تاریخ انتشار:
بررسی احتمال ورشکستگی بانکهای ایرانی در گفتوگو با حمید تهرانفر
بانکها صورت خود را با سیلی سرخ نگهداشتهاند
حمید تهرانفر میگوید: دوره سرمایهگذاری بدون ریسک در بانکها سر آمده. یک تصور عمومی و اشتباه در کشور ما وجود دارد که مردم فکر میکنند زمانی که پولی را در بانکی میگذارند، هیچ ریسکی متوجه آن نیست.
ادعای ورشکستگی بانکها را رد میکند اما مشکلات بسیار نظام بانکی را کتمان نمیکند. آن هم مشکلاتی که به گفته حمید تهرانفر در طول تاریخ اقتصاد ایران بیسابقه است. معاون نظارتی سابق بانک مرکزی میگوید بانکهای ما اوضاع مناسبی ندارند و صورت خود را با سیلی سرخ نگهداشتهاند. برخی برای زنده ماندن به سودهای بانکی بالا چنگ زدهاند که غرق نشوند. تهرانفر این بار شاید صریحتر از دیگر کارشناسان بانکی و همصنفان خود میگوید دوران صفر بودن ریسک سرمایهگذاری در بانکها به سر آمده و سرمایهگذاری در بانکها هم با ریسک مواجه است. پس سپردهگذاران مسوول انتخاب بانک خوب هستند. اما سوالی که مطرح میشود این است که سپردهگذاران در غیاب اطلاعات و رتبهبندی یا نبود نمره بانکها چگونه باید بانک خوب را بشناسند. سوالی که تهرانفر پاسخ صریحی به آن نمیدهد و میگوید ایجاد این زیرساختها زمان میخواهد. وی معتقد است وضعیت کنونی و نگرانیهایی که وجود دارد آرامآرام انضباط مالی را در کشور ایجاد میکند. اما نقش بانک مرکزی در این میان چیست؟ مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
بانکها در حال حاضر با مشکلاتی مواجهاند که من فکر میکنم در طول تاریخ اقتصاد ایران بیسابقه است و هرگز چنین مشکلاتی در نظام بانکی ما وجود نداشته است. اما از طرفی حل مشکلات کنونی اقتصاد هم از گذر بانکها حل میشود. پس میطلبد که با یک نگاه کارشناسی، بیطرفانه و شفاف به مشکل بانکها توجه شود. من میپذیرم که بانکهای ما با مشکلات بسیاری مواجهاند و به هیچ عنوان نمیتوان گفت بانکها وضعیت درخشانی دارند اما مساله این است که با وجود مشکلات کنونی، دیدگاه جامعه هم به بانکها دیدگاهی کاملاً منفی است. هر روز بیانیه تندی علیه بانکها صادر میشود، هر روز افراد و چهرههای مطرح در کشور مطلبی در نقد بانکها میگویند. صدا و سیما هم که همواره در راس حملات به بانکها قرار دارد. من حتی یکبار ندیدهام که صدا و سیما یک اقدام بانکی در کشور را تایید کند. گویا رسالت این نهاد این است که همه اقدامات بانکها را زیر سوال ببرد و اینگونه نشان دهد که همه اقدامات بانکها جای ایراد و اشکال شرعی و قانونی دارد. من یکبار در مناظرهای در صدا و سیما شرکت کرده بودم، مجری برنامه از من سوال کرد هیچ فساد و گناهی وجود دارد که در بانکها