شناسه خبر : 39959 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

در محاصره ژن‌های خوب

نیکلاس ابرشتات برای علم اقتصاد چه کرده است؟

 

ندا لهردی / نویسنده نشریه 

82شاید بهتر باشد ژن‌ها را دست‌کم نگیریم؛ این دنباله‌های کوچک و نادیده، گاهی سرنوشت‌سازترین بخش وجودی هر کدام از ما هستند و بیش از هر عامل دیگری می‌توانند تقدیرمان را ترسیم کنند. آنها امتداد معناداری از اطلاعات و کدهای مهمی هستند که از سر اتفاق به انسان‌ها و نسل‌های آینده منتقل می‌شوند و همین تصادف می‌تواند ماجرای زندگی بسیاری را به کلی دگرگون کند. با این اوصاف بهتر است رد پای ژن‌ها را تنها در چهره، فرم بدن و خلقیات دنبال نکنید؛ آنها بیش از آنچه فکرش را بکنید در عمق وجودتان نفوذ کرده و ماهیت شما را شکل داده‌اند، هر چند طبیعتاً این نمی‌تواند به معنای نقض تلاش‌ها و بلندپروازی‌های فردی باشد. با این حال، احتمالاً داستان زندگی «نیکلاس ابرشتات» مصداق بارزی از نقش تعیین‌کننده ژن‌ها در سرنوشت انسان است؛ اقتصاددانی که از سر همان تصادف زیستی، میراث اجدادش در سیاست، اقتصاد و البته نویسندگی را یکجا با خود دارد و از این میراث گران‌بها به خوبی استفاده کرده تا به یکی از تاثیرگذارترین اقتصاددانان عصر حاضر تبدیل شود. اکنون نام ابرشتات نه‌تنها یادآور پیشینه خانوادگی او، که یادآور فهرستی طولانی از آثار مکتوب، فعالیت‌های تحقیقاتی و البته حضور موثر او در نهادهای ملی و بین‌المللی است.

 

میراث‌دار شعر و سیاست

نیکلاس ابرشتات در بیستمین روز از ماه دسامبر سال 1955 در شهر نیویورک به دنیا آمد. خانواده او نقش بسیار مهمی در انتخاب‌ها و پیشرفت مسیر زندگی او داشته‌اند. «مادرش ایزابل نَش» نویسنده و رمان‌نویس بود و اتفاقاً این قریحه را از پدرش «آگدن نش» به ارث برده بود. در واقع پدربزرگ مادری نیکلاس شاعر، نویسنده، فیلمنامه‌نویس و نوازنده چیره‌دست پیانو بود که بیش از همه در سرودن اشعار طنز تبحر داشت و به همین دلیل در زمان مرگش مجله نیویورک‌تایمز او را معروف‌ترین سراینده اشعار طنز در آمریکا نامید. آگدن نش همچنین یکی از پیشروان شعر نو در آمریکا بود و بیش از 500 شعر در این قالب در کارنامه‌اش دارد. پدر نیکلاس یعنی «فریدریک ابرشتات» هم عکاس و نویسنده بااستعدادی بود و با این اوصاف تعجبی ندارد که شیفته دختر یکی از معروف‌ترین شعرای کشورش شود. با این حال پدربزرگ پدری نیکلاس سهم قابل‌توجهی از انتقال دنباله استعداد و علاقه‌اش به اقتصاد و سیاست داشته است. در حقیقت شاید بتوان گفت «فردیناند ابرشتات» منبع الهامی بزرگ برای نیکلاس بوده است؛ وکیل، بانکدار و مشاور سیاسی که نقش کلیدی در ایجاد شورای امنیت ملی داشت و در نهایت یکی از بنیانگذاران آژانس اطلاعات مرکزی ایالات متحده آمریکا شد. در حالی که خواهر نیکلاس یعنی فرناندا ابرشتات، ریشه‌های مادری را دنبال کرد و به نویسنده‌ای سرشناس تبدیل شد، نیکلاس دنباله‌رو دغدغه‌های خاندان پدری شد. پس بعد از اینکه دوران مدرسه را در سال 1972 به پایان رساند، با سودای تحصیل در رشته اقتصاد راهی دانشگاه هاروارد شد. در نهایت نیکلاس ابرشتات در سال 1976 مدرک کارشناسی اقتصاد خود را با بالاترین نمرات و درجه ممتاز از این دانشگاه دریافت کرد. او اما برای تکمیل تحصیلاتش در مقطع کارشناسی ارشد راهی مدرسه اقتصاد لندن شد و در آنجا رشته‌ای خاص را انتخاب کرد. ابرشتات تا سال 1978 در رشته برنامه‌ریزی اجتماعی برای کشورهای در حال توسعه در آنجا تحصیل کرد. این دوره دوساله اما تاثیر چشمگیری بر ادامه راه ابرشتات گذاشت و او را به جریان‌های اقتصادی موجود در کشورهای در حال توسعه و کمترتوسعه‌یافته و تاثیر آنها بر وضعیت موجود آنها، علاقه‌مند کرد. همین شد که تصمیم گرفت در ادامه، اقتصاد سیاسی بخواند و برای این کار جایی بهتر از دانشگاه محبوب و اولش یعنی هاروارد نیافت. پس به مدرسه حکمرانی کندی در هاروارد رفت که به آموزش علوم سیاسی و مسائل دولتی اختصاص دارد. او در این مدرسه یک سال را به تحصیل مدیریت امور دولتی گذراند و سپس دکترای اقتصاد سیاسی را در سال 1995 از دانشگاه هاروارد گرفت.

