صعود مصنوعی با پول حقوقیها
مهدی نصرتی اقتصاددان و مدرس دانشگاه در خصوص رونق گرفتن مجدد بورس به تجارت فردا گفت
راضیه احقاقی: ظرف هفتههای اخیر رونقی مجدد در بازار سرمایه کشور به وجود آمده و این بازار وارد مسیر افزایشی شده است. مشابهت وضعیت کنونی کشور با ماههای ابتدایی امسال که به رشدی بیسابقه در بورس اوراق بهادار منجر شد باعث شده تا این سوال مطرح شود که آیا باید منتظر رکوردشکنی دیگری در این بازار باشیم یا تحقق شاخص دومیلیونی را حداقل در کوتاهمدت فراموش کنیم. مشخص شدن دلایل اصلی رونق گرفتن بازار سرمایه و پیشبینی رفتار سهامداران خرد و حقوقیها میتواند ادامه آینده این بازار را با وضوح بیشتری نمایان کند. مهدی نصرتی، اقتصاددان رونق مجدد بورس کشور را مصنوعی و معلول عوامل متعددی میداند که شاید مهمترین این عوامل به حاشیه راندن استیضاح وزیر اقتصاد و داغ کردن تنور بازار برای فروش اموال و داراییهای دولت برای تامین مالی طرح توزیع کالاهای اساسی در کشور باشد. وی معتقد است این رونق عمدتاً تحت تاثیر حرکت سهامداران حقوقی که امکان خلق پول را دارند به وجود آمده و نمیتوان انتظار داشت این مسیر افزایشی چندان ادامهدار شود.
♦♦♦
چه عواملی باعث شدهاند که بازار سرمایه کشور پس از یک دوره نزولی مجدداً وارد فاز افزایشی شود؟
وضعیت فعلی ایران بسیار مشابه شرایط اسفندماه سال گذشته شده است. مجدداً شیوع ویروس کرونا در کشور شدت پیدا کرده و همین موضوع باعث شده تا اقدامات قرنطینهای از سر گرفته شود و دولت نسبت به تعطیلی بخشی از کسبوکارها اقدام کند؛ به این ترتیب بازار با رکودی مجدد مواجه شده است. در عین حال بخشی از کارمندان دولت که از درآمد ماهانه برخوردار هستند، خانهنشین شدهاند که این موضوع خود صرفهجویی مالی را برای آنها به دنبال دارد و این امکان را به وجود میآورد که بتوانند مجدد وارد بازار سرمایه کشور شوند.
در کنار تمامی موارد بیانشده بهعنوان دلایل رونق در بورس اوراق بهادار تهران نباید از مطرح شدن استیضاح وزیر اقتصاد در مجلس شورای اسلامی نیز غافل شد. تقریباً در نیمه آبانماه کلید خوردن طرح استیضاح وزیر اقتصاد و دارایی در مجلس با امضای 80 نفر از نمایندگان خبرساز شد. با توجه به آنکه گفته میشود یکی از دلایل اصلی استیضاح وزیر اقتصاد از سوی نمایندگان مجلس، وضعیت بورس اوراق بهادار تهران و نارضایتی ایجادشده میان سهامداران خردی است که ظرف ماههای اخیر وارد این بازار شده و متضرر شدهاند؛ بهنظر میرسد برخی حقوقیها در تلاش هستند بازار را مثبت کنند تا به این ترتیب تا حدی استیضاح وزیر اقتصاد منتفی شود.
در عین حال نتایج انتخابات آمریکا تقریباً قطعی و پیروزی جو بایدن نیز تایید شده است؛ که این موضوع و در واقع روی کار آمدن حزب دموکرات در ایالات متحده آمریکا نیز خود عاملی در جهت ایجاد خوشبینی به بازار سرمایه در کشور است. با مشخص شدن نتیجه انتخابات آمریکا تا حدی انتظارات تورمی در کشور کاهش یافت که نتیجه این موضوع در بازار سکه و ارز به سرعت نمایانگر شد. در واقع این پیروزی باعث شد تا بخشی از پولی که به سمت بازار سکه و ارز روانه میشد به سمت بورس بیاید. اما باید دید که خوشبینی ایجادشده تا چه حد به واقعیت میپیوندد و آیا دو کشور به توافق با یکدیگر میرسند. البته نتیجه انتخابات ایران نیز به طور قطع در عملیاتی شدن یا نشدن توافق میان دو کشور تعیینکننده خواهد بود.
