تنوع در روابط خارجی، راز نجات از تحریم
بررسی آثار سیاسی تحریمهای آمریکا در گفتوگو با مهرداد عمادی
مهرداد عمادی میگوید: ترکیه در این سالها به این دلیل موفق بوده است که هیچوقت تمام تخممرغهای خود را در یک سبد نگذاشته است و به طور همزمان هم با آمریکا، هم با اتحادیه اروپا و هم با روسیه، ایران و قطر نیز رابطه نزدیکی داشته است. چنین تنوعی در روابط خارجی ایران مشاهده نمیشود.
تحریمهای آمریکا علیه ترکیه، باعث شد تا رجب طیب اردوغان رئیسجمهور ترکیه با اتخاذ موضعی سخت علیه تصمیم آمریکا، اقتصاد ترکیه را باثبات و پایدار بخواند و اعلام کند که اقدامات تلافیجویانهای علیه این تحریمها انجام خواهد داد. از سوی دیگر دور جدید تحریمها علیه ایران و روسیه نیز موجب شده تا این دو کشور که در منطقه همواره حامی هم بودهاند با یک محدودیت مشترک به نام تحریم روبهرو شده و به دنبال تقویت روابط سیاسی و اقتصادی خود باشند. به منظور بررسی چگونگی اثرگذاری تحریمهای آمریکا بر روابط خارجی سه کشور ترکیه، ایران و روسیه گفتوگویی را با مهرداد عمادی، تحلیلگر مسائل اقتصادی-سیاسی انجام دادیم. این اقتصاددان معتقد است سه کشور سطوح مختلفی از تحریمها را تجربه میکنند که در این میان تحریمهای علیه ایران بسیار سنگینتر از بقیه است ولی از نظر جنس هر سه کشور با تحریمهایی مواجهند که اقتصاد را نشانه گرفته است. عمادی میگوید، تنوع در روابط خارجی میتواند نقشی تعیینکننده در میزان مقاومت کشورها در برابر تشدید تحریمها داشته باشد. او معتقد است چین، برنده اصلی تحریمهاست که میتواند نفوذ اقتصادی خود را در جهان افزایش دهد.
♦♦♦
اخیراً دولت آمریکا به بهانه آزاد نکردن کشیش در بند آمریکایی در ترکیه، تحریمهایی را علیه این کشور وضع کرد. آیا واقعاً همین اتفاق بهانه این تحریمها بوده یا ایالاتمتحده منتظر بهانهای برای اعمال تحریمها بر این کشور بوده است؟
در واقع میتوان گفت بله. روابط آمریکا و ترکیه در پنجره زمانی 2016 تا پایان ژانویه 2018، به دلیل تفاوتها و اختلافنظرهایی که دو کشور در سیاست خود در قبال سوریه داشتند، بسیار بسیار تاریکتر شد. در حالی که ترکیه و ایالاتمتحده در ابتدای بحران سوریه از نظر اهداف نزدیک بودند و مهمترین آنها افزایش فشار بر روسیه برای خروج یا کاهش نفوذ در سوریه و بازنگری در خصوص مسائل دیگر در منطقه بود. اما این رابطه نزدیک پس از مرحله دوم عملیات نظامی در سوریه به سرعت رنگ تیرگی به خود گرفت و شکافهایی میان دو کشور به وجود آمد. در واقع ترکها متوجه شدند که برخی از جنگجویان سوری کردتبار که در مقابل ترکها میجنگیدند از سوی کارشناسان و مستشاران نظامی آمریکایی آموزش دیدهاند. از سوی دیگر افرادی در میان مبارزان وجود داشتند که سابقه جنگ و حضور نظامی در افغانستان را نیز داشتند. همین موضوع ترکیه را دچار نگرانی کرد، چراکه شاید مهمترین خط قرمز این کشور، تمامیت ارضی بوده و در این راستا نگران بودند کردها قدرت کافی برای استقلال از ترکیه را به دست آورند. از سوی دیگر تماس مکرر برخی نیروهای مخالف دولت ترکیه با مقامات رژیم صهیونیستی نیز باعث شد تا شکاف میان آنکارا و واشنگتن عمیقتر شود. این موضوع به سه سال قبل از روی کار آمدن ترامپ برمیگردد زمانی که طرح کردستان بزرگ در خاورمیانه کلید خورد؛ طرحی که امنیت بلندمدت و حضور استراتژیک آمریکا و اسرائیل را در منطقه امکانپذیرتر میکند. از سوی دیگر بازداشت کشیش برانسون و به تبع آن تحریمهای ایالاتمتحده، در واقع نشاندهنده بخش بسیار کوچکی از سرد شدن روابط آنکارا با تلآویو و واشنگتن است.
