اصالت بیتکوین
ظاهراً بیتکوین آمده که بماند، اما قرار است چه مشکلی را حل کند؟
قیمت بیتکوین و دیگر رمزارزها روبهرشد است و به نظر میرسد از مرزهای جدید و بیسابقه قیمتی عبور کند. بیتکوین مدتی پیش بالاترین قیمت تاریخ خود را تجربه کرد و هرچند کمی از آن قیمت عقبنشینی کرد اما به نظر میرسد که باید انتظار رشدهای زیادی را از قیمت این رمزارز و شاید دیگر رمزارزها داشته باشیم. السالوادور و کوبا تصمیم گرفتهاند بیتکوین را به عنوان ارز قانونی بپذیرند. حالا دیگر به نظر میرسد که رمزارزها آمدهاند که بمانند و احتمال دود شدن آنها دیگر چندان زیاد نیست. اما باید پرسید این اتفاق چه پیامدهایی برای نظام پول و نظامهای سیاسی خواهد داشت؟
در گذشته همیشه میاندیشیدیم که پشتوانه پول، طلا، نقره یا دیگر فلزات گرانبها هستند. اما امروزه داستان متفاوت است. بر اساس نظام برتون وودز، طلا پشتوانه دلار ایالات متحده آمریکا بود و پشتوانه دیگر ارزها، دلار ایالات متحده. اما امروزه دیگر طلا پشتوانه پول نیست و پشتوانه پول، اعتماد است. مردم تنها به این دلیل حاضرند به ازای کالاها و خدمات پول را بپذیرند که میدانند دیگران نیز برای آن ارزش قائل هستند و آن را در ازای کالاها و خدمات خواهند پذیرفت. این موضوع همان اندازه که برای دلار ایالات متحده صادق است، برای طلا و فلزات گرانبها هم صادق است.
به همین دلیل است که برخی اقتصاددانان معتقدند کل موضوع بیتکوین یک بازی جسورانه یا بازی اعتمادبهنفس است. برخی دیگر نیز معتقدند بیتکوین و رمزارزها تنها یک حباب سوداگرانه هستند و بهزودی احتمال از بین رفتن آنها وجود دارد. شاید یک نکته مهم را این اقتصاددانان در نظر نگرفته باشند و این موضوع محبوبیت این رمزارزهاست. شاید محبوبیت رمزارزهاست که در نهایت باعث خواهد شد رمزارزها بمانند و از بین نروند.
اما به هر حال باید در نظر داشته باشیم که بیتکوین و دیگر رمزارزها و ارزهای دیجیتال فاقد پایههای نهادی لازم برای تقویت اعتماد عمومی هستند. بالا و پایین رفتن قیمت آنها را ببینید. این افزایش و کاهشها باعث شکننده و بیثبات شدن ارزش این ابزارهای معاملاتی میشود. برای مشاهده این وضعیت بد نیست نگاهی به روند ارزشی بیتکوین داشته باشید و ببینید که چقدر بیرحمانه ارزش آن افزایش یافته یا کاهش پیدا میکند و چگونه اخبار با شدت هرچه تمامتر روی ارزش آن تاثیر میگذارند. تنها یک خبر کافی است که ارزش آن بیش از 30 درصد کاهش پیدا کند و تنها یک خبر بهتنهایی میتواند ارزش آن را تا 50 درصد افزایش دهد. این رفتار وحشیانه بیتکوین است که آن را شکننده و بیثبات میکند.
علاوه بر این، بسیاری از رمزارزها همچون بیتکوین بر مکانیسمهای اثبات کار (Proof-of-Work) متکی هستند. یعنی همه تراکنشها باید به طور مداوم تایید شوند و در یک دفتر کل غیرمتمرکز (در مثال بیتکوین چیزی مثل بلاکچین) ثبت شوند. این امر مستلزم آن است که همزمان میلیونها کامپیوتر به صورت مداوم برای بهروزرسانی و تایید تراکنشها کار کنند. انگیزه این کار هم با پاداش گرفتن با بیتکوینهای تازه استخراجشده ایجاد میشود.
میزان انرژی که به دلیل این عملیات استخراج، مصرف میشود بسیار بیشتر از آن است که تصور میکنیم. در حال حاضر این انرژی بیش از انرژی مصرفشده به وسیله یک کشور متوسط مثل مالزی یا سوئد است و این خطری است که بیتکوین برای ما ایجاد میکند. اکنون که جهان متوجه خطرات تغییرات آبوهوایی شده و تلاش دارد واکنشی درخور به آن نشان دهد (هرچند که واکنشهای ما تاکنون بسیار ضعیف و شاید کماثر بوده است)، این میزان مصرف انرژی برای استخراج ارزی که شاید جایگزینهای مقبولی هم داشته باشد، باعث میشود بیتکوین بهشدت غیرجذاب شود.
