شور مثل بیآبی
حفر چاههای غیرمجاز چگونه منابع آب زیرزمینی را نابود میکند؟
بعد از یخچالها منابع آب زیرزمینی دومین منبع آب شیرین موجود در جهان است. حدود یکسوم جمعیت جهان وابسته به منابع آب زیرزمینی است.
بعد از یخچالها منابع آب زیرزمینی دومین منبع آب شیرین موجود در جهان است. حدود یکسوم جمعیت جهان وابسته به منابع آب زیرزمینی است. در کشور ما نیز وابستگی شدید به منابع آب زیرزمینی، رشد جمعیت و نیاز روزافزون به منابع آب از یک طرف و وضعیت اقلیمی و جغرافیایی کشور و همچنین وقوع پدیده خشکسالی در سالهای اخیر از طرف دیگر باعث شده طی دهههای گذشته فشار زیادی بر آبخوانهای آب زیرزمینی وارد شود و در نتیجه منجر به افت سطح آبهای زیرزمینی و افزایش تعداد دشتهای ممنوعه و بحرانی کشور شود. میزان برداشت از منابع آب سطحی و زیرزمینی به ترتیب برابر 45 و 55 درصد است که نشاندهنده اهمیت منابع آب زیرزمینی است که در این میان سهم بخش کشاورزی از منابع آب زیرزمینی حدود 90 درصد است. برداشت بیرویه از منابع آب و تجاوز به منابع آب در دو دهه گذشته باعث ایجاد صدمات جبرانناپذیری بر این منبع حیاتی شده به نحوی که بسیاری از منابع آب نابود یا در معرض خطر قرار گرفته است.
آمارها نشان از وخامت وضعیت منابع آب زیرزمینی دارد. تعداد چاهها از 47137 حلقه در سال 1352-1351 به 794000 حلقه در سال 1395-1394 رسیده است که افزایش 8 /15برابری در تعداد چاهها (مجاز و غیرمجاز) را نشان میدهد. در حال حاضر از کل چاهها حدود 430 هزار حلقه یعنی حدود 54 درصد از آنها غیرمجاز است.
متوسط تخلیه از هر چاه در سال 52-51، 194 هزار مترمکعب بوده که در سال 95-94 به 57 هزار مترمکعب رسیده است که نشان میدهد تخلیه از هر چاه 70 درصد کاهش یافته است که این امر سبب افزایش ارتفاع پمپاژ و در نهایت افزایش هزینه (کفشکنی، مصرف برق و در نهایت افزایش قیمت تمامشده محصول) شده است. تعداد دشتهای ممنوعه و بحرانی نیز از 22 عدد در سال 1345 به 404 حلقه در سال 1397 رسیده است. همچنین کسری مخزن تجمعی منابع آب زیرزمینی در سال زراعی 1396-1395 به 135 میلیارد مترمکعب رسیده است.
کسری مخزن تجمعی از این جهت حائز اهمیت است که تجدید ذخیره استاتیک منابع آب زیرزمینی سالهای متمادی به طول میانجامد. از آنجا که ذخیره استاتیک بهدلیل پر کردن خلل و فرج آبخوان تا حد زیادی متضمن بقای آن است، با از بین رفتن این ذخیره ممکن است بهدلیل پدیدههای نشست و تحکیم خاک، منبع آب زیرزمینی برای همیشه از بین رفته و دیگر هیچگاه امکان احیای آن وجود نداشته باشد. موارد بسیار زیادی از نشستها و ایجاد فروچالهها در مناطق مختلف کشور وجود دارد که موید این موضوع است. بهطور مثال دشت فسا که در استان فارس واقع شده است در حال حاضر بهطور متوسط سالانه حدود 50 سانتیمتر فرونشست داشته است.
یکی دیگر از اثرات افت سطح آب زیرزمینی، کاهش کیفیت این منابع است. در بسیاری از مناطق با کاهش سطح سفره، تخلیه به آبهای عمدتاً شور و بیکیفیت تحتانی رسیده و عملاً امکان استفاده موثر از این آبها وجود نخواهد داشت. افزایش شوری باعث کاهش کیفیت خاک و کاهش پتانسیل عملکرد محصول میشود. همچنین در آبخوانهای ساحلی، با کاهش سطح سفره گرادیان هیدرولیکی از سمت دریا به منبع آب زیرزمینی تغییر جهت داده و علاوه بر شور شدن منبع آب زیرزمینی، بقای آن را برای مدتهای بسیار طولانی بهخطر میاندازد. بهطور مثال طبق مطالعه موردی انجامشده توسط مرکز ملی مطالعات راهبردی کشاورزی و آب اتاق ایران در دشت کبودرآهنگ همدان، میانگین شوری در دشت دارای روند افزایشی بوده است بهطوری که شوری آب زیرزمینی از 1028 میکروموس بر سانتیمتر در سال 1379 به 1428 میکروموس بر سانتیمتر در سال 1392 رسیده است. به عبارت دیگر افزایشی معادل 38 درصد داشته است. در دشت ابهر زنجان نیز حداکثر مقادیر شوری آب آبیاری برای سالهای 1352، 1380، 1385، 1390 و 1392 به ترتیب 1000، 1095، 1053، 1258 و 1597 میکروموس بر سانتیمتر بوده است. این اعداد روند افزایش شوری طی این سالها را نشان میدهد که میتواند به دلیل افت سطح آب زیرزمینی طی این سالها در اثر افزایش برداشتها باشد. حداکثر مقدار شوری آب زیرزمینی در این دشت از سال 1352 تا 1392 حدود 59 درصد افزایش یافته است.
