آینده ببرهای آسیا
پرهیز از رکود ژاپن
ببرهای آسیا حتی در دوران اوج نیز منتقدانی داشتند. 25 سال پیش پل کروگمن، اقتصاددان، مقالهای با عنوان «افسانه معجزه آسیا» را در نشریه سیاستی آمریکایی فارین افرز (Foreign Affairs) به چاپ رساند. او در آن مقاله چنین استدلال کرد که اقتصادهای به ظاهر پویای آسیا در نگاهی نزدیکتر «شواهدی دال بر بهبود کارایی» ارائه نمیدهند. رشد آنها بیشتر به افزایش سریع تولید ناشی از نیروی کار، سرمایه و... وابسته است. معجزه آنها نه بر مبنای «الهام» بلکه بر اساس «عرق جبین» اتفاق افتاد. آقای کروگمن مینویسد: «رشد سنگاپور به ویژه محصول بسیج منابع است. کاری که امثال استالین به آن افتخار میکنند.»
ببرهای آسیا حتی در دوران اوج نیز منتقدانی داشتند. 25 سال پیش پل کروگمن، اقتصاددان، مقالهای با عنوان «افسانه معجزه آسیا» را در نشریه سیاستی آمریکایی فارین افرز (Foreign Affairs) به چاپ رساند. او در آن مقاله چنین استدلال کرد که اقتصادهای به ظاهر پویای آسیا در نگاهی نزدیکتر «شواهدی دال بر بهبود کارایی» ارائه نمیدهند. رشد آنها بیشتر به افزایش سریع تولید ناشی از نیروی کار، سرمایه و... وابسته است. معجزه آنها نه بر مبنای «الهام» بلکه بر اساس «عرق جبین» اتفاق افتاد. آقای کروگمن مینویسد: «رشد سنگاپور به ویژه محصول بسیج منابع است. کاری که امثال استالین به آن افتخار میکنند.»
این الگوی رشد «عرق جبینی» با محدودیتهایی طبیعی روبهرو شد. نرخ اشتغال نمیتوانست برای همیشه فزاینده باشد و انباشت سرمایه نیز در نهایت با کاهش بازدهی یا برگشت مواجه میشود. بنابراین روند توسعه ببرهای آسیا بدون تردید رو به آهستگی میگذارد.
بدون تردید آقای کروگمن در موضوع آخر حق داشت. میانگین نرخ رشد اقتصادی ببرهای آسیا از هشت درصد در دهه 1990 به سه درصد در دهه اخیر تنزل کرد. اما ترکیب «عرق جبین» و «الهام» بهتر از آن چیزی بود که کروگمن تصور میکرد. با کاهش سرعت تولید نیروی کار، عامل کل بهرهوری که معیار کارایی به شمار میرود نقش بزرگتری را در اختیار گرفت. طبق گزارش سازمان بهرهوری آسیا، مستقر در توکیو، بین سالهای 2000 و 2017 سرعت رشد عامل کل بهرهوری در ببرهای آسیا حداقل دو برابر سرعت رشد آن در آمریکا بود.
مقایسهای که بیش از همه ببرهای آسیا را به هراس میاندازد، مقایسه آنها با صنعتیسازی سبک استالین در شوروی سابق نیست، بلکه قیاس با رکود حاکم بر ژاپن است. بسیاری از مردم ژاپن زندگی راحتی دارند و در وفور نعمت به سر میبرند. اما اقتصاد کشور زمین بازی را واگذار کرد. تولید ناخالص داخلی سرانه ژاپن بر مبنای برابری قدرت خرید در سال 1990 به 85 درصد میزان آن در آمریکا رسید اما امروزه به 70 درصد میرسد. پیر شدن جمعیت یکی از عوامل کندی درازمدت رشد در ژاپن به شمار میرود. جمعیت ژاپن از هر کشور دیگری به جز کشور کوچک موناکو کهنسالتر است. اما سرعت پیر شدن جمعیت ببرهای آسیا در سه دهه آینده از ژاپن نیز بیشتر خواهد بود. علاوه بر این الگوی اقتصادی ببرهای آسیا همان الگوی ژاپن است که زمانی سرمشق آنها بود. کره جنوبی و تایوان در بخش تولید بسیار قدرتمندتر از بخش خدمات عمل میکنند و هر چهار کشور به طرزی غیرعادی برای رشد به صادرات وابستهاند. آیا آنها همانگونه که موفقیت ژاپن را تقلید کردند مسیر شکست آن را نیز خواهند پیمود؟
تقلید از ناکامی ژاپن یک فاجعه نیست. بسیاری از کشورهایی که از تله درآمد متوسط نگراناند علاقه زیادی دارند که در تله درآمدی سبک ژاپن گرفتار شوند. با این حال ببرها آرزو دارند بهتر از ژاپن عمل کنند. آنها با وجود حرکت موازی با ژاپن، تفاوتهایی از برخی جهات با این کشور دارند.