این تحریمها چه شباهتهایی با تحریمهای ایران و روسیه دارد؟ تفاوتهای میان تحریمهای اعمالشده ایالاتمتحده بر سه کشور روسیه، ایران و ترکیه چیست؟
شباهتهای کمی میان جزئیات تحریمها وجود دارد البته ممکن است با تشدید تحریمهای احتمالی علیه ترکیه شباهتها بیشتر شود. در حال حاضر تحریمهای ایالاتمتحده علیه ترکیه شامل تحریم بانک بزرگ این کشور میشود که یکی از بانکهایی است که در دوران تحریمهای آمریکا با ایران همکاری داشته است، تحریمی بالغ بر 5 /1 میلیارد دلار که عملاً بانک را از نظر مالی ورشکسته خواهد کرد. از سوی دیگر آمریکا مالیاتهای جدیدی بر صادرات فولاد و دو بخش دیگر اقتصاد ترکیه وضع کرده است. اینها موضوعهای مهمی هستند که بر ارز ترکیه فشار وارد کرده و سرمایهگذاران خارجی را از حضور فعال در ترکیه بر حذر میدارند. اما به هر حال این تحریمها به شدت تحریمهای وضعشده علیه ایران نیستند. از سوی دیگر تحریمهای ایران تهدیدکننده نیز محسوب میشوند. عملاً آمریکا به دنبال سناریوی محاصره ایران است. در واقع آمریکا با تحریم علیه ایران در حال نقض کردن تمام قوانین بینالمللی از سال 1958 تاکنون (چه بر اساس قوانین سازمان ملل و چه بر اساس قوانین بینالمللی تعرفههای تجاری) است. در مورد روسیه باید به این نکته اشاره کنم که بخش عمدهای از تحریمهای آمریکا عملاً تحت فشار بریتانیا و آلمان وضع شده است. در واقع نظر من این است که کاخ سفید تمایلی به تشدید تحریمها بر روسیه ندارد. شاید جدیترین تحریم آمریکا علیه روسیه، محدود شدن صادرات تکنولوژیهایی با کاربرد فضایی و نظامی به روسیه باشد. به طور کلی میتوان گفت شباهتهای تحریمهای روسیه با ایران بسیار کم است. در واقع در حال حاضر تحریمهای آمریکا علیه ترکیه و ایران از نظر جنس بیشتر به هم شبیه هستند. البته باید این موضوع را نیز اضافه کنم که آلمان و بریتانیا به خاطر مسائل امنیت داخلی، امنیت انرژی و حضور نظامی و همچنین مسائل مربوط به اوکراین و لهستان در واقع پیشاهنگ تحریمهای بیشتر علیه روسیه هستند.
