نرمشِ همکارانه
برای قوام بخشیدن به توافق هستهای چه باید کرد؟
فرزین زندی: وقتی یک پیوند و رابطه عاطفی بین دو انسان شکل میگیرد، باوجود شکلگیری عُلقهای بین طرفین، باز هم امکان بروز سوءتفاهم، بحث، مشاجره، دعوا و درگیری و حتی در شدیدترین حالت، جدایی نیز وجود دارد. از همینروی، شاید قیاس تفاهمهای سیاسی با چنین مثالی اندکی بتواند توقعات از برخی قراردادهای دو یا چندجانبه مانند برجام را با واقعیت موجود، سازگارتر کند. منتقدان برجام معتقدند که این توافق، ناکام از حل اساسی اختلافات طرفین و رهسپار کردن ایران و آمریکا به صلح یا حداقل، ساحل آرامش است در حالی که مشکل را باید در جای دیگری دنبال کرد. برجام را میتوان همچون نهالی تصور کرد که در «اختلافات» عمیق، ریشه دوانده است و از همین جهت، نسبت به تفاهمهای سیاسی-امنیتی دیگر، از پایداری کمتری برخوردار است. با این حال، بهطور قطع هر تغییر دیگری چون تغییر راس هیات حاکم بر ایران و آمریکا میتواند این توافق را دستخوش التهاب و تلاطم کند. بر همین مبنا، ایراد اصلی را در جایی دیگر باید یافت نه در توافقی مانند برجام یا هر توافق اینچنینی دیگری. ایران به عنوان کشوری که از منظر اقتصادی آسیبپذیر است، بهطور قطع نیاز و وابستگی بیشتری به تفاهم با قدرتهای جهانی دارد و به همین دلیل، آسیبشناسی وضعیت کنونی ایران شاید بتواند تصویر روشنتری از وضعیت موجود و مسیری که در آینده قرار است توسط ایران طی شود ارائه کند. ایران در تاریخ معاصر خود و در دوره پهلوی اول با نزدیک شدن به آلمان نازی در جنگ جهانی دوم، خطایی راهبردی در تعریف خود در جایگاه نظام بینالملل مرتکب شد، امروزه اما دچار سرگردانی عمیقی در این باب است. متعاقب این سرگردانی، ایران نتوانسته جایگاه منطقهای خود را نیز به درستی درک و آن را تثبیت و تحکیم کند. باوجود برخی نقاط قوت از جمله سرمایهگذاریهای کلان در حوزه نظامی، اما ضعف فزاینده در حوزه فناوری، اقتصاد، مدیریت سیاسی، آزادیهای اجتماعی و ضعف در حکمرانی موجب شده است تا فقدان استراتژی ملی، بیش از هر زمان دیگری خود را بروز دهد. بر همین اساس، ایران لاجرم به دنبال موقعیتی برای تحکیم هرچه بیشتر برجام است تا از این گذرگاه، فضای تنفسی برای کشور ایجاد کند اما با این حال برخی معتقدند که شاید استراتژی (نه صرفاً تاکتیک) مستحکمتری همانند مدل قرارداد 25ساله با چین، بتواند برای مدل همکاری با غرب و مشخصاً ایالات متحده و اروپا در نظر گرفته شود تا با اتکا بر مسیری شفافتر، جزئیتر و با بار امنیتی-سیاسی کمتر، زمینه همکاری همهجانبه و کاهش حساسیتها فراهم شود و از این رهگذر منافع اقتصادی و حتی امنیتی مورد نظر ایران در آینده حاصل شود. ظاهراً حتی تصویب برجام توسط سنا و کنگره آمریکا نیز تضمینی برای قوام بخشیدن به کارکرد آن نخواهد بود چرا که حتی در این صورت، تغییر دولتها در ایران نیز ممکن است ورق را برگرداند. بنابراین، به کار بستن ارادهای واقعی برای کنار زدن سوءتفاهمهای گذشته و آزمودن راهی جدید در قالب یک همکاری جامع، روشن و برابر شاید ارزش آن را داشته باشد که عصای دست برجام شود و گره کور چند دهه اختلاف بین ایران و آمریکا را اگر نه باز، بلکه شلتر کند.