بااینحال، بهرغم نوسانات بسیار زیاد، عدم پایداری و شکنندگی و تولید حجم بسیار عظیمی از کربن که وارد جو کره زمین میشود، پنج عامل وجود دارد که باعث شده است بیتکوین، یک پیشنهاد جذاب برای بسیاری از مردم جهان باشد. این پنج عامل عبارتاند از: تاثیر سیاسی بیتکوین، سادگی اعمال مجرمانه با بیتکوین، حقالضربی که بیتکوین توزیع میکند، خوشبینی زیاد در حال حاضر به پیشرفتهای فناورانه و در نهایت میل به ثروتمند شدن سریع در دورانی که فرصتهای اقتصادی مناسب محدودی برای افراد و فعالان اقتصادی وجود دارد. بد نیست هر کدام از این موارد را بررسی کنیم و ببینیم که واقعاً وضعیت در مورد بیتکوین چگونه است. برای این منظور از ابتدا به انتها حرکت میکنیم.
ما در عصری زندگی میکنیم که چشمانداز اقتصادی چندان روشن نیست و به عقیده بسیاری از کارشناسان، وضعیت اقتصادی جهان رو به کاهش است. دیگر حتی افرادی که مدرک دانشگاهی دارند نیز چندان نمیتوانند روی داشتن یک شغل ثابت با دستمزد خوب و روبهرشد حساب کنند. وقتی فرصتهای اقتصادی کمیاب میشوند، طرحهایی که ادعا میکنند به وسیله آنها میتوانید سریع ثروتمند شوید نیز بهشدت جذاب میشوند. جای تعجب نیست که هماینک صنعتی وجود دارد که به مردم میگوید آنها میتوانند به جای سرمایهگذاری در طلا، روی بیتکوین سرمایهگذاری کنند و حتی باعث شوند قیمت طلا کاهش پیدا کند. دلیل آن شاید واضح است. میلیونها نفر هم در ایالات متحده و هم در دیگر کشورهای جهان فکر میکنند که میتوانند بازده قابلتوجهی از سرمایهگذاری در بیتکوین به دست آورند.
موضوع بازدهی بسیار بالا، برای سرمایهگذاران تازهکار و خرد، باعث میشود گروه بسیار زیادی که عموماً شیفته فناوری هستند، شیفته رمزارزها شوند. به طور مداوم از مردم میشنویم که تکنولوژی آمده است تا دنیایی زیباتر ایجاد کند و آیندهای که تکنولوژی برای ما ایجاد میکند، آیندهای درخشان است. در ظاهر نمیتوان انکار کرد که بیتکوین یکی از شگفتیهای دنیای جدید است که بر مبنای تکنولوژی ایجاد شده. ایجاد چنین سیستم غیرمتمرکز و پیچیدهای که قادر است بدون هیچگونه نظارت یا عملکرد دولتی یا نهاد نظارتی فعالیت کند، به خلاقیت و تسلط بسیار بالایی نیاز داشت که اکنون آن را در سیستم بیتکوین مشاهده میکنیم.
حقالضرب یا قدرت خرید اضافی که معمولاً در اختیار دولتهاست یکی دیگر از موضوعاتی است که بیتکوین را جذاب میکند. دولتها هستند که عرضه پول را کنترل میکنند و هر وقت بخواهند پول جدید خلق میکنند یا تورم ایجاد میکنند. هنگامی که دولت ایالات متحده پول جدیدی را وارد گردش میکند، میتواند از آن برای خرید کالاها یا خدمات یا پرداخت بدهی خود استفاده کند. چشمانداز به دست آوردن حقالضرب یا قدرت خرید اضافی بسیار جذاب است و احتمالاً میتواند توضیح دهد چرا در حال حاضر بیش از 1600 رمزارزی که لیست شدهاند همگی طرفداران خاص خود را دارند و مردم تشویق میشوند که به دلیل به دست آوردن حقالضرب، به شبکه یا بلاکچین آنها کمکرسانی کنند. در مورد بیتکوین، نبود یک مرجع متمرکز به این معناست که حق مالکیت توزیع میشود، بنابراین انگیزهای برای انجام عمل ماینینگ (که اکنون توسط بیش از یک میلیون نفر در سراسر جهان انجام میشود) فراهم میآورد.
یک منبع اختصاصی برای ایجاد تقاضا میتواند به یک ارز جدید کمک کند تا جایگاه قابل اعتمادی در میان کاربران خود ایجاد کند. برای دنیای ارزهای دیجیتال به طور کلی و برای بیتکوین به طور اخص، این موضوع در دنیای جنایت و تبهکاری قرار دارد. در روزهای اولیه ارائه بیتکوین، تقاضا برای آن به وسیله سایتهای تاریک (Dark Web) مثل جاده ابریشم افزایش پیدا کرد. وبسایتی که انواع تراکنشهای غیرقانونی را فعال میکرد و به کاربران اجازه نقلوانتقال پول را بدون جا گذاشتن ردی از خود میداد. طبق برخی از برآوردها تا امروز تقریباً نیمی از تراکنشهای بیتکوین را فعالیتهای مجرمانه تشکیل دادهاند.