اهداف سیاسی آمریکا از اعمال این تحریمها چیست؟
در نهایت میتوان اینگونه عنوان کرد که هدف آمریکا از معرفی و اعمال تحریمها افزایش هزینههای روسیه، ترکیه و علیالخصوص ایران است. آمریکا میخواهد از نفوذ این کشورها در منطقه و جهان کم کند. به واسطه سیاستهای 12 سال اخیر ایران در منطقه، آمریکا عملاً همان لحنی را در خصوص ایران به کار میبرد که پیشتر برای عراق استفاده کرده بود. البته این لحن هنوز در رسانههای آمریکایی مورد پذیرش قرار نگرفته است و این میتواند موضوع مهمی برای ایران باشد. در دولت ترامپ، رسانهها دید بسیار منفیای به ترامپ دارند و بارها اعلام کردهاند که ترامپ هیچ حرف راستی نمیزند، اخیراً در گزارشی که سیانان منتشر کرد نسبت وعدههای راست به دروغ ترامپ یک به هشت عنوان شد. این موضوع البته ناشی از رفتار بسیار بد و مواضع تند ترامپ علیه رسانهها نیز میشود. البته شکی وجود ندارد که عمیقترین و بلندمدتترین هدف آمریکا در استفاده از ابزارهای تحریمی، ایران است. با این حال به نظر نمیرسد ایران هیچکدام از دو سناریوی مدنظر واشنگتن را بپذیرد. سناریوی اول که تغییر بنیادین نظام سیاسی در ایران است قطعاً مورد پذیرش جمهوری اسلامی قرار نخواهد گرفت و سناریوی دوم نیز بازنویسی روابط خارجی ایران (برای مثال در حوزه خلیج فارس یا مسائل مربوط به امنیت اسرائیل از دید تلآویو و همچنین حضور عملی و روزانه مستشاران تلآویو در منطقه) است که به نظر من آن هم پذیرفته نخواهد شد. چنین رویکردی از طرف ترکیه نیز میتواند تکرار شود. اگرچه در حال حاضر آمریکا اعلام نکرده است که قصد تغییر دولت را در ترکیه دارد اما اردوغان به ویژه پس از کودتای نافرجام به شدت به آمریکا بدبین شده است. در واقع اگر با دقت بیشتری تمام بازداشت و عزل و نصبهایی را که در سیستم نظامی ترکیه صورت گرفته است دنبال کنیم متوجه میشویم که این افراد یا روابط نزدیکی با واشنگتن داشته یا افرادی بودند که در چارچوب همکاریهای نظامی و مانورها و تمرینهای هوایی با تلآویو فعالیت داشتند. از آنجا که نیروهای نظامی ترکیه به عنوان یک سمبل و تابو در نظام این کشور محسوب میشود و در واقع وجود ترکیه نیز به خاطر آمدن افسران جوان ترک (گروه آتاتورک) بوده، تصویر این چنینی از ارتش در واقع شکستن تابو بوده که به تصور مقامات ترک تهدیدی برای تمامیت ارضی این کشور به شمار میرود. در واقع اگر بخواهیم درک درستی از تحریمهای ترکیه داشته باشیم باید به این نکته بسیار مهم توجه کنیم که رابطه میان آنکارا و تلآویو در سایه شاید موجب این تحریمها شده باشد. اگر از نفوذ و قدرت لابیگری تلآویو اطلاع داشته باشیم، متوجه خواهیم شد که هزینههایی که ترکیه در قبال مخالفت با آنها خواهد داد بسیار بیشتر خواهد بود. اگرچه تا به امروز به هیچ رسانه ترکیهای اجازه داده نشده که کلید اصلی کودتای نظامی را ملاقات افسران ترک و مستشاران واشنگتن و تلآویو قلمداد کنند. چراکه آنکارا بسیار آگاه است که «رفتن در کیسه» در برابر اسرائیل به دلیل قدرت بالای نفوذ این رژیم در آمریکا و حتی اروپا برای ترکیه بسیار هزینهبر خواهد بود. به نظر من این موضوع هوشیاری دولت اردوغان را نشان میدهد که به صورت چراغ خاموش در حال انجام تغییراتی در نیروهای نظامی، امنیتی و حتی سیستم اداری کشور است.
