شناسه خبر : 37611 لینک کوتاه

دویدن با چشمان بسته

بازار سرمایه از چه مصائبی رنج می برد؟

  محمدامین خدابخش: یکی از مهم‌ترین مسائلی که در مطالعات اقتصادی مورد توجه بررسی‌کنندگان قرار می‌گیرد، «انگیزه» است. انگیزه به عنوان مهم‌ترین عامل شکل‌دهنده فعالیت‌های بشری در هر جامعه سبب می‌شود تا انسان‌ها به سمت یک موقعیت (در این مورد مبادله) جذب یا از آن دفع شوند. این به آن معناست که یک موقعیت مشخص در یک زمان می‌تواند بنابر سایر شرایط برای انسان‌ها جذاب و کاربردی یا آسیب‌رسان و مضر باشد. بر این مبنا یکی از متغیرهایی که می‌تواند به انگیزه‌های مردم به عنوان مهم‌ترین تعامل‌کنندگان در چارچوب یک اقتصاد شکل دهد وجود قوانین است. هنگامی که قانون خوب باشد ضمن تنظیم روابط به شکلی سودمند و عادلانه باعث افزایش سود شرکت‌کنندگان در یک اقتصاد خواهد شد و زمانی که بد باشد، به زیان دیدن آنها منجر می‌شود. یکی از بازارهایی که در طول یک سال گذشته تحت تاثیر قوانین مخرب قرار گرفته و به سبب آن از انگیزه شرکت‌کنندگانش تا حد زیادی کاسته شده بازار سرمایه است. این بازار که تحت تاثیر رونق بی‌پشتوانه قیمت سهام در سال گذشته بسیاری را به خود جلب کرد و پس از آن به دلیل ناهمخوانی قیمت‌ها با متغیرهای کلیدی اقتصاد نظیر قیمت ارز و ریسک‌های ریز و درشت سیستماتیک روند منفی را پیش گرفت، زیر سایه نگاه دستوری و مداخلات بیهوده دولت و سیاستگذاران این بازار درگیر مانعی بزرگ بر سر راه به تعادل رسیدن قیمت‌ها شد. این مانع چیزی نبود جز نبود انگیزه که در سایه تعدیل انتظارات تورمی، تغییر ریسک‌های سیاسی و سایر ناملایمات موجود بر سر راه رشد قیمت‌ها توان حضور مشارکت‌کنندگان در بازار سرمایه را به حداقل رساند. این عامل همچنین سبب شد تا بورس و فرابورس هر روز ارزش معاملات کمتری را به ثبت برسانند. در این برهه آنچه توانست تا حد زیادی روند به تعادل رسیدن قیمت‌ها مناسب با شرایط طبیعی این بازار را مختل کند تغییرات ناگهانی و بی‌وقفه قوانین حاکم بر معاملات سهام و سایر مسائل پیرامونی بود که در عمل نه‌تنها ضربه‌ای مهلک بر اعتماد جلب‌شده به بورس وارد کرد بلکه با تخریب ذهنیت سرمایه‌گذاران آنها را از جبران زیان‌های وارده نیز ناامید کرد و تحت تاثیر قوانینی همچون دامنه نوسان نامتقارن به اشباع صف‌های فروش در بازار سرمایه منتهی شد. در‌واقع اگر بخواهیم تصویری دقیق از آنچه سیاستگذار برای بورس در نظر گرفته ارائه دهیم باید بگوییم که بیشتر راهکارهای ارائه‌شده در طول ماه‌های اخیر بیش از آنکه درمان باشند خود دردی بودند بر حجم عظیم دردهای دیگر بازار سهام، و به جای آنکه راه را برای بهبود وضعیت باز کنند در عمل نه فقط مسیر توسعه بلکه سازوکار عادی بازارها را نیز مختل کردند؛ اخلالی که سبب شده تا نه فروشنده قادر به رها شدن از دارایی خود در سهام باشد و نه خریدار حتی با فرض رشد عواملی نظیر قیمت‌های جهانی انگیزه‌ای برای خریدن داشته باشد. فقدان زیرساخت‌های مهم مانند نبود ظرفیت‌سازی برای سرمایه‌گذاری غیرمستقیم، بازار مشتقه و سایر ابزارهای روزآمد راه بازار یادشده را برای رسیدن به تعادل سد کرده و تصمیمات خلق‌الساعه و سلیقه‌ای همانند دامنه نوسان نامتقارن بر مشکلات ساختاری آن افزوده است. دقیقاً چنین عواملی است که سرمایه‌گذاری در بازار سهام را امروزه به دویدن با چشمان بسته شبیه کرده است؛ فرآیندی پرریسک که هیچ تصویری پیش‌روی خود ندارد.

دراین پرونده بخوانید ...