 

از حقوق بشر تا مسائل کشورهای در حال توسعه

نیکلاس ابرشتات در سال 1976 و درست بعد از فارغ‌التحصیلی از دوره کارشناسی، به تدریس در دانشگاه هاروارد مشغول شد. تدریس شاید انتخاب ابرشتات به عنوان اولین شغلش نبود، اما شاید بهترین راه برای کسب تجربیات تازه و روشن کردن مسیر آینده او بود. ابرشتات در این دوره که تا سال 1979 طول کشید، به تدریس دروسی شامل جمعیت‌شناسی، منابع طبیعی، اقتصاد کشاورزی، علوم اجتماعی، علوم سیاسی و مسائل مربوط به بررسی مشکلات سیاستگذاری در کشورهای کمتر توسعه‌یافته، پرداخت. سپس به مدت یک سال به عنوان همکار تحقیقاتی میهمان، به بنیاد راکفلر پیوست که نهادی خصوصی و فعال در زمینه فعالیت‌های بشردوستانه است که اعضای خانواده راکفلر آن را اداره می‌کنند. در همین زمان به عنوان همکار و عضو وابسته هم با مرکز علوم و امور بین‌الملل دانشگاه هاروارد همکاری می‌کرد. این مرکز تحقیقاتی در همان محل مدرسه حکمرانی کندی در دانشگاه هاروارد واقع شده و در زمینه‌های مختلفی از تحلیل تهدیدهای هسته‌ای کشورها گرفته تا مسائل علمی موثر بر روابط بین‌المللی، فعالیت می‌کند. با این همه اما شاید طولانی‌ترین دوره همکاری تحقیقاتی ابرشتات با نهادهای زیرمجموعه هاروارد، از سال 1980 تا 2002 بود که به عنوان همکار تحقیقاتی میهمان در مرکز مطالعات جمعیتی و توسعه این دانشگاه حضور داشت.

ابرشتات در سال 1985 به عنوان همکار تحقیقاتی مهمان به موسسه پژوهش سیاست عمومی امریکن اینترپرایز پیوست که با نام اختصاری‌اش یعنی امریکن اینترپرایز شناخته می‌شود و یکی از اندیشکده‌های مهم سیاسی و البته محافظه‌کار مستقر در شهر واشینگتن‌دی‌سی به حساب می‌آید. فعالیت‌های تحقیقاتی و پژوهشی این موسسه بیشتر بر امور حاکمیتی، سیاست، اقتصاد و رفاه اجتماعی متمرکز است و رسالتش را در دفاع از اصول و بهبود نهادهای آزادی آمریکایی و سرمایه‌داری دموکراتیک-دولتی محدود، بنگاه‌های خصوصی، آزادی و مسوولیت فردی، سیاست‌های دفاعی و خارجی هوشیارانه و موثر، مسوولیت‌پذیری سیاسی و مباحثه آزاد می‌داند. او که از سال 1999 به همکار و عضو پیوسته امریکن اینترپرایز تبدیل شده است، حالا کرسی اقتصاد سیاسی این اندیشکده را هم در اختیار دارد.

