تله دفاع از انتخاب
چرا مسنترها از انتخابهای اشتباه خود نمیگذرند؟
شاید عجیب باشد، اما حکایت «زمینخوردهای که تا آخر سینهخیز رفت» یا «فردی که وارد یک جمع شد، با نفر اول دست داد و مجبور شد تا آخر با همه خوشوبش کند» ریشه علمی دارند. «سوگیری حمایت از انتخاب» گریزی است بر منطقیسازی انتخاب پس از اقدام که سبب میشود افراد بر اقدامات خود پافشاری کنند و هیچگاه به اشتباهاتشان اعتراف نکنند.
شاید عجیب باشد، اما حکایت «زمینخوردهای که تا آخر سینهخیز رفت» یا «فردی که وارد یک جمع شد، با نفر اول دست داد و مجبور شد تا آخر با همه خوشوبش کند» ریشه علمی دارند. «سوگیری حمایت از انتخاب» گریزی است بر منطقیسازی انتخاب پس از اقدام که سبب میشود افراد بر اقدامات خود پافشاری کنند و هیچگاه به اشتباهاتشان اعتراف نکنند. سوگیری حمایت از انتخاب، نوعی سوگیری شناختی است که طی آن افراد تمایل دارند ویژگیهای مثبت را به گزینهای که انتخاب کردهاند، نسبت دهند؛ این در حالی است که ویژگیهای گزینههای انتخابنشده را کماهمیت جلوه میدهند. این نوع سوگیری، بر چگونگی ارزیابی و یادآوری تصمیمات افراد تاثیر میگذارد و در بیشتر مواقع، احساس رضایت افراد را از انتخابهایشان تقویت میکند. سوگیری حمایت از انتخاب، از طریق چند فرآیند شناختی تقویت میشود که از آن جمله میتوان به کاهش ناهماهنگی شناختی، نظریه ادراک از خود و بازسازی حافظه اشاره کرد. در کنار آن، عوامل متعددی در قدرت و وقوع سوگیری حمایت از انتخاب نقش دارند که در این میان، سرمایهگذاری عاطفی، برگشتناپذیری تصمیم، درنظرگیری نسبت موفقیت، مقایسه اجتماعی، تامل نسبت به زمان، تلاش برای توجیه انتخاب و اعتبارسنجی خارجی وزنه سنگینتری دارند. تاکید بر ویژگیهای یک محصول پس از خرید و کماهمیت جلوه دادن مشکلات آن از جمله تاثیراتی است که سوگیری حمایت از انتخاب در حوزه رفتار مصرفکننده دارد. همچنین، رایدهندگان ممکن است حمایت خود را از یک نامزد خاص با برجسته کردن نقاط قوت و نادیده گرفتن نقاط ضعف آنها، بهویژه پس از انتخابات توجیه کنند که در انتخابهای سیاسی افراد بسیار تاثیرگذار است. و البته مهمتر از همه، افراد در انتخاب شغل ممکن است به طور گذشتهنگر، انتخابهای شغلی را با تاکید بر جنبههای مثبت مسیر شغلی انتخابی خود و کاهش مزایای جایگزینها توجیه کنند که نقش پررنگی در زندگی آنها خواهد داشت. چنین مثالهایی نشان میدهد سوگیری حمایت از انتخاب، در گسترهای وسیع از اقدامات روزانه وجود دارد و از ارتباطات روزمره تا انتخابهای سخت سیاسی و اقتصادی و حتی سرمایهگذاریهای مالی و تجاری نقش بسیار زیادی ایفا میکند.
