هنر اصلاح نان
گفتوگو با فاطمه پاسبان درباره سیاستهای دولت در مورد نان
آیا ارز ۴۲۰۰ گندم حذف میشود؟ سهمیه نان به ازای هر ایرانی چقدر است؟ قیمت نان سه برابر میشود؟ اینها پرسشهایی است که چه از طرف دولت و چه از طرف برخی نمایندگان مجلس پاسخهای بعضاً متفاوت و متناقضی گرفتهاند؛ اما بر اساس آخرین شنیدهها از مسوولان دولتی و به صورت مشخص وزارت اقتصاد اساساً قرار نیست فعلاً ارز ترجیحی گندم حذف شود یا نان سهمیهبندی یا مبتنی بر خرید اعتباری باشد. بنا بر آنچه مسوولان طرح نان در کشور مطرح کردهاند، هدف اولیه طرح اصلاحی دولت در مورد نان جلوگیری از هدررفت و قاچاق آرد و گندم است و سایر اهداف یادشده همچون یکسانسازی قیمتها، اعطای سهمیه نان به هر فرد، حذف یارانه گندم و اعطای مستقیم آن به مردم فعلاً انجام نخواهد شد. سوال این است آیا دولت موفق خواهد شد وضعیت تولید و توزیع نان و یارانههای مربوط به آن را ساماندهی کند؟ مشکل کجاست و دولت چه راهکارهایی دارد؟ اینها موضوعات گفتوگو با فاطمه پاسبان، تحلیلگر اقتصاد کشاورزی است. در ادامه مشروح آن را میخوانید.
♦♦♦
واضح است که دولت سیزدهم تلاش میکند چرخه نان را به گونهای اصلاح کند که نارضایتی اجتماعی ایجاد نکند. تاکنون تلاشهایی هم برای ارائه طرح و برنامه برای ساماندهی وضعیت نان به کار بسته که مشخص نیست لزوماً به نتیجه مورد نظر دولت دست پیدا کند. چه تحلیلی درباره اقدامات دولت درباره نان دارید؟
درباره قضاوت در مورد عمل دولت در خصوص نان و طرحی که در مرحله اول اجرا شد نیاز داریم که گزارشهای لازم در این زمینه تهیه شود. گزارش عملکرد جامعی در این زمینه منتشر نشده است که بتوانیم به آن استناد کنیم. در مورد مرحله دوم هم به نظر میآید که برنامه دولت دچار دو اشکال عمده است. ابتدا اینکه دولت میگوید به دنبال واقعی کردن قیمتهاست در حالی که سایر گفتههای دولت با چنین تصمیمی همخوانی ندارد. به این معنا که اگر دولت دنبال واقعی کردن قیمتهاست بنابراین نباید در موضوع خرید گندم با قیمت تضمینی و در بحث آرد و ارائه یارانه به مصرفکننده و... دخالتی صورت بگیرد. به این ترتیب است که دولت میتواند اجازه دهد که قیمتها واقعی شود. بنابراین اگر بحث درباره این است که قیمتها واقعی شود، باید بگذاریم که یارانهها برداشته شود و... قیمت نان مشخص شده و سپس در این فضا اقدام به سیاستگذاری کنیم.
با این حال میبینیم که دولت میگوید نمیخواهد بگذارد قیمت نان بیشتر شود. این یعنی اینکه دولت کماکان میخواهد با سیاستهای دستوری درباره نان عمل کند. بالاخره نان هم مانند هر کالای دیگری هزینههایی دارد. این هزینهها مواردی به جز هزینه آرد است. تولید نان هم مانند تولید هر کالای دیگری هزینههایی دارد. هزینههایی مانند سوخت، نیروی انسانی، اجاره و... همه این موارد هزینه تولید محسوب میشود و در قیمت نان اثر دارد. اگر قرار باشد قیمتها واقعی شود، باید قیمت متناسب با هزینه تمامشده برای تولید تعیین شود. در نتیجه به نظر میرسد که تضادی در این میان وجود دارد. این رویکرد دولت، باعث شده که چندان شفاف نباشد دولت به دنبال چیست؟ به نظر من با این روند دولت به نقطه اول بازخواهد گشت که مثلاً یارانهای به مصرفکننده یا تولیدکننده پرداخت کند و... .
