رمز ارز تنها یک فناوری جایگزین است
نیما امیرشکاری از ابعاد مختلف خلق رمزارز اسلامی میگوید
در اجلاس سران کشورهای اسلامی، حسن روحانی از پیشنهادی رونمایی کرد که در آن با ایجاد یک رمزارز مشترک اسلامی میان چهار کشور ایران، ترکیه، مالزی و قطر، سلطه اقتصادی آمریکا را به چالش بکشد. این ایده روحانی با استقبال ماهاتیر محمد، نخستوزیر مالزی نیز مواجه شد. ایدهای که پیشتر از این نیز در خصوص واحد پولی مشترک کشورهای اسلامی از سوی ماهاتیر محمد مطرح شده بود. طرحی که با الهام گرفتن از حوزه پولی یورو ارائه شد اما به دلایل مختلف در نهایت به نتیجه خاصی نرسید.
فرهاد حسینپور: در اجلاس سران کشورهای اسلامی، حسن روحانی از پیشنهادی رونمایی کرد که در آن با ایجاد یک رمزارز مشترک اسلامی میان چهار کشور ایران، ترکیه، مالزی و قطر، سلطه اقتصادی آمریکا را به چالش بکشد. این ایده روحانی با استقبال ماهاتیر محمد، نخستوزیر مالزی نیز مواجه شد. ایدهای که پیشتر از این نیز در خصوص واحد پولی مشترک کشورهای اسلامی از سوی ماهاتیر محمد مطرح شده بود. طرحی که با الهام گرفتن از حوزه پولی یورو ارائه شد اما به دلایل مختلف در نهایت به نتیجه خاصی نرسید. به منظور بررسی ابعاد مختلف طرح پیشنهادی رئیسجمهوری در خصوص راهاندازی رمزارز مشترک اسلامی گفتوگویی را با نیما امیرشکاری، مدیر گروه بانکداری الکترونیک پژوهشکده پولی و بانکی، انجام دادیم. امیرشکاری معتقد است میزان موفقیت این طرح بستگی به انگیزههای کشورهای حاضر و میزان تبادلات مالی آنها دارد. این تحلیلگر مسائل پولی و بانکی بر این باور است که ایجاد رمزارز مشترک تاثیر چندانی بر دور زدن و مقابله با تحریمها ندارد و تنها راهکاری فناورانه و بهروز در حوزه تبادلات مالی به حساب میآید. امیرشکاری میگوید، چنین پروسهای نیازمند یک ارائهدهنده فناوری نیز خواهد بود تا روشهای درست مستندسازی مالی را انجام دهد. به همین دلیل نسبت به اجرایی شدن این پروژه در یکی دو سال آینده چندان خوشبین نیست.
♦♦♦
حسن روحانی اخیراً پیشنهاد یک رمزارز اسلامی را داده است، این کار چقدر ممکن است و چقدر شانس فراگیر شدن در مبادلات مالی را دارد؟
تحقق یافتن این ایده و میزان موفقیت و فراگیر شدن آن بستگی بسیار زیادی به حجم مبادلات تجاری میان این کشورها دارد. البته موضوع مهم دیگر میزان اطمینان و اعتماد کشورها به یکدیگر است. باید به این نکته توجه داشت که در دنیای قبل از رمزارز نیز همه این ایدهها به شکل و شمایلی دیگر نظیر معاملات پولی چندجانبه وجود داشته است که بر اساس آن کشورهای مختلف قادر به انجام مبادله با یکدیگر و تسویهحساب به وسیله واحد پولی خودشان بودند. در چنین نظامی ارگانهای معتمد کشورها (نظیر بانکهای مرکزی) وظیفه انجام این تبادلات مالی را برعهده داشتند. حال این توافقها میتوانست همانند حوزه یورو یا کشورهای حاشیه خلیج فارس (GCC) به صورت منطقهای یا فرامنطقهای باشد، نظیر تبادلات پولی و مالی کشورهای غیرهممرز آسیای شرقی در سالهای نهچندان دور.