زندگی زوجهای جوان؛ یک بررسی موردی
در حومه تگزاس، جان و امیلی، زوج جوانی که سالهای آخر دهه 30 زندگی خود را میگذراندند، هدفگذاریهای زندگی مشترک خود را به سمت خرید خانه هدایت کردند. آنها بازار مسکن را بهدقت جستوجو کردند تا خانه مورد نظرشان را پیدا کنند، اما نمیدانستند تصمیماتی که در این زمینه میگیرند، تحت تاثیر پدیدهای قرار خواهد گرفت که به «سوگیری حمایت از انتخاب» معروف است و مسیر مالی زندگی آنها را شکل خواهد داد. جان، تحلیلگر مالی یک شرکت محلی بود و امیلی، در یک مدرسه ابتدایی نزدیک به محل زندگیشان معلم بود. هر دو افرادی بودند که دیدگاه مشترکی برای ساختن آیندهای پایدار داشتند. آنها در جستوجوهایشان برای پیدا کردن یک مکان زندگی مناسب، خانه جذاب سهخوابهای پیدا کردند که در محلهای خوب قرار داشت و البته با معیارهای آنها نیز همخوانی داشت. بااینحال، قیمت خانه کمی بالاتر از بودجهای بود که جان و امیلی در اختیار داشتند، اما امکانات رفاهی مدرن، حیاط خلوت بزرگ و نزدیکی به محل کار جان، امتیازها و ویژگیهایی بود که نمیتوانستند آنها را نادیده بگیرند. در نهایت، با توجه به امکان افزایش قیمت ملک در آینده، موقعیت ایدهآل و درنظرگیری آینده فرزندانشان برای بزرگ شدن در این محله مطلوب، تصمیم گرفتند خانه را بخرند. با وجود اینکه مبلغ خانه بالاتر از بودجه آنها بود، با دریافت وام و تسهیلات مختلف، خانه را خریداری کردند و با نقل مکان به خانه جدید، در شادی دستیابی به یک زندگی مطلوب، غرق شدند. بااینحال، خوشحالیهایشان تداوم نداشت. با تبدیل شدن ماهها به سال، واقعیتهای مالی خانه جدید پیش روی این زوج جوان قرار گرفت. پرداخت اقساط وام مسکن و هزینههای بالای تعمیر و نگهداری خانه جدید، شرایط مالی آنها را بهشدت زیر فشار قرار داد. مدت زیادی نگذشت که جان و امیلی متوجه شدند بخش زیادی از درآمد خود را به پرداخت وام مسکن اختصاص میدهند و بودجه کمی برای پسانداز یا مخارج روزانه در اختیار دارند. در کنار این اتفاق، تغییر در شرایط اقتصادی و از جمله نوسانات نرخ بهره و مالیات بر دارایی، فشار بیشتری به وضعیت مالی آنها وارد کرد. با وجود تلاشهای زیادی که برای مدیریت هزینهها و البته تامین مالی انجام میدادند، فشارهای مالی همچنان ادامه داشت و بر توانایی آنها برای پسانداز به منظور سایر اهداف مالی مانند بازنشستگی و تحصیل فرزندانشان اثر گذاشت. این زوج جوان تصمیم گرفتند به بررسی چالشهای مالی خود بپردازند و در بررسیهای اولیه متوجه شدند فرآیند تصمیمگیری اولیه خود را تحت تاثیر سوگیری حمایت از انتخاب قرار دادهاند. آنها در این فرآیند، موقعیت جغرافیایی، امکانات رفاهی و پتانسیلهای رشد را در نظر گرفته بودند، اما جنبههای منفی بالقوه مانند هزینههای تعمیر و نگهداری و فشارهای مالی ناشی از پرداخت اقساط را نادیده گرفتند. وابستگی عاطفی و روانی انتخاب خانه مطلوب آنها، سبب شد تا قدرت تصمیمگیری کاهش یابد و خواستههای کوتاهمدت را بر احتیاط مالی بلندمدت ارجحیت دهد.
چرا اینگونه میشود؟
تصور کنید کفشی خریدهاید که به نظرتان کامل است و هیچ نقصی ندارد. طرح زیبا و جذاب، چرم باکیفیت، کفی محکم و البته قیمت مناسب سبب شده این کفش را بخرید و از آن استفاده کنید. پس از خرید کفش و در اولین استفاده، متوجه میشوید آنقدرها هم راحت نیست و پاهایتان را اذیت میکند. اما تحمل میکنید. چرا که کفش جدید، سبک جذابی دارد و وجهه اجتماعیتان را بهبود میبخشد. پس، به جای اینکه به راحتی آن فکر کنید، به دلایلی میاندیشید که سبب شدهاند کفش را بخرید. پس از مدتی به این نتیجه میرسید که کفشهای جدید نهتنها مشکلی ندارند، بلکه بسیار خوب هستند و