زور خریداران به قیمت خودرو نمیرسد
شرایط حاکم بر بازار خودرو و چشمانداز پیشرو در گفتوگو با فربد زاوه
بینظمی دولت در شیوه بودجهنویسی پایانی ندارد و همین موضوع به دردسری جدی برای مصرفکنندگان تبدیل شده است. فربد زاوه هم از این ناحیه به بازار خودرو مینگرد و با یادآوری تجربیات تاریخی در این زمینه، نسبت به تبعات تورمی سیاستهای مالی دولت در نیمه دوم سال هشدار میدهد. به لطف تجربیات مفصل در بخش خودرو، این صنعتگر شرایط کنونی حاکم بر بازار و صنعت خودرو را بحرانی میداند. زاوه که در گفتوگوهای پیشین خود با تجارت فردا پیوسته از تبعات کاهش قدرت خرید مصرفکنندگان بازار خودرو گفته بود، شرایط امروز را محصول عدم حل مشکلات ساختاری اقتصاد ایران میداند. مشکلاتی که رفاه مصرفکنندگان و بنیانهای تولید را تخریب کرده و با کاستن از حجم تقاضا به شکل پیوسته، ابعاد صنعت را کوچک و کوچکتر میسازد. چیزی که حیات این بخش را با اختلال جدی مواجه کرده است. در این گفتوگو سعی شده ضمن بررسی تحولات بازار خودرو از مجرای تولید و فروش خودروسازان، به بررسی متغیرهای موثر بر این بازار و چشمانداز پیشروی خریداران در این بازار بپردازیم.
♦♦♦
در نیمه اول 2020 طبق گزارش جاتوداینامیکز ایران یکی از چهار بازار بزرگی بوده که رشد فروش و تولید را تجربه کرده. دلیل این موضوع چیست؟ آیا امکان دارد بخشی از این رشد به سیاستهای اخیر وزارت صنعت در آزادسازی محدود قیمتها مربوط باشد؟
نه. اتفاقاً برعکس است. دلیل احتمالی رشد تولید دو مورد کلی است. ما در دو سال گذشته با سقوط آزاد در زمینه تولید روبهرو شدیم و حال که اندکی تولید افزایش یافته، نباید چندان به آن دلخوش بود چراکه با لحاظ وضعیت بلندمدت تولید خودرو در کشور، هنوز فاصله پر نشده و کاهش تولید کاملاً جدی است. در واقع بازار در وضعیت فعلی کماکان در مقایسه با دو سال قبل وضعیتی منقبضشده دارد. بماند که خود آمارهای اعلامی هم آمار تولید هستند و پلیس به عنوان متولی شمارهگذاری از انتشار آمار خودروهای جدید پلاکشده به دلایلی مثل محرمانه بودن جلوگیری به عمل میآورد! در تحلیل جذب این میزان تولید در بازار هم لازم است به تعهدات فروش سابق اشاره کنیم که عدد بزرگی بوده و در دوره فعلی تحویل شده است. در دوره فعلی هم عمده خودروها نه به قیمت آزاد که به قیمت سرکوبشده قبلی فروخته شدهاند. چیزی که ابداً عجیب نیست و هرجای دیگر دنیا هم اتفاق بیفتد، قطعاً باعث رشد فروش میشود. در همین شرایط کرونایی که اکثر شرکتها با خطر ورشکستگی در صنعت خودرو روبهرو هستند، در هر کجای جهان اگر شما کاری را که در ایران انجام میشود اجرا کنید، قطعاً رشد فروش حاصل میشود! یعنی اگر فردا در همین آمریکا یا چین درگیر کرونا یکباره ب.ام.و سری 7 را به یکسوم قیمت بفروشید، قطعاً برای خرید آن صف میبندند! بنابراین از این زاویه نباید خوشحال بود که رشد فروش رخ داده. حتی باید نگران بود. چون رشد فروش نه بر مبنای منطق اقتصادی که بدون هرگونه منطق اقتصادی رخ داده است. اگر در ایران هم مثل بقیه بازارها اصول بدیهی اقتصادی حاکم بود، قطعاً فروش کاهش چشمگیر داشت. جهان در شرایط کرونا با کاهش تقاضا روبهرو شده چون هم مصرفکنندگان از نقطه نظر درآمد آتی دچار تشکیک شدهاند و هم اقتصادها با رشدهای شدیداً منفی روبهرو هستند. الان خبرهایی شنیده میشود درباره نرخ منفی 20 درصد رشد اقتصادی در انگلستان یا اعداد بزرگ سقوط اقتصادی در آمریکا که بسیار جدی است