تقلا در باتلاق
سیاستهای دولت در بازار مسکن چقدر کارآمد بوده است؟
احتمالاً در مورد «هرم مازلو» که نیازهای اساسی انسان را در پنج طبقه جایگذاری میکند مطالبی خوانده باشید. قبل از رسیدن به طبقات بالای این هرم که در آن افراد به خودشکوفایی میرسند، باید از تامین نیازهای مربوط به سطوح پایینتر اطمینان حاصل کرد. در پایینترین طبقه این هرم، نیازهای انسان به خوراک، پوشاک و مسکن ذکر شده است که با رفع آن، سایر نیازها در وی بروز و تجلی مییابد.
علی طهماسبی: احتمالاً در مورد «هرم مازلو» که نیازهای اساسی انسان را در پنج طبقه جایگذاری میکند مطالبی خوانده باشید. قبل از رسیدن به طبقات بالای این هرم که در آن افراد به خودشکوفایی میرسند، باید از تامین نیازهای مربوط به سطوح پایینتر اطمینان حاصل کرد. در پایینترین طبقه این هرم، نیازهای انسان به خوراک، پوشاک و مسکن ذکر شده است که با رفع آن، سایر نیازها در وی بروز و تجلی مییابد. هدف از این مقدمه آن بود که به نقش اساسی یکی از ارکان مهم طبقه اول هرم یادشده یعنی مسکن اشاره شود. مسکنی که سهم بالایی از بودجه خانوارهای ایرانی را به خود اختصاص میدهد. در این میان خانوارهای کمدرآمد و جوانان سهم بسیار بیشتری از درآمد خود را به تامین مسکن اختصاص میدهند و از این منظر، سیاستگذار باید دغدغه این بازار را به شکل جدیتری داشته باشد و با سیاستهای درست اقتصادی که بر کل بازارهای مالی تاثیرگذار است، تامین مسکن را برای مردم تسهیل کند. اما اتفاقی که پیش آمده آن بوده است که تکانههای بازار مسکن با شروع تلاطم بازار ارز سوگ اجارهنشینان و متقاضیان و سور سوداگران را در چند ماه اخیر به همراه داشته است. در ناکارآمدی سیاستهای اقتصادی نیز همین بس که بیش از صد درصد رشد قیمت هر مترمربع مسکن، کارنامه لب مرزی دولت در این بازار را مردود ساخته است. جبران و بازگشت به روزهای گذشته در این بازار هرچند سخت است اما تحرک جدیدی از سوی دولت و تقلای ساختن روزنه امید برای مردمانی که چشمانتظار سرپناهاند، بازار را همچنان در فاز رکود تورمی قرار داده است. برنامه اقدام ساخت ۴۰۰ هزار واحد مسکونی در دو سال آینده، طرح مجدد موضوع مالیات بر خانههای خالی، خانهدار کردن کارمندان و ممنوعیت معامله مستقیم موجر و مستاجر از جمله موضوعاتی است که در روزهای گذشته به دفعات از آنها نام برده شده است تا مگر بدین واسطه بازار برای چند صباحی هم که شده، روی خوش به خود ببیند. مشخص نیست با وجود کسری بودجه دولت و سخت شدن مسیرهای فروش نفت و بازگشت ارز حاصل از آن، دولت و سیاستگذار بخش مسکن چگونه امکان اجرای چنین طرحها و وعدههایی را دیدهاند. طرحهایی که به سرعت و بدون برنامهریزی و مطالعات کارشناسی دقیق اعلام شده و احتمالاً اجرایی شوند، بعید نیست که در ادامه آثار نامطلوبی مانند فشار به نظام بانکی و خلق پول را به همراه داشته باشد. خواب سیاستگذار برای این بازار تاکنون دستاورد چشمگیری نداشته است تا در اوج تابستان و فصل نقل و انتقال اجارهنشینان، گرمای قیمتهای نجومی، نفس اقشار کمدرآمد را به شماره انداخته. به نظر میرسد برای حل بنیادی موضوع مسکن باید بیشتر به الگوهای سایر کشورها توجه کرد. برای نمونه طرح تشکیل صندوقهای املاک و مستغلات (REIT) که همزمان با استفاده از پتانسیلهای بازار سرمایه به بازار مسکن نیز کمک میکند، متاسفانه با وجود رسانهای شدن و در دستور کار قرار گرفتن در سالهای گذشته تاکنون مجوزهای لازم را دریافت نکرده است تا سیاستگذاران ما همچنان در همان جعبه ابزار قدیمی خود، سعی در یافتن ابزاری برای باز کردن گره مسکن داشته باشند.