چشم اسفندیار
اقتصاد به نظارت بیشتر نیاز دارد یا شفافیت بیشتر؟
هیچ کشوری از فساد در امان نیست و سوءاستفاده سیاستمداران از قدرت، باعث کاهش اعتماد مردم به حکومتها میشود. این کاهش اعتماد باعث ایجاد مشکل در سیاستگذاری شده و باعث میشود منابعی که باید صرف تامین کالاهای عمومی نظیر بهداشت و آموزش و امنیت جامعه شود، سر از محلهای دیگری درآورد. هرچند که پول هدررفته بسیار مهم است اما هزینهای که فساد بر جامعه تحمیل میکند بسیار بیشتر است. فساد باعث میشود حکومتها نتوانند به آن صورت که انتظار دارند سیاستگذاری کرده و برنامههایی را اجرا کنند که به نفع همه جامعه باشد.
نتیجه تضعیف «شفافیت»، «نظارت»، «فرصت برابر» و «حکومت قانون»، محو یا کمرنگ شدن «حس تعلق» و «حس وفاداری» و بیاعتنایی و کمتوجهی به منافع و مصالح راهبردی ملی در جامعه و به خصوص در بین مخالفان و منتقدان ساختارهای سیاسی میشود. اما حکومتها میتوانند با اجرای سیاستهای مناسب و ایجاد نهادهای قدرتمند و شفاف فساد را کنترل کنند و مشکلات مربوط به فساد را در ساختار حکمرانی کاهش دهند.
چرا فساد بد است؟
پژوهشی که روی 180 کشور جهان انجام شده نشان میدهد که هرچه ساختار سیاسی یک کشور فاسدتر باشد، میزان مالیاتی که جمعآوری میشود کمتر است. مردم در این صورت تمایل بیشتری به پرداخت رشوه به ماموران مالیاتی دارند تا بتوانند از حفرههای موجود در قوانین مالیاتی استفاده کرده و مالیات کمتری بپردازند. علاوه بر این وقتی مردم اعتقاد پیدا کنند که ساختار فاسد است، تمایل کمتری به پرداخت مالیات پیدا کرده و از راههای مختلف همچون فساد تلاش میکنند تا از پرداخت مالیات شانه خالی کنند.در بررسیهای انجامشده مشاهده شده است که کشورهای با کمترین میزان فساد چهاردرصد تولید ناخالص داخلی بیش از کشورهایی که سطح فساد در آنها بالا بوده و سطح پیشرفت اقتصادی نیز یکسان است، توانستهاند درآمد مالیاتی کسب کنند. برخی کشورها با اصلاحات مختلف توانستهاند میزان کسب درآمد مالیاتی خود را حتی تا دو برابر افزایش دهند. مثلاً گرجستان با کاهش فساد اداری توانست میزان مالیات دریافتی خود را در خلال سالهای 2003 تا 2008 بیش از دو برابر کند. اصلاحات اقتصادی رواندا نیز باعث شد که در طول دهه 90 این کشور بتواند نسبت درآمد مالیاتی خود را به تولید ناخالص داخلی بیش از شش درصد افزایش دهد.علاوه بر این، فساد باعث میشود مردم کمتر بتوانند از منابع طبیعی موجود در کشور خود استفاده کنند چراکه استفاده از منابع طبیعی و کشف معادنی همچون نفت، گاز و اخیراً لیتیوم میتواند تاثیر زیادی بر زندگی مردم بگذارد، اما همزمان ایجاد منافع زیادی میکند که باعث تشویق و ترغیب فساد نیز میشود. بر اساس پژوهشی که روی 180 کشور انجام شده مشخص شده است کشورهایی که منابع طبیعی گستردهای دارند به طور متوسط نهادهایی ضعیفتر و فساد عمیقتر دارند.هرچه فساد در یک کشور کمتر باشد، میزان ریختوپاش و هدررفت منابع در پروژههای دولتی نیز پایینتر است. طبق بررسیهای انجامشده، فاسدترین اقتصادهای در حال ظهور در جهان بیش از دو برابر منابع را برای یک پروژه یکسان در کشورهای کمتر فاسد هزینه میکنند. عملاً کشوری که با فساد کمتر روبهروست، پروژهها را ارزانتر و کاراتر اجرا کرده و بهرهبرداری میکند.