و از عقبنشینی اقتصاد جهانی به مرزهای 20 سال قبل خبر میدهد. ما در ایران این اتفاق را در اثر تحریم تجربه کردیم منتها چون سیاستهای اقتصادی در ایران دستوری هستند و در غرب چنین نیست، دامنه تاثیر این وضعیت در اینجا شکل و شمایل دیگری به خود گرفته که نه بر مبنای منطق اقتصاد که صراحتاً برخلاف آن است. این اضافه تقاضایی که به دلیل همین سیاستها به وجود آمده جز اینکه زمینهساز زیان و حتی ورشکستگی خودروسازان و بهالطبع کل اقتصاد کشور شود، فایده چندانی نداشته است.
با این توضیحات، الان شرایط خریدوفروش خودرو در بازار ایران به چه شکلی است؟ نمایشگاهها از رکود حرف میزنند اما به نظر روند ورود پول به این بخش قطع نشده و حتی با توجه به وضعیت بورس تقویت شده است.
رشد خرید حواله در بازار خودرو یا ورود گسترده به بازار کارکردهها نشاندهنده عدم تناسب قدرت خرید با قیمت محصولات است. چیزی که من در گفتوگوهای قبلی بارها به آن اشاره کردم و تبعات آن را یادآور شدم. صنعت خودرو ایران به سرعت در حال منقبض شدن است چون قیمت تولیدات کنونی تناسبی با توان پرداخت طیف وسیعی از خریداران ندارد. نگاهی به شاخص قدرت خرید و قیمت فروش در این بخش طی سه سال گذشته نشاندهنده حدود 500 درصد رشد قیمت در این بخش است و این در حالی است که ارز حدوداً 700 درصد رشد ارزش را تجربه کرده است. در همین دوره کوتاه اما درآمدها هرگز به این میزان رشد نکرده و شاید در خوشبینانهترین حالت 5 /2 برابر شده است. شرط این سطح از رشد درآمد البته سرمایهگذاری افراد در بازارهایی نظیر بورس یا دلار و طلاست. وگرنه رشد دستمزد افراد در سطحی کمتر از این مقادیر بوده است. مثلاً برای کارگران یا کارمندان سطح پایین ارقام افزایش دستمزد بسیار کمتر از این ارقام است که کاملاً از کلیه بازارها جز بازار کالاهای اساسی حذف شدهاند. راننده اسنپی که همه داراییاش خودرویی است که دارد، پولی نداشته که در بورس بگذارد که ظرف شش ماه 200 درصد سود کند. خب کنار هم قرار دادن این دو واقعیت به خوبی گویای وضعیت حاکم بر اقتصاد ایران است. تورم در مقطع فعلی به شکل عمومی در حال نابود کردن برخی از طبقات اجتماعی است. تورم مانند طوفانی سهمگین و کشنده همیشه از پایینترین سطوح و دهکهای درآمدی جامعه تاثیر میگذارد و آهستهآهسته باقی طبقات را در سطوح بالاتر درگیر میکند. تصور کنید اگر قبلاً فردی از طبقات پایین جامعه 10 میلیون داشت با یک وام یا قرض 10 میلیونتومانی میتوانست یک دستگاه پراید بخرد و در اسنپ کار کند اما حالا از کجا باید 100 میلیون بیاورد تا یک پراید بخرد؟ حتی اگر بتواند این مبلغ را جور کند درآمد اسنپ اصلاً دیگر در حدی نیست که بخواهد از محل آن هزینه تسهیلات یا اصل قرض را پرداخت کند. کسی که الان با پراید در این تاکسیهای اینترنتی در حال کار است، از نظر اقتصادی کاملاً ضرر میکند. تصور کنید سال 94 کسی با هیوندای اکسنت یا سوزوکی ویتارا اقدام به کار در اسنپ میکرد حرکتش کاملاً غیراقتصادی بود. الان هم کار با پژو 405 که 160 میلیون قیمت دارد یا حتی با پراید غیرعاقلانه است! از همین ناحیه هم بازار خودرو را باید بررسی کرد. از آنجا که قدرت خرید مردم در اقلام ارزانتر بهشدت آسیبدیده، به همین دلیل امکان خرید برای این طبقات به کل از بین رفته است. طبیعی است که وقتی این اتفاق میافتد، مصرفکننده معمولی به سمت خودروهای دستدوم سوق پیدا میکند و کسی هم که اوضاعش خوب نیست سراغ کارکردههای قدیمی میرود.
