تلاطم دستوری
بازارها در سال 1402 چه مسیری خواهند داشت؟
مردان دروغ میگویند، زنان دروغ میگویند، ولی اعداد نه. این نقل قولی است در دفاع از آمار و ارقام که احتمالاً بارها آن را از زبان سیاستمداران، سیاستگذاران و اقتصاددانان شنیدهاید. جالب اینجاست که در کشور ما همه با استناد به آمار و ارقام حرف میزنند اما هر کدام به علتی. سیاستگذار برای دفاع از سیاستهای خود، منتقدان برای هشدار از اینکه سیاستها چگونه اقتصاد را به ورطه نابودی کشانده و سیاستمدار برای وعده دادن و جلب توجه مردم. اما این وسط این مردم هستند که طعم شور اعداد و ارقام را بر سفرههای خود بچشند.
تورم 50درصدی، دلار 55 هزارتومانی، سکه 30 میلیونتومانی، اجارههای چنددهمیلیونی، خودروهای میلیاردی و خانههای چند میلیاردتومانی باعث شده تا بخش عمدهای از خانوارهای ایرانی به زیر خط فقر سقوط کنند و به هر دری بزنند تا اندک سرمایه خود را حفظ کنند. به همین دلیل هربار یکی از بازارهای دارایی را هدف قرار داده و با هجوم بیمحابا به آن، تلاطمی شدید را در طرف تقاضا ایجاد کنند، در حالی که تغییری بنیادین در طرف عرضه ایجاد نشده است. در طرف عرضه اما دولت با دخالتهای بیجا سعی در کنترل بازارها دارد و هربار با یک راهبرد از پیششکستخورده به جان بازارها میافتند، سیاستی که نهتنها بهبودی در بازارها ایجاد نکرده بلکه اوضاع را بدتر کرده است. آیا این روند در سال 1402 ادامه داشت؟ این بزرگترین پرسشی است که سعی شده در این بخش بعد از مروری بر آنچه بر بازارها در سال 1401 گذشت، به آن پاسخ داده شود.