زیر چتر تکنولوژی
چین چگونه شکاف عمیق آموزشی میان مدارس شهری و روستایی را کاهش داد؟
در حالت عادی، مدارس روستایی معلمان کمکیفیتتری نسبت به مدارس شهری دارند. بنابراین دسترسی دانشآموزان روستایی به آموزش باکیفیت کمتر از دانشآموزان شهری است. نتیجه این میشود که دانشآموزان روستایی کمتر ادامه تحصیل میدهند، مهارتهای شناختی کمتری کسب میکنند و با ورود به بازار کار هم وارد شغلهای کمدرآمدتری میشوند. پس اگر قرار باشد پیامدها تغییر کند احتمالاً باید شکاف آموزشی در مدارس شهری و روستایی از بین رود. چگونه میتوان این کار را کرد؟ شاید بتوان با تمرکز روی انگیزههای پولی یعنی از طریق پیشنهاد حقوق بیشتر به معلمان، آنها را به رفتن به مناطق روستایی تشویق کرد. از شانس خوب کسی که چنین ایدهای را میدهد، در گذشته اثرات چنین سیاستی بررسی شده و نشان داده شده که روی کاهش شکاف آموزشی اثر دندانگیری ندارد. اما آیا راه دیگری وجود دارد؟ آن هم راهی که فقط در حوزه نظر نباشد و در واقعیت اجرا شده باشد و مجدداً آن هم نه اجراییشدنی که فقط در مورد چند مدرسه یا چند شهر باشد. چیزی که بخش وسیعی از مدارس را تحت پوشش قرار دهد. پاسخ مثبت است. آنچه در ادامه میخوانید، خلاصهای از مقاله «اثر یادگیری به کمک کامپیوتر روی توسعه بلندمدت دانشآموزان» است که توسط نیکلا بیانچی، ئی لو و هونگ سونگ، با تکیه بر تجربه چین نوشته شده و در دسامبر سال 2020 از سوی NBER به چاپ رسیده است.
مقاله چه میگوید؟
شیوع روزافزون کامپیوتر و اینترنت، چگونگی عملکرد بازارها و بنگاهها را دگرگون کرده است. در این میان، صنعت آموزش نیز کاملاً تحت تاثیر کامپیوتر و اینترنت قرار گرفته است و استثنایی شامل آن نمیشود. وزارت آموزش ایالات متحده بیان میکند که تکنولوژی، منجر به اصلاحات ساختاری بنیادیشده به طوری که این قدرت را دارد که مدل جدیدی از آموزش را به وجود آورد. این مدل جدید، معلمان را به دانشآموزانشان و همچنین محتوای مورد نیاز پیشرفته، منابع و سیستمهای آموزشی وصل میکند و بدین طریق، کیفیت آموزش و همچنین یادگیری شخصی معلمان بهبود مییابد. بنابراین تعجببرانگیز نیست که طی سالهای اخیر، استفاده از تکنولوژی در کلاسهای درس، توجه و علاقه محققان آکادمیک و سیاستگذاران را به خود جلب کرده است. تکنولوژی، علاوه بر افزایش بهرهوری در داخل کلاسهای درس، میتواند دسترسی مناطق محروم از آموزش باکیفیت را به این آموزشها افزایش دهد. به طور ویژه، یادگیری به کمک کامپیوتر یا CAL، میتواند شکاف آموزشی موجود میان مناطق شهری و روستایی را از بین ببرد و نابرابری در دستاوردهای آموزشی را کاهش دهد. در چین، یعنی کشوری که نیکلا بیانچی، ئی لو و هونگ سانگ، تحقیق خود را در آنجا انجام دادند، مدارسی که در مناطق روستایی هستند، با چالشهای مختلفی روبهرو شدهاند. چالشهایی شامل کیفیت پایین معلمان و منابع ناکافی و غیرمناسب. در سال 2000 تنها 3 /14 درصد از معلمان در مدارس راهنمایی چین که در مناطق روستایی واقع شدهاند، مدرک کارشناسی داشتند. این در حالی است که در همین سال، 32 درصد از معلمان مدارس راهنمایی در مناطق شهری، مدرک کارشناسی داشتند. همچنین مدارس روستایی، به ازای هر 13 /17 دانشآموز، یک معلم داشتند. در حالی که در مدارس شهری، به ازای هر 43 /12 دانشآموز، یک معلم وجود داشت. کیفیت پایینتر معلمان در مدارس روستایی و همچنین تعداد نسبی کمتر آنها در این مدارس، همراه با پیامدهای بسیار بدتری بوده است. تنها 1 /7 درصد از دانشآموزان در مدارس راهنمایی روستایی، به دبیرستان میروند. در حالی که ثبت نام در دبیرستان در مناطق شهری در سال 2000 میلادی، 4 /9 برابر بیشتر از این عدد بود.