سوال مهمی در میان مردم وجود دارد که کمتر کسی به آن پاسخ داده. تصور میکنید چه رابطهای بین ارز و بازار خودرو وجود دارد که از میانه 96 تا امروز بهرغم رشد 625درصدی ارز، قیمت خودرو گاه تا حدود 10 برابر افزایش یافته است؟
این سوال مهمی است ولی من اگر بخواهم به آن به شکل کوتاه پاسخ دهم، باید بگویم که ما در همه دولتها کموبیش با پدیده سرکوب نرخ ارز روبهرو بودهایم. دولتها در ایران به دلیل دارا بودن منابع ارزی حاصل از فروش نفت رابطه بین تورم و ارز را تا حدی کنترل کردهاند. مثلاً در دوره آقای احمدینژاد در حالی که 30 درصد تورم وجود داشت، به دلیل تزریق ارز به بازار، قیمت کنترل میشد اما اینجا دولت تنها میتواند در چیزی که مازاد دارد یعنی در ارز نرخ را کنترل کند و رشد قیمت سایر کالاها قابل کنترل نیست. از اینرو توهم سرکوب قیمت از طریق نرخ ارز اشتباهی است که رخ داده و با وجود اینکه هیچگاه پاسخ درستی به سیاستگذار نداده اما وی را بدعادت کرده است. یعنی باعث شده سیاستگذار به جای اصلاح سیاستهای پولی که باعث و بانی تورم است، نرخ ارز را دستکاری کند. بنابراین اگر الان میبینید که این اندازه قیمت خودرو بالا رفته، دلیلش کمبود ارز یا اثر هفت برابر شدن قیمت ارز یا کمبود خودروهای وارداتی نیست. سیاست پولی تورمزایی است که باعث همه مشکلات است و باید در بانک مرکزی و سازمان برنامه به دنبال اصلاح آن بود. یک بررسی در بقیه مناطق جهان نشان میدهد رابطه میان تورم با صنعت خودرو به چه شکل است. وقتی یک کالا مثلاً فولاد گران میشود کلاً صنعت با افزایش قیمت روبهرو نمیشود چراکه سیاست پولی درست کار میکند. در ایران مفهوم تورم و گرانی بد جا افتاده است.
بله. و بارها به این نکته در همین نشریه اشاره شده اما اغلب با توجیهاتی از سوی سیاستگذار مورد بیتوجهی قرار گرفته است. برگردیم به بازار خودرو. الان به همین دلیل بازار خودروهای وارداتی دهه 90 میلادی داغ شده و قیمت یک هوندا سیویک مدل 1992 به مرز 40 تا 50 میلیون تومان رسیده است.