اکنون گفته میشود که در مواردی طرح به هدف خود اصابت نکرده و گندم به خارج کشور قاچاق میشود و... ایراد کار کجاست؟
همانطور که گفتم طرح دارای مشکلاتی است. مشکل دیگر طرح این است که فرآیندهایی تعریف شده است که این فرآیندها فرصتهایی را برای شکلگیری فضای غیرشفاف ایجاد کرده است. مثلاً اینکه اگر قرار باشد به آن دسته از نانواییهایی که بیشتر فروش میکنند آرد بیشتری تعلق گیرد، ممکن است فضایی برای سوءاستفاده فراهم شود. مثلاً اگر فردی در هفته چهار نان میخرد ممکن است مصرف را غیرواقعی نشان دهد و به اندازه 10 عدد نان خرید خود را نشان دهد و به این ترتیب نانوا هم میتواند بگوید بیش از میزان واقعی نان فروخته است. این شرایط فضای غیرشفافی ایجاد میکند. به هر حال که نمیشود به افراد سنسور وصل کرده و مصارفشان را کنترل کرد. در نتیجه اکنون میدانیم فرآیندهایی که در طرح حاضر ایجاد شده دارای ایراداتی است. دولت باید بگوید که چطور قرار است این فرآیندها بررسی شود. از سوی دیگر باید ببینیم که اجرای این طرح چقدر بار مالی برای دولت دارد و چقدر کاهش هزینهها اتفاق افتاده است؟ چقدر صرفهجویی صورت گرفته است؟ و... باید شفاف شود که فرآیندها به چه صورت انجام میشود. به عنوان مثال اکنون گفته میشود که بخشی از گندم قاچاق میشود. در حالی که ممکن است در دامداری هم استفاده شده باشد و نه اینکه لزوماً و حتماً قاچاق شود. شخصاً بعید میدانم که تفاوت موجود لزوماً به دلیل رفتن گندم به خارج از کشور باشد. به هر حال تفاوت قیمت همیشه این انگیزه را به وجود میآورد که بخشی از موادی که دارای قیمت متفاوت است به سوی تولید روانه شده و بخشی دیگر در مسیری دیگر فروخته شود. مسیری که گرچه در هدف طرح نیست ولی بازار آن وجود دارد.
اقتصاددانان میگویند که اگر قرار است اصلاحی صورت بگیرد، باید سیاست خرید تضمینی حذف و قیمتگذاری برداشته شود و پس از آن دولت برای نان دهکهای مورد نظر اقدامی انجام دهد. از سوی دیگر این اقدام کمی پرریسک به نظر میرسد چرا که مثلاً بررسیها نشان میدهد که قیمت نان برای هفت دهک درآمدی در ایران اهمیت دارد. چه نظری دارید؟
ابتدا توضیح دهم که خرید تضمینی گندم با قیمت پایین صورت نمیگیرد و قیمت بالاست. در واقع میشود گفت که قیمت گندم نزدیک به قیمت بازار است. به این ترتیب یارانه دولت زمانی تعلق میگیرد که گندم را از کشاورز خریده و میخواهد به مصرفکننده آرد بدهد. در خصوص یارانهای که در اختیار نانوا قرار میگیرد هم به نظر من بهتر است این روش در دستور کار قرار بگیرد که دولت خرید تضمینی را انجام دهد و آرد را در اختیار نانوا قرار دهد. به این صورت که شاهد آن نباشیم که نانوا با کمبود آرد روبهرو شده و به آن دسترسی ندارد. اتفاقی که بهتر است بیفتد این است که دولت آرد را با همان قیمت واقعی به نانوا بفروشد و به دست مصرفکننده برساند. در واقع مصرفکننده باید بتواند نان را با قیمت آزاد خریداری کند. این اتفاقی است که دیر یا زود باید بیفتد و سیاستگذار ناگزیر به این سو حرکت کند.
