لذت غیبت
مقابله با نحسی حضور
رونالد ریگان زمانی گفته بود درست است که کار کسی را نمیکشد اما به نظر من چرا باید چنین چیزی را امتحان کنیم؟ کار وقتی از یک سطح خاص بیشتر شود به فرد آسیب میرساند. مطالعات نشان میدهند که پس از 50 ساعت کار در هفته بهرهوری کارکنان به شدت افت میکند. اما هنوز مدیرانی هستند که اصرار دارند کارکنان ساعات طولانی پشت میز بنشینند.
رونالد ریگان زمانی گفته بود درست است که کار کسی را نمیکشد اما به نظر من چرا باید چنین چیزی را امتحان کنیم؟ کار وقتی از یک سطح خاص بیشتر شود به فرد آسیب میرساند. مطالعات نشان میدهند که پس از 50 ساعت کار در هفته بهرهوری کارکنان به شدت افت میکند. اما هنوز مدیرانی هستند که اصرار دارند کارکنان ساعات طولانی پشت میز بنشینند. در بنگاه آزمایش خون ترانوس (Theranos) آقای سانی بالوانی دوست بنیانگذار شرکت، خانم الیزابت هولمز، به شدت به ساعات کاری کارکنان حساس بود و ساعت 5 /7 صبح در اداره مهندسی میچرخید تا مطمئن شود همه سر کار هستند. اما با فروپاشی شرکت همه آن ساعات کاری به هدر رفت و آقای بالوانی و خانم هولمز به تقلب متهم شدند. آقای جکما، بنیانگذار علیبابا، گروه بازرگانی چینی، به تازگی از الگوی 996 تمجید کرد. در این الگو کارکنان از 9 صبح تا 9 شب در شش روز هفته کار میکنند. جک ما این الگو را یک نعمت بزرگ خواند هرچند گفت کارکنان نباید خود را به رعایت چنین ساعاتی ملزم سازند. با این حال، حضور بیش از حد نفرینی است که گریبان کارکنان ادارات مدرن را گرفته است.
روزهایی هستند که شما کار زیادی برای انجام دادن ندارید. شاید منتظر اقدام فردی در اداره دیگر یا منتظر پاسخ یک شرکت به یک درخواست باشید. به محض اینکه ساعت 5 میشود دیگر دلیلی برای ماندن شما در پشت میز باقی نمیماند اما شما رئیستان را میبینید که به شدت مشغول کار است، و از آن مهمتر، او هم شما را میبیند. بنابراین مجبورید خودتان را مشغول نشان دهید.
برخی از این نمونهها چرخههایی هستند که به دوام خود کمک میکنند. اگر رئیس نخواهد قبل از زیردستانش به خانه برود و زیردستان نیز جرات نکنند قبل از رئیس اداره را ترک کنند همه گرفتار خواهند شد. کارکنان احساس میکنند اگر خودشان را سخت مشغول کار نشان ندهند ممکن است از اضافه حقوق یا ترفیع محروم شوند. این مفهوم به سادگی با ساعات طولانی کار اشتباه گرفته میشود. مدیران که اغلب در قضاوت در مورد عملکرد کارکنان ضعف دارند ساعات کاری را ملاک قرار میدهند.
هدر رفتن تلاشها اغلب نتیجه چنین وضعیتی است. یک لطیفه مربوط به شوروی سابق هست که میگوید «ما وانمود میکنیم که کار میکنیم و مدیران وانمود میکنند که باور کردهاند». در این حالت، فرد به جای سخت کار کردن تلاش میکند به مدیران بباوراند که او سخت کار کرده است. قرار دادن کت روی دسته صندلی اداره، قدم زدن با چهرهای جدی و هدفمند و دفترچه یادداشت یا زونکن در دستان و ارسال ایمیل در ساعات غیرعادی سه نمونه از شناختهشدهترین کلکها هستند. پس از مدتی همگان خود به این وهم و گمان میرسند که واقعاً در حال کار کردن هستند.
اما حضور بیش از حد عواقب جدیتری دارد. شاید رایجترین نمونه کشور ژاپن باشد که در آن افراد حتی هنگام بیماری یا ناراحتی در اداره حضور دارند. در این حالت آنها نه به خود و نه به همکاران هیچ لطفی نکردهاند. حضور بیش از حد علاوه بر کاهش بهرهوری میتواند هزینههای پزشکی را برای کارفرما بالا ببرد. طبق مطالعهای که در نشریه «شغل و درمان محیطی» منتشر شد این نوع هزینهها میتواند برای کارفرما شش برابر هزینه غیبت کارمند باشد. به عنوان مثال، مقاله نشریه پزشکی بریتانیا نشان داد که احتمال حضور کارمندان مبتلا به کمردرد خفیف در ادارات ژاپن سه برابر بریتانیاست. در نتیجه این کارکنان با احتمال بیشتری به درد شدیدتر یا افسردگی دچار میشوند. واقعاً هیچچیز به اندازه درد کشیدن در سر کار روحیه را از بین نمیبرد.
هیچکدام از این حرفها به این معنا نیست که کارفرما حق ندارد از کارکنان بخواهد بخش مناسبی از زمان را در سر کار حضور داشته باشند. بدون تردید، گاهگاهی نیاز به تشکیل جلسات، هرچند کوتاهمدت، پیش میآید. برخورد و گفتمان رودررو با همکاران حس رفاقت و دوستی ایجاد میکند، تبادل مفید نظرات را امکانپذیر میسازد و کارکنان را قادر میسازد تا درک بهتری از نیازهای متقابل یکدیگر داشته باشند.
در تاریخ درازمدت بشریت، حضور بیش از حد در محل کار یک پدیده تازه است. در دوران قبل از صنعت، اکثر مردم در مزارع یا کارگاههای خودشان کار میکردند و درآمد آنها به اندازه تولیدشان بود. کارخانهها به این دلیل ظهور کردند که دستگاههای جدید از روشهای قدیمی تولید کارآمدتر بودند. اما فقط کارفرمایان بزرگ صاحب سرمایه توانایی تاسیس کارخانه را داشتند. ناگهان دستمزد کارگران نه بر اساس تولید بلکه بر مبنای ساعات کار تعیین شد و آنها ملزم شدند برای ورود و خروج ساعت بزنند.
اما دستگاههای جدید مانند تلفنهای هوشمند و لپتاپها قابل حمل هستند و میتوان به همان سادگی اداره از آنها در منزل استفاده کرد. تبدیل اداره به زندانی که زندانیان فقط عصرها میتوانند از آن خارج شوند در عصری که خودکارسازی (اتوماسیون) جای وظایف عادی را میگیرد و از کارکنان انتظار میرود خلاقیت بیشتری از خود نشان دهند کمکی در حق آنها نیست. مولد بودن به حضور ذهن نیاز دارد نه حضور جسم.
منبع: اکونومیست