طرح مجلس در خصوص فروش 30 هزار میلیارد تومان سهام و دارایی دولت برای تامین منابع مالی لازم برای طرح اولیه توزیع کالاهای اساسی از دیگر دلایلی است که باعث شده تا مجدد بازار اوراق بهادار کشور رونق بگیرد. در واقع از آنجا که مجلس، دولت را ملزم کرده تا برای تامین منابع مالی لازم برای اجرای طرح تامین کالاهای اساسی بخشی از داراییهای خود را به فروش برساند، ظرف هفتههای آتی تلاش میشود که بازار سرمایه کشور مجدد داغ و جذاب شود تا داراییهای دولت گرانتر به فروش برسند. ضمن اینکه احتمالاً به خود صندوقها هم تکلیف شده است که این داراییها را خریداری کنند.
درکنار تمام موارد بیانشده باید اذعان کرد که ظرف این مدت اتفاق مثبتی در بخش واقعی اقتصاد کشور نیفتاده، اگرچه با پیروزی جو بایدن در آمریکا تا حدی انتظارات مثبتی در ایران نیز به وجود آمده اما بعید به نظر میرسد تا زمان انتخابات ریاستجمهوری و تغییر دولت فعلی اتفاق مهمی در بخش واقعی اقتصاد رخ دهد. بنابراین به نظر میرسد رونق دوباره ایجادشده در بازار سرمایه کشور تا حدی مصنوعی باشد.
رونق ایجادشده در بورس اوراق بهادار کشور را چه میزان بادوام میدانید؟
رونق بهوجودآمده در بازار سرمایه کشور با توجه به دلایل آن، چندان واقعی نیست و حتی میتوان آن را مصنوعی دانست. از اینرو نمیتوان انتظار داشت که این رونق مصنوعی، دوام بلندمدت داشته باشد. رونق فعلی بیشتر تحت تاثیر حرکات حقوقیها بهخصوص بخشهای مرتبط با بانکها به وجود آمده است. این بخشها به دلیل ارتباط با بانکها امکان خلق نقدینگی دارند و به زبان سادهتر میتوانند پول خلق کنند و این پول را به بازار بورس وارد کرده و به این طریق آن را مثبت کنند. هرچند چنین حرکتی قابلیت اجرایی شدن دارد اما نتیجه مثبتی برای کشور به دنبال ندارد. چراکه از سویی این رونق غیرواقعی بوده و از طرف دیگر این رونق با هزینه افزایش تورم در کشور به وجود آمده است. تا هرزمان که فشار خرید از طرف حقوقیها وجود داشته باشد این بازار میتواند بالا رود ولی به محض توقف خرید از سوی حقوقیها مجدداً این روند صعودی متوقف میشود.
آیا دولت از این اقبال مجدد سرمایهگذاران استقبال خواهد کرد؟
دولت میخواهد مجدداً تنور بازار سرمایه در کشور داغ شود تا از پاسخدهی نسبت به نارضایتی بهوجودآمده میان متقاضیانی که ظرف ماههای ابتدایی امسال وارد این بازار شده و متضرر شدند، رهایی یابد و از طرف دیگر بتواند اموال خود را با نرخهایی بالاتر در این بازار به فروش برساند. بنابراین داغ شدن مجدد بورس اوراق بهادار تهران، منافع دولت را تامین میکند و از همینرو نیز از آن استقبال خواهد کرد. حتی بخشی از عدم توجه دولت به سیاستهای کنترل تورمی نیز به رونقدهی بازار سرمایه بازمیگردد. در واقع چون احتمال میدهند با کنترل تورم، بورس ریزش بیشتری داشته باشد، سیاستهای کنترل تورم را چندان جدی دنبال نمیکنند. اما واقعیت آن است که در حال حاضر تورم تبدیل به چالش اصلی در اقتصاد کشور شده و باید رفع این تورم تبدیل به دغدغه اصلی دولت شود.
به نظر شما با توجه به تجربه این چند ماه، سهامداران خرد به بیاعتمادی خود برای ورود به بازار سرمایه کشور غلبه میکنند و وارد معاملات بورس اوراق بهادار میشوند؟
سهامداران خرد حاضر در بازار سرمایه را باید به چند بخش تقسیم کرد. گروهی از سهامداران کسانی هستند که در ماههای پایانی سال گذشته و ابتدای امسال برای اولین بار وارد بازار سرمایه شدند، در آن برهه از زمان بسیاری از سهمها در بازار افزایش هفتگی 20درصدی داشت و این موضوع باعث شد تا این افراد که هیچ تجربه و شناختی از بازار نداشتند، تصمیماتی عجولانه بگیرند و حتی در برخی موارد عدهای خانه و ماشین خود را فروخته و وارد این بازار کردند تا از سود آن منتفع شوند. اما بازار بر روی یک پاشنه نمیچرخد. بعد از این رشدهای به وجود آمده، بازار وارد مسیر کاهشی شد و این افراد متحمل زیانهای قابل توجه شدند. بعید است که این قشر مجدد به این سادگی به این بازار اعتماد کنند و وارد آن شوند. اما قضیه در خصوص سهامداران جزء قدیمی متفاوت است. این افراد بالا و پایین بازار را تجربه کردهاند و میدانند که باید به صورت بلندمدت روی این بازار حساب باز کنند. بنابراین اگر سهم ارزندهای عرضه شود برای خرید اقدام میکنند.