فساد اولویتهای دولتی را نیز تغییر میدهد و آنها را از مسیر خود منحرف میکند. مثلاً بین کشورهای با درآمد پایین، کشورهایی که با فسادی گسترده روبهرو هستند، یکسوم کشورهای دیگر در حوزه آموزش و سلامت هزینه میکنند. فساد بر اثربخشی هزینههای عمومی نیز تاثیر میگذارد. در کشورهای فاسد، امتیاز علمی دانشآموزان کمتر از کشورهای با فساد کمتر است.فساد بر شرکتهای دولتی نیز تاثیر نامطلوبی بر جای میگذارد، شرکتهایی مانند شرکتهای نفتی و شرکتهای ارائهدهنده کالاهای عمومی مثل برق و آب. تحلیلهای انجامشده نشان میدهد شرکتهای دولتی در کشورهایی که سطح فساد بالاتر است، با کارایی به مراتب پایینتری فعالیت میکنند.برای مقابله با فساد ایدههای مختلفی مطرح میشود و انتظار میرود در طول زمان کشورها بتوانند سطح فساد را به سطح پایین و قابل قبولی برسانند. اما مقابله با فساد نیاز به قدرت سیاسی دارد تا نهادهای مالی قدرتمند ایجاد کرده و پاسخگویی و یکپارچگی را در بخش عمومی اقتصاد ایجاد کند. از تجربه کشورهای مختلف در زمینه مقابله با فساد میتوان درسهای مفیدی آموخت.یکی از مهمترین آموزههایی که میتوان از تجربیات کشورهای موفق در زمینه مقابله با فساد آموخت، افزایش شفافیت و همچنین تشدید نظارت به وسیله نهادهای ناظر مستقل است. این کار باعث میشود نهادهای حسابرس مستقل و عموم مردم دیدگاهی اثربخش در زمینه چشمانداز فساد در کشور داشته باشند. برای مثال کشورهایی مثل کلمبیا، کاستاریکا و پاراگوئه از کشورهایی هستند که سامانههایی برخط برای نظارت مردم بر پروژههای اجرایی توسط دولت ایجاد کردهاند. مردم در این سامانهها میتوانند پیشرفت فیزیکی و مالی پروژههای سرمایهگذاری را به صورت لحظهای پیگیری کنند. نروژ نیز از مسیری مشابه پیروی کرده است. هماینک شفافیت منحصر بهفردی در بخش مدیریت منابع طبیعی نروژ وجود دارد و استانداردهای سطح بالایی در این بخش اعمال میشوند. تحلیلهای انجامشده نشان میدهند در کشورهایی که مطبوعات آزاد حضور دارند، شفافیت توانسته تاثیرات به مراتب بهتری بر جای بگذارد. مثلاً در برزیل، نتیجه حسابرسیهایی که به وسیله نهادهای مستقل انجام شد نشان از فساد برخی از مقامات محلی داد و به همین دلیل انتخابات محلی دوباره برگزار شد و مقامات فاسد از کار خود برکنار شدند. اما تاثیری که این موضوع در بخشهای مختلف بر جای گذاشت متفاوت بود. پژوهشها نشان دادند در بخشهایی که ایستگاههای رادیویی مستقل فعالیت میکردند، نتیجه افشای فساد مقامات دولتی به مراتب تاثیرات بهتری بر جای گذاشت.شفافیت بسیار مهم است و به عنوان پیشنیاز هر نوع مبارزه با فساد شناخته میشود. به همین دلیل است که معمولاً در الفبای آغاز مبارزه با فساد همه مقامات در عموم کشورها سخن از این موضوع میگویند. اما مفاهیمی از این دست اگر با اقداماتی تکمیلی ادامه پیدا نکنند، معمولاً کارا عمل نمیکنند. مبارزه با فساد، پس از شفافیت نیاز به اصلاحات کامل نهادی دارد. شانس موفقیت سیاست شفافیت زمانی بیشتر میشود که دولتها اصلاحات نهادی گستردهای را برای مقابله با فساد در پیش بگیرند. شفافسازی قوانین مالیاتی و جلوگیری از فساد بسیار مهم و مفید است، اما سادهسازی قوانین به گونهای که درک قوانین و اجرای آنها برای مردم ساده باشد، باعث میشود قدرت دخالت نهادهای دولتی و مسوول در موضوعی مثل مالیات کاهش یافته و احتمال ایجاد فساد کاهش یابد. به همین دلیل صندوق بینالمللی پول نیز برای اصلاح نهادهای مالی در کشور، دستورالعملهای متعددی را منتشر کرده است.