فساد بهمثابه بحران سیاسی
حاکمان چین و مشکل حرص مقامات محلی
فساد مطمئناً بد است، اما زمانی این امر قدرتمداران چینی را در پذیرش ریسکهای مفید، تهییج میکرد. در زبان چینی، به مقامی که به علت فساد برکنار شده است، از اسب افتاده میگویند. این عبارت به معنای خشنودی کهن انسانها از افتادن مقامی بلندمرتبه و مهم، با پهنای صورت به روی گلولای است.
شی جین پینگ هشت سال پس از شروع به کار بهعنوان رئیسجمهور، همچنان بزرگترین کارزار ضدفساد در تاریخ چین را به میزان بالایی محبوب باقی نگه داشته است، آن هم بیشتر به علت اینکه نهتنها مسوولانی (بهغیر از اعضای حزب کمونیست) را در روستاها از اسب به زیر انداخته، بلکه اینکار را با شهرداران شهرهای بزرگ و اعضای پولیتبورو نیز کرده است. بیش از یک و نیم میلیون نفر به جرم اختلاس از سال 2012 تأدیب شدهاند، که شامل هردو نوع «ببرها و مگسها» میشود- عبارتی که مورد علاقه آقای شی است که در همان سال به قدرت رسید. اما هنوز معمایی، آن حس شادمانی عمومی از دیدن به زیر افتادن مقامات مغرور ولی ناپاک را معلق نگه داشته است. این معما در کتاب جدید تحریککنندهای با نام «عصر طلایی چین: پارادوکس رشد اقتصادی و فساد گسترده» نوشته یواِن یواِن آنگ از دانشگاه میشیگان معرفی شد. در نظر حکمرانان چینی، حرص مقامات حزب 50 میلیوننفری کشور، خدماتدهندگان اجتماعی و مقامات محلی، یک بحران سیاسی است. مدت کوتاهی پس از رسیدن به مقام رهبری حزب، آقای شی عنوان کرد که فساد، کاملاً از لحاظ سیاسی مخرب است و به مردم شوک وارد میکند. همچنان که خانم آنگ گوشزد میکند، اجماع بین مؤسسات توسعه و دانشپژوهان این است که فساد، رشد اقتصادی را مختل میکند. با وجود این سخت نیست چینیهای عادیای را پیدا کنید که سقوط برخی ببرهای بزرگ را به خاطر اختلاس مشاهده نکرده باشند. در جستوجوی این معما، خانم آنگ موفقیتهای بو ژیلای، پسر کاریزماتیک یک پیشرو انقلابی، را فهرست میکند. بهعنوان دبیر حزب در چونگ پینگ، آقای بو آن، آن شهر عظیم داخلی را با سرمایهگذاری خارجی و یک جهش ساختوساز که توسط اوراق بدهی پشتیبانی میشد، متحول کرد، البته قبل از آنکه در سال 2012 تصفیه و زندانی شود. آقای بو متهم به دریافت هدایایی از قبیل ویلایی در فرانسه تا مبالغی برای تحصیل فرزندش در مدرسه هارو انگلستان شد. اما چونگ کینگ او را همچنین با راهها، فرودگاهها، پارکها، بیمارستانها و خانهسازیهای جدید برای شهروندان فقیر به یاد میآورد. کتاب، رهبران ماجراجو و ریسکپذیر دیگری را که به علت فساد برکنار شدهاند نیز شرح میدهد که هنوز به نیکی یاد میشوند. یکی از آنان جی جیان یه است که چندین شهر در استان شرقی جیانگسو را متحول کرده و پرتحسینترین عنوان را از آن خود کرده است: شهردار بولدوزر. برای خانم آنگ، حرفه اینان امری مهم را در مورد فساد چینی فاش میکند و اینکه چگونه این فساد توانسته در آن واحد هم گسترده و هم همزاد سیستم در چهل سال توسعه اقتصادی سریع باشد.
با بحث بر سر اینکه مقیاسهای معمول فساد بسیار خامدستانه است، خانم آنگ اختلاس را به چهار نوع طبقهبندی میکند. اولین مورد دزدیهای کوچک است. شاید شامل پلیس راهنمایی و رانندگیای باشد که جریمهای را به جیب میزند، در این مورد این فساد اقتصاد را مسموم میکند. سپس دزدیهای بزرگ است، مثلاً دیکتاتوری که بانک مرکزی را غارت میکند. این هم برای اقتصادها سمی است. سومی پول سریع است، هنگامیکه یک فروشنده رشوهای برای یک مجوز میدهد که در غیر اینصورت هرگز اعطا نمیشد. خانم آنگ این مورد را با مسکنی مقایسه میکند که درد و التیام حکومتی نادرست را تسکین میدهد اما چیزی را درمان نمیکند. در آخر نوعی است که بیشتر از همه آقای شی را نگران کرده است: دسترسی به پول یا رشوهها و امتیازات کلان که به مقامات قدرتمند و خانوادههایشان پرداخت میشود، آنهم در برابر قراردادها یا دیگر امتیازها. خانم آنگ این نوع از فساد را با استروییدها مقایسه میکند. دسترسی به پول میتواند سرمایهگذاری خصوصی و رشد اقتصادی را تحریک کند. این امر اقبال و محبوبیت برخی از مقامات برکنارشده را توضیح میدهد.