بله. رونق بازاری که برخی میگویند نه در سطح محصولات نو یا صفرکیلومتر که در بین قدیمیترین خودروهای بازار حادث شده است. در بازار وارداتیها الان شرایط به سمتی رفته که کمری 2008 را راحتتر از مدلهای جدیدتر آن معامله میکنند. این یعنی ناوگان به سمت فرسودگی مجدد در حال حرکت است. در واقع خریداران در طبقات مختلف دیگر توانایی خرید محصولات نو را ندارند و سراغ خودروهای کارکرده و کهنه میروند. رفتاری که شما عیناً در بازار مسکن هم آن را میبینید که خریداران از شهرهای بزرگ و کلانشهرها به حومه شهرها مهاجرت میکنند. و این تبعات دارد. الان در بازار خودرو کار به جایی رسیده که افراد به جای اینکه بابت یک 207 صفرکیلومتر مبلغی نزدیک به 350 میلیون بپردازند، سراغ تویوتا کرولای 2006 میروند که گرچه 15 سال کار کرده ولی دوام و استهلاکش بهتر از خودروهای داخلی است. این اتفاق قطعاً گسترش پیدا میکند و خودروهای قدیمی را به خیابانها برمیگرداند. اثر سوء دیگر این وضعیت عدم تمایل خریداران خودروها اعم از کهنه و نو به نگهداری صحیح و اصولی خودرو است که در درازمدت به فرسودگی سریعتر خودرو منجر میشود. این وضعیت دقیقاً از ناحیه هزینههای سنگین تعمیر و نگهداری خودرو بروز میکند و شیوع آن ایمنی مدلهای مختلف را دچار مخاطره میکند. البته تصور نکنید این صرفاً به بخش پایین و میانی بازار مربوط است. در بالاترین بخش بازار هم دیدن قیمتهای رویایی و فضایی برای محصولات لوکس کار را به جایی رسانده که این بخش از بازار تقریباً در رکود کامل به سر میبرد و معاملات به کمترین سطح ممکن رسیده است. اشتباهات کشندهای که در حوزه سیاستگذاری طی سه سال گذشته در فضای اقتصاد ایران حادث شده، منجر به سطحی از فقیرسازی شده که در کوتاهمدت نهتنها قابل جبران نیست که بسیاری از بازارها را به سمت توقف معاملات پیش برده است.
یعنی بازار قفل شده الان؟
نه، قفل نشده و هنوز معاملات وجود دارد. منتها شرایط بسیار خطرناک است و هزینه اصلاح مسیر بسیار بالا رفته است. پیشتر بارها هشدار داده بودم که شرایط مالی دولت و فشار روی متغیرهای پولی چه تبعاتی میتواند برای بازار خودرو و دیگر بازارها به همراه داشته باشد. همین حالا هم کوچکترین تلاطمی در بازار از جمله همین سقوط اندک بورس که اخیراً به افت هشتدرصدی شاخص منجر شد میتواند بحران ایجاد کند. متاسفانه باید بگویم کار به جایی رسیده که دیگر حل مساله به سادگی امکانپذیر نیست.