انجام نشود؟! این نحوه نگرش صدا و سیما به نظام بانکی ما جای تامل دارد. این نگاه منفی، کار را برای بانکها دشوار کرده چون باید مدام در خصوص عملکرد خود توضیح بدهند. یکبار مراجع قضایی با عملکرد بانکها مشکل دارند، یکبار مراجع تقلید فکر میکنند درون بانکها اتفاقات ناخوشایند غیرشرعی رخ میدهد. پس در مجموع فضای کلی کشور فضای ضدبانکی است. یعنی نظام بانکداری ما علاوه بر مشکلات داخلی، با مشکلات و حواشی بیرونی هم مواجه است. واضح است که نظام بانکی ما وضعیت خوبی ندارد. بانکها صورت خود را با سیلی سرخ نگهداشتهاند. فعالیت درونی بانکها نسبت به گذشته کاملاً تغییر کرده است. در گذشته مدیران بانکها با چالشهای فعلی مواجه نبودند. آنها میتوانستند بانک خود را مدیریت کنند، سودآوری معقولی داشته باشند و از مقبولیت عمومی هم برخوردار شوند. اما اکنون تعادل موجود بر هم خورده و بانکها با مشکلات انبوهی مواجه هستند. من امسال امیدوار بودم با توجه به شرایط خاص بانکها مجلس عنایتی کرده و بار تسهیلات تکلیفی را از دوش بانکها بردارد. اما میبینم که اینگونه نیست و تعهدات بانکها مانند سنوات قبل است و در مواردی حتی این تعهدات افزایش هم یافته است. یعنی دستور پرداخت تعهدات از منابعی داده شده که وجود ندارد! مشکل بانکها این است که منابع درونی آنها افزایش نمییابد. یک زمان سپردهها در درون بانکها بهصورت واقعی افزایش پیدا میکرد اما در حال حاضر منابع سپردهها از محل سودی که بانکها به سپردهگذاران میدهند، افزایش مییابد. یعنی بانکها از محل پرداخت سود خلق پول میکنند که این کار به ضرر بانکهاست. تراز بانکها رو به افزایش است اما در حقیقت بانکها در مخمصهای قرار دارند که گریز از آن آسان نیست.
یعنی شما میپذیرید که بانکها ورشکسته هستند یا معتقدید اوضاع آنها نگرانکننده است؟
نه، من قبول ندارم که بانکها ورشکسته شدهاند. من بهعنوان یک کارشناس بانکی معتقدم کار کردن در بانکها بسیار دشوار شده اما مساله ورشکستگی بانکها به هیج وجه قابل قبول نیست.
دوره سرمایهگذاری بدون ریسک در بانکها سر آمده. یک تصور عمومی و اشتباه در کشور ما وجود دارد که مردم فکر میکنند زمانی که پولی را در بانکی میگذارند، هیچ ریسکی متوجه آن نیست.
این موضوعی است که رئیس کل بانک مرکزی تلویحاً اعلام کرده و در نقد بانکهایی که سود بالایی میدهند گفتهاند احتمالاً سود بالای بانکها راهی برای به تعویق انداختن فرآیند ورشکستی است. چنین اظهارنظری از عالیترین مقام بانکی کشور، نگرانکننده است. پس سوال عمومی که پیش میآید این است که آیا برخی از بانکها ورشکستهاند؟ اگر آری چرا اعلام نمیشود و اگر نه، چرا چنین هشداری داده میشود!