البته در کنار موارد بیانشده، بخشی از میزان استقبال از این بازار نیز به میزان نقدینگی در دسترس جامعه مربوط میشود. بهنظر میرسد که از میزان نقدینگی سرگردان جامعه کاسته شده و این موضوع عاملی در جهت کاهش ورود نقدینگی به بازار سرمایه خواهد بود. پولی که درحال حاضر وارد بورس میشود نیز بیشتر از سمت حقوقیها و سهامدارانی است که به ماشین خلق پول در کشور متصل هستند. از همینرو به مردم توصیه میشود که دقت نظر داشته باشند تا وارد بازی سهامداران حقوقی نشوند.
آیا رونق ایجادشده در بورس به قدرت رونق قبلی خواهد بود و درواقع به زودی این بازار به دوران اوج بازمیگردد؟
بعید به نظر میرسد که بازار سرمایه به زودی بتواند مجدد به دوران اوج بازگردد. شاید در بازه زمانی یکساله بتوان انتظار داشت که این موضوع محقق شود اما در کوتاهمدت چندان عملی نیست. اگرچه بورس تا حدی تابع بحث روانی و انتظارات تورمی جامعه است اما موتور اصلی یا کندهای که این بازار را گرم میکند و رونق میدهد، بخش واقعی اقتصاد (real sector) است.
باید بنگاههای تولید محصول تولید کرده و آن را به فروش برسانند و درآمدزایی داشته باشند که بتوان انتظار داشت ارزش سهام شرکتها افزایش پیدا کند. به نحوه تعیین قیمت سهام شرکتها در بورس توجه کنید. بهعنوان مثال، عمر یک مجموعه مشخص میشود، میزان درآمد سالانه آن نیز درنظر گرفته شده و براساس میزان درآمد در طول زمان فعالیت، ارزش کل سهام یک شرکت تعیین میشود. بنابراین اگر میزان درآمدزایی یک مجموعه بالا برود، باید انتظار داشت که ارزش سهام آن نیز زیاد شود. اما بخشی از بالا رفتن ارزش سهام شرکتهای حاضر در بورس ظرف ماههای ابتدایی امسال، بر این پایه و اساس افزایش نداشت. بلکه تحت تاثیر عوامل مختلفی همچون شیوع ویروس کرونا، شدت گرفتن تحریم و افزایش انتظارات تورمی بالا رفت. در این میان نباید از ناکارآمدیها و سیاستهای نادرست اقتصادی در این افزایش غیرمنطقی ارزش بازار سرمایه نیز غافل شد. برخی سیاستهای ناکارآمد باعث شد تا رکود شکلگرفته در اثر کرونا و تحریم، عمیقتر شود. در این شرایط و با توجه به عدم بهبود در بخش واقعی اقتصاد کشور نمیتوان انتظار داشت که تغییری بلندمدت در بازار سرمایه کشور نیز به وجود آید. شاید برخی اقدامات بتواند تا مدتی تنوراین بازار را گرم کند اما این موضوع بادوام نخواهد بود. بسیاری از سهامداران حقوقی نیز به دنبال نوسان گرفتن از سهامدار جزء هستند و میخواهند فرصتی به دست آورند تا سهام خود را با نرخی بالاتر فروخته و در ادامه ارزان خریداری کرده و پس بگیرند و از این دست اتفاقات.
به عنوان جمعبندی اگر نکتهای مطرح است بفرمایید.
رونق واقعی در بورس نیازمند بهبود متغیرهای بخش واقعی اقتصاد کشور است که این موضوع نیز تنها با اتفاقات خوب در عرصه اقتصاد کلان و اقتصاد بینالملل عملی میشود. در دنیای امروز، اقتصاد جهانی شده است. در چنین دنیایی نمیتوان صرفاً با تکیه بر تولید و مصرف داخلی به دستاورد مثبت چشمگیری در اقتصاد رسید. رونق اقتصاد منطقهای و تعامل با همسایگان میتوانست راهکار خوبی باشد اما ظرف سالهای گذشته حتی اقتصاد منطقهای فعالی نیز نداشتهایم و ظرف چند ماه باقیمانده از عمر این دولت هم بعید به نظر میرسد که اتفاق جدیدی رخ دهد.
