیشر زمانی که برنانکی در دهه 1970 دانشجوی تحصیلات تکمیلی اقتصاد بود، وی را به مطالعه تاریخچه سیاست پولی تشویق کرد تا بفهمد این رشته مطالعاتی برایش جذاب است یا نه. پیشنهادی که در نهایت باعث شد برنانکی در سال‌های بعد به عنوان استاد دانشگاه پرینستون، یکی از اقتصاددانان برجسته در این موضوع شود و انگیزه و اعتبار لازم برای ورود به دولت و اداره مرکز اعمال سیاست‌های پولی ایالات‌متحده را به دست بیاورد. در واقع به جز کتاب معروف فریدمن و شوارتز «نگاهی پولی به تاریخ آمریکا» که در سال 1963 چاپ شد و به بررسی سیاست‌های پولی این کشور بین سال‌های 1867 تا 1960 می‌پرداخت، متن جامع و قابل اتکای دیگری درباره سیاست‌های پولی ایالات متحده که بتواند اقبال عامه را جلب کند، وجود نداشته است. البته زمان لازم است تا معلوم شود در نهایت اقبال به کتاب برنانکی به اندازه فریدمن خواهد بود یا نه، با توجه به اینکه روایت فریدمن درباره رکود بزرگ، که دلیل اصلی و اولیه آن را در بدترین حالت یک فروپاشی پولی می‌دانست که توسط فدرال‌رزرو آغاز شد و در بهترین حالت فدرال‌رزرو تا حد بسیار زیادی می‌توانست جلوی آن را بگیرد اما موفق عمل نکرد، به حکمت متعارف اقتصادی بدل شده است. همچنین جمله معروف تورم همیشه و همه‌جا یک پدیده پولی است، از همین کتاب وارد ادبیات اقتصادی شده است. باید ببینیم در طول زمان افکار عمومی و اقتصاددانان، تا چه حد روایت برنانکی درباره بحران سال 2007 را می‌پذیرند و آیا کتاب وی می‌تواند نفوذی مانند نگاهی پولی به تاریخ آمریکا پیدا کند؟ برنانکی در جشن تولد 90سالگی فریدمن در سال 2002، در سخنانی که در کتابش هم ذکر کرده صریحاً نظر وی درباره رکود بزرگ را تایید کرد: «می‌خواهم به میلتون بگویم در رابطه با رکود بزرگ حق با شماست. ما (فدرال‌رزرو) آن را انجام دادیم و از این بابت متاسفیم. اما به لطف شما این اتفاق تکرار نخواهد شد.» اما بخش بزرگی از منتقدان اعتقاد دارند برنانکی در عمل به این قول به فریدمن ناکام مانده است و در بحران 2007 هم، چه در ایجاد آن و چه بعداً در نحوه به عقیده آنها نامناسب کنترل آن، که تبعات آن نیاز به زمان برای آشکار شدن دارد، فدرال‌رزرو نقش مهمی داشته است. در حالی که برنانکی در کتابش، عکس این موضوع را روایت می‌کند. به نظر منتقد واشنگتن‌پست: «مشکل برنانکی مانند بسیاری از همکارانش در فدرال‌رزرو در گذشته و حال، امتناع از پذیرش رواج حباب‌های دارایی، میزان تاثیر آنها بر اقتصاد و نقش فدرال‌رزرو در ایجاد آنهاست که هم از طریق سیاست‌های پولی و هم به علت ضعف سیاستگذاری مالی صورت می‌گیرد. این نقطه کور در مورد غیرمنطقی بودن عملکردهای مالی وال‌استریت بود که باعث شد برنانکی در سال 2008 به مردم اطمینان دهد که ابعاد بازار وام مسکن ثانویه کوچک‌تر از آن است که سیستم بانکی را تهدید کند.» اما به نظر نمی‌رسد فعلاً زمان مناسبی برای قضاوت در مورد میزان ماندگاری کتاب جدید برنانکی باشد. اما قبل از آنکه زمان در این مورد قضاوت کند، می‌توان با خواندن آن به دید بهتر سیاسی و اقتصادی درباره جهان رسید. 

دراین پرونده بخوانید ...