وجود شکاف عمیق و پایای آموزش میان مدارس روستایی و شهری، فقط ویژه چین نیست. در واقع این شکاف عمیق یک ویژگی مشترک میان بیشتر کشورهای در حال توسعه در سطح جهان است که برای مثال میتوان به کشورهایی نظیر هند، پاکستان و کشورهای جنوب صحرای آفریقا اشاره کرد. کاهش نابرابری در نتایج تحصیلی میان مدارس روستایی و شهری، کار سادهای نیست. روشهای استاندارد برای این کار همچون یارانه دادن به معلمان باکیفیت برای رفتن به مدارس روستایی، اغلب روشهایی غیراثربخش بودهاند. به طوری که معلمان باتجربه، گزینههای جذابی را در نتیجه زندگی در مناطق شهری به دست میآورند که بر یارانهای که میتوانند با رفتن به مناطق روستایی به دست آورند، ارجح است. با این حال، یادگیری با کمک کامپیوتر، میتواند معلمان بهشدت باکیفیت را که در مناطق شهری زندگی میکنند، به دانشآموزانی که در مناطق روستایی زندگی میکنند وصل کند؛ آن هم بدون اینکه معلمان مجبور باشند محل زندگی خود را تغییر دهند.
مقاله «اثر آموزش با کمک کامپیوتر روی توسعه بلندمدت دانشآموزان» نتایج اولین تجزیه و تحلیل تجربی (empirical) در مورد استفاده بزرگمقیاس از تکنولوژی برای کاهش شکاف آموزشی میان مناطق روستایی و شهری را ارائه میدهد. نویسندگان این مقاله به طور خاص اصلاحی را که در سال 2004 در چین صورت گرفت مورد مطالعه قرار دادهاند. یک برنامه اصلاحی که با استفاده از اینترنت ماهوارهای، معلمان باکیفیت در مناطق شهری را به بیش از 100 میلیون دانشآموز که در مدارس ابتدایی و راهنمایی در مناطق روستایی زندگی میکردند، وصل کرد. طی این برنامه اصلاحی، برای بیش از چهار سال، دیشهای ماهواره، اتاقهای کامپیوتر و دیگر تجهیزات چندرسانهای در مدارس روستایی نصب شد. در همین زمان، وزارت آموزش چین، باکیفیتترین معلمان چین را انتخاب کرد، آنها را به پکن فراخواند و دورههای آموزشی ویژهای را ضبط کرد. این دورههای آموزشی همچون دیگر چیزهایی که برای آموزش به دانشآموزان روستایی در نظر گرفته شده بود، از طریق اینترنت و سیدی، در اختیار مدارس روستایی قرار گرفت. به خاطر تعداد بسیار زیاد دانشآموزانی که هدف این طرح بودند، این طرح، اغلب به عنوان بزرگترین برنامه آموزشی با کمک تکنولوژی در سراسر جهان شناخته میشود.
