رویای ایرانی
چرا اولویتهای مسوولان با دغدغههای مردم یکی نیست؟
«شکاف بین حاکمیت و مردم بزرگترین تهدید است» و محسن هاشمی، رئیس شورای شهر تهران میگوید: «ترمیم شکاف بین مردم و حاکمیت راهکار حل مشکلات است»
هادی چاوشی: محمدجعفر منتظری دادستان کل کشور میگوید: «هدف دشمن ایجاد شکاف بین مردم و حاکمیت است»، رضا صالحیامیری وزیر پیشین فرهنگ و ارشاد اسلامی معتقد است: «شکاف بین حاکمیت و مردم بزرگترین تهدید است» و محسن هاشمی، رئیس شورای شهر تهران میگوید: «ترمیم شکاف بین مردم و حاکمیت راهکار حل مشکلات است».1 گویی فرقی ندارد که اصولگرا باشی یا اصلاحطلب، مقام انتصابی باشی یا انتخابی و مسوول سابق باشی یا لاحق؛ در نگرانی از شکاف میان مردم و حاکمیت، همه مدیران نظام همداستاناند. هرچند درباره زمینههای ایجاد آن احتمالاً متفاوت میاندیشند.
در تحلیل ریشههای این شکاف، ناظران اجتماعی این نکته را برجسته میکنند که به نظر میرسد دغدغه و اولویت تصمیمگیران اصلی کشور با دغدغه و اولویت عموم مردم متفاوت - و حتی در موارد مهمی متعارض- است. گویی «رویای مشترکی» وجود ندارد که روی آن توافقی نسبی حاصل شده باشد. جامعهشناسان این شکاف را یکی از موانع اصلی بازگشت امور جامعه ایران به روال عادی و تجربه کردن پیشرفتهای متعارف در زندگی مردم -نظیر سایر ممالک- میدانند. این شکاف نهتنها مانع بهبود وضعیت اقتصادی و اجتماعی کشور شده، بلکه خود منشأ بسیاری از معضلات است. ضمن اینکه ضعف حکمرانی -که به ایجاد و تشدید ابرچالشهای اقتصادی دامن زده- بیش از پیش خود را نشان میدهد. به اعتقاد عبدالعلی قوام، استاد علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی «هرچه میزان توان و ظرفیت دولت (دولتمندی) بالا باشد، امکان شکلگیری یک دولت قوی و پویا بیشتر میشود و از این طریق امکان پلزنی بین دولت و ملت افزایش مییابد... توان اجرایی، متغیر مهمی است که میتواند ثبات یا بیثباتی یک دولت را تحت تاثیر قرار دهد. هرگونه کاستی در این زمینه منجر به ازدسترفتن مشروعیت و اعتماد بین شهروندان و دولت میشود و در نهایت استمرار این وضعیت به تضعیف عاملیت دولت منجر میشود»2. دیگر متغیر نگرانکننده این است که علاوه بر شکاف میان مردم و حاکمیت، «شکافهای اجتماعی در ایران تحت تاثیر تحولات داخلی و خارجی در عین تغییر ماهیت و تقدم، به سمت فعالتر شدن حرکت میکنند و فعالیت روزافزون این شکافها مقارن با شرایطی است که تهدیدهای بیرونی در بالاترین حد خود مجال بروز و ظهور یافته و امکان استفاده از قابلیتهای درونی را به حداقل رسانده است.»3
در چنین شرایطی، پرسش مهم پیش رو آن است که تعمیق شکاف شناختی میان مردم و حاکمیت چه آثار و عواقبی دارد؟ و برای کاهش این شکاف چه باید کرد؟