سه چراغ خاموش
بازار سرمایه چگونه به آرامش میرسد؟
بازار سرمایه چه بخواهیم، چه نخواهیم این روزها تحت تاثیر تمامی متغیرهای اقتصاد کلان، ریسکهای سیستماتیک و مسائل سیاسی و همچنین تصمیمات اشتباه و بعضاً متناقض سیاستگذاران بازار سرمایه و کلاً اقتصاد کشور قرار دارد.
بعضی از این مسائل را که امروز بازار سهام را از خود متاثر ساختهاند میتوان در کوتاهمدت حل کرد ولی باید توجه داشت که برخی دیگر تنها نیازمند گذر زمان هستند. برای مثال در مورد مبحث توافق در خصوص برجام با ایالات متحده یا انتخابات ریاستجمهوری نمیتوان منتظر اتخاذ تصمیم یا تغییری در شرایط بود به جز اینکه در گذر زمان روند طبیعی تمامی این مسائل حل شود.
در حال حاضر این دو مساله جزو ریسکهای سیاسی و سیستماتیک حاکم بر اقتصاد ایران تلقی میشوند. بنابراین نمیتوان در شرایط فعلی انتظار خاصی از بازار داشت. با این حال وضعیت به گونهای است که سیاستگذار میتواند با اتخاذ تصمیماتی که به مراتب وضعیت را از حالت کنونی شفافتر میکنند بازار را تا حدودی کنترل کند.
در حال حاضر یکی از نکاتی که میتواند توسط دولت یا کاندیداهایی که برای انتخاب در دوره بعدی ریاست جمهوری به میدان میآیند مورد توجه قرار گیرد توضیح مسائل مربوط به این نکته است که سیاست سیاستگذاران بعد از توافق احتمالی چگونه خواهد بود. آیا آنها سعی دارند دوباره به سیاست ارزپاشی برگردند. بعد از برجام ما شاهد آن بودیم که با باز شدن دست دولت و دسترسی به منابع ارزی همچنان تلاشهای دستوری برای کنترل قیمت ارز محقق نشد. من فکر میکنم توجه به این نکته بسیار حائز اهمیت است و در صورتی که قرار باشد به این سیاست برگردیم تبعات آن باید مورد توجه قرار گیرد.
لزوم نگاه جامع
علاوه بر همه اینها بحران کنونی موجود در بورس باید در سه سطح مورد توجه جدی قرار بگیرد و مشکلات مربوطه با توجه به این نکات حل شود: نخست در سطح اقتصاد کلان باید آن مسیری که در ابتدا طی شد کنار گذاشته شود، نرخ تورم هدف باید به طور جدی بازبینی و تعدیل و پس از آن به طور ماهانه اقدامات انجامشده و نرخ آن گزارش داده شود. چراکه نرخ تورم برای کارشناسان و تحلیلهایی که انجام میدهند از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. انحراف از تورم هدف باید به موقع اطلاعرسانی شود. اگر در شرایط کنونی نرخ تورم هدف ۲۲ درصد است و در عمل میبینیم که ۵۰ درصد تورم داریم این به آن معناست که در پیشبینی تورم هدف به هر دلیلی مشکل وجود دارد. از اینرو برای اینکه موضوع حل شود باید سعی کنیم دقت عمل در پیشبینی نرخ تورم افزایش یابد. باید توجه داشت که ما نمیتوانیم همواره به واسطه افزایش تورم بازارهای مالی کشور را داغ نگه داریم. پس باید مسیر مناسب کاهش نرخ تورم و به تبع آن نرخ بهره حقیقی در اقتصاد مورد توجه قرار گیرد.
با کسری چه میکنند؟
نکته دیگری که باید مورد توجه قرار بگیرد این است که کسری بودجه موجود در اقتصاد کشور به چه شکل برطرف خواهد شد. آیا فشار بر اوراق بدهی باعث خواهد شد که در نرخ این اوراق تغییر معنادار را شاهد باشیم؟ اگر این اتفاق بیفتد احتمالاً رکود شدیدی در بازار سرمایه خواهیم داشت. از این رو دولت آتی باید بگوید که برای برونرفت از این شرایط و پیشگیریهای لازم چه راهحلهایی ارائه خواهد داد. به نظر من تیم اقتصادی فعلی در نیل به این هدف کمکاری کرده و مشخص شدن زوایای آن از مسائلی است که باید از کاندیدای ریاست جمهوری بعدی به شکل یک مطالبه عمومی پرسیده شود.