در فضای امروز رمزارزها با توجه به جایگاه مهمی که در توسعه اقتصادی پیدا کردهاند، در حقیقت بستری برای انجام این مبادلات پولی به شمار میروند و از آنجا که بستر بلاکچین و رمزارزها محاسن متنوعی نظیر شفافیت را ارائه میدهد، مورد استقبال خوبی قرار گرفته است. با وجود این، عامل اصلی موفقیت این ایده، بزرگی میزان تجارت این چهار کشور با یکدیگر است و پرسشی که مطرح میشود این است که اصلاً این حجم بازار به قدری بزرگ هست که انتقال به چنین فناوریای توجیه اقتصادی داشته باشد یا خیر. پرسش مهم دیگر این است که آیا زیرساختهای لجستیک این کشورها اجازه استفاده از رمزارز را به عنوان یک واحد پول در بخشهای مختلف نظیر گمرک، وزارت صنایع و... میدهد یا خیر. در حقیقت خیلی از زیرساختهای دولتی باید تغییر کند تا بتوان ارزرمز اسلامی را فراگیر کرد و این تغییر نیازمند انگیزه سیاسی و اقتصادی بسیار زیاد و همچنین عزمی جدی است. در واقع در اولین گام برای تحقق این وعده رئیسجمهور، باید این زیرساختها فراهم شود.
از نظر شما چه مدت زمان نیاز است تا تغییرات زیرساختی لازم انجام شود؟ آیا در صورت بودن عزم و انگیزه جدی از سوی کشورها میتوان به محقق شدن این طرح در کوتاهمدت امیدوار بود؟
واقعیت این است، زمانی که صحبت از تعامل میان دولتها میشود، سرعت انجام کارها پایین میآید. ولی زمانی که بخش خصوصی، فرآیندی را آغاز میکند و قول و قراری را میگذارد، سرعت انجام امور بالا میرود. چراکه الزام موجود نشاتگرفته از یک اقتصاد و توجیه اقتصادی است. ولی اغلب اوقات دلیل دولتها برای انجام چنین طرحهایی انگیزههای سیاسی، انتخاباتی و غیراقتصادی است و این موضوع باعث میشود تا پیادهسازی چنین طرحهایی نیازمند پیگیری، ممارست و انگیزههای جانبی باشد که چنین چیزی موجب طولانی شدن زمان انجام یک پروژه میشود. بنابراین از نظر من چنین طرحی که چهار دولت مختلف درگیر آن بوده و نیازمند تغییرات زیادی در زیرساختها و هماهنگی بالا میان وزارتخانههاست، زمان بسیار زیادی خواهد برد. البته چنین پروسهای نیازمند یک ارائهدهنده فناوری نیز خواهد بود تا روشهای درست مستندسازی مالی را انجام دهد. به همین دلیل من فکر نمیکنم دستکم در یکی دو سال آینده چنین طرحی امکان اجرایی شدن داشته باشد.
برخی تحلیلگران دلیل اصلی چنین پیشنهادی از سوی رئیسجمهور را تقویت تبادلات پولی و مالی در زمان تحریمهای فعلی میدانند، به نظر شما، آیا این ایده فقط برای دور زدن تحریم مطرح شده است و اصلاً ایران میتواند با چنین ابزاری تحریمها را دور بزند؟
حقیقت این است که رمزارز کمک چندانی به بهبود شرایط تحریم نمیکند. وقتی کالاهای اساسی، دارو و اجناس دیگر از کشورهایی به جز این چهار کشور قرار است وارد کشور شود دیگر چه فرقی میکند که تسویهحساب چگونه صورت بگیرد. در واقع فرقی نمیکند به ازای کالایی که به عنوان مثال به قطر صادر میکنیم، هزینه را به صورت واحد پولی قطر بگیریم یا رمزارز. واقعیت این است که رمزارز تنها یک فناوری جایگزین برای فناوری قبلی است و انتظار فراتری نباید از آن داشت. به عنوان مثال تا قبل از این تسویهحسابهای پولی میان کشورها از طریق تبادلات بانکی انجام میشد و حالا آن تبادلات به نحوی فناورانهتر انجام خواهد شد. باید این حقیقت را پذیرفت که رمزارز به تنهایی نمیتواند کمکی به مقابله با تحریمها یا دور زدن آنها بکند، بلکه ابتدا باید بتوانیم برای کالاهای خود خریدار پیدا کنیم و کیفیت و اجناس ما نزد مشتریان پذیرفته شود یا در حوزه واردات فروشندهای پیدا شود که تمایل فروش محصول خود را به ما داشته باشد، سپس در مرحله بعدی که هنگام تسویهحساب مالی است، بهجای پول از رمزارز استفاده شود. در حقیقت مشکلی که تحریمها برای اقتصاد کشور به وجود آورده، این است که هیچکس تمایلی برای معامله با ایران ندارد و این مشکل با رمزارز قابل حل نیست. پرسش اصلی این است که آیا واقعاً کشوری خواستار خرید از ایران بوده و در تسویه با مشکل مواجه بوده که بتوان با رمزارز آن را حل کرد یا خیر. از نظر من اگر این کشورها واقعاً بخواهند برای دور زدن تحریم به ایران کمک کنند راه سادهاش پیمان پولی است.