با وجود این وضعیت، آیا ممکن است بازار به سمت رونق حرکت کند؟ چه عواملی در این موضوع میتواند دخیل باشد؟ مثلاً تحول در روابط خارجی و توقف کرونا چقدر میتوانند در رشد تقاضا برای این بخش موثر باشند؟
تصور نمیکنم رونقی در کار باشد. مخالفتم با این موضوع هم دلیل دارد. رونق یعنی رشد تقاضا، و رشد تقاضا تنها از مسیر افزایش ثروت امکانپذیر است. مثلاً ورود پولهای بلوکهشده شاید به باور برخی مصرف را تحریک کند اما از مجرای کاهش قیمت دلار نهتنها ثروت را افزایش نمیدهد که به زیان بخشی از جامعه هم منجر میشود. ما در اقتصاد این نکته را میدانیم که قیمتها نه بر مبنای نرخ ارز که بر مبنای نرخ تورم بالا میروند و تا این گسل در اقتصاد ایران وجود دارد خبری از رونق نیست. حتی اگر توافقی هم حاصل شود مشکلاتی مثل تورم از بین نمیروند. مشکل اقتصاد ایران تحریم یا کرونا نیست. داخلی است. سیاستهای داخلی است که اقتصاد ایران را به این وضعیت رسانده است. آقای طیبنیا وزیر اقتصاد دولت یازدهم حرف خوبی زد. گفت ریشه مشکلات اقتصاد ایران سیاسی است و این مشکلات به دست من حل نمیشوند. مشکلات بیرونی هم که به اقتصاد ایران از خارج تحمیل میشوند، با استناد به حرفهای سعید لیلاز که درست هم میگوید به سیاستهای داخلی مربوط است. مادامی که مشکلات سیاست داخلی ما حل نشود، مشکلات سیاست خارجی ما که منشعب از مسائل سیاست داخلی است حل نخواهند شد. مادامی که درگیریهای سیاسی که در داخل کشور وجود دارد پایان نیابند یا حلوفصل نشوند، حل مسائل سیاست خارجی همانقدر دور از دسترس خواهد بود که رفع مسائل کلان اقتصادی. رئیسجمهور که مسبب برخی از مشکلات داخلی بوده و برخی از مشکلات هم از بیرون به وی تحمیل شده، تا موفق به حل و فصل مشکلات داخلی نشود، امیدی به گشایش اقتصادی نباید داشت. این مشکلات هم اگر حل شوند دستکم پنج سال زمان میبرد تا کشور به شرایطی که حدوداً 15 سال پیش در سال 1384 داشتیم برسد. بنابراین حتی در صورت بروز یک توافق تازه بین ایران و آمریکا انتظار نداشته باشید که ظرف امروز و فردا در اقتصاد کشور گشایشی حاصل شود.
و فکر میکنید با توجه به جمیع جهات چه زمانی برای خریداران خودرو برای ورود به بازار و انتخاب ماشین مناسب است؟ الان زمان مناسبی برای خرید هست؟ به چه دلیلی این را تایید یا رد میکنید؟
در ایران و ترکیه طلا و دلار نقش دماسنج را برای نشان دادن تورم بازی میکند. یعنی به محض اینکه تورم بالا میرود ارز و طلا بهشدت واکنش نشان میدهند. از این منظر با توجه به شش برابر شدن نرخ ارز و سطحی از تورم که تجربه شده، قیمت خودرو قابل بررسی است. پراید از زمانی که در سال 1396 دلار 3300 تومان بوده تا امروز که به مرز 23 هزار تومان رسیده، شش برابر نشده یعنی اگر آن دوره 18 میلیون قیمت داشت با توجه به نرخ ارز و سطح تورم باید الان بیش از 100 میلیون قیمت میداشت. هنوز ولی به صد نرسیده است. از اینرو خودرو هنوز به سطحی که رابطه تورم و ارز را نشان میدهد نرسیده است. من البته معتقد نیستم باید به این نرخ برسد. اما با توجه به اینکه هنوز سیاستهای بازتولید تورم در بانک مرکزی و سازمان برنامه از کار نایستاده است از اینرو ممکن است شرایط به سمتی رود که اوضاع از این هم وخیمتر شود. گزارشی که آقای نوبخت از میزان تحقق درآمدهای نفتی کشور داده از تحقق هشتدرصدی این درآمدها در چهارماهه اول حکایت دارد. وقتی دقت برنامهریزی به حدی رسیده که ما با این همه ادعا به هشت درصد نتیجه مدنظر میرسیم، باید منتظر سنگینتر شدن تورم در نیمه دوم سال باشیم و قطعاً اعداد وحشتناکتر از نیمه اول سال خواهد شد. بنابراین خرید خودرو در این مقطع احتمالاً عاقلانهترین کاری است که افرادی که نیاز به خودرو دارند باید انجام دهند. بنابراین سوال مهم در نیمه دوم سال نه خرید یا عدم خرید پراید که احتمالاً این خواهد بود که چگونه میتوان به نیازهای ابتدایی پاسخ گفت.