کتاب دفاعیهای از فساد نیست. نویسنده خاطرنشان میکند که مانند استروییدها، دسترسی به پول رشد ناموزون را تسریع میکند. اغلب اوقات این اختلاسها منابع را به سمت قراردادهای ملکی سوق میدهند، مسیر راحتی برای ثروتمند شدن مقامات در چین، جایی که استفاده از زمین در کنترل دولت است. چین بهطور خاص در معرض این نوع چهارم از فساد قرار دارد، هرچند فسادهای کوچک طی بیست سال گذشته کاهش یافتهاند، آنهم به دلیل موارد غمبار اما مهمی چون حسابداریهای سفت و سخت و مقاوم در برابر تقلب دولتی. سنجه فساد جهانی، مطالعهای توسط سازمان شفافیت بینالملل، دریافته است که 26 درصد از چینیها رشوهای برای استفاده از خدمات عمومی در سال 2017 پرداختهاند، که بسیار پایینتر از سطوح کشورهایی مانند ویتنام یا کامبوج است. خانم آنگ، مراحل اولیه باز شدن اقتصاد چین را با عصر طلایی آمریکا مقایسه میکند، زمانی که افراد متنفذ و اهل دزدی قرن نوزدهم، به سیاستمداران رشوه میدادند تا اجازه یابند راهآهن بکشند، انحصارهای خصوصی راه بیندازند و امپراتوریهای تجاری علم کنند. خشم عمومی، ماشین شفافیت را به راه انداخت و اصلاحات اجتماعی به عصر پیشروی در قرن بیستم رسید.
تحسینکنندگان آقای شی، کارزار ضدفساد او را عصر پیشرفت جدیدی مینامند. خانم آنگ اما چندان اطمینانی ندارد. به یک دلیل، چین از روزنامهنگاری جسورانه و افشاگرانه محروم است و همچنین از انتخاباتی که بیکاران را به دور انداخت که به اصلاحات در آمریکا کمک کرد. در مقابل، نحوه تصفیه و اخراج مفسدان در این کشور مخفی و از بالا به پایین است. با مطالعه 54 دبیر حزب شهرها که به فساد آلوده بودند، خانم آنگ دریافت که پیوندی بین یک مربی غارتگر در سطحی بالای آنها در شبکه حمایتی استانی وجود دارد. بدتر از این مورد، آقای شی همزمان بوروکراسی را در تنگنا قرار میدهد و بر آزادیهای اجتماعی و سیاسی یوغ فشار میگذارد، که باعث میشود پالسهای کارآفرینی در اجتماعات مدنی و تجاری تحت فشار قرار گیرند. خانم آنگ در مورد ریسکهای اقتصادی مسیر آقای شی به سمت همنوایی و اطاعت، متقاعد شده است. اما تمرکز حزب بر سیاست نیز همچنان منطقی است، آنچنان که فنگ چوچنگ، یک تحلیلگر ریسک در پلنوم، شرکت تحقیقاتی مستقل، عنوان میکند. او میگوید که بهطور تاریخی بسیاری از رشوهها که توسط یک مقام رسمی به دیگری پرداخت میشود برای یک ارتقا بوده است تا بهوسیله یک کارآفرین برای توسعه اقتصادی. سوءاستفادههای دیگری از قدرت شامل مواردی بدون دخالت پول میشوند: کمک به یک خویشاوند برای جلو زدن در صف خانهدار شدن یا یک پلاک ماشین عبور موقت بهطور مثال. در عوض، جامعه بهطور بحثانگیزی از نابرابریهای اجتماعی بیشتر از زرق و برق مادی، خشمگین است. آقای فنگ یک خواننده را به نام تونگ ژوو مثال میزند که تصادفاً در یک برنامه تلویزیونی در ماه می به او پرداخته شد، که باعث شد قانون به سمت او در تضمین جایگاهش در یک مدرسه هنری معروف نرمش کند. بینندگان خشمگین شدند. تا این تاریخ، بیست و یک مقام مسوول در دو استان، شامل پدرخانم آقای تونگ، که یک مسوول حزبی میانرده است، جریمه شدهاند.
یک اثر تصفیهها، تبعاتی هم اقتصادی و هم سیاسی دارد. مقامات در هر رتبهای از دولت بیش از آنکه به نوآوری بیندیشند ریسکگریزند. این مطلبی است که آقای فنگ بیان میکند. خانم آنگ، فلجِ مطلق بین تصمیمگیران را تشریح میکند. او اضافه میکند که ریشه حقیقی علت فساد، قدرت بسیار زیاد دولت در اقتصاد است. به بیان دیگر اسبی است که حزب حاضر نیست از آن پایین بیاید.
منبع: اکونومیست