لازم است در موقعیتهای مختلف استفاده شوند. در چنین شرایطی، کفش را دوباره و دوباره میپوشید و درد پاهایتان را هم تحمل میکنید. این فرآیند، بارها و بارها تکرار میشود و پس از شش ماه، نه آن کفش ویژگیهای قبلی را دارد و نه پای شما، همان پای سالم باقی مانده است. در واقع، به دلیل حمایت از انتخاب اشتباه، تاولها و دردهای زیادی را تحمل کردهاید و در نهایت هم به نتیجه مطلوب دست پیدا نکردهاید. اینگونه است که پژوهشگران علمی اعتقاد دارند سوگیری حمایت از انتخاب، ریشه در فرآیندهای شناختی دارد. یکی از این فرآیندهای شناختی، کاهش ناهماهنگی شناختی است. زمانی که تصمیمی میگیریم، بهویژه تصمیمی که شامل منابع یا احساسات قابل توجهی است، اگر گزینه انتخابشده دارای اشکالاتی باشد یا گزینههای انتخابنشده، مزیتهایی داشته باشند، ناهماهنگی شناختی را تجربه میکنیم. برای کاهش این تعارضات درونی، تمایل داریم جنبههای مثبت انتخاب خود را تقویت کنیم و جنبههای منفی آن را نیز کاهش دهیم. از سوی دیگر، نظریه ادراک از خود، دلیل دیگری است که سبب میشود انسانها در دام سوگیری حمایت از انتخاب گرفتار شوند. افراد نگرشهای خود را از رفتارهایشان استنتاج میکنند. پس از انتخاب، در بیشتر مواقع، افراد استنباط میکنند که باید تصمیم خوبی گرفته باشند، زیرا آن را انتخاب کردهاند، در نتیجه ارزیابیهای مثبت از انتخاب خود را تقویت میکنند. در نهایت، بازسازی حافظه، سومین دلیلی است که سبب میشود افراد در باتلاق سوگیری حمایت از انتخاب فرو بروند. خاطرات ما از رویدادهای گذشته، بهویژه در فرآیندهای تصمیمگیری، ایستا نیستند، بلکه بر اساس باورها و نگرشهای فعلی بازسازی میشوند. در نتیجه، خاطرات انتخابهای ما جهتگیری غرضورزانهای به سمت افزایش مطلوبیت آنچه انتخاب کردهایم پیدا میکند. در کنار این موضوعات ریشهای که سبب حمایت افراد از انتخابهایشان میشود، عوامل متعدد دیگری نیز وجود دارند که مزید بر علت میشوند تا افراد دچار سوگیری حمایت از انتخاب شوند. سرمایهگذاری عاطفی یکی از این عوامل است. هر چه سرمایهگذاری عاطفی در یک تصمیم بیشتر باشد، تمایل به جانبداری قویتر است. تصمیمات عاطفی، مانند تصمیمات مربوط به روابط شخصی یا هویت، اغلب به سوگیریهای بارزتر منجر میشود، زیرا افراد به دنبال تایید عاطفی انتخابهای خود هستند. در کنار آن، اگر تصمیمی برگشتناپذیر باشد یا تغییر آن دشوار به نظر برسد، افراد برای محافظت از عزت نفس و حفظ اعتماد به تصمیمات خود، تمایل بیشتری برای انتخاب سوگیری نشان میدهند. همچنین، زمانی که نتایج مطلوب باشد، به احتمال زیاد، افراد بیش از اینکه موفقیت را به عوامل خارجی نسبت دهند، به قدرت تصمیمگیری خود نسبت میدهند. این انتساب، ارزیابی مثبت از انتخابهای آنها را تقویت میکند. مقایسه انتخابهای ما با انتخابهای دیگران نیز میتواند بر سوگیریهای حمایت از انتخاب تاثیر بگذارد. اگر دیگران انتخابهای متفاوت با نتایج بهتر داشته باشند، افراد ممکن است جنبههای مثبت انتخابهای خود را برای حفظ عزت نفس تقویت کنند. با گذشت زمان، افراد تمایل دارند تصمیمات خود را مثبتتر به خاطر بسپارند. این فاصله زمانی امکان بازسازی مطلوبتری از خاطرات و قضاوت در مورد انتخابهای گذشته را فراهم میکند. تلاشی که برای توجیه تصمیم پس از اتخاذ آن انجام میشود نیز میتواند سوگیری حمایت از انتخاب را تشدید کند. هر چه تلاش بیشتری صرف شود، سرمایهگذاری روانی در توجیه تصمیم بیشتر میشود. نکته مهمتر اینکه، اعتباردهندههای محیطی تصمیمات، مانند تحسین یا به رسمیت شناخته شدن از سوی دیگران، ارزیابیهای مثبت را تقویت میکند و به شکلگیری سوگیری حمایت از انتخاب یاری میرساند.