ابرشتات همچنین در نقش مشاوری کاردان در نهادهای مختلف ظاهر شده است. او در فاصله سال‌های 1988 تا 1990 در سمت مشاور با موسسه توسعه و بهداشت دانشگاه کاتولیک همکاری کرد. او در سال 1996 به عنوان مشاور ارشد به اداره ملی تحقیقات آسیایی پیوست و این همکاری را تا حال حاضر هم ادامه داده است. ابرشتات در سال 1999 و همزمان با اینکه به عضویت دائم امریکن اینترپرایز درآمد، به عنوان همکار میهمان به دانشگاه واشینگتن در سیاتل پیوست. او تحقیقات گسترده‌ای درباره امور سیاسی و اقتصادی و مسائل جمعیت‌شناختی در کره شمالی انجام داده است که نتایج آنها را در کتاب‌های زیادی نوشت و منتشر کرد. شاید به همین دلیل هم هست که در این زمینه به سازمان‌های دولتی و نهادهای بین‌المللی متنوعی از جمله اداره سرشماری ایالات متحده، وزارت امور خارجه، آژانس توسعه جهانی ایالات متحده و بانک جهانی، مشورت می‌دهد و غالباً برای ادای شهادت تخصصی و دقیق درباره این موضوعات، به کنگره دعوت می‌شود. او در سال 2001 با همکاری گروهی دیگر از همکارانش، کمیته دفاع از حقوق بشر در کره شمالی را تاسیس کرد و تا حالا به عنوان عضو هیات موسس آن فعالیت کرده است. این کمیته که مقر آن در شهر واشینگتن دی‌سی است، در حقیقت سازمانی غیردولتی و تحقیقاتی است که به دنبال افزایش سطح آگاهی مردم درباره شرایط موجود و حاکم بر کره شمالی است و تحقیقاتی را با تمرکز بر جلب توجه جهان به نقض گسترده حقوق بشر در این کشور انجام می‌دهد و نتایج آن را به شکل عمومی منتشر می‌کند. کمیته دفاع از حقوق بشر در کره شمالی تا حالا بیست‌وسه گزارش عمومی و مختلف درباره مسائل مرتبط با کره شمالی منتشر کرده است و اعضای آن بارها با استفاده از نتایج بررسی و تحقیقاتشان به اعضای کنگره ایالات متحده و دیگر نهادهای سیاسی و حاکمیتی برای تصمیم‌گیری و وضع قوانین و احکام مختلف، کمک کرده‌اند.

در سال 2003  ابرشتات به عضویت کمیته همکاران میهمان مدرسه بهداشت عمومی هاروارد درآمد و تا سال 2012 در آنجا باقی ماند و به فعالیتش ادامه داد. او در سال 2003 عضویت دائم هیات تحریریه نشریه The Public Interest را هم پذیرفت که فصلنامه‌ای علمی و پژوهشی در زمینه سیاست عمومی است. او همزمان به عضویت کمیته نظارت بر فعالیت‌های مدرسه بهداشت عمومی هاروارد، هیات مشاوران علمی مرکز ملی آمار سلامت و هیات مشاوران بنیاد مبارزه با ایدز چین در آمریکا، هم درآمد و تا اکنون به این کار ادامه داده است. شاید تجربه همین دوره باعث شد نیکلاس ابرشتات در سال 2006 به کمیسیون اخلاق زیستی ریاست‌جمهوری بپیوندد و تا سال 2009 به فعالیت‌های مشاوره‌ای و تحقیقاتی خودش در زمینه مسائل فلسفی و اخلاقی مربوط به پیشرفت‌های پزشکی و علمی ادامه بدهد. البته او پیش از آن و در فاصله سال‌های 2005 تا 2008 هم در کمیسیونی مشابه با نام هلپ (Help)  حضور داشت. نیکلاس ابرشتات در سال‌های 2005 تا 2007 عضو کمیسیون دولتی کمک به ارتقای سطح زندگی مردم بود و در این کمیسیون تحقیقات گسترده‌ای درباره تاثیر شرایط اقتصادی و اجتماعی بر سطح رفاه و نیازهای اولیه زندگی افراد انجام داد.

 

اقتصاددانی با قلم گیرا

83ابرشتات سال‌هاست که به عنوان مشاور و عضو دائم در مرکز مطالعات استراتژیک و بین‌الملل و بنیاد اقدام علیه رشد سنی جمعیت جهان فعالیت می‌کند. این بنیاد در حقیقت به بررسی مشکلات و چالش‌های بلندمدت اقتصادی، اجتماعی و ژئوپولیتیک تغییرات جمعیتی در کشورهای مختلف جهان می‌پردازد و البته به‌طور خاص روی موضوع افزایش متوسط سن مردم در ایالات متحده آمریکا و دیگر کشورهای جهان متمرکز است. فعالیت‌های پژوهشی و تحقیقاتی نیکلاس ابرشتات باعث شد آکادمی آمریکایی برلین در سال 2008  او را شایسته دریافت بورس تحقیقاتی بنیاد رابرت بوش بداند تا بخشی از فعالیت‌های تحقیقاتی‌اش در زمینه سیاست عمومی را در این بنیاد علمی ادامه بدهد. در همین سال بود که به عضویت شورای رهبری جهانی در مجمع جهانی اقتصاد درآمد و تا سال 2012 در این شورا باقی ماند.