آیا نمیتوان از قابلیت غیرقابل پیگیری بودن آن برای معامله استفاده کرد تا کشورهای دیگر ترسی از تحریمهای ثانویه ایالاتمتحده نداشته باشند و با خیال راحتتر با ایران وارد مذاکره شوند؟
حقیقت این است که این دست رمزارزها غیرقابل پیگیری نیستند و اتفاقاً بسیار شفاف هستند. در حقیقت نظام رمزارز به نحوی است که تمام مخاطبان و ناظران موجود در نظام مالی یک کشور باید قدرت پیگیری و دنبال کردن تراکنشها را داشته باشند. در واقع چنین ساختاری دارای مراکز امنی است که به تمام تراکنشهای داخلی و خارجی دسترسی دارد. اتفاقاً رمزارز بسیار شفافتر از نظامهای مالی سنتی است و به همین دلیل است که در جهان امروز به منظور جلوگیری از پولشویی و فساد دولتی پیشنهاد میشود. چراکه هر عنصری در یکسری معاملات به تمامی جزئیات تراکنشها دسترسی خواهد داشت.
مساله رمزارزها و فناوری بلاکچین، شکل جدیدی را در نظام پرداختها در مسائل پولی بینالملل ایجاد کرده است. پیش از خلق این رمزارزها، بانکها به عنوان مهمترین واسطههای مالی در نظام پولی بینالمللی بودند و وظیفه نقلوانتقال و ارائه خدمات دریافت و پرداخت را برعهده داشتند و دارند. اما این ارزها با این شعار آمدهاند تا بگویند ما میتوانیم یک نظام دریافت و پرداخت داشته باشیم که از لحاظ سرعت و دقت اثربخش باشد. بهطور کلی رمزارز برای این فراگیر شد که تحت سلطه بانکهای مرکزی و دولت نبود، حال اینکه دولتی میخواهد از آن به نفع منافعش استفاده کند آیا با ماهیت این موضوع در تناقض نیست؟
مساله مهمی که وجود دارد این است که این قبیل رمزارزهای دولتی را نباید با بیتکوین و رمزارزهای غیردولتی اشتباه گرفت. رمزارزی که برای نظامهای بانکی و بینالمللی استفاده میشود، کاملاً شفاف و قابل نظارت است و کشورهایی که قرار است ایران با آنها این رمزارز اسلامی را به اشتراک بگذارد همگی عضو FATF هستند. بنابراین این کشورها برای باقی ماندن در بازارهای بینالملل موظفاند تراکنشهای مالی خود را (چه در نظام بانکی و چه در نظامی رمزارز) ردیابی کرده و مبدا و مقصد آنها را شناسایی کنند. اگر کشوری بخواهد به صورت غیرشفاف عمل کرده یا مخفیکاری کند، جامعه جهانی آن را طرد خواهد کرد. بنابراین این کشورها ریسک یک سیستم رمزارز غیرشفاف را متحمل نخواهند شد.
یکی از دلایل پیشنهاد این طرح مقابله با سلطه آمریکا اعلام شده، با توجه به اینکه کشورهای دیگر تحت فشار تحریم ایالاتمتحده نیستند، این ایده برای دولتهای دیگر طرف قرارداد چه فوایدی دارد؟
همانطور که پیشتر اشاره کردم، شدت فایده کشورهای دیگر نیز بستگی به حجم مبادلات تجاری آنها دارد. اگر صادرات و واردات ما با این کشورها در حدی باشد که استفاده از رمزارز موجب تسهیل تجارت یا فروش بیشتر به ایران شود، انگیزه اقتصادی کافی برای آنها به وجود میآید ولی اگر هزینه انجام این طرح بیشتر از فایدهاش باشد و صرفاً به دلیل یک نمایش سیاسی و قدرتنمایی باشد، طبیعتاً در بلندمدت رمزارز اسلامی اثربخشی خود را از دست خواهد داد و نمیتوان به آینده آن امید چندانی داشت.