این اقدام آمریکا بر این سه کشور و به طور کلیتر در معادله قدرت در خاورمیانه چه اثراتی خواهد داشت؟ به بیان دیگر این تحریمها در روابط خارجی سه کشور چه تغییری ایجاد خواهد کرد؟
به نظر من از زمان بستن کانال سوئز از طرف جمال عبدالناصر تا به امروز، هیچوقت خاورمیانه تا به این اندازه با مسائل چالشبرانگیز مواجه نبوده است. از سوی دیگر تحولات روسیه نیز اوضاع را پیچیدهتر کرده است. در حال حاضر ما در حال مشاهده این مساله جدی به خاطر این تحریمها هستیم که نزدیکی بسیار بیسابقهای میان مسکو و آنکارا در حال شکلگیری است. ترکیه از نظر ارتش کلاسیک و نیروی زمینی و همچنین از نظر امنیت جغرافیایی مهمترین عضو ناتو به حساب میآید. اگرچه در امنیت اروپا لهستان از اهمیت بیشتری برخوردار است اما در چارچوب ناتو و رودررویی با تهدیدات پیشروی غرب، ترکیه از اهمیت بالاتری برخوردار است. در این راستا نزدیکی میان ترکیه و روسیه نهتنها در چارچوب سیاست آغوش باز مسکو مشاهده میشود بلکه در چارچوب همکاریهای نظامی و افزایش اعتبارات ارزی برای خرید سختافزارها از مسکو نیز میتوان این روابط نزدیک را دید. در واقع ترکیه در این سالها به این دلیل موفق بوده است که هیچوقت تمام تخممرغهای خود را در یک سبد نگذاشته است و به طور همزمان هم با آمریکا، هم با اتحادیه اروپا و هم با روسیه، ایران و قطر نیز رابطه نزدیکی داشته است. چنین تنوعی در روابط خارجی ایران مشاهده نمیشود. روسیه نیز از این موضوع آگاه است بنابراین تمایل بسیار زیادی برای برقراری روابط نزدیک تجاری و نظامی با این کشور دارد تا ترکیه به سراغ گزینه دیگری نرود. موضوعی که در قبال رابطه ایران و روسیه اینچنین نیست. اگرچه ایران هم از نظر منابع انرژی و هم از نظر استراتژیک از اهمیت بالاتری برای روسها برخوردار است. شاید بازنگری در تنوع روابط خارجی در کشور بتواند امنیت سیاسی و قدرت چانهزنی اقتصادی ایران را در سطح جهانی تقویت کرده و شکنندگی ایران را در برابر فشارهای خارجی کمتر کند. اگرچه بخش عمدهای از این ناکامی در ایجاد روابط جدید، به دلیل فشارهای بیسابقهای بوده که واشتگتن، تلآویو و ریاض برای ما ایجاد کردهاند و به همین دلیل نزدیکی ایران به مسکو و پکن افزایش پیدا کرده است. من به شخصه امیدوارم ایران بتواند رابطه نزدیکتری با دهلینو داشته باشد چراکه بر این باورم که هند از نظر اهمیت استراتژیک چیزی کمتر از چین و روسیه ندارد. و این اهمیت را میتوان در توان هند در فناوری اطلاعات و سختافزارهای موشکی مشاهده کرد. متاسفانه به دلیل محدود بودن روابط خارجی، هندیها نیز با وجود صمیمیت تاریخی که میان دو کشور وجود دارد، نهتنها تمایل چندانی به تقویت روابط خود با ایران ندارند بلکه در برخی موارد مثل پرداختهای نفتی در دولت قبل، برخورد خوبی با ایران نداشتهاند.