دادههایی که مقاله مورد نظر از آنها استفاده میکند، دادههایی هستند که اطلاعات غنی قابل توجهی را در مورد نتایج فردی استفاده از یادگیری با کمک تکنولوژی بعد از 7 تا 10 سال در اختیار قرار میدهد. این پایگاه داده به نویسندگان مقاله اجازه داد که اثر CAL را روی متغیرهای مختلفی از جمله ادامه تحصیل، عملکرد در بازار کار، استفاده از اینترنت و همچنین مهارتهای غیرشناختی مورد مطالعه قرار دهند. مضاف بر این، پایگاه داده مورد نظر (CFPS)، به آنها این اجازه را داد که به طور صحیح، محل سکونت دانشآموزان 12سالهای را که با ثبتنام در مدارس راهنمایی در معرض تکنولوژی آموزشی قرار گرفتند، مشخص کنند. استراتژی نویسندگان مقاله، این بود که نتایج فردی را در دو بعد با یکدیگر مقایسه کنند: کوهورت سنی و نواحی جغرافیایی. اول از همه، آنها نتایج دانشآموزانی را که وقتی برنامه آموزش تکنولوژیک در چین به اجرا درآمد، حداکثر 14 سال داشتند، با نتایج دانشآموزانی که حداقل 15ساله بودند، مقایسه کردند. دانشآموزانی که در زمان اجرای طرح، حداکثر 14ساله بودند، در مقطع راهنمایی تحصیل میکردند و در این مقطع با آموزش تکنولوژیک مواجه شدند. در حالی که دانشآموزانی که در آن زمان حداقل 15 سال داشتند، آنهایی بودند که یا از قبل در دبیرستان ثبت نام کرده بودند یا در بازار نیروی کار فعال بودند. در بعد دوم، آنها نتایج میان مناطق مختلفی را که در سالهای متفاوت از CAL استفاده کرده بودند با یکدیگر مقایسه کردهاند. زمان آغاز طرح CAL از سال 2004 تا 2007 بود. استراتژی DFDا(difference-in-difference) که یکی از روشهای شناختهشده مقایسهای در اقتصادسنجی است، به آنها اجازه داد بتوانند اثرات ثابت مربوط به کوهورت سنی و منطقه جغرافیایی را کنترل کنند.
بیانچی، سونگ و لو، چهار یافته کلیدی را گزارش میکنند. اول اینکه دانشآموزانی که در مقطع راهنمایی تحت تاثیر CAL قرار گرفته بودند، دستاوردهای آکادمیکشان در بلندمدت، به طور معناداری افزایش یافته است. آموزش تکمیلی در این دانشآموزان به اندازه 85 /0 سال معادل 9 درصد افزایش یافت. به این معنا که آنها به طور میانگین به اندازه 85 /0 سال بیشتر درس خواندند. مهارتهای ریاضیاتی میان این دانشآموزان (7 تا 10 سال بعد از اجرای طرح CAL) به اندازه 18 /0 انحراف معیار افزایش یافت. همچنین مهارتهای غیرریاضی آنها به اندازه 23 /0 انحراف معیار افزایش یافت. دوم اینکه CAL به طور معناداری، نتایجی را که دانشآموزان بعد از ورود به بازار کار میگرفتند، بهبود بخشید. به طوری که دانشآموزانی که هدف طرح بودند، به احتمال بیشتری مشغول کارهایی شدند که برای انجام آنها نیاز به مهارتهای شناختی وجود دارد و آن دسته از دانشآموزان روستایی که هدف این طرح نبودند، به احتمال بیشتری برای یافتن شاغل به مهارتهای دستی اتکا میکردند. بیانچی، سونگ و لو همچنین دریافتند که دانشآموزانی که هدف CAL بودند، در آینده کاریشان، به طور میانگین 59 /0 درصد بیشتر از کسانی که در همان منطقه جغرافیایی زندگی میکردند اما به سبک جدید آموزش ندیده بودند، درآمد داشتند. به طور کلی، نتایج مقاله نشان داد که بهبود در نتایجی که افراد بعد از آموزش دیدن به سبک جدید (CAL) در بازار کار به دست میآورند، به خاطر تغییر در محل زندگی یا تغییر شغل نبوده است و آموزش به سبک جدید باعث این بهبود بوده است. سومین چیزی که بیانچی، سونگ و لو نشان میدهند این است که CAL، استفاده از اینترنت و کامپیوتر، چند سال بعد از مقطع راهنمایی را، 15 درصد در میان دانشآموزانی که در مقطع راهنمایی مورد هدف طرح جدید بودند، افزایش داد. چهارمین یافته این است که آنها شواهدی را پیدا کردند که نشان میدهد، برنامه آموزش با کمک کامپیوتر که در چین اجرا شد، اثر منفی کمی روی ویژگیهای غیرشناختی دانشآموزان داشته اما این اثرات به طور دقیق از سوی بیانچی، سونگ و لو تخمین زده نشده است. به طور کلی، سیاستی که پیاده شد، میتواند توضیح دهد که چرا در چین؛ شکاف آموزشی شهری-روستایی به اندازه 21 درصد کاهش یافت و چرا شکاف درآمدی میان دانشآموزان روستایی و شهری (زمانی که بعداً وارد بازار کار میشوند)، 78 درصد افت کرد.
