جنگ و تجارت
صحرایی چندملیتی
خاورمیانه تنها جعبه باروت جهان نیست اما این منطقه همواره ذهن استراتژیستهای غربی را مشغول میدارد. سرمایهگذاران غربی نیز توجه خاصی به آن دارند. پس از آنکه حمله موشکی آمریکا در سوم ژانویه مرگ (شهادت) سردار سلیمانی فرمانده برجسته ایرانی را در عراق رقم زد بازارهای بورس جهان به لرزه افتادند. هفته گذشته نیز پس از تهدید ایران و به دنبال آن حمله موشکی این کشور علیه پایگاههای آمریکایی در خاک عراق بار دیگر بازارهای بورس تکان خوردند.
ترجمه: جواد طهماسبی- خاورمیانه تنها جعبه باروت جهان نیست اما این منطقه همواره ذهن استراتژیستهای غربی را مشغول میدارد. سرمایهگذاران غربی نیز توجه خاصی به آن دارند. پس از آنکه حمله موشکی آمریکا در سوم ژانویه مرگ (شهادت) سردار سلیمانی فرمانده برجسته ایرانی را در عراق رقم زد بازارهای بورس جهان به لرزه افتادند. هفته گذشته نیز پس از تهدید ایران و به دنبال آن حمله موشکی این کشور علیه پایگاههای آمریکایی در خاک عراق بار دیگر بازارهای بورس تکان خوردند.
جنگ در هر کجا که باشد به تجارت و کسبوکارها آسیب میزند. کوچکترین شعله در جدال درازمدت بین بزرگترین اقتصاد جهان و یک قدرت مغرور منطقهای که ذخایر عظیم نفتی آن چرخهای تجارت جهانی را روغنکاری میکند آنقدر ابهام و بیاطمینانی به بار میآورد که خواب اکثر روسای شرکتها در سراسر جهان را آشفته سازد. افزایش اجتنابناپذیر بهای نفت که پس از حمله آمریکا حدود پنج درصد بود شرکتهایی مانند خطوط هوایی را که مصرفکننده عمده آن هستند به شدت تحت تاثیر قرار میدهد. همزمان کشورهای داخل و اطراف خلیجفارس بازاری با 230 میلیون مصرفکننده را تشکیل میدهند. کشورهای مصر و ترکیه که در همسایگی این منطقه قرار دارند و اغلب در مناقشهها وارد میشوند نیز 181 میلیون مصرفکننده را به این بازار اضافه میکنند. با این حال، بهرغم اهمیت ظاهری ژئوپولتیک خاورمیانه، این منطقه در بسیاری از دفاتر شرکتهای غربی اولویت ندارد. بهجز چند ناحیه که در حوزه انرژی، هوا-فضا و دفاع فعالیت دارند سرتاسر منطقه بیشتر به یک بیابان چندملیتی شباهت پیدا میکند.
دههها تحریم آمریکا علیه ایران باعث شد هیچ شرکت آمریکایی در این کشور حضور نداشته باشد. بسیاری از بنگاههای اروپایی و ژاپنی نیز از ترس خشم واشنگتن خود را کنار کشیدند. شرکت فرانسوی پژو-سیتروئن تعداد زیادی از خودروهایش را در بازار بزرگ ایران به فروش رساند اما در سال 2018 از دو قرارداد همکاری در ایران خارج شد تا از خطر تحریمهای آمریکا دور بماند. دونالد ترامپ تحریمهایی را که در پی توافق هستهای ایران برداشته شده بودند دوباره بازگرداند.
اما فراتر از ایران، دیگر نقاط منطقه نیز در صورتهای سود و زیان شرکتهای چندملیتی جایی ندارند. طبق گزارش بانک مورگان استنلی منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا فقط 4 /2 درصد از درآمدهای شرکتهای بورسی آمریکا را در سال 2018 ایجاد کرد. این رقم برای شرکتهای اروپایی و ژاپنی به ترتیب 9 /4 و 8 /1 درصد بود. ساکنان خاورمیانه به نسبت تعداد کمتری از اتومبیلهای تولیدی جهان را خریداری میکنند و در سال 2018 فقط 3 /2 میلیون دستگاه از 86 میلیون خودرو بهفروشرفته در کل جهان به خاورمیانه راه پیدا کرد. نمایندگان شرکتهای کالاهای تجملی از قبیل پرادا خانه مد ایتالیایی و اورآل غول زیبایی فرانسوی فقط سه درصد در خاورمیانه فروش داشتند (البته این رقم شامل خرید شیخها در سفرهای تفریحی به میلان و پاریس نمیشود).