دیدگاههای دکتر سیف در حوزه نظام بانکی دیدگاههایی قابل اعتماد و کاملاً کارشناسی شده است. اما با یک نگاه اصلاحی باید به این دیدگاه توجه شود. آن هم اینکه بانکها بهرغم همه فشارهایی که برای تعدیل نرخ سود خود دارند، اما باز هم به سپردهها رقمی بیش از آنچه تصویب شده سود میدهند. دلیل این موضوع هم این است که بانکها در مخمصهای گیر افتادهاند و نگران هستند که مبادا سپردهگذاران بانک را ترک کنند. طبیعی است که اگر سپردهگذاران بخواهند بانک را ترک کنند پدیده خطرناک «بنکران» (هجوم بانکی) رخ میدهد. یعنی یک سپردهگذار پول خود را از بانک میگیرد، دومین، سومین و صدمین سپردهگذار هم پول خود را برداشت میکنند. این مساله نگرانی را در اذهان عمومی ایجاد میکند و همه سپردهگذاران به بانک مراجعه میکنند که سپردههای خود را از بانک خارج کنند. بانکها هم در بهترین شرایط پنج درصد وجوه را بهصورت نقد در سیستم خود دارند و مابقی بهصورت تسهیلات در دست تسهیلاتگیرندگان است و نمیتوانند وجوه مردم را پس دهند، در نتیجه کار بانک دشوار میشود و مشکلات زیادی برای اقتصاد کشور و بانکها ایجاد میشود. از اینرو بانکها از این نگرانی رنج میبرند که مبادا سود کم سبب خروج سپردهها از بانک شود یا نتوانند سپردهگذار جدید جذب کنند. میدانید که پرداخت سود بیشتر به ضرر بانکهاست اما بانکها از چنین ضابطهای تخطی میکنند و حتی خود را در معرض مجازاتهای بانک مرکزی و مقامات پولی قرار میدهند که مبادا سپردهها از بانک خارج شود. این حالت نشان میدهد که بانکها از یک مساله درونی در رنج هستند و آن کابوس خروج سپردهگذاران فعلی و نیامدن سپردهگذاران جدید است. پس مجبورند سود بیشتری بدهند. به نظر من اولین دیدگاهی که سبب میشود بانکها سودی بیش از سود مصوب بانک مرکزی بدهند این نگاه است. البته من فکر میکنم انتقاد و هشدار دکتر سیف متوجه بانکها و موسسات بدون مجوز است. چون بسیاری از این موسسات در معرض ورشکستگی هستند و با چنگ زدن به نرخ سودهای بالا، سر خود را از آب بیرون نگه میدارند که بتوانند نفس بکشند و ادامه حیات بدهند.
به نظر نمیرسد منظور رئیس کل بانک مرکزی موسسات مالی و اعتباری بدون مجوز باشد. ایشان در گفتوگویی که با سالنامه تجارت فردا داشتند صراحتاً اعلام کردند «حتی بانکهایی هم که مجوز بانک مرکزی را دارند وضعیت یکسانی ندارند و ممکن است برخی از آنها با ریسک بالا مواجه باشند.» پس منظور بانکهای مجوزدار هستند. حمید قنبری، کارشناس ارشد نظام بانکی هم 21 فروردینماه در سرمقاله روزنامه دنیای اقتصاد به «مفهوم مجوز بانک مرکزی» پرداخته و نوشته «اگرچه وجود مجوز بانک مرکزی یک ضرورت و یک خط قرمز است اما وجود مجوز، کف معیارهای سپردهگذاری است نه سقف آن.» ایشان هم صراحتاً گفته «بانک مرکزی یا هیچ نهاد دیگری، هیچگاه ادعا نکرده سپردهگذاری در بانکها، به معنای سرمایهگذاری با ریسک صفر است.» این نشان میدهد هشدارها در مورد بانکهای مجوزدار است. این در حالی است که در نگاه عمومی سرمایهگذاری در بانک یعنی سرمایهگذاری با ریسک صفر. با این تفاسیر آیا دوره سرمایهگذاری بدون ریسک در بانکها سر آمده؟
بله، من این موضوع را تایید میکنم و میگویم دوره سرمایهگذاری بدون ریسک در بانکها سر آمده. یک تصور عمومی و اشتباه در کشور ما وجود دارد که مردم فکر میکنند زمانی که پولی را در بانکی میگذارند، هیچ ریسکی متوجه آن نیست. بله، در دورهای همه بانکهای ما دولتی بودند و هیچ تفاوتی از نظر امنیت در میان بانکها نبود و نمیشد گفت بانک الف از بانک ب امنیت بیشتری دارد. جایی هم به نام شورای عالی بانکها بود که این شورا همه سیاستهای درونی بانکها را وضع و همه هم آن را اجرا میکردند. اکنون دیگر چنین فضایی وجود ندارد. بانکهای دولتی و خصوصی شکل گرفتهاند. دولت هم مانند گذشته از بانکهای خود حمایت نمیکند. قبلاً شاید با شدت و جدیت بیشتری حمایت میکردند اما الان چنین حمایتی وجود ندارد. در هیچ کجای دنیا صرفاً به خاطر اینکه بانکی از مقامات پولی اجازه فعالیت گرفته به سپردهگذار تضمین نمیدهند که هیچ ریسک و خطری سپرده شما را تهدید نمیکند و اگر هم مشکلی ایجاد شد، بانک مرکزی و دولت همه زیان را جبران میکند. در آمریکا بیمه سپرده یا صندوق ضمانت سپردهها وجود دارد. اما اجباری نیست. برخی از بانکها سپردههایشان را بیمه میکنند که اگر اتفاقی رخ داد از محل صندوق زیان بانک جبران شود. برخی از بانکها هم سپرده خود را بیمه نمیکنند. اما هر دو گروه از فدرال رزرو مجوز دارند.
