آیا دونالد ترامپ در برابر چین مقاوم است؟
جان بولتون غرور سیاست خارجی رئیسجمهور را از بین میبرد
ترجمه: نیما شایانمهر
در دو رالی در هفته جاری، رئیسجمهور دونالد ترامپ بهسختی به حزب کمونیست چین تاخت. سه بار تمام او از کووید 19 با نام «آنفلوآنزای کونگ» یاد کرد. این امر تشدید ارجاع محتاطانهتر او -که البته هنوز هم تکاندهنده است- به «ویروس چینی» در ماه مارس است. همراه با اخطار روبه افزایش قبلی رئیسجمهور مبنی بر اینکه «این مساله یک بیماری است، شکی در آن نیست، و بیشتر از هر بیماری دیگری در تاریخ اسم دارد»، جمعیت هوادار او، عاشق این عبارت شدند. برای بسیاری دیگر اما این مورد برای سختگیری معروف آقای ترامپ نسبت به چین، بیشتر نوعی عقبنشینی بود.
خدمت اصلی افشاگری کاخ سفید جان بولتون، در کتابی به نام «اتاق رویداد»، تشریح این عدم تجانس با جزئیاتی وسواسگونه، آرام و البته موثق بوده است. مشاور امنیت ملی سابق آقای ترامپ مینویسد تعهد بیانشده رئیسجمهور به ایستادگی در برابر یک چین قدرتمند زمانبر بوده است- حتی اگر این امر در تضاد با اغلب پیشنهادهای او میبود. این امر نشانگر یک دوگانگی از قبل موجود و در میان دولت نسبت به برخورد سختتر ایالات متحده با چین است. اما تلاشهای رئیسجمهور از ابتدا نامطمئن، متناقض و بهطور بنیادی خودویرانگر بوده است.
وضعیت همواره آشوبناک کابینه، جایی که در آن «عاشقان پاندا»یی مانند استیون منوچین یا «قاتلان اژدها»یی مانند رابرت لایتزر و پیتر ناوارو همواره مایل به تاثیرگذاری در احساسات سیاسی روزانه بودند، نقش مهمی در این مساله ایفا کرده است. اما دلیل اصلی آقای ترامپ است. در گفتار آقای بولتون، ترامپ جاهطلبیای اندک و صبری کمتر از نیاز، برای نشان دادن راههایی که چین سیستم اقتصادی را به بازی میگیرد نشان داده است. او اذعان کرده است که هیچ علاقهای به فشار وارد کردن بر اقتدارگرایی روزافزون شی جین پینگ نداشته است. شایع است که او به همتای چینی خود بیش از یک بار گفته است که بازداشت میلیونها اویغور در کمپهای زندانمانند «دقیقاً کار درستی است که باید انجام میشد». نرمش او در برابر آقای شی - با بیان اینکه شما بهترین رهبر در تاریخ چین هستید- بسیار خجالتبرانگیز است. آقای بولتون میگوید تنها نگرانی آقای ترامپ، برقراری یک پیمان تجاری بود که بتواند آن را بهعنوان برد خود به نمایش درآورد - هرچند مفاد آن ضعیف باشد. در طول زمان این امر به زمینه مشخص گفتوگوهای او تبدیل شد. بولتون اینگونه ترامپ را توصیف میکند که او به شی التماس میکرده تا اطمینان یابد در انتخابات برنده میشود، و در برابر تعهد میداده است که گندم و ذرت بیشتری از آمریکا خواهد خرید. به همین دلیلِ مشخص بود که آقای ترامپ جنگی تجاری راه انداخت که به از دست رفتن شغل سیصد هزار آمریکایی، قبل از هجوم همهگیری کرونا ختم شد.
چین، که خود از تعرفههای گمرکی وضعشده ضربه بدی میدید، مسلماً از اینکه آمریکا با چنین شرایط اندکی مصالحه کرده است، شادمان شده بود. و با علم به نگرانی ترامپ از فاز اول قرارداد تجاری امضاشده در ماه ژانویه، همواره شانس خوبی وجود داشت که این کشور از زیر تعهداتش شانه خالی کند. مسلماً چین هماینک نیز تعهدش بر صرف 211 میلیارد دلار در کالاها و سرویسهای آمریکایی تا پایان سال را برآورده نکرده است- در حدی که آقای ناوارو این هفته، قرارداد را پایانیافته نامید. رئیسجمهور در پاسخ توئیت کرد که خیر، توافق کاملاً اجرا میشود. زمخت و بدشکل کردن فرهنگ سیاسی آمریکا به وسیله آقای ترامپ اغلب توسط عبارت هنرمندانه پاتریک موینیان بهعنوان یک وضعیت «مشخصاً انحرافگونه» نام برده میشود. او بهطور فزایندهای نیز در حال کاهش سختگیری بر چین است.