ردپای منطقهای شرکتهای مالی غربی نیز به همان نسبت کوچک است. در پایان سال 2018 ارزش فعالیتهای اعتباری و مبادلاتی بانکهای بزرگ آمریکایی در خاورمیانه به 5 /18 میلیارد دلار رسید که معادل 2 /0 درصد داراییهای آنهاست. این رقم تجارت 3 /5 میلیارددلاری جیپیمورگان چیس در عربستان سعودی و اعتبارات 6 /9 میلیارددلاری سیتیگروپ در امارات را دربر دارد. آن تعداد از بانکهای اروپایی حاضر در منطقه نیز شروع به عقبنشینی کردهاند. بانک فرانسوی بیانپی پاریبا هفت سال پیش کسبوکار خود را در مصر به فروش رساند و در سال 2018 نیز درآمد حاصل از فعالیتهای آن در خاورمیانه به رقم ناچیز 121 میلیون یورو (143 میلیون دلار) رسید. بانک اچاسبیسی (HSBC) از دارایی 5 /58 میلیارددلاری خود در خاورمیانه گزارش میدهد اما این رقم در ترازنامه 7 /2 تریلیوندلاری این بانک بریتانیایی صرفاً خطای حاصل از گرد کردن محسوب میشود. در مقابل، بانکهای چینی در حال گسترش عملیات خود در منطقه خلیجفارس بودند هرچند آنها کارشان را از پایه بسیار کوچکتری آغاز کردند. بانک چین سال گذشته حضور خود را در امارات متحده عربی تقویت کرد و توانست مجوز تاسیس یک شعبه را در عربستان سعودی بگیرد. این اقدام با مشارکت بانک صنعت و تجارت چین صورت گرفت که از سال 2015 در عربستان حضور دارد.
سودآورترین بخش در این افق سوخته شرکتی و البته بزرگترین قربانی تنشها صنعت انرژی است. طی قرن گذشته شرکتهای نفتی آمریکایی و اروپایی بارها به خاطر تحریمها، نبردها و تغییر سلیقه دولتها در انتخاب شرکای خارجی به این منطقه وارد و از آن خارج شدهاند.
هرگونه افزایش بهای نفت به خاطر بروز جنگ در کوتاهمدت به نفع آن دسته از تولیدکنندگان غربی خواهد بود که تنوع جغرافیایی دارند. اما این تصویر در درازمدت ابهامآلود میشود. با وجود پیشرفت صنعت نفت شیل در آمریکا هنوز بسیاری از غولهای نفتی به نفت خام صحرای عربستان وابستهاند. در سال 2018 یکچهارم از تولید جهانی نفت شرکت فرانسوی توتال در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا انجام گرفت. شرکت اگزون موبیل حدود 5 /6 میلیارد دلار در یک میدان نفتی امارات سرمایهگذاری کرد. این شرکت امیدوار است تا سال 2024 روزانه یک میلیون بشکه از آن میدان برداشت کند. این میزان معادل یکچهارم کل تولید نفت و گاز شرکت در سال 2018 خواهد بود. بنگاههای خدماتی که برای شرکتهای ملی و ابرشرکتهای نفتی کار میکنند به شدت به خاورمیانه وابستهاند. قرارداد هالیبرتون (Halliburton) با آرامکو سعودی در سال 2018 بزرگترین قرارداد از نوع خود بود. شرکت شلومبرگر (Schlumberger) نیز کسبوکار زیادی در آنجا دارد. عراق که تلاش میکند پس از سالها جنگ تولید نفت خود را افزایش دهد از سرمایههای خارجی به شدت استقبال میکند. شرکتهای بریتیش پترولیوم و پتروچاینا در سال 2009 موفق شدند قرارداد همکاری با یک بنگاه دولتی عراقی برای افزایش تولید در میدان رمیله به امضا رسانند. این مجموعه هماکنون روزانه 5 /1 میلیون بشکه نفت تولید میکند که معادل یکسوم از کل تولید نفت عراق است. شرکتهای اکسون موبیل، انی و شورون نیز پروژههایی در عراق دارند. اگر واشنگتن تحریمهایی را علیه عراق وضع کند این پروژهها به خطر میافتند. آمریکا تهدید کرد اگر دولت عراق پس از ترور سردار سلیمانی تصمیم به اخراج نیروهای نظامی آمریکا بگیرد تحریم خواهد شد. بسیاری از شرکتها از ترس عملیات انتقامجویی علیه آمریکاییها کارکنانشان را از عراق خارج کردهاند.