پای ثابت همه تصمیمها
سوگیری حمایت از انتخاب، بر فرآیندهای تصمیمگیری حوزههای مختلفی مانند امور مالی، انتخابهای سیاسی، رفتار مصرفکننده و انتخابهای شغلی تاثیر میگذارد. افراد با توجیه منطقی تصمیماتی که پیش از این گرفتهاند و تاکید بر جنبههای مثبت و درعینحال کماهمیت جلوه دادن معایب، ممکن است تواناییهایشان را برای ارزیابی عینی انتخابها و انطباق با اطلاعات جدید از دست بدهند و تصمیمات اشتباهی بگیرند که مسیر زندگی آنها را تحت تاثیر قرار دهد. سوگیری حمایت از انتخاب پیامدهای مختلفی برای فرآیندهای تصمیمگیری افراد ایجاد میکند. نخستین موضوع این است که افراد تمایل دارند به دنبال اطلاعاتی باشند که تصمیمات آنها را تایید کند. این در حالی است که در چنین شرایطی، شواهد متناقض را نادیده میگیرند و با تقویت سوگیری، ارزیابیهای عینی را با محدودیت روبهرو میکنند. افراد همچنین با منطقی جلوه دادن انتخابهای گذشته از طریق سوگیری حمایت از انتخاب، در تصمیمگیریهای آینده «ریسکگریزتر» میشوند تا از پذیرش اشتباهات یا شکستهای احتمالی اجتناب کنند. به همین دلیل است که عدم تمایل به ارزیابی مجدد تصمیمات گذشته به دلیل سوگیری حمایت از انتخاب، میتواند موجب رکود در رشد شخصی، پیشرفت حرفهای یا موفقیت مالی شود. نکتهای که اهمیت بیشتر دارد این است که سوگیری حمایت از انتخاب میتواند به اعتماد بیشازحد در تواناییهای تصمیمگیری کمک کند، و افراد را به دستکم گرفتن ریسکها و دستکم گرفتن پاداشها در انتخابهای آینده هدایت کند. بررسی افرادی که در یک سهام خاص سرمایهگذاری میکنند، نکات جالبی را در این زمینه آشکار میکند. اگر فردی بر اساس اطلاعات بهدستآمده مقدار قابل توجهی از داراییهایش را در یک سهام خاص سرمایهگذاری کند و با گذشت زمان، سهام خریداریشده آنگونه که باید به او سود نمیرساند، فرد را در حوزههای مختلف درگیر سوگیریهای انتخابی میکند. در این ارتباط ممکن است آن فرد با منطقی جلوه دادن تصمیم سرمایهگذاری خود، در تله سوگیری حمایت از انتخاب گرفتار شود. چنین فردی که نمونههای تکثیرشدهاش در حوزههای اقتصادی بسیار به چشم میخورد، بر جنبههای مثبت تحقیقات اولیه خود تاکید میکند و علائم هشداردهندهای را که نادیده گرفته، کماهمیت جلوه میدهد. چنین میشود که افراد گرفتار در تله سوگیری حمایت از انتخاب، عملکرد ضعیف خود را به عوامل محیطی خارج از کنترل نسبت میدهند. این سوگیری میتواند آنها را از ارزیابی مجدد عینی استراتژی سرمایهگذاری خود و انجام تنظیمات لازم باز دارد. این سوگیری در انتخابهای سیاسی هم نقش غیرقابل انکاری ایفا میکند. تصور کنید افراد در طول مبارزات انتخاباتی، به دلیل ارزشهای مشترک و وعدههای دادهشده، از یک نامزد سیاسی حمایت کنند. بااینحال، پس از انتخابات، نامزد مورد نظر به وعدههای کلیدی خود عمل نمیکند و افراد به این نتیجه میرسند که انتخاب اشتباهی انجام دادهاند. در چنین شرایطی، ممکن است رایدهنده با توجیه حمایت خود از نامزد، با وجود نتایج ناامیدکننده، سوگیری حمایت از انتخاب را در رفتار خود بروز دهد. چنین فردی بر ویژگیهای مثبت نامزد مانند کاریزما یا وعدههای اولیه تمرکز میکند، درحالیکه شکستها یا حاشیهها را کماهمیت جلوه میدهد. این سوگیری میتواند به حمایت مستمر از نامزد بر اساس تصمیمات گذشته به جای ارزیابی انتقادی از عملکرد آنها منجر شود. سوگیری حمایت از انتخاب، در رفتار مصرفکننده نیز به میزان زیادی دیده میشود. زمانی که مصرفکننده پس از تحقیق گسترده و مقایسه با گزینههای دیگر، یک ابزار الکترونیکی پیشرفته را خریداری میکند و در مدت کوتاهی پس از خرید با مشکلات فنی مواجه میشود، ممکن است با برجسته کردن ویژگیهای پیشرفته، طراحی زیبا و کاربردهای مطلوب ابزار که بر تصمیم او تاثیر گذاشته، درگیر سوگیری حمایت از انتخاب شود.