سپردهگذاری که بخواهد نزد بانکی سپردهگذاری کند بررسی میکند که نزد بانکی برود که در صندوق ضمانت عضو است و سود کمتری میدهد یا بانکی که عضو نیست و سود بیشتری میدهد. اما اگر مشکلی برای بانک رخ دهد در هیچ کجای دنیا مقام مجوزدهنده را ملزم به پرداخت خسارت نمیکنند. چنین تصوری یک تصور عمومی اشتباه در کشور ماست. دکتر سیف و قنبری هم از دیدگاه درستی به این مساله پرداختهاند. این دیدگاه باید در کشور ما جا بیفتد که سپردهگذاران مسوول انتخاب بانک خوب هستند. این حالت تنها در مورد بانکهای مجاز وجود ندارد. غیرمجازها هم مدتها برای مسوولان نظام بانکی ما دهنکجی میکردند و در هر حیطهای از خرید و فروش برنج گرفته تا خرید و فروش ارز وارد میشدند. اما همین که با مشکلی مواجه میشدند همه انتظار داشتند که دولت و بانک مرکزی و مجلس به کمک اینها بیایند. زمانی که سپردهگذاران سودهای آنچنانی از این موسسات میگرفتند به توصیه این نهادها توجه نمیکردند اما الان همه انتظار حمایت و جبران خسارت دارند. دولت هم متاسفانه همیشه فکر میکند موظف به کمک به این نهادهاست. این تصور اشتباه جا افتاده است. اما این انتظار حتی مختص بانکها هم نیست. من به خاطر دارم که عدهای ساختمان مسکونی را پیشخرید کرده بودند اما سازنده کلاهبرداری کرده بود. خریداران ملک هر روز در مقابل مجلس و دادستانی و حتی بانک مرکزی تجمع میکردند که شما مسوولید. این تصور که مردم در برابر تصمیمات خود هیچ مسوولیتی ندارند و همه چیز بر عهده دولت است، تصور اشتباهی است.
من فکر میکنم مردم باید هوشمندی بیشتری به خرج دهند. در مواردی کاملاً مشخص است که بانک یا موسسه اعتباری دارند وعده بیهوده به مردم میدهند. بانکها همه شرایط یکسانی دارند. پس اگر بانکی در مقایسه با دیگر بانکها وعده متفاوتی میدهد قابل تامل است و مردم نباید اعتماد کنند.
سپردهگذاری که بخواهد نزد بانکی سپردهگذاری کند بررسی میکند که نزد بانکی برود که در صندوق ضمانت عضو است و سود کمتری میدهد یا بانکی که عضو نیست و سود بیشتری میدهد. اما اگر مشکلی برای بانک رخ دهد در هیچ کجای دنیا مقام مجوزدهنده را ملزم به پرداخت خسارت نمیکنند. چنین تصوری یک تصور عمومی اشتباه در کشور ماست. دکتر سیف و قنبری هم از دیدگاه درستی به این مساله پرداختهاند. این دیدگاه باید در کشور ما جا بیفتد که سپردهگذاران مسوول انتخاب بانک خوب هستند. این حالت تنها در مورد بانکهای مجاز وجود ندارد. غیرمجازها هم مدتها برای مسوولان نظام بانکی ما دهنکجی میکردند و در هر حیطهای از خرید و فروش برنج گرفته تا خرید و فروش ارز وارد میشدند. اما همین که با مشکلی مواجه میشدند همه انتظار داشتند که دولت و بانک مرکزی و مجلس به کمک اینها بیایند. زمانی که سپردهگذاران سودهای آنچنانی از این موسسات میگرفتند به توصیه این نهادها توجه نمیکردند اما الان همه انتظار حمایت و جبران خسارت دارند. دولت هم متاسفانه همیشه فکر میکند موظف به کمک به این نهادهاست. این تصور اشتباه جا افتاده است. اما این انتظار حتی مختص بانکها هم نیست. من به خاطر دارم که عدهای ساختمان مسکونی را پیشخرید کرده بودند اما سازنده کلاهبرداری کرده بود. خریداران ملک هر روز در مقابل مجلس و دادستانی و حتی بانک مرکزی تجمع میکردند که شما مسوولید. این تصور که مردم در برابر تصمیمات خود هیچ مسوولیتی ندارند و همه چیز بر عهده دولت است، تصور اشتباهی است.
قطعاً سپردهگذاران باید داشتن یا نداشتن مجوز موسسات و بانکها از سوی بانک مرکزی را بررسی و سپس سپردهگذاری کنند. اما در مورد مجوزدارها معیار بررسی چیست؟ در کشورهای دیگر موسساتی میزان ریسک بانکها را بررسی و اعلام میکنند. اما در ایران چنین اطلاعاتی وجود ندارد. آقای سیف چندی قبل اعلام کرده بود که نمردهدهی به بانکها از سوی بانک مرکزی انجام شده اما نتیجه این نمرهدهی افشا نمیشود. از طرف دیگر هم گفتهاند مردم باید دقت کنند کدام بانکها سالمتر عمل میکنند. معیار بانک سالم کدام است؟ میخواهم بگویم شاید در مواردی بتوان رفتار مردم را نقد کرد اما رفتار بانک مرکزی هم بدون اشکال نیست.
ببینید بانک مرکزی اگر این کار را انجام دهد باز همان تناقض درونی اتفاق میافتد. این بستر تاکنون در کشور ما فراهم نبوده اما کمکم این بستر فراهم شده است. شما درست میگویید باید معیار و ملاکی برای بررسی بانکها وجود داشته باشد اما چنین معیاری تاکنون وجود نداشته است. طبیعی است که بانک مرکزی در درون خود بانکها را رتبهبندی میکند اما اینکه کدام بانک بهتر است و کدام نیست پذیرفتن مسوولیتی است که در حوزه عمل بانک مرکزی نیست. به نظر من وضعیت کنونی و نگرانیهایی که وجود دارد آرامآرام انضباط مالی در کشور ایجاد میکند و به مرور موسساتی ایجاد میشوند که کار رتبهبندی بانکها را انجام دهند. اما این خلأ تنها در مورد بانکها نیست. چنین اطلاعاتی در مورد دیگر شرکتها هم وجود ندارد. ما شرکتهای رتبهبندی داریم اما کسی به این شرکتها و اطلاعات آنها توجه نمیکند.
اطلاعاتی که این موسسات و شرکتهای رتبهبندی میدهند چقدر قابل اتکاست؟
به نظر من هنوز توجه کافی به اطلاعات این شرکتها نمیشود و اطلاعات کافی هم در اختیار این شرکتها نیست. به نظر میرسد هم این شرکتها هنوز به بلوغ کامل نرسیدهاند و هم مردم و بانکها چندان از گزارشهای این شرکتها استفاده نمیکنند. این از آن مواردی است که باید کمکم به زیرساختهای آن در کشور توجه کرد.
افرادی که مدام میگویند چرا نرخ سود بانکها کاهش نمییابد به این بعد قضیه توجه نمیکنند که اگر نرخ سود یک بانک کمتر از دیگر بانکها باشد آن بانک با تخلیه سپردهها مواجه میشود که چنین حالتی به معنای مرگ آن بانک است.
چقدر زمان میبرد که اطلاعات این شرکتها قابل استناد شود و مردم بانک سالم را بشناسند؟ چون ما در یک سال گذشته مشکلات بانکی متعددی داشتهایم. موسساتی مانند میزان، ثامنالحجج و کاسپین با مشکلات عمده مواجه شدهاند و هفته گذشته هم هشدارهایی در مورد بانک دیگری داده شد. فکر میکنید در این دوره گذار - تا مردم متوجه شوند وارد عصر ریسکپذیری سرمایهگذاری در بانکها شدهایم- عدهای باید قربانی شوند؟
من فکر میکنم مردم باید هوشمندی بیشتری به خرج دهند. در مواردی کاملاً مشخص است که بانک یا موسسه اعتباری دارند وعده بیهوده به مردم میدهند. بانکها همه شرایط یکسانی دارند. پس اگر بانکی در مقایسه با دیگر بانکها وعده متفاوتی میدهد قابل تامل است و مردم نباید اعتماد کنند. واضحترین علامت را دکتر سیف بیان کردهاند. آن هم نرخ سود بالاست. بانکی که نرخ سود بالا میدهد حتماً مشکلی دارد.
چرا بانک مرکزی با سودهای بالا برخورد نمیکند؟ نمیتواند یا نمیخواهد؟ رئیس کل بانک مرکزی قبل از این گفته بود نظام بانکی توان کاهش بیشتر سود بانکی را ندارد چون سرمایه بانکها خارج میشود و این برای نظام بانکی ایران دردسرساز است و بانکها را با خروج سپرده مواجه میکند. گویا بانک مرکزی هم نگران سودهای بالاست و هم نمیخواهد مردم سرمایه خود را از بانک خارج کنند؟
افرادی که مدام میگویند چرا نرخ سود بانکها کاهش نمییابد به این بعد قضیه توجه نمیکنند که اگر نرخ سود یک بانک کمتر از دیگر بانکها باشد آن بانک با تخلیه سپردهها مواجه میشود که چنین حالتی به معنای مرگ آن بانک است. بنابراین بانک باید هرجور شده کاری کند که هم نرخ سود بالا ندهد که ورشکسته نشود و هم نرخ سودی بدهد که سپردهگذار را حفظ کند. مجموع این عوامل شرایط سختی را برای بانکها ایجاد کرده است.
شاید در این شرایط بانک مرکزی چارهای جز حرکت کجدار و مریز ندارد. اما در مقابل اطلاعاتی هم به مردم نمیدهد که مردم بتوانند اطلاعات کافی داشته باشند.
بله، درست است. بانک مرکزی مصداق بارز یک قلندر تنهاست که در معرض انتقادهای بیرحمانه قرار میگیرد. حامیان بانک مرکزی بسیار محدودند و توقعات از این بانک نامحدود است. بانک مرکزی به هر طرف که میچرخد با تعهدات و تکالیف جدید مواجه میشود. نبود شرکتهای رتبهبندی، مشکل سپردهگذارانی که سود بالا میخواهند و... تعهداتی است که بانک مرکزی نمیتواند همه را یکجا جواب دهد. من نمیتوانم بپذیرم که بانک مرکزی در این زمینه مسوولیتی داشته که انجام نداده است.
در آستانه انتخابات هستیم و همه دم از اصلاح نظام بانکی میزنند. احتمالاً مشکل سپردهگذاران یکی از مواردی است که در آستانه انتخابات پررنگ میشود و روحانی باید بگوید چرا در این چند سال کاری برای نظام بانکی نکرده است. چرا حداقل رتبهبندی را ایجاد نکرده؟
مساله رتبهبندی که اخیراً مطرح شده است. اما هر چیزی بستر میخواهد. در نظام بانکی هم قبل از ایجاد بستر مناسب نمیتوان کاری انجام داد. باید اول برنامهریزی کرد و باید به فعالیت بانکها توجه شود. من میبینم در برنامههای بانکی به کنه فعالیتهای بانکها توجه نمیشود. پس قوانین کاغذی است و نمیتوان اجرا کرد.
دیدگاه تان را بنویسید