چند شرکت غیرانرژی نیز با نگرانی تحولات را رصد میکنند. بنگاه فرانسوی-سوئیسی لافارژ هولسیم (Lafarge Holcim) بزرگترین تولیدکننده سیمان در جهان 44 کارخانه در منطقه دارد که 11 درصد از درآمد سال 2018 آن را تامین کردند. رقیب آلمانی آنها شرکت سیمان هایدلبرگ که از گسترش ساختوساز در منطقه سود زیادی بهدست آورد 19 درصد از فروش خود را در خاورمیانه و شمال آفریقا انجام میدهد. شرکت جنرالالکتریک سالانه 16 میلیارد دلار ماشینآلات را در خاورمیانه و مناطق اطراف آن به فروش میرساند که معادل 13 درصد از کل فروش این بنگاه است. شرکتهای بوئینگ و ایرباس نیز آسیبپذیر هستند. شرکتهای حملونقل خلیجفارس حدود پنج درصد از ناوگان هوایی جهان را در اختیار دارند. توسعه مداوم شرکتهای هواپیمایی امارات، اتحاد و قطرایرویز باعث شد آنها در سالهای اخیر خریداران اصلی جتهای مسافربر باشند. ایرباس میگوید در 20 سال آینده هشت درصد از تحویل هواپیماها -حدود 3200 جت- در این منطقه خواهد بود. هواپیمایی امارات خریدار اولیه بوئینگ جدید 777X است که انتظار میرود امسال به ناوگان هوایی آن بپیوندد. این شرکت 125 فروند از این هواپیما را سفارش داد که بیش از یکسوم کل تحویلیها خواهد بود. این شرکت همچنین 30 فروند بوئینگ 787 و از ایرباس نیز 40 فروند A330 و 30 فروند A350 سفارش داد.
یک صنعت دیگر نیز حضور چشمگیر خارجیان در منطقه را به همراه دارد. جنگهای بیپایان و ثروت حاصل از نفت دست به دست یکدیگر دادند تا خاورمیانه پس از منطقه آسیا-پاسیفیک دومین بازار بزرگ صادراتی تولیدکنندگان اسلحه باشد. با کاهش فروش تسلیحات در سایر نقاط جهان طی دهه گذشته، فروش سلاح در خاورمیانه تقریباً دو برابر شد. عربستان سعودی به تنهایی 68 میلیارد دلار را در سال 2018 به خرید سلاح اختصاص داد. بحرین، کویت، عمان، قطر و امارات متحده عربی نیز از خریداران بزرگ اسلحه هستند. نیمی از صادرات سلاح آمریکا در سالهای 2018-2014 به این منطقه سرازیر شد. خاورمیانه به بازار بزرگی برای بنگاههای صنعت دفاعی بریتانیا، فرانسه و آلمان تبدیل شد. با افزایش تنشهای منطقه ارزش سهام شرکتهای ریتون و لاکهید مارتین آمریکا، بیاِیئی (BAE) بریتانیا و دسو (Dassault) فرانسه بالا رفت. اگر کسبوکار شما در امور جنگی باشد پس جنگ برای کسبوکار شما سودمند خواهد بود.
منبع: اکونومیست