برخلاف ژاپن سالهای پر از حباب، ببرهای آسیا نمونههای کاملی از محافظهگرایی مالی هستند. از زمان تلاطم بازارها در جریان بحران مالی آسیا در سالهای 1998-1997، این کشورها سپرهای سرمایهای بزرگی برای بانکهایشان تشکیل دادند و خود پیشگام عرصه اعمال محدودیتهای احتیاطی کلان برای وامدهی بودند. همچنین آنها جایگاه امنی برای خود در نظام تجارت جهانی ایجاد کردهاند و اراده مصممی دارند تا در خط رهبری جهانی قرار گیرند. هر چهار کشور به جایگاه خود در صدر رتبهبندیهای جهانی مانند شاخص جهانی رقابتپذیری همایش جهانی اقتصاد یا رتبه سهولت کسبوکار بانک جهانی افتخار میکنند.
اگر ببرها دچار مشکل شوند دلیل آن به خودشان مربوط میشود نه به تکرار اشتباهات ژاپن. تایوان مایل است از درهمتنیدگی اقتصادی خود با چین بکاهد اما اکنون که چین مرکز ثقل اقتصادی آسیاست چنین امری دشوار مینماید. خشم ناشی از تمرکز قدرت اقتصادی در کره جنوبی به تقاضاها برای تشکیل یک نظام عادلانهتر دامن میزند اما بسیاری از واکنشها و اقدامات دولت بیاثر یا دارای اثر معکوس بودهاند.
نظام سیاسی به دقت مدیریتشده سنگاپور تحت فشار بیشتری قرار دارد و اعتراضات علیه مهاجرت نشان میدهد این کشور از عوامگرایی جدیدی که در بسیاری از کشورهای جهان وجود دارد مصون نیست. متاسفانه هنگکنگ ببری است که بیش از همه در معرض خطر واپسگرایی قرار دارد. مردم موفق و پیچیده این کشور قصد دارند خود برای خویش تصمیم بگیرند اما حاکمان آنها چنین چیزی را نمیپذیرند.
بنابراین منطقی است که هنوز درباره ببرهای آسیا بهطور قطعی نتیجهگیری نکنیم. هنوز ممکن است اشتباهات زیادی در آنجا صورت گیرد و ممکن است بسیاری از کارها مسیر صحیح خود را ادامه دهند. هر کدام از آنها انبوهی از نقاط قوت دارند. کره جنوبی یک قدرت بزرگ در عرصه پژوهش است و همزمان برندهای قدرتمند جهانی در زمینههای مختلفی از تلفنهای هوشمند گرفته تا ستارگان موسیقی پاپ دارد. تایوان با وجود شرایط دشوار ژئوپولتیکی بازیگر مهمی در زنجیرههای عرضه جهانی است و همزمان اکوسیستم بزرگی از کسبوکارهای کوچک را توسعه میدهد. هنگکنگ با وجود آشفتگیهای کنونی همچنان حلقه ارتباطی مالی بین چین و سایر نقاط جهان به شمار میرود. سنگاپور از بسیاری جهات بر دیگر ببرها برتری دارد. این دولت-شهر اقتصاد خود را متنوع ساخت و توانست نابرابریهای همراه با شکوفایی اقتصادی را به میزان زیادی تعدیل کند.
ببرهای آسیا برای سایر نقاط جهان نیز اهمیت دارند. سابقه درخشان آنها در سالهای اوج پیشرفتشان همچنان الگو و مرجع حیاتی دیگر کشورهای در حال توسعهای است که تلاش میکنند جلو بروند. تجربه دو دهه گذشته آنها نشان میدهد چگونه کشورها میتوانند از سطوح درآمد متوسط خود را به سطوح بالاتر بکشانند. جهان توسعهیافته نیز به ویژه علاقهمند است عملکرد آنها در چند دهه آینده را مشاهده کند.
چهار ببر آسیا میتوانند موارد آزمونهای آینده باشند. بنگاههای نوآور این کشورها همواره آنها را پیشگامان عرصه فناوری میسازد. جوامع آنها نیز با نمونههای کوچکتری از بسیاری از نگرانیهای جهان ثروتمند روبهرو هستند. نگرانیهایی که شامل این موارد میشوند: چگونه با مشکل پیری جمعیت مقابله کنیم؟ چگونه از کارگران در برابر اثرات خودکارسازی محافظت کنیم؟ چگونه رشد بهرهوری را از نو زنده کنیم؟ چگونه نزدیکی خود به چین و آمریکا را بهطور همزمان حفظ کنیم؟ چگونه دستمزدهای راکد را بالا ببریم و جلو اوجگیری قیمت املاک را بگیریم؟
چند دهه قبل از اینکه عنوان ببرهای آسیا بر این چهار کشور اطلاق شود اقتصادهای کوچک آسیا به یک حیوان دیگر یعنی «غازهای پرنده» تشبیه میشدند. غازهایی که شیفته ژاپن بودند و به دنبال آن پیش میرفتند. در طبیعت نیز همانند اقتصاد، برای غازهای پیرو سادهتر است که به دنبال رهبر پرواز کنند و از فضایی که او ایجاد میکند برای بال گشودن بهره برند. اما آن چیزی که مورد غفلت قرار میگیرد آن است که پرندگان به نوبت جایگاه رهبر و پیرو را عوض میکنند. هنگکنگ، سنگاپور، تایوان و کره جنوبی چندین دهه به راحتی پشت سر اقتصادهای پیشرفته پرواز کردند. خبر خوب و بد آن است که اکنون کسی نمانده که آنها از او پیروی کنند.
منبع: اکونومیست