آسیب موازیای که از سیاست تجاری آقای ترامپ به دست آمده، از ضربه خوردن شدید کشاورزان و کارخانههای آمریکا فراتر میرود. آقای بولتون مداخله رئیسجمهور در سد کردن راههای اعمال قانون برای سوءاستفادههای تجاری چین را - که همچنین شامل مراودات تجاری ممنوعه با شرکت مخابراتی ZTE میشود- به علت ترس او از صدمه خوردن چشمانداز موافقتنامهاش میبیند. متحدان آمریکا، سرخورده و متحیر از چنان تلون مزاجی شدهاند. چین بهظاهر تهییج شده است. پیدا کردن علامتی- در رفتار قاطع او طی همهگیری و موارد دیگر- که آقای ترامپ را مجاب کرده باشد که در مورد الگوی اقتصادی یا تاثیر جهانیاش در کمپین خود بازاندیشی کند، بسیار سخت است.
احتمالاً بهترین توصیفی که در مورد خامدستی آقای ترامپ میتوان گفت این است که اعمال او حتی نتایج ضعیفی نیز تولید نمیکنند. ارتباط چین و آمریکا در شکل ضعیفی است، اما او هنوز باور دارد که باوجود واهمه بسیاری از صاحبنظران، شرایط مستحکمتر است. این امر بدون شک باعث شده که آقای ترامپ علاقه کمی به مهمترین دغدغههای حساس استراتژیک چین داشته باشد. آقای بولتون پیشبینی میکند که اگر او برای بار دوم انتخاب شود، تایوان را بهطور کامل فراموش خواهد کرد.
تسلی دیگر این است که تلاش رئیسجمهور در تجهیز انتخاباتی چین بهظاهر شکست خورده میرسد. نظرسنجیها نشان میدهند که جو بایدن همان هفت درصد پیشروی را در مساله برخورد با چین، نسبت به میزان محبوبیت کلی آن دو دارد. به نظر میرسد جاهطلبی آقای ترامپ در تعریف خود بهعنوان فردی مستحکم در برابر چین و «بایدنِ پکن» بهعنوان فردی ضعیف، از طریق سلسلهای از رویدادها تضعیف شده است. چه کسی اهمیت میدهد که او ورود مسافران را در ماه فوریه از چین ممنوع کرد، وقتیکه اتحادیه اروپا ورود از آمریکای نیمی آلوده به ویروس را این روزها ممنوع کرده است؟ خصوصاً، آنطور که آقای بولتون میگوید، زمانی که سیاست چینِ آقای ترامپ تا بخشی مربوط به متهم کردن این کشور به این تراژدی است. در یک مصاحبه تلویزیونی او ادعا کرد: ترامپ دوست ندارد در مورد ویروس چیزی بشنود، او دوست ندارد چیز بدی راجع به شی جین پینگ بشنود، او نمیخواهد اخبار بدی در مورد اقتصاد چینیای که ممکن است قرارداد تجاری «خارقالعاده»ای را که او روی آن کار میکند تحت تاثیر قرار میدهد، بشنود.
در یکسوم ابتدایی کتاب، با علم به اینکه شور و شوق دوحزبیِ هنوز پرحرارت برای مقابله با چین وجود دارد، این مساله گفته شده است که آقای ترامپ درسهایی را از اینکه چگونه با این کشور برخورد «نکنیم» فراهم کرده است. و هرچه او ضعیفتر به نظر میرسد، آنها بیشتر توجه میکنند. تقریباً تمام جمهوریخواهان در کنگره از لایحه حقوق بشر اویغور که آقای ترامپ با اکراه در هفته گذشته به امضا رساند، حمایت کردند. یک لایحه دوحزبی در مورد حقوق تبتیها نیز در راه است. همزمان، کمپین آقای بایدن که سه ماه پیش توسط حمایتگرایانِ چپ، مانند خود رئیسجمهور، در مورد چین ناموزون جلوه مینمود، در عوض متفکرانهتر به نظر میرسد.
یک مشاور ارشد در امور چینِ یک معاون سابق رئیسجمهور برنامهها برای مشخص کردن و سرمایهگذاری در منابع رقابتپذیری آمریکا را شرح میدهد. او اقتصاد کشور، متحدانش و ارزشهای دموکراتیک را نام میبرد. هنوز بسیار زود است که از این کتاب نشانههایی از ایجاد یک سیاستِ موفق در مورد چین را دریابیم. آقای بایدن اشتباهات زیادی در سیاست خارجی طی دهههای گذشته داشته است. اما این امر این حسن را دارد که بهظاهر جدیتر به نظر میرسد. «اشتباه کردن» در مورد منافع آمریکا، مورد دیگری است که آقای ترامپ آن را بد تعریف کرده است.
منبع: اکونومیست