جوانها یا مسنها؛ کدام در تله میافتند؟
سوگیری حمایت از انتخاب که بیشتر به عنوان یک پدیده شناختی در نظر گرفته میشود، میتواند افراد را در هر سن و مقطعی از زندگی، تحت تاثیر قرار دهد. پژوهشهای علمی نشان میدهد اثر سوگیری حمایت از انتخاب در مراحل مختلف زندگی متفاوت خواهد بود و البته درک شیوع این سوگیری در جوانی و مقایسه آن با زمان پیری، مستلزم تحلیلی جامع از رشد شناختی، فرآیندهای تصمیمگیری و عوامل روانشناختی است. در دوران جوانی و نوجوانی، افراد دچار رشد شناختی و عاطفی انتقادی میشوند که فرآیندهای تصمیمگیری آنها را شکل میدهد. نوجوانان ممکن است به دلیل عوامل متعددی درگیر سوگیریهای حمایت از انتخاب شوند. یکی از این عوامل، شکلگیری هویت است. نوجوانان در بسیاری اوقات انتخابهای خود را به عنوان راهی برای تثبیت هویت در نظر میگیرند و تلاش میکنند با این انتخابها، دلبستگیهای قویتری در زندگی ایجاد کنند. این دلبستگی میتواند به برداشتی مغرضانه از تصمیمات آنها منجر شود، بر جنبههای مثبت تاکید کند و درعینحال هرگونه پیامد منفی را نیز کماهمیت جلوه دهد. نوجوانان بیشتر از افراد دیگر درگیر رفتارهای مخاطرهآمیز هستند و سوگیری حمایت از انتخاب ممکن است به عنوان سازوکاری برای توجیه یا منطقی جلوه دادن تصمیمات مخاطرهآمیز آنها عمل کند. درعینحال، فشار همسالان و اعتبار اجتماعی نیز نقشی بسزا در تصمیمگیری نوجوانان دارد. سوگیری حمایت از انتخاب ممکن است تحت تاثیر نیاز به انطباق با ادراکات همسالان و حفظ تصویر مثبت از خود در محافل اجتماعی قرار گیرد و زمینهساز تصمیمهای جدید شود. بر همین اساس است که نوجوانان در حوزههای مختلف و از جمله عملکرد تحصیلی، روابط اجتماعی و انتخابهای مصرفکننده، سوگیری حمایت از انتخاب را بروز میدهند. برای مثال، نوجوانان ممکن است با تاکید بر نقاط قوت خود در فعالیتهای فوقبرنامه یا نسبت دادن شکستها به عوامل محیطی خارج از کنترل، عملکرد ضعیف تحصیلی را توجیه کنند.
با رسیدن افراد به سنین بزرگسالی، آنها همچنان در فرآیندهای تصمیمگیری خود با سوگیری حمایت از انتخاب دستوپنجه نرم خواهند کرد. عوامل متعددی در شیوع این سوگیری در بزرگسالی نقش دارند که مهمترین عامل، باورها و ارزشهای تثبیتشده در افراد است. بزرگسالان در بیشتر موارد، دارای باورها و ارزشهای تثبیتشدهای هستند که بر تصمیمگیری آنها اثر میگذارد. سوگیری حمایت از انتخاب میتواند به عنوان وسیلهای برای تقویت این باورها و ارزشها ظاهر شود و افراد را به منطقیسازی انتخابهای گذشته که با ارزشهای اصلی آنها همخوانی دارد، هدایت کند. بزرگسالان، در حوزههای حرفهای و مالی و بهویژه هنگام توجیه انتخابهای شغلی، تصمیمات سرمایهگذاری یا خریدهای عمده، سوگیری حمایت از انتخاب را نشان میدهند. این سوگیری میتواند ناشی از نیاز به حفظ اعتماد به تواناییها و در معرض قضاوت قرار گرفتن آنها باشد. در کنار این موضوعات، بزرگسالان ممکن است سوگیری حمایت از انتخاب را در مورد تعهدات خانوادگی و اجتماعی، مانند تصمیمات والدین یا انتخابهای مربوط به روابط بیشتر تجربه کنند. این سوگیری از تمایل به حفظ هماهنگی خانوادگی یا تایید انتخابهای قبلی برای رفاه اعضای خانواده ناشی میشود. گفته میشود بزرگسالان در جنبههای مختلف زندگی خود، از جمله مسیرهای شغلی، پویایی روابط و برنامهریزی مالی، مستعد سوگیری حمایت از انتخاب هستند. برای مثال، بزرگسالان ممکن است رکود شغلی را با تاکید بر ثبات شغلی یا رضایت شخصی و درعینحال کماهمیت جلوه دادن فرصتهای ازدسترفته برای پیشرفت، توجیه کنند.