در صحبتهایتان به تفاوت میان رمزارز اسلامی و بیتکوین اشاره کردید. بهطور کلی رمزارزهای دولتی چه تفاوتی با رمزارزهای غیردولتی نظیر بیتکوین دارند و چه فوایدی میتوانند برای دولتها و بانکهای مرکزی داشته باشد؟
بهطور کلی رمزارزها میتوانند بر پایه داراییهای قابل شناسایی و ملموس نظیر دلار، طلا، نفت و... باشند و هم میتوانند بر پایه داراییهای غیرمشهود (IP) باشند. به عنوان مثال بیتکوین رمزارزی بر پایه دارایی غیرمشهود است و بنابراین ارزشگذاری آن به سادگی امکانپذیر نیست و عرضه و تقاضای بازار ارزشگذاری آن را مشخص میکند، بنابراین نوسانات آن میتواند بسیار بالا باشد. اما اعتبار رمزارزهایی با پشتوانه طلا یا یک واحد پولی معتبر، بر اساس ارزش همان دارایی تعیین میشود، بنابراین از نظر پایداری این رمزارزها از مدلهای بدون پشتوانه بسیار باثباتتر هستند.
آیا سابقه تشکیل رمزارز منطقهای در جهان وجود داشته است؟ به عنوان مثال رمزارز پترو که ونزوئلا چند سال قبل از آن رونمایی کرد تا چه حد موفق بوده است؟
از نظر من تجربه ونزوئلا در ایجاد رمزارز ملی چندان ناموفق نبوده است. در شرایطی که ونزوئلا با بحران اقتصادی فلجکنندهای دست و پنجه نرم میکرد و فرار پول و ثروت ملی از داخل کشور به وسیله شهروندان ونزوئلایی به شدت افزایش یافته بود، دولت ونزوئلا با ترفند رمزارز پترو توانست چیزی بالغ بر 5 /2 میلیون دلار از این سرمایه را به کشور برگرداند. بنابراین اگر زاویه دید تحلیل ما از سوی دولت ونزوئلا باشد، این سیاست، سیاست موفقی بوده است ولی اگر از دید مردم یا جامعه جهانی به موضوع بنگریم، به دلیل ناپایداری این رمزارز میتوان گفت که تجربه ونزوئلا، تجربه موفقی نبوده است. اگر از نظر فنی بخواهیم به این مساله نگاه کنیم، باید پذیرفت که پیادهسازی و اجرای آن زمان بسیار زیادی طول کشید و همین موضوع باعث شد تا توجیه اقتصادی آن از بین برود. ولی در نهایت از منظر دولت ونزوئلا، پترو یک آورده 5 /2 میلیوندلاری سریع و سهلالوصول به ارمغان آورد. کشورهای دیگری نیز در این زمینه فعالیتهایی را آغاز کردهاند که عمده آنها، کشورهای اروپایی هستند. آنها تلاشی جدی را در این حوزه انجام دادهاند و بیشتر تمرکز آنها روی شفافیت و اعتمادی است که رمزارزها میتوانند در نظامهای پولی و مالی ایجاد کنند. با این حال بانکهای مرکزی هنوز به صورت جدی در این حوزه وارد نشدهاند و به جز برخی پروژههای آزمایشی و مطالعاتی، به صورت گسترده و عملیاتی به مبحث رمزارز ورود نکردهاند.
در حوزه منطقهای نیز تجربههایی وجود داشته یا در حال حاضر در حال آزمایش است. از آنجا که رمزارز کاربردهای مختلفی دارد و فناوری تازهای است، بخشهای مختلف به دنبال بهرهگیری از فواید آن هستند. اما نکتهای که باید روی آن تاکید داشت این است که بخش خصوصی در کشورهای مختلف در این حوزه فعالیت به مراتب بیشتری نسبت به دولتها داشتهاند. به عنوان مثال، بخش خصوصی کشورهای حاشیه خلیج فارس در این حوزه فعالیتهای خوبی داشتهاند و سازمان بورس، فرودگاهها و زنجیره تامین برخی از آنها در حال استفاده از فواید رمزارزها هستند. بهطور کلی بخش خصوصی با توجیه اقتصادی و نه اهداف سیاسی به دنبال منافع بیشتر است و این فناوری جدید نیز در برخی حوزهها با خود فواید زیادی به همراه دارد، پس از آن استقبال میکنند و این موضوع تنها مختص رمزارز هم نمیشود، هرگاه یک فناوری بتواند هم از نظر فنی و هم از نظر اقتصادی توجیهپذیر باشد، عقل سلیم حکم میکند که با سرمایهگذاری روی آن فناوری هم مشکلات خود را حل کنند و هم وضعیت اقتصادی خود را بهبود ببخشند و این موضوعی است که جامعه جهانی در حال حاضر به سمت آن در حرکت است.