هر یک از این چهار عامل به طور تصنعی بیتکوین را تقویت کردهاند. بدیهی است که مشکلات اقتصادی جامعه ما با کسب درآمد از بیتکوین حل نخواهد شد. همچنین روحیه فنی و فناورانه خوشبینانهای که وجود دارد، نتوانسته است کارایی خود را در دنیای واقعی به اثبات برساند. هر مزیتی که از توزیع حقالضرب از طریق استخراج به وجود میآید، پیش از آنکه ارزشی داشته باشد، با اتلاف حجم بسیار زیادی از انرژی جبران میشود.
نهایتاً تنها چیزی که باقی میماند، بحث سیاسی بیتکوین است. آیا بیتکوین یا دیگر رمزارزها میتوانند مشکل حکمرانی نادرست و ناروای دولتها بر ارزهای رایج را حل کنند و دنیایی جدید با اقتصادی جدید ایجاد کنند؟ واقعیت این است که اینطور فکر نمیکنم.
میپذیرم و درست است که بانک مرکزی ایالات متحده (فدرالرزرو) گاهی به روشهای مرموزی عمل میکند و بسیاری از مردم متوجه نمیشوند که سیاستهای این بانک نهایتاً چه تاثیری بر آنها به جا خواهد گذاشت. مثلاً کمک مالی که بانک مرکزی در زمان بحران اقتصادی سال 2008 به والاستریت انجام داد، یک جرم داخلی بود. کاری بود که نهایتاً به ضرر مردم عادی و به نفع بانکها و بانکداران تمام شد. به دلیل همین رفتارهاست که در میان مردم، تمایل به کاهش قدرت سیاستمداران و سیاستگذاران کاملاً قابل درک است. اما یک مشکل اساسی وجود دارد.
این مشکل این است که بیتکوین راهحلِ مشکلِ قدرتِ بیش از حدِ سیاستمداران و سیاستگذاران نیست. بیتکوین در واقع یک ایدئولوژی آزادیخواهانه بسیار مترقی است که با هوشی نابغهگونه ایجاد شده است. اما در این موضوع این نابغه تنها برای رهایی و آزادی فردی در حال مبارزه با نیرویی قدرتمند بوده و نتیجه این بازی از پیش مشخص است. در حقیقت شخص یا اشخاصی که در دنیای واقعی چیزی به نام بیتکوین را طراحی و در نهایت ایجاد کردند و نام مستعار ساتوشی ناکاموتو را بر روی خود گذاشتند، حتی از بسیاری از قهرمانان خیالی که ما به عنوان نمادهای آزادیخواهی میشناسیم، بیشتر سزاوار این عنوان هستند. آنها افرادی هستند که جهانی رویایی را برای آینده بشر تصویر کردند و به نبرد با نیرویی بسیار بزرگ برخاستهاند.
اما، آغاز این نبرد نشاندهنده پیروزی نیست. شجاعت و رؤیاپردازی اینان نشاندهنده نبوغی خارقالعاده است. ولی این چشمانداز بهخودیخود، تنها یک فانتزی است و نمیتواند چیزی فراتر از آن باشد. خطر ایجاد تورم بسیار بالا توسط دولتهای غربی یا تضعیف سیستم پولی بینالمللی و مشکلات مترتب بر آن، بسیار ناچیز است. واقعاً نمیدانیم که چقدر احتمال دارد دوباره با تورمهای بالا روبهرو شویم، ولی تقریباً همه کارشناسان معتقدند احتمال ایجاد تورم بالا که در آینده برای مردم مشکل زیادی ایجاد کند، بسیار ناچیز است. تهدیدی که جهان امروز را به صورت واقعی تهدید میکند، دوقطبی شدن مردم و جریانهای سیاسی، عدم پیشرفت و پاسخگویی دموکراسی و ناتوانی نظامهای سیاسی دموکراتیک برای استفاده و به کار بردن نخبگان اقتصادی و کنترل سیاستمداران اقتدارگراست. شاید به جای آنکه بر تمرکززدایی برای جلوگیری از خلق پول یا تورم تمرکز کنیم، لازم باشد بر موضوعات دیگری تمرکز کنیم که نهایتاً نظام نسبتاً کارای فعلی را کارآمدتر میکند. یک ارز جدید که حتی ممکن است بسیاری از مشکلات ارزهای رایج را نداشته باشد، مشکلاتی را که گفتیم حل نمیکند. لازم است تدابیری بیندیشیم تا تصمیمگیران و تصمیمسازان مسوولانهتر عمل کنند. باید تلاش کنیم تا سیاستمداران، بوروکراتها، سرمایهگذاران دره سیلیکون (Silicon Valley) و فعالان والاستریت پاسخگوتر باشند و تلاش کنند تا بهتر عمل کنند. این امر مستلزم مشارکت دموکراتیک و مشارکت مدنی و شهروندانه، مسوولانه و فعال است. به نظر من میرسد موضوعات و شاید بهتر بگویم ترفندهایی مثل بیتکوین، منحرف کردن حواس از کار و فعالیت واقعی است که باید در جامعه انجام شود.