جمعبندی
بیانچی، سونگ و لو، در مقاله «اثر یادگیری با کامپیوتر روی توسعه بلندمدت دانشآموزان» یکی از مهمترین سیاستهای چین در دهه اول قرن بیستویکم را مورد بررسی قرار میدهند. سیاستی که زمان شروع آن در سالهای 2004 تا 2007 بود هدف آن، بهبود کیفیت آموزش بود. آنها یک سیاست بزرگمقیاس را که به عبارتی، بزرگترین اثرگذاری روی فرآیند آموزش از طریق تکنولوژی است مورد تجزیه و تحلیل قرار دادند. طرحی که یادگیری به کمک کامپیوتر را در مدارس مقطع ابتدایی و راهنمایی مناطق روستایی چین استارت زد. هدف از این برنامه، رساندن دورههای آموزشی باکیفیت ضبطشده از سوی وزارت آموزش چین و با استفاده از باکیفیتترین معلمان این کشور، به دانشآموزانی بود که در روستا زندگی میکردند و به آموزش باکیفیت دسترسی نداشتند. طرحی که به کمک اینترنت ماهوارهای به آن جامه عمل پوشانده شد. تجزیه و تحلیلهای آنها نشان داد که این سیاست آموزشی به طور وسیعی و در ابعاد مختلف روی نتایجی که دانشآموزان چینی در زمان تحصیل و در آینده به آن دست یافتهاند، اثر مثبت داشته است. به طوری که کسانی که در مقطع ابتدایی و راهنمایی زیر چتر CAL یا همان یادگیری به کمک کامپیوتر قرار گرفتند، بیشتر از کسانی که چنین موقعیتی برایشان فراهم نبود، ادامه تحصیل دادند و در مدرسه ماندند، مهارتهای شناختی بیشتری کسب کردند و این مهارتهای شناختی را حتی 10 سال بعد از اینکه از مدرسه به بازار نیروی کار رفتند، از خود نشان دادند. آنها در بازار نیروی کار، به طور قابل توجهی به درآمدهای بالاتری نسبت به کسانی که همچون آنها زیر چتر CAL قرار نگرفته بودند رسیدند و بیشتر از دیگران، وارد شغلهایی شدند که پیشنیاز انجام آنها، داشتن مهارتهای شناختی بود. در حالی که سایرین باید مانند گذشته فقط امکان این را داشتند که در کارهای یدی مشغول شوند. به علاوه استفاده از اینترنت و کامپیوتر میان دانشآموزانی که تحت آموزش تکنولوژیک قرار گرفته بودند افزایش یافت.
بیانچی، سونگ و لو در مقاله خود نشان میدهند که چنین پیامدهایی، تصادفی نیست و صرفاً یک همبستگی را نشان نمیدهد، بلکه این سیاست آموزشی که در مقیاس وسیع در چین پیاده شد و منجر به دسترسی پیدا کردن دانشآموزان روستایی به معلمان باکیفیت شد، یکی از مهمترین دلایل پیامدهایی بود که ذکر شد. این در حالی است که سایر تغییراتی که در حوزه آموزش انجام شد، مانند افزایش دسترسی معلمان به کامپیوتر و قرار دادن علوم کامپیوتر در برنامه آموزشی، اهمیت کمتری در دستیابی چین به نتایج فوقالذکر داشته است. تجربه چین نشان میدهد که تمرکز بر انگیزههای پولی، در ترغیب معلمان برای مهاجرت به مناطق روستایی کافی نبوده است. در این میان، تکنولوژی این امکان را فراهم کرد که دانشآموزان مدارس روستایی به معلمان باکیفیتی که در مناطق شهری زندگی میکردند، دسترسی داشته باشند. از آنجا که شکاف آموزشی میان مدارس روستایی و شهری، چیزی است که هم در کشورهای توسعهیافته و هم در کشورهای در حال توسعه وجود دارد، دلالت مقاله بیانچی، سونگ و لو برای همه کشورها بسیار پراهمیت است. البته حتماً باید توجه داشت که در چین، خطمشیهایی که از سوی حاکمیت میآیند، به دلیل نهادهای موجود در این کشور، به احتمال زیادی اجرایی میشوند. در حالی که سایر کشورهای در حال توسعه که نهادهای متفاوتی دارند، ممکن است در پیاده کردن یک سیاست آموزشی مشابه با آنچه در چین صورت گرفت، با چالشهای بزرگتری روبهرو شوند.