ایجاد یک نظام خدمات عمومی حرفهای نیز میتواند به فرآیند کاهش فساد کمک شایانی برساند. اگر نظام خدمات عمومی شفاف و مبتنی بر لیاقت و شایستگی افراد باشد، موقعیتهای فسادزا کاهش پیدا میکنند. مدیران کل، مقامات عمومی، روسای سازمانهای عمومی غیردولتی، وزرا و مقامات سیاسی باید رفتار شفاف را سرلوحه کار خود قرار دهند و کاری کنند که این رفتار تا سطوح پایین عملیاتی آنها انجام پذیرد.برخی موقعیتها فسادزاتر هستند و لازم است تمرکز شفافیت و پس از آن نظارت بر این موقعیتها شدیدتر باشد. میتوان از فناوری در این حوزهها استفاده کرد و موقعیتهای فسادزا را بیشتر مدنظر قرار داد. موقعیتهایی مثل توزیع مایحتاج مردم، مدیریت داراییها و مدیریت منابع طبیعی از این دسته هستند. شفافیت و نظارت عمومی میتوانند در این زمینهها کمکرسان باشند، هرچند نیاز به نظارت درونی نیز در این حوزهها کاملاً حس میشود.همکاریهای بینالمللی نیز در این زمینه موثر هستند و میتواند سطح فساد را تا میزان قابل قبولی کاهش دهد. مثلاً در حال حاضر 40 کشور عضو سازمان همکاری و توسعه اقتصادی پرداخت رشوه به مقامات دیگر کشورها را نیز جرم تشخیص میدهند و با آن برخورد قضایی میکنند. علاوه بر این انجام فعالیتهای مشترک ضدپولشویی و افزایش شفافیت تراکنشهای بانکی میتواند جلوی تجمیع پول کثیف را در مراکز مالی غیرشفاف بگیرد.کاهش فساد چالشی است که در بسیاری از جبههها باید با آن برخورد کرد. کاهش فساد در ابتدا نیاز به تمایل سیاسی واقعی دارد و در پی آن باید شفافیت، تقویت نهادهای مختلف برای تقویت یکپارچگی و پاسخگویی و در نهایت همکاری بینالمللی در دستور کار قرار گیرد. اما سوالی که مطرح میشود این است که در فرآیند مبارزه با فساد، لازم است از کجا آغاز کرد؟ مثلاً در آفریقا مهمترین دلایلی که باعث عدم توسعهیافتگی کشورها میشوند، فساد و حکمرانی ضعیف هستند. اما سوالی که درباره این عقبماندگی مطرح میشود، دلیل عدم موفقیت کشورها در مبارزه با این مسائل است.برای مقابله با فساد، ابتدا باید فساد را شناخت. در بطن انواع مختلف فساد (اداری یا سیاسی) که باعث انتقال منابع عمومی به نهادهای خصوصی میشود، سه عامل مهم وجود دارد. اولین و پایهایترین آنها، نبود شفافیت در نهادهای مالی بزرگ و نبود مرکز دادههای مرکزی در زمینه چگونگی هزینهکرد و کسب درآمد در پروژههای بزرگ و کوچک بخش عمومی است. دوم ضعف یا نبود نهادها، سیستمها و فرآیندهایی است که بتوانند جلوی نشت و فساد سیستم را بگیرند. مورد سوم، فراگیر بودن مصونیت قضایی است، به گونهای که نهادهای سیاسی زیادی وجود دارند که پاسخگو نیستند و عملاً در برابر قانون و اعمال قانون مصونیت دارند.در میان این سه عامل مهم، شاید سختترین آنها ایجاد نهادهایی است که بتوانند جلوی فساد را بگیرند. شفافیت پایهایترین موضوع است، اما ایجاد نهادهای فسادزدا به صورتی که در درازمدت کارا بوده و نتیجهبخش باشند، پیچیدهترین بخش فسادزدایی است. در حال حاضر امکانات و فناوریها به خوبی به کمک دولتها آمدهاند و میتوانند سیستمهای تحت وب ارائه کنند تا سازمانهای مستقل و مردم توان نظارت بر هزینهها و عملکرد دولت را داشته باشند. در این زمینه حتی میتوان از سیستمهای مبتنی بر بلاکچین استفاده کرد تا سامانههای تامین و مذاکرات که بخش عمدهای از فساد را شامل میشوند، عملاً تحت نظارت نهادهای مستقل قرار گیرند.