زمانی که افراد سنین بزرگسالی را طی میکنند و به کهنسالی میرسند، با چالشهای شناختی، عاطفی و اجتماعی منحصربهفردی مواجه میشوند که میتواند بر بروز سوگیری حمایت از انتخاب اثر بگذارد. زوال شناختی یکی از اصلیترین عواملی است که در تشدید این سوگیری در افراد سالخورده و کهنسال نقش مستقیم دارد. زوال شناختی مرتبط با سن میتواند بر توانایی افراد برای ارزیابی انتقادی تصمیمات گذشته اثرگذار باشد. تحریف حافظه و یادآوری انتخابی ممکن است به افزایش حس سوگیری حمایت از انتخاب کمک کند، زیرا افراد مسنتر بارها از انتخابهای زندگی خود یاد میکنند. از سوی دیگر، با نزدیک شدن به دوران سالمندی، افراد درگیر تفکر در زندگی میشوند و ممکن است از آرزوهای برآورده نشده یا فرصتهای ازدسترفته پشیمان شوند. در چنین شرایطی سوگیری حمایت از انتخاب به عنوان یک مکانیسم دفاعی برای کاهش احساس پشیمانی عمل میکند که بر جنبههای مثبت تصمیمات گذشته تاکید دارد. همچنین افراد سالخورده ممکن است انزوای اجتماعی یا کاهش تعامل با دیدگاههای مختلف را تجربه کنند که موجب تقویت سوگیریهای موجود و مواجهه محدود با دیدگاههای جایگزین میشود. پژوهشهای دانشگاه کارنگی تاکید میکند که افراد سالخورده ممکن است سوگیری حمایت از انتخاب را در حوزههای مختلف از جمله برنامهریزی بازنشستگی، تصمیمات مربوط به سلامتی و یادآوری تجربیات گذشته نشان دهند. به عنوان مثال، کهنسالان ممکن است تصمیمات مالی را با تاکید بر امنیت سرمایهگذاریهای محافظهکارانه، منطقی جلوه دهند و درعینحال فرصتهای ازدسترفته را برای بازدهی بالاتر کماهمیت عنوان کنند.
نقش سن در سوگیری حمایت از انتخاب
چگونگی جهتگیری مبتنی بر سوگیری حمایت از انتخاب با سن افراد در جوامع گوناگون ارتباط مستقیم دارد. عواملی مانند رشد شناختی، جهتگیریهای عاطفی، تاثیرات اجتماعی و تجارب زندگی از جمله عواملی به شمار میروند که این سوگیری را در دوران مختلف زندگی تشدید میکنند. تواناییهای شناختی در طول عمر تکامل مییابند و بر ظرفیت افراد برای ارزیابی انتقادی و دروننگری اثر میگذارند. افراد جوانتر ممکن است بیشتر مستعد تصمیمگیریهای تکانشی باشند، درحالیکه افراد مسن ممکن است با تحریف حافظه و یادآوری انتخابی دستوپنجه نرم کنند. عوامل و جهتگیریهای عاطفی هم نقشی بسزا در فرآیندهای تصمیمگیری دارند. نوجوانان ممکن است اعتبار اجتماعی و تصور از خود را در اولویت قرار دهند، درحالیکه بزرگسالان ممکن است با احساس پشیمانی یا نوستالژی درگیر باشند که بر ادراک آنها از تصمیمات گذشته تاثیر خواهد گذاشت. در این میان، نباید از تاثیرات اجتماعی نیز غافل شد. پویایی همسالان، انتظارات خانواده و هنجارهای اجتماعی، فرآیندهای تصمیمگیری افراد را در مراحل مختلف زندگی شکل میدهد. این تاثیرات اجتماعی میتوانند با تقویت باورها یا ارزشهای موجود به بروز سوگیری حمایت از انتخاب کمک کنند. در نهایت، تجارب انباشته زندگی، موفقیتها و شکستها، دیدگاه افراد را در مورد تصمیمگیری شکل میدهد. افراد مسن ممکن است هنگام منطقی جلوه دادن انتخابهای گذشته، از تجربیات فراوانی بهره ببرند، درحالیکه افراد جوان ممکن است بیشتر تحت تاثیر فشارها یا آرزوهای اجتماعی ناگهانی و هیجانی قرار گیرند. با درنظرگیری همه این عوامل، برای پرداختن به اثر سوگیری حمایت از انتخاب در گروههای سنی مختلف، میتوان از چندین استراتژی استفاده کرد. آموزش شناختی یکی از این استراتژیهاست که تاثیرگذاری مستقیمی در جلوگیری از بحران سوگیری حمایت از انتخاب دارد. اجرای برنامههای آموزشی شناختی متناسب با گروههای سنی مختلف میتواند مهارتهای تفکر انتقادی را تقویت کند و تحریفهای