نیکلاس ابرشتات درست مانند پدر و مادر و خواهرش، قلم روان و گیرایی دارد و به همین خاطر همان‌قدر که به عنوان اقتصاددانی باتجربه به حساب می‌آید، به عنوان نویسنده‌ای توانا هم شناخته می‌شود. او مقالات، تک‌نگاری‌ها و کتاب‌های زیادی در زمینه‌های مختلف مورد علاقه‌اش -که اغلب مربوط به اقتصاد، علوم سیاسی، علوم اجتماعی، جمعیت‌شناسی و بررسی ریشه‌های رفاه و فقر در کشورهای در حال توسعه و کمتر توسعه‌یافته هستند- نوشته است. در این میان اما مهم‌ترین آثار ابرشتات شامل کتاب‌های «فقر در چین» در سال 1979، «دیکتاتوری اعداد» در سال 1995، «پایان کره شمالی» در سال 1999، «فقدان نرخ فقر» در سال 2008، «بحران جمعیتی روسیه در دوران صلح» در سال 2010 و «مردان بدون کار: بحران نامرئی آمریکا» در سال 2016 هستند. کتاب آخر نیکلاس ابرشتات با عنوان «قرن بیست‌ویکم بی‌نوای ما» در روز پانزدهم ماه فوریه سال 2017 روانه بازار نشر شد و اتفاقاً حسابی هم مورد توجه خوانندگان و منتقدان قرار گرفت. این کتاب به بررسی مسائل مختلف مربوط به کار و استخدام، درآمد، بهداشت و سلامت، روابط اجتماعی در عصر فناوری و شبکه‌های اجتماعی و دیگر موارد و عواملی می‌پردازد که این دوران را به دوره‌ای غم‌انگیز و رنج‌آور برای ایالات متحده آمریکا تبدیل کرده‌اند. ابرشتات در این کتاب به تاثیر حاکمیت روسای‌جمهور اخیر آمریکا و همچنین تصمیمات و احکام کنگره بر وضع و شرایط زندگی مردم آمریکا اشاره می‌کند و البته بیش از هر چیز فاصله طبقاتی و شکاف میان اقشار مختلف مردم در این کشور را مورد انتقاد قرار می‌دهد. در حقیقت، هر چند ابرشتات در سال‌های ابتدایی کارش بیشتر مسائل اقتصادی و سیاسی را دستمایه تحقیقات، نوشتن و بهانه انتشار کتاب‌هایش قرار می‌داد، اما در سال‌های اخیر بیشتر تمرکزش را بر آثار اجتماعی و ملموسی گذاشته است که زندگی روزمره مردم را تحت تاثیر قرار می‌دهند. فعالیت‌های متمادی و بی‌وقفه نیکلاس ابرشتات در بخش تحقیقات سیاست عمومی موسسه امریکن اینترپرایز باعث شد تا این موسسه در سال 2020 جایزه ویژه خود یعنی ایروینگ کریستول را -که بالاترین نشان اهدایی از سوی این موسسه است- به او اهدا کند. این جایزه به خاطر فعالیت‌های برجسته علمی و عملی برای بهبود سیاست عمومی و رفاه اجتماعی و به افتخار ایروینگ کریستول، روزنامه‌نگار آمریکایی و پدرخوانده جنبش نومحافظه‌کاری در آمریکا، اهدا می‌شود. در واقع این جایزه به این خاطر نام کریستول را با خود یدک می‌کشد تا به تاثیر چشمگیر او بر روشنگری در مسائل سیاست عمومی اشاره کند.

نیکلاس ابرشتات در سال 1987  با «مری تدشی» ازدواج کرد که جستارنویس و نویسنده کتاب‌های غیرداستانی و مستند است. مری تدشی در حال حاضر به عنوان محقق در نهاد هوور فعالیت می‌کند که اندیشکده‌ای فعال در زمینه سیاستگذاری عمومی و وابسته به دانشگاه استنفورد است. آنها دو پسر و دو دختر دارند و همراه با آنها در شهر واشینگتن دی‌سی زندگی می‌کنند. دخترهای ابرشتات از دانشگاه برنارد و کلمبیا فارغ‌التحصیل شده‌اند، اما برخلاف مادر و پدرشان چندان علاقه‌ای به فعالیت‌های علمی و تحقیقاتی ندارند. آنها مسیر هنر را جذاب‌تر یافته‌اند و به همین خاطر با همکاری یکدیگر یک گروه موسیقی دو‌نفره به راه انداخته‌اند. این در حالی است که اطلاعات چندانی درباره تحصیلات و فعالیت‌های پسران نیکلاس ابرشتات در دسترس نیست. 

دراین پرونده بخوانید ...