این توصیهها برای شرایطی کار میکند که اقتصاد کشور وضعیت مناسبی داشته باشد و شرایط باثباتی حاکم باشد. در شرایط حاضر اقتصاد ایران با تورمهای بالا دستوپنجه نرم میکند. مواد غذایی افزایش قیمت بسیار بالایی را تجربه کرده است و بسیاری از مردم برای پر کردن وعدههای روزانه خود بر نان تمرکز دارند. این نان است که کمک میکند بسیاری خود را سیر نگه دارند. بنابراین اکنون وقت چنین تغییر جهتی در سیاستگذاری نان است. اما غرض از طرح موضوع این بود که توضیح داده شود مسیر درست کدام است. فراموش نکنیم که بسیاری از خانوارهای ایرانی تمکن مالی خرید نان را با قیمت واقعی آن دارند.
چه ارزیابی از تقلای دولت برای ساماندهی وضعیت نان در شرایط حاضر دارید؟ به هر حال میدانیم که اقتصاد ایران تورمی است. در شرایط حاضر اقتصاد ایران چه پیشنهادهایی برای دولت جهت اصلاح سیاستگذاریها در حوزه نان میتوان داشت؟
بهتر است زمینههایی فراهم شود که افراد نان را با قیمت واقعی آن خریداری کنند و باقی افرادی که توان مالی لازم را ندارند در قالبهای دیگری از حمایت بهره ببرند. مثلاً اینکه با توجه به تعداد اعضای خانواده به آنها یارانهای اعطا شود. این یارانه میتواند به صورت کارت اعتباری باشد و به نحوی باشد که حجم پول را اضافه نکند. اکنون در اقتصاد ایران مساله هدررفت نان هم وجود دارد که اصلاح سیاستگذاری در حوزه نان میتواند به آن مساله هم یاری برساند. واقعی شدن قیمت نان میتواند تا حدود زیادی جلوی مصرف بد نان و هدر رفتن آن را بگیرد. به نظر میرسد که دولت باید در روش حاضر خود برای اعطای یارانهها تجدید نظر جدی کند. اینکه یارانه کلی به کالا تعلق بگیرد تا به واسطه آن عدهای از کالای ارزانقیمت بهره ببرند شیوه درستی نیست و باعث هدر رفتن منابع کشور میشود. دیر یا زود باید در این روشها تجدیدنظر شود. با آزاد کردن قیمت نان و ارائه کارتهای اعتباری به گروههایی که لازم است یارانه بگیرند بسیاری از مشکلات حل خواهد شد و دیگر نیاز به کنترلهای سفتوسخت نیز از بین خواهد رفت. البته تاکید دارم که بخشی از جامعه ایران در شرایط حاضر به قیمت نان حساس است و باید شرایطی فراهم شود که بتوانند از حمایت دولت در جهت خرید نان استفاده کنند.
در نتیجه در شرایط حاضر که اقتصاد ایران درگیر تورم شدید بوده و ممکن است تغییر قیمت نان به بخشهای وسیعی از جامعه لطمه وارد کند، تغییرات بزرگ در سیاستگذاریها پرریسک است. در شرایط تورمی تصمیماتی که به افزایش قیمتها منجر میشود نهتنها انتظارات تورمی را افزایش میدهد بلکه جامعه را هم با التهاب روبهرو میکند. اکنون کشور شرایطی ندارد که افراد با دغدغه تهیه نان هم روبهرو شوند.