حافظه را که به سوگیری حمایت از انتخاب کمک میکند، کاهش دهد. راهکارهای پژوهشی و تحقیقاتی مشترک شامل روانشناسان، جامعهشناسان و دانشمندان علوم اعصاب نیز میتواند بینش جامعی در مورد عوامل شناختی و عاطفی موثر بر تصمیمگیری در گروههای سنی مختلف ارائه دهد. تسهیل گفتوگوی بیننسلی هم درک بیننسلی از فرآیندهای تصمیمگیری را تقویت خواهد کرد و بر میزان همدلی و آگاهی از دیدگاههای مختلف میافزاید. همچنین توسعه سیاستهایی که نیازهای شناختی منحصربهفرد گروههای سنی مختلف را برآورده میکند، به کاهش اثر سوگیری حمایت از انتخاب در زمینههایی مانند برنامهریزی مالی، تصمیمگیری مراقبتهای درمانی و حمایت از مصرفکننده کمک خواهد کرد. در جهت دیگر، به منظور کاهش اثرات منفی ناشی از سوگیری حمایت از انتخاب، افراد باید اقدامات اجرایی ویژهای را در پیش گیرند. نخستین اقدام اجرایی، ارزیابی عینی است. تشویق به تفکر انتقادی و جستوجوی دیدگاههای متنوع به افراد کمک میکند بر تعصبات غلبه کنند و تصمیمات آگاهانهتری بگیرند. ترکیب سازوکارهای بازخورد و معیارهای ارزیابی نیز میتواند بینش عینی نسبت به انتخابهای گذشته ارائه دهد و فرآیندهای تصمیمگیری آینده را در مسیری درستتر هدایت کند. پرورش نگرش باز و تمایل به تصدیق اشتباهات هم به افراد کمک میکند از تصمیمات گذشته درس بگیرند و با شرایط در حال تغییر سازگار شوند.
برشی از یک انتخاب سیاسی
در پاییز 2016، ایالاتمتحده خود را برای یکی از جنجالیترین و قطبیترین انتخابات ریاستجمهوری در تاریخ خود آماده میکرد. همانطور که فصل مبارزات انتخاباتی به اوج خود نزدیک میشد، تنشها بالا گرفت و به نظر میرسید جامعه بر اساس خطوط سیاسی تقسیم شده است. مردم از همه اقشار، با شور و شوق درگیر روند سیاسی بودند و خطر سیاستزدگی، بیش از هر چیز جامعه آمریکایی را تحت تاثیر قرار داده بود. منطقه غرب میانه آمریکا محافظهکارتر بود و مردم آن از طرفداران سرسخت جمهوریخواهان به شمار میرفتند. بااینحال، طیف لیبرال هم در میان همین مردم زندگی میکردند و به دفاع از نظرات خود میپرداختند. بهتدریج، اختلاف مردم در حمایت از نامزدهای انتخابات ریشه عمیقتری به خود گرفت. زمانی که درباره ویژگیها و معایب هر یک از نامزدها موردی مطرح میشد، احساسات بر منطق غلبه میکرد و این موضوع نشان میداد که اختلافات به تعصب گراییده است. جمهوریخواهان با شوروشوق در مورد سیاستها و ویژگیهای رهبری حزب خود صحبت میکردند و نیاز به رهبری قوی را که قاطع صحبت کند و توانایی تغییر داشته باشد برجسته میکردند. آنها همچنین بر احیای ارزشهای سنتی نیز تاکیدی ویژه داشتند. در نهایت، احساسات بر منطق پیشی گرفت و آمریکاییها رئیسجمهوری را انتخاب کردند که بعدها اثرات انتخابشان را در سطح جهان به چشم دیدند. در چنین وضعیتی مباحث مورد تاکید قرارگرفته در سوگیری حمایت از انتخاب، بیشازپیش خود را نشان میدهد. این سوگیری به طور قابل توجهی بر تصمیمگیری مردم در طول انتخابات و از جمله انتخابات ریاستجمهوری نقش دارد. سوگیری حمایت از انتخاب در رخدادهای سیاسی زمانی اتفاق میافتد که افراد تمایل دارند به انتخابهایی که پیشازاین انجام دادهاند، افتخار کنند و بر جنبههای مثبت آن تاکید کنند. طبیعی است که در چنین شرایطی، جنبههای منفی انتخاب کماهمیتتر جلوه داده میشود. سوگیری حمایت از انتخاب در شرایط سیاسی و بهویژه در زمان انتخابات به شکلهای مختلف ظاهر میشود و بر نحوه درک و ارزیابی رایدهندگان از نامزدها، سیاستها و احزاب سیاسی اثر میگذارد. در طول انتخابات ریاستجمهوری، رایدهندگان اغلب بر اساس باورهای شخصی، ارزشها و ایدئولوژیهای سیاسی کاندیداها، به