در بحث اقتصاد شرکتها به عنوان دومین نکتهای که باید به آن توجه جدی شود، میتوان از بحث قیمتگذاری یاد کرد. در حال حاضر در برخی از صنایع این اتفاق افتاده با این حال در برخی صنایع دیگر مانند شرکتهای دارویی، خودرویی و برخی از صنایع دیگر این مشکل همچنان وجود دارد. در حال حاضر بسیاری از این شرکتها در عمل بهدلیل قیمتگذاری دستوری در خطر قرار دارند. بسیاری از شرکتها عملاً به پیمانکاران دولت تبدیل شدند بدون آنکه سودی از فعالیت اقتصادی خود به دست آورند. این در حالی است که اگر قیمت آنها آزاد شود میتوانند با قرار گرفتن در شرایط رقابتی و منصفانه مشکلات خود را حل کنند.
نقدشوندگی در خطر
اما مساله سوم مربوط به بازارهاست. مساله نقدشوندگی یکی از مهمترین مسائل موجود در بازار سرمایه است که در حال حاضر به دلیل اعمال قوانین و سیاستهای مختلف در معرض خطر جدی قرار گرفته است. این مشکل باید به سرعت حل شود. سازمان بورس به عنوان ناظر در این بازار باید اقداماتی انجام دهد تا موانع موجود بر سر راه توسعه بازار رفع و برای مثال در یک برنامه سهساله حجم مبنا و دامنه نوسان لغو شود. نباید دائماً بر اساس تغییرات بازار قوانین تغییر کند و برای بازار ریسک ایجاد شود.
نکته دیگری که باید توجه داشت این است که اعمال تغییرات در حد نصاب سرمایهگذاری صندوق اگرچه ممکن است در کوتاهمدت تاثیر مناسب بر بازار بگذارد با این حال در بلندمدت میتواند اقبال مردم را نسبت به بازار سرمایه کم کند، بنابراین بسته سیاستی که در این زمینه به کار گرفته میشود باید چنین مسائلی را هم مدنظر قرار دهد.
بازی برد-برد سرمایهگذاران
اما توسعه نرمافزاری بازار به خصوص در بخش صندوقهای سرمایهگذاری میتواند کمک شایان توجهی به استفاده از پول اشخاص حقیقی با استفاده از توان اشخاص حقوقی داشته باشد. استفاده از چنین کارکردی میتواند هم سرمایهگذاران خرد را در مقابل مخاطرات موجود در این بازار محافظت کند و هم بازار را از تلاطمهای هیجانی به دور نگه دارد.
بنابراین اگر بخواهیم از این بحث جمعبندی داشته باشیم این است که به طور مشخص در سطح اقتصاد کلان، حکمرانی مالی شرکتی و ابزارهای کنترلی، سازمان باید شرایط لازم را برای برونرفت از این وضعیت فراهم کند.
هیچکدام از این سه عامل نمیتواند به تنهایی بازار را از وضعیت موجود نجات دهد. بنابراین ما با به کارگیری همه این ابزارها باید به سمتی برویم که بازار بر اساس متغیرهای طبیعی خودش عمل کند و عوامل بنیادی و صورتهای مالی شرکتها در قیمت سهام منعکس شود. نحوه رویارویی با شرایط در بازار سرمایه باید از حالت واکنشی به کنشی تغییر یابد. در حال حاضر به نظر میرسد که در برخی مواقع سیاستگذار کنترل خود را بر روی بازار از دست داده و در مواجهه با شرایط تنها به آنها واکنش نشان میدهد. این در حالی است که اگر سیاستگذار با نگاهی کنشگرانه به بازار سهام بنگرد، ابتدا شرایط آن و نیازهای آن را در بلندمدت خواهد دید و سپس بر اساس عوامل یادشده به برنامهریزی و کنشگری در آن خواهد پرداخت.
در شرایط موجود اگر قرار باشد اتفاق خاصی مانند کاهش قیمت دلار، افت نرخ بهره یا هر عاملی که توان تغییری عمده در وضعیت قیمتها ایجاد میکند، بیفتد، حتماً باید امکاناتی فراهم شود که نقدشوندگی بازار به هر ترتیب ممکن خدشهدار نشود. همچنین نوسانات بازار باید قابل محاسبه و رصد برای فعالان باشد. این نکته نیز باید مورد توجه قرار بگیرد که بازار سهام باید به اندازه بازار بدهی برای دولت مورد توجه باشد و منافع مردم در هر دو بازار تامین شود. چراکه بازار سهام نیز از گذشته بزرگتر شده و باید منافع فعالان آن نیز مورد توجه قرار بگیرد.