تفاضل هدایت الکتریکی آبخوانهای کشور در حد فاصل سالهای 1381 تا 1391 (میکروزیمنس بر سانتیمتر) نشان از افزایش شوری در اغلب نقاط کشور دارد.
این کاهشهای کمی وکیفی آب، به دنبال آن کاهش کیفیت خاک و کاهش پتانسیل عملکرد محصولات منجر به افزایش هزینه و کاهش درآمد از طریق کاهش عملکرد کشاورزان میشود. به عبارت دیگر همه عوامل زیستمحیطی به نوعی بر عملکرد محصولات تاثیر گذاشته که در نهایت منجر به کاهش سود کشاورزان میشود.
از دیدگاه متخصصان، منافع اقتصادی در اولویت نسبت به پایداری محیطزیست قرار دارد. به عبارتی، بیشتر به منافع کوتاهمدت اقتصادی و اجتماعی و بهرهبرداری از منابع آب زیرزمینی توجه میشود نه منافع بلندمدت منطقه. بنابراین اینگونه نگاهها منجر به افزایش هزینه، کاهش درآمد و در نتیجه کاهش سود و تخریب محیط زیست خواهد شد.
پیامدهای مدیریت ناپایدار آبهای زیرزمینی، شامل چهار گروه کلی آثار اجتماعی، تبعات کمی، تبعات کیفی و زمینشناسی است. پیشتر به تبعات کمی، کیفی و زمینشناسی تا حدی اشاره شد اما آثار اجتماعی که خود متاثر از اثرات ثانویه تبعات قبلی است شامل موارد کاهش سطح درآمد، افت معیشت کشاورزان، به خطر افتادن امنیت غذایی، به خطر افتادن امنیت اجتماعی و مهاجرتهای فصلی و دائمی و حاشیهنشینی میشود.
در شرایطی که آبهای زیرزمینی در حال تخلیه است، آب قابل دسترس کشاورزی کاهش یافته و چون شغل اصلی مردم محلی کشاورزی است، این عامل منجر به کاهش اشتغال در این بخش، مهاجرتهای بیرویه، کاهش درآمد و افزایش پدیده حاشیهنشینی در اطراف بسیاری از شهرها از جمله گناباد، رفسنجان، تربت حیدریه و بسیاری از شهرهای دیگر شده است.
حال برای جلوگیری از تشدید شرایط موجود میتوان به راهکارهایی همچون یکپارچهسازی زمین کشاورزی، تعیین تکلیف چاههای غیرمجاز، تغییر نوع کشت منطقه به محصولات کمآببر در مناطق دارای محدودیت منابع آب، خرید چاههای کشاورزی کمبازده و تغییر نوع مصرف آنها برای تامین مصارف شرب و بهداشت و صنعتی، ممنوعه کردن منطقه و عدم مجوز حفر چاه جدید برای هر نوع مصرف، انتقال و ذخیرهسازی آب با تمهیدات لازم جهت کاهش تبخیر و... اشاره کرد.
با توجه به وضعیت و اهمیت منابع آب زیرزمینی در کشور و تاثیری که افت سطح آب زیرزمینی بر فضای کسبوکار بخش خصوصی میگذارد این مرکز به مطالعه بررسی آثار اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی افت سطح آب زیرزمینی در دشتهای بحرانی بر فضای کسبوکار بخش خصوصی ورود پیدا کرده و از سال 1391 دشتهای سروستان و داراب فارس، بهار همدان، کبودرآهنگ، ابهر زنجان، نیشابور، خمین و... را مورد مطالعه و بررسی قرار داده است و نتایج آن را در اولین همایش «بحران مدیریت منابع آب زیرزمینی» در اسفندماه 1393 با حضور ذینفعان، صاحبنظران، تصمیمگیران و تصمیمسازان در میان گذاشته است. نتیجه این همایش منجر به یک بیانیه 11بندی در خصوص آب زیرزمینی شده که به تمام ارگانها و دستگاههای حاکمیتی نیز ارسال شد و مورد توجه و استقبال فراوانی قرارگرفت.