نامزدها وابستگی عاطفی پیدا میکنند. این وابستگی عاطفی میتواند موجب سوگیری طرفداری از انتخاب شود؛ جایی که رایدهندگان تمایل دارند بر ویژگیها یا سیاستهای مثبت نامزد مورد نظر خود تاکید کنند و درعینحال هرگونه کاستی را به کمترین حد ممکن نشان دهند یا روند منطقیسازی انتخاب را در پیش گیرند. برای مثال، اگر رایدهندهای بهشدت با موضع یک نامزد در مورد یک موضوع خاص مانند مراقبتهای بهداشتی یا مالیات همذاتپنداری کند، ممکن است تمایل بیشتری به حمایت از آن نامزد داشته باشد. سوگیری تایید نیز نقش مهمی در تقویت سوگیری حمایت از انتخاب در طول برگزاری فرآیند انتخابهای سیاسی ایفا میکند. رایدهندگان ممکن است به طور انتخابی به دنبال اطلاعاتی باشند که با باورهای قبلی آنها همسو است یا از نامزد مورد علاقه آنها حمایت میکند. این سوگیری میتواند به درک نادرستی از مواضع و سیاستهای نامزدها بینجامد، زیرا احتمال دارد رایدهندگان اطلاعاتی را که با دیدگاههای آنها در تضاد است نادیده بگیرند یا بیاعتبار کنند. به عنوان مثال، اگر رایدهندهای از یک نامزد بر اساس سیاستهای اقتصادی خود حمایت کند، ممکن است گزارشهای منفی در مورد موضع سیاست خارجی نامزد را نادیده بگیرد. نفوذ همتایان و شبکههای اجتماعی نیز به سوگیری حمایت از انتخاب در انتخابات کمک میکند. بسیاری از افراد در حلقههای اجتماعی خود در مورد مسائل سیاسی و نامزدها بحث میکنند؛ جایی که عقاید و باورهای مشترک میتوانند به تقویت یکدیگر بپردازند. این تقویت اجتماعی میتواند رایدهندگان را وادار کند حتی در مواجهه با شواهد متناقض، از انتخابهای خود با جدیت بیشتری دفاع کنند.
چگونه بدون تعصب انتخاب کنیم؟
برای کاهش اثر سوگیری حمایت از انتخاب و اتخاذ تصمیمات آگاهانهتر در طول انتخابات، رایدهندگان میتوانند از استراتژیهای مختلفی پیروی کنند. یکی از این استراتژیها، ارزیابی انتقادی اطلاعات است. در این فرآیند لازم است افراد به طور فعال به دنبال منابع مختلف اطلاعاتی باشند و موقعیتها و سیاستهای نامزدها را به طور انتقادی ارزیابی کنند. همچنین لازم است افراد از تکیه صرف به رسانههای خبری یا پلتفرمهای رسانههای اجتماعی که ممکن است در گزارشگیری سوگیری نشان دهند، خودداری کنند. در نظر گرفتن دیدگاههای جایگزین نیز یکی از این استراتژیها به شمار میرود. مردم برای گرفتار نشدن در تله سوگیری حمایت از انتخاب باید در زمان انتخابات با افرادی که دیدگاهها یا نگرشهای سیاسی متفاوتی دارند وارد بحث شوند. قرار گرفتن در معرض نظرات مختلف میتواند فرضیات را به چالش بکشد و درک گستردهای از مسائل پیچیده را افزایش دهد. همچنین لازم است قبل از اینکه اطلاعات را واقعی بپذیرند، این اطلاعات را مورد سنجش قرار دهند. سازمانهای حقیقتسنجی میتوانند ارزیابیهای عینی از ادعاها و اظهارات نامزدها ارائه دهند و به رایدهندگان کمک کنند بر اساس اطلاعات دقیق، انتخابهای آگاهانه داشته باشند. تفکر در مورد سوگیریهای شخصی و اینکه چنین سوگیریهایی چگونه ممکن است بر تصمیمگیریهای انتخاباتی اثرگذار باشند نیز ضروری است. آگاهی از سوگیری حمایت از انتخاب میتواند رایدهندگان را وادار کند در برداشتهای اولیه از نامزدها و سیاستها تجدید نظر کنند و ارزیابی متعادلتری داشته باشند. در نظر گرفتن پیامدهای بالقوه درازمدت در تصمیمات انتخاباتی نیز نکتهای است که نباید از آن غافل شد. ارزیابی سیاستهای پیشنهادی نامزدها از نظر اثرات احتمالی آنها بر مسائلی مانند مراقبتهای درمانی، آموزش، اقتصاد و عدالت اجتماعی از جمله مواردی به شمار میرود که میتواند تبعات منفی سوگیری حمایت از انتخاب را به کمترین حد خود برساند.