درباره کیفیت نان نیز مسائلی مطرح است. بسیاری از یک روند رو به نزول کیفیت نان در ایران انتقاد دارند و معتقدند بسیاری از نانواییها به مرور زمان کیفیت نان تولیدی را کاهش دادهاند، چرا و چه سیاستگذاری در این زمینه لازم است؟
با آزاد شدن قیمت نان کیفیت نان هم افزایش خواهد یافت. چرا که نانواها میتوانند هزینه تولید خود را از فروش نان به دست آورند. از سوی دیگر مشتری هم حق انتخاب دارد و میتواند نان را با قیمت بهتر و کیفیت مناسبتر خریداری کند. اکنون نانواییها میدانند که نمیتوانند متناسب با کیفیت نانی که ارائه میدهند برای آن قیمت تعیین کنند درنتیجه در مواردی از کیفیت میکاهند و این هم به ضرر مصرفکننده است.
شما به موضوع هدررفت نان در کشور اشاره کردید. در گزارشی هم که اخیراً مرکز پژوهشهای مجلس منتشر کرده بود با اشاره به موضوع هدررفت نان به دولت توصیه کرده بود که زمینههایی را فراهم کند که مانع از هدررفت بیشتر نان در کشور شود. آمار و اطلاعاتی درباره حجم هدررفت نان دارید؟ به غیر از آزاد شدن قیمت نان چه راهکار کارشناسیشده دیگری برای جلوگیری از هدررفت نان میتوان متصور بود؟
در خصوص میزان هدررفت نان در ایران اعداد متفاوتی مطرح است. به نظر من موضوع هدررفت نان مهم قابل و توجه است. شخصاً با اعداد 25 و 20درصدی هم روبهرو شدهام. البته این عدد باید با لحاظ سایر هدررفتهایی مدنظر قرار بگیرد که در پروسه تولید نان صورت میگیرد. فارغ از هر عددی میدانیم که به هر حال هدررفت نان وجود دارد. راهکار آن هم سپردن قیمتها به بازار است. در همه دنیا هم همین روش استفاده میشود. اگر قیمتها واقعی شود هم تولیدکننده مجبور میشود محصول بهتری به بازار عرضه کند و هم مصرفکننده مجبور میشود که درست مصرف کند. اکنون که قیمت میوه افزایش پیدا کرده است هم شاهد آن هستیم که دیگر افراد مانند گذشته میوهها را هدر نمیدهند. به این ترتیب که هرکس به میزان مصرفی که دارد میوه خریداری میکند. نه اینکه به میزان بالایی میوه خریداری کرده و بخش قابل توجهی از آنچه خریداری کرده را دور بریزد.
نکتهای که اهمیت دارد این است که وظیفه حاکمیت این است که با سیاستهایی قدرت خرید واقعی افراد جامعه را افزایش دهد نه اینکه نان را وسیلهای قرار دهد که به وسیله آن رفاه افراد جامعه را افزایش دهد. ارزانقیمت بودن نان یا هیچ کالای دیگری نمیتواند رفاه افراد جامعه را افزایش دهد. این سیاستهاست که باید به نحوی اعمال شود که تورم کنترل شده و درآمدها افزایش یابد تا قدرت خرید مردم افزایش یابد. این روشی خطاست که دولت در پیش میگیرد و هر بار که تورم بالا میرود سعی میکند با پایین نگه داشتن قیمت برخی اقلام از جمله نان رفاه کاهشیافته خانوار را جبران کند. دولت باید دخالتها را به حداقل برساند. اگر حمایتی هم صورت میگیرد باید هدفمند باشد و فقط شامل حال افرادی باشد که به آن نیاز دارند. دولت باید بگذارد که بازار کار خود را انجام دهد. هنر دولت کجاست؟ هنر دولت اینجاست که اجازه دهد دولت کارآمد باشد. چه زمانی کارآمد میشود؟ زمانی که قوانین و مقررات درست اجرا شود. سیاستها به نحوی اجرا شود که تورم ایجاد نشود، افراد بتوانند با درآمد خود مخارج خود را پوشش دهند و... .