از منظر بینالمللی ظرف دو ماه آینده ترامپ از مسند ریاستجمهوری آمریکا کنار میرود و امیدواریم که در این مدت دو ماه مشکلی به وجود نیاید. تغییر ریاستجمهوری آمریکا بهتنهایی باعث بهبود روابط بینالملل ایران نمیشود اما اگر دو طرف به توافق با یکدیگر برسند، وضعیت تغییر خواهد کرد.
اما بعید به نظر میرسد که هرگونه توافقی در دولت فعلی شکل بگیرد. چراکه هر گروهی که بتواند مشکلات فعلی ایران را برطرف کرده و به توافق بینالمللی برسد، برگ برندهای برای انتخابات سال 1400 خواهد داشت. بعید به نظر میرسد که چنین فرصتی به دولت فعلی داده شود. اما اگر در دور بعدی ریاست جمهوری ایران، حزبی همراستا با نمایندگان مجلس و قوه قضائیه بر سر کار بیایند، احتمالاً مسیر توافق نیز با سرعت بیشتری پیش خواهد رفت. در ادامه وارد مرحلهای مشابه شرایط برجام خواهیم شد و انتظار میرود که مجدد رشد اقتصادی در کشور مثبت شود و اقتصاد از بنبست خارج شود.
اما با استمرار وضعیت فعلی کشور نمیتوان امیدی به بهبود واقعی در بازار سرمایه کشور داشت. هرچند که ممکن است در برهههایی از زمان، همچون وضعیت فعلی، دولت پیش از فروش اموال خود در این بازار نسبت به داغ کردن تنور بورس و ایجاد رونق تصنعی اقدام کند. که البته این کار در برخی موارد با صرف نظر کردن از مسائل مهم اقتصادی همچون تورم ایجاد میشود و به این ترتیب از سویی بسیار آسیبزاست و از طرف دیگر نیز رونق به وجودآمده مقطعی بوده و بادوام نیست. البته رونق اسمی بورس نیز موضوع محتمل دیگری است که با خلق نقدینگی و روند روبهرشد تورم ایجاد میشود. در چنین مدلهایی که کشورهای زیمبابوه و ونزوئلا نیز درگیر آن هستند تورم موتور محرک رشد بورس است اما این رشد فاقد هرگونه ارزش است. در چنین مدلهایی تورم و کاهش ارزش پول ملی باعث ایجاد روند صعودی در بازار سرمایه میشود و ارزش واقعی بازار افزایش نمییابد. این موضوع بسیار خطرناک است اما با توجه به شرایط فعلی کشور به نظر میرسد که تا حدی گریزناپذیر باشد.
با توجه به شیوع بیماری کرونا در کشور، بسیاری از اقشار جامعه متحمل زیان شدهاند و فشار اقتصادی زیادی بر کارگران، کسبه و... وارد شده است. در این شرایط به لحاظ اخلاقی، انصاف و حتی امنیتی، دولت موظف به دادن کمک معیشتی است. در این میان فروش اموال دولت برای تامین منابع مالی این کمکها راحتترین راهحل است اما اگر این بحران ادامه یابد پس از فروش دارایی، چارهای جز رفتن به سراغ افزایش نقدینگی وجود ندارد. که این موضوع با افزایش تورم به زیان اقتصاد تمام خواهد شد.
در مجموع میتوان گفت چشمانداز کلی اقتصاد کشور در کوتاهمدت و در ماههای آینده چندان مثبت نیست. بنابراین نباید انتظار داشت که بورس نیز روند روبهرشدی داشته باشد و اگر رشدی در این بازار به وجود آید، مقطعی خواهد بود.
توصیهام به مردم عادی این است که مردم یا اصلاً به بورس ورود نکنند یا اگر قصد ورود به بورس را دارند نگاه بلندمدت داشته باشند. البته در چندماه باقیمانده از سال هم امکان سودآوری وجود دارد (البته نه مثل ماههای ابتدایی سال) ولی مردم باید خیلی مراقب باشند که توسط حقوقیها بازی نخورند. روندی که شاهد آن هستیم همان روند تکراری قبلی است: حوزههایی مثل خودرو و بانکها که قرار است سهام دولت در آنها واگذار شود، در حال باد شدن هستند تا با قیمتهای بالا به مردم عرضه شوند. از اینرو مردم یا باید با نگاه بلندمدت یک تا یک و نیمساله ورود کنند یا زمان درست ورود و خروج را بدانند یا اصلاً وارد این ماجرا نشوند.