نقش چین در اقتصاد و سیاست سه کشور در مقابله با تحریمهای آمریکا چه خواهد بود؟
چین بیشترین بهرهوری را در مورد ایران خواهد داشت چراکه از طرفی هم توان ایران برای تامین نیازهای انرژی چین بسیار بالاست و از طرف دیگر ایران برای برقراری رابطه تجاری و سیاسی با کشورهای خارجی محدودیتهایی را دارد. این در حالی است که همانطور که عرض کردم روسیه چنین محدودیتهایی را ندارد و تنوع سیاستهای خارجی بسیار بالاتری نسبت به ایران دارد. این کشور هم با چین و هند رابطه تجاری نزدیکی دارد و هم باکشورهای اروپایی نظیر فرانسه و اتریش. و البته این موضوع را باید مدنظر قرار داد که تحریمهای روسیه در مقابل تحریمهای ایران بسیار بسیار کوچکتر و سطحیترند. بنابراین رابطه چین با روسیه قطعاً نزدیکتر از ترکیه و ایران خواهد شد. همانطور که در حال حاضر مشاهده میکنیم چین بسته یوآن-روبل را برای دادوستد در بازارهای انرژی به مسکو پیشنهاد داده و روسها نیز آن را پذیرفتهاند. بر اساس اسناد موجود نسبت این بسته نیز 3 به 1 (یوآن به روبل) است. نسبتی که قابل قبول است چراکه اقتصاد چین چندین برابر اقتصاد روسیه است. حضور چین در ترکیه حداقل در کوتاهمدت چندان جدی نخواهد بود. اما در میانمدت به نظر میرسد چنین تمایلی برای حضور چینیها در صنایعی نظیر ترابری و بندرسازی وجود داشته باشد.
با این تفاسیر میتوان گفت احتمالاً چین برنده اصلی تحریمهای آمریکا علیه این سه کشور باشد. از سوی دیگر ترکیه نیز شانس خوبی برای فرصتسازی از این تهدید دارد چراکه میتواند امتیازات خوبی را در این شرایط از ایران بگیرد و به نظر میرسد حتی با وجود سقوط شدید لیر، این امتیازات بیشتر از هزینههایی باشد که ترکیه بابت تحریمها پرداخت خواهد کرد. بنابراین در صورتی که این تحریمها ادامه پیدا کند ما شاهد چرخیدن سکه به سمت ترکیه خواهیم بود که این زیرکی آنکارا در استفاده ابزاری از تنوع روابط خارجی را میرساند.
آیا تحریمها موجب نزدیکی این سه کشور خواهد شد؟
بله، میتوان گفت روابط میان سه کشور در حال نزدیکی است اما اینکه کدام کشورها بیشتر از این نزدیکی سود ببرند من گمان میکنم از نزدیکی ایران و روسیه کفه ترازوی منفعت به سمت روسیه بچربد هرچند در روابط ترکیه-روسیه و ترکیه-ایران به نظر رابطهای برد-برد و متوازن را شاهد خواهیم بود. به نظر من سودی که ما از رابطه نزدیک با روسیه به دست خواهیم آورد برخلاف آنچه برخی در داخل کشور تصور میکنند در مقابل هزینهای که از این افزایش وابستگی خواهیم داد، بسیار کمتر خواهد بود.
آیا میتوان گفت ابزار تحریم از سوی آمریکا بدون کمک اتحادیه اروپا دیگر تاثیرگذار نخواهد بود؟
دستکم در مورد ایران باید گفت متاسفانه اینطور نیست. هنوز هم تحریمهای آمریکا اثرگذاری خود را (بهخصوص در کوتاهمدت و میانمدت) خواهد داشت. اگر اروپا با آمریکا همکاری نکند، همانطور که در گذشته نیز شاهد بودیم، تحریمهای آمریکا آزاردهندگی خود را خواهد داشت ولی فلجکننده نخواهد بود. البته برای اروپا تحریم کردن ایران بدون هزینه نبود. بهخصوص برای کشورهایی نظیر ایتالیا، آلمان و فرانسه که روابط تجاری نزدیک و سنگینی با ایران داشتند. به همین دلیل نمیتوان گفت تحریمهای آمریکا بدون حضور اروپا تاثیرگذار نخواهد بود. ولی باید به این نکته توجه داشت که همراهی اروپاست که شدت اثرگذاری تحریمهای آمریکا را تعیین میکند. به همین دلیل است که آمریکا به دنبال آن است تا ابتدا نظر بریتانیا را به خود جلب کرده و پس از آن فرانسه نیز همواره نشان داده به تدریج با بریتانیا همنظر خواهد شد و آلمان تنها خواهد ماند. در این صورت نیز آلمان همانطور که در مورد جنگ عراق هم نشان داد به ناچار تن به تصمیم جمع خواهد داد.