پس از شفافیت، لازم است نظام حسابرسی و نظام قضایی کارآمد و مستقلی وجود داشته باشد که بتواند به موارد مرتبط با فساد رسیدگی کند. در این مورد نیاز به جامعه مدنی حس میشود تا با نظارت دقیق بر عملکرد دولت، موقعیت را برای کشف فساد و گزارش آن به نظام قضایی مستقل هموار سازد. وجود نهادهایی قدرتمند و مستقل میتواند فشار بر سیاستمداران را برای کاهش فساد افزایش دهد و هزینه فساد را برای آنها بالا ببرد. تجربه مقابله با فساد در نیجریه نشان میدهد که بیش از یک دهه تلاش برای کاهش فساد، افزایش شفافیت، استفاده از فناوریهای جدید و نظارت نهادهای مدنی در طول مدت سه دولت توانسته بیش از یک میلیارد دلار از هزینههای این کشور را که به دلیل فساد از بین میرفت کاهش دهد.تجربه کشورهای آفریقایی در زمینه مقابله با فساد نشان میدهد که پشتیبانی از نهادهای ضدفساد با آزادی و شفافیت درآمد و هزینه، باعث بهبود وضعیت میشود. استفاده از فناوریهای نوین و اینترنت به شهروندان این امکان را داده است تا بر بخشهای مختلف دولت، درآمدها و هزینهها نظارت کنند و انتشار ماهانه دادههای دولتی در روزنامهها و پایگاههای خبری و ارائه اطلاعات دولتهای محلی و ملی توانسته تاثیرات مثبت زیادی در کشورهای آفریقایی برجای بگذارد.مقابله با فساد زمانبر است و لازم است نهادهای ضدفساد قدرتمندی در جامعه ایجاد شوند. این نهادها باید با بهبود زیرساختهای قضایی مستقل، نظارت نهادهای مستقل و جامعه مدنی و سیاستمدارانی همراه شود که بدانند همیشه و هر لحظه فعالیتهای آنان از سوی نهادهای مستقل مردمی تحت نظارت قرار دارد. فرآیند مقابله با فساد باید از شفافیت آمارها و اطلاعات دولتی آغاز شود. همه مردم باید به همه دادهها و اطلاعات دولتی دسترسی داشته باشند تا بتوانند بر دولت نظارت کرده و نسبت به آن اعتماد به دست بیاورند.ارزش شفافیت در نفوذ ادعایی آن بر اعتبار و اثربخشی دولت و همچنین عملکرد بازارها نهفته است. این موضوع از نظر عملکرد دولت و به طور خاص شیوع فساد، غیرقابل انکار است: از آنجا که عدم تقارن اطلاعاتی مانعی اصلی در برابر توانایی مدیران در پاسخگویی به مردم است، کاهش شکاف اطلاعاتی برای نظارت بسیار لازم است و بدون آن، کشف و مشخص ساختن سوءاستفاده از قدرت عمومی غیرممکن است.
پژوهشهای مختلف نشان میدهند که نبود شفافیت باعث کاهش کارایی سیاستگذاریهای دولت شده و میزان بازگشت سرمایهگذاریهایی را که دولت انجام میدهد کاهش میدهد. این اتفاق باعث کاهش رشد اقتصادی و مشکلات اقتصادی کشورها میشود. در حال حاضر نبود شفافیت میتواند منجر به کاهش سرمایهگذاری و فعالیتهای مولد اقتصادی شود و منابع مالی را به سمت فعالیتهای زیرزمینی سوق دهد. فساد گسترده نشان از حکمرانی ضعیف دارد و حکمرانی ضعیف نیز مستقیماً باعث کاهش رشد اقتصادی و عدم توسعهیافتگی میشود. بررسیهایی که بر روی کشورهای در حال توسعه در خاورمیانه انجام شده نشان میدهد که شفافیت ارتباط معنادار و مستقیمی با رشد اقتصادی و میزان توسعهیافتگی کشورها دارد.