اصلاحات اصولگرایانه
آیا ایده «حکمرانی نو» قابلیت اجرا دارد؟
صدف صمیمی: روزی که جریان اصلاحات از ضرورت اصلاح ساختار سیاسی سخن میگفت؛ اصولگرایان از این مطالبه به عنوان توهین این جریان به حاکمیت یاد میکردند. حالا که چندی است شعار «اصلاحطلب، اصولگرا؛ دیگه تمومه ماجرا» بلند شده و بخشی از مردم در انتخاباتهای گذشته نشان دادند به هیچکدام از این دو جریان اعتماد ندارند؛ محمدباقر قالیباف رئیس اصولگرای مجلس شورای اسلامی ایده «حکمرانی نو» را مطرح کرده است. جبهه انقلاب، با حضور اکثریت طیفهای اصولگرایی برای رقابت در انتخابات سال 1396 تشکیل شد. این جبهه ادعا میکرد که با حضور جوانان انقلابی در صحنه سیاست توانایی رفع مشکلات کشور و اداره آن به نحو احسن را دارد. ایده اصلاح بخشی از ساختار سیاسی، از همان دوران طرح شد، رهبر انقلاب در سخنرانیهایی بدان اشاره کردند و قالیباف نیز چندباری از آن سخن گفت. پس از درگذشت مهسا امینی اعتراضاتی در کشور شکل گرفت. این اعتراضات از ضرورت برچیده شدن گشت ارشاد به سرعت به انتقادات و مطالبات ساختاری تغییر مسیر داد. حالا در این میان رئیس قوه مقننه، اصلاحات ساختار سیاسی را امری ضروری میدانند.
در وهله اول این تغییر رویه از جانب گروهی که اکثر اوقات مقابل اصلاحات ایستادگی میکردند جالب توجه به نظر میرسد؛ اما بلافاصله گزارههایی به مقابله با این اقدام میپردازند. گزاره اصلی آن است که در نظر ایدهپرداز، مفهوم «حکمرانی نو» چیست؟ و دوم آنکه این تغییر در ساختار سیاسی امروز قابل اجرایی شدن است یا نه؟
اعتراضات مردم، در یک حوزه خلاصه نمیشود که با شروع اصلاحات در آن مورد بتوان آن را خلاصه کرد. سیاست، اجتماع، اقتصاد، فرهنگ و... از جمله مواردی است که در نظر منتقدان و معترضان به اصلاح اساسی نیاز دارند. آقای قالیباف هنوز مشخص نکرده که منظور او از «حکمرانی نو» انجام اصلاحات در تمامی امور ذکرشده است یا تنها موارد محدودی را دربر میگیرد.
قالیباف هفته گذشته در جمع دانشجویان گفت: «باید تحول اساسی را دنبال کنیم و باید حکمرانی نو و نوسازی حکمرانی را اجرا کنیم، به صراحت میگویم این حرف برای امروز و چند ماه اخیر نیست بلکه ربعقرن و حدود ۲۵ سال است که آن را میگویم؛ از روزی که توفیق خدمت در نیروی هوایی سپاه و هوافضا و نیروی انتظامی را داشتم درباره آن صحبت میکردم و میگفتم اگر افتخار و عظمت ایران را میخواهیم باید کارآمدی دین در حکومت را به اثبات برسانیم.» سوال دیگری که او باید پاسخ دهد این است؛ اگر ایدهای توسط فردی که سالها در بالاترین مناصب حاکمیتی بوده، بعد از 25 سال توانایی بروز و ظهور پیدا نکرده، آیا در شرایط حساس امروز قابلاجرا خواهد بود؟ و در نهایت آیا سایر اعضای ساختار حکمرانی با